باف
بافندگی از قدیمترین هنرهای سنّتی بوده، از عهد نیالیت انسان با آن آشنا است. مصریها، آریایها و آشوریها با این هنر از آغاز تاریخ مشغول بودند. هنرمندان یونان و رم نیز در بافندگی پیش رفته بودند. در چین بافتن ابریشم در عصر 3 تا میلاد آغاز یافته بود. در آسیای میانه و ایران باستان بافندگی در اخد قدیم شروع شده، یکی از پیشههای سنّتی مردم آریایی به حساب میرفت. در عهد ساسانیان بافتن متاعهای بینقش معمول بود. در عصرهای میانه بافندگی انکشاف یافته، نوعهای گوناگون متاع و پارچههای منقّش پیدا شدند، که با اسلوب و شیوههای گوناگون بافته میشدند. فعالیّت کارگاههای بافندگی چنان توسعه پیدا کردند، که در آنها هم متاع و پارچههای نفیس و دوروشت نخی و کتانی، هم پارچههای زربافت و کتیبدار، هم نوعهای گوناگون فرش و غیره بافته میشدند. در خراسان کارگاههای بافندگی در شهرهای خجند، بخارا، استروشن، ثمرقند، مرو، نیشاپور، هرات و غیره، در ایران در شهرهای رهای، گیلان، تبرستان، اصفهان، شیراز و غیره فعالیت داشتند، که به بافتن متاعهای پشمی، ابریشمی، الیافی (از نخ چوت) ، پارچههای تقلیدی از مصر با نام «دبیقی»، پارچه و متاعها با تار و پود سیمین و زرین، اینچنین با تهیة دیگر نوعهای متاعهای مورد نیاز مردم مشغول بودند. در ملک فارس بافت پارچه و متاعهای کتانی عالی با شیوة مصری، در شهر رهای بافتن قبای حاشیهدار و رخ-رخ، متاعهای دوپودی و غیره معمول بود. قزوین مرکزی تجارت متاعها بوده، در شهر آمول از قدیمولییام برای زین و بالاپوش اسپ پارچههای مخصوص میبافتند. در سمرقند پارچههای سیمگون، نقشدار، ابریشمی استحصال میکردند. متاعها و فرشهای گوناگونی، که در خجند و استروشن و مرو بافته میشدند، شهرت زیاد داشتند. کارگاههای ابریشمبافی شهر بخارا به جز پارچها و متاعهای ابریشمی کرباسهای نوع «زندنیچه»، بیقصبهای گوناگون، سندوف، ستین و غیره را با ذوق و سلیقة مردم آسیای مرکزی بافته، در بازارهای شرق و غرب به فروش میبرآوردند. بافتن دیگر نوعهای کرباس، الاچه، چیت، سوف، قلمی، داکه در کارگاههای بافندگی آسیای میانه به حکم عنعنه درآمده بود.
برّسی مسئلة بافندگی در عصرهای میانه دشوار است، زیرا نسبتاً ابریشمبافی از 14-15 نفوذ زیاد پیدا کرده است، ولی خصوصیتهای استحصالی آنها چندان شرح و بیان نشدهاند. محقّقان مثال مهمّی را ارائه نمودهاند، که موافق آن در عهد خلیفه مأمون کارگاههای بافندگی منطقههای گوناگون چنین مالیات به خزینة خلافت میسپاریدهاند: گیلان 20 عدد جامه، سیستان 300 قطعه متاع نوع مخصوص، تبریستان و نهاوند 600 فرش تبرستانی، 200 جامه، 300 دستار (سلّه) گرگان 1000 قطعه پارچة ابریشم، خراسان 27 000 قطعة ابریشم و غیره. از این مالیات معلوم میگردد، که بافندگی در استحصالات مادّی عصرهای میانه مقام مخصوص و یکی از جایگاههای نمایان داشته است.
متاع و پارچهایی، که در آسیای میانه و ایران استحصال میشدند، از روی خصوصیت، نقش، نفیسی، رنگ و زیبایی به نوعهای زیرین طبقهبندی شدهاند: 1) متاعهای بافت عنعنوی ساسانی؛ 2) پارچهها و متاعهای خال-خالی نسبتاً ساده، که مصرف عمومی دارند؛ 3) متاعها و پارچههای نقّاشیشدة رخ-رخ گوناگون، که در خراسان نوع سفید و سیاه آن، در دیگر محلها نوع یک رخ پهن با یک رخ طرحدار استحصال میشد؛ 4) متاع و پارچهایی، که با طرحهای برگی زینت داده شدهاند. این نوع متاع گلدار با طرحهای شبکوی، مانند خانة زنبور بوده، با رنگهای گوناگون تهیه میشد؛ 5) طرح متاع و پارچههای خانهچدار، که با خطهای ساده و خالهای گوناگون در داخل شبک آرا داده شده، بعضاً شبکهها شامل شکلهای هندسی با نقش تزیینی بودند. این نقشها به نقّاشیهای مینیاتوری مانند بوده، خاص مکتب بغداد و طرحهای برگشکل خاص مکتب ماوراءالنهری آرایش متاع و پارچههای ابریشمی و دیگر متاعهای گلدار رنگه میباشند؛ 6) متاعها، پارچهها و فرشهایی، که در آنها عکس گیاهها، جانوران و حتّی انسانها انعکاس میشدند. متاعهای ابریشمی نیز استحصال میگردیدند، که کتیبه داشتند. اوّلین کتیبهای، که در متاع پیدا شد، «به آرزوی سعادت و سلامت» بود. منبعد کتیبهها به شاهان و وزیران و افراد برگزیده بخشیده شده، در پارچه و متاع نقش فیل، شیر، شتر، پرندگان و دیگر جانوران در منظره انعکاس میشودند. در آستانه (نزدیکی طرفان) باستانشناسان متای را پیدا کردهاند، که در آن نقش درختهای نهل در طرحهای دایروی انعکاس و به شیوة مرسوم ساسانی بافته شده است. آن زمینة قرمزی داشته، در عکس درختهای نهل با رنگهای آبی و سفید آرا داده شدهاند. پارچة مذکور حالا در موزیی بریتنیه نیگخداری میشود. متاعبافی سغدیان با هنر پارچهبافی ایران شیوة مشترک داشته است، ولی ابریشمبافی سغدیان به طرز بافندگی چینیان نزدیکتر بوده است.
نیگر نیز صناعت سبک.
ر. رحمانی، م. حضرتقولاو.