فرد، خاص و کلّ، کتگوریهای فلسفی بوده، فرد مستقلیت نسبی اشیایو حادثههای علیحده، کل عمومیت خاصیت، مناسبت و رابطة اشیایو حادثهها و خاص طرز علاقة فرد و کول را افاده میکنند. بین این کتگوریهای فلسفی علاقة دیالکتیکی موجود است. زیرا اشیا و حادثههای علیحده با بسیار اشیا و حادثههای دیگر رابطة متقابله داشته، به انکشاف یکدیگر مساعدت میکنند. پراسیسّ انکشاف حادثهها به طبیعت آنها وابسته بوده، خصوصیت فردی آنها در همین زمینه ظاهر میشود. از این رو، مجموع خاصیتهایی، که به یک حادثة علیحده منسوبند، فرد را تشکیل میدهند.
شیا و حادثههای عالم علیحده وجود داشته باشند هم، مستقل نیستند، زیرا اشیای علیحده جزء عالم یگانه را تشکیل میدهد و در علاقهمندی با آن انکشاف مییابد. در این حالت وهای غیر از صفتهای با خود خاص باز دارای خاصیتهایی میگردد، که به دیگر اشیا نیز خاسند. خاصیتهایی، که به آنها سیستم مویین اشیا مالک است، کول را تشکیل میدهند. به همین منوال، کل خصوصیت عموم داشته، ماهیت و طرفهای ابژکتهای سیستم مویین را انیکاس مینماید.
هلگام مویین نمودن ماهیّت اشیا یا حادثة علیحده، آن را با گروه مویین اشیا و حادثهها مقایسه نمودن لازم است. در تاریخ فلسفه، در حلّ مسئلة رابطة متقابلة فرد و کل عقیدههای مختلف موجود بوده، مفهوم فرد و کل، مناسبت دیالکتیکی آنها را به طور گوناگون تعبیر نمودهاند. مثلاً، ایدهآلستان ابژکتیوی کول را به درجة اغراق برداشته، آن را به مثل روح مطلق ناوابسته از فرد وجود داشته میپندارند. ریلیستها فرد را به کل وابسته میدانند. نامینلیستها اثبات کردنی میشوند، که کل اساس ریلی ندارد، فرد یگانه موجودیّت ریلی میباشد. از این رو، کل در شعور آدم وجود دارد و گروه اشیای مویین را افاده میکند.
ین تعبیر ایدهآلستان ابژکتیوی، ریلستان و نامینلستان فهمش یکطرفه و نادرست رابطة دیالکتیکی فرد، خاص و کل میباشد. در عصر میانه دونس سکاتّ و بعدتر ف. باکان، ج. لاکّ، ل. فیییربخ و دیگر به مویین نمودن مناسبت فرد و کل کوشیدهاند. لیکن آنها علاقة متقابلة این کتگوریها را آشکار کرده نتوانستند.
تنها متریالیم دیالکتیکی فهمش درست فرد، خاص و کول را اساسناک نمود. موافق تعلیمات آن نه فرد و نه کل مستقلانه وجود داشته نمیتوانند. تنها چیزهای علیحده مستقلانه وجود دارند، که آنها یگانگی فرد و کول را تشکیل میدهند. فرد و کل در پریدمیت و حادثههای علیحده موجودند، طرفها و حالت آنها را افاده میکنند.
فرد را با خاص مقایسه نموده، مشاهده نمودن ممکن است، که فرد همیشه به صفت خاص ظهور مییابد. فرد مجموع خاصیت اشیای مویین را در بر گرفته، آن را از دیگر اشیای مقایسشونده فرق میکناند. اگر فرد همه وقت در شکل خاص ظهور یابد، آن گاه مناسبت کل و خاص فرق میکند. در یک حالت کل همچون خاص و در حالت دیگر همچون کل ظهور مییابد. هنگام در بین اشیای مقایسشونده وجود داشتن فرقیت کل همچون خاص و در حالت با هم مانند بودن اشیای مقایسشونده کل همچون کل ظاهر میگردد. چگونگی آن به شرایط کانکریتی وابسته است.
ه. آدینهیف.