عبدالخالق غجدوانی ابن ابدولجمیل (سال تولدش نامعلم-وفاتش 1179، غجدوان بخارا) ، نظریاتچی و اساسگذار طریقت خواجگان، پیر روحانی بهاءالدّین نقشبند، یکی از شاگردان معروف خواجه یوسف همدانی. آثار بسیاری باقی مانده است، که مضمونهای فلسفی و عرفانی دارند. مهمترین آنها «مناقب خواجه یوسف همدانی»، «ابتدای جامع-ال-کولم»، «مسلک-ال-عارفین» میباشند.
«ابتیدای جامع-ال-کولم» پند و نصیحتهای مؤلف به پسرخواندش اولیای کبیر میباشد، که با نام «وصیّتنامه» نیز مشهور است. وهای در این رساله اساساً در بارة شرطها و وظیفههای سالک راه هقیقت، که اجرای آنها برای هر یک سوفی این راه را پیشگرفته حتمی و ضروری است، سخن رانده است.
شرت اوّل و عمدهای، که خواجه عبدالخالق در نزد سالیق راه میگذارد، پارسا منشی و موتدیین بودن و میباشد. صوفی حقیقی آن است، که تمام ارکان شریعت را رعایه نموده، وظیفههای طریقت را به جا آورد و رزق و روزیش را با محنت حلال خودش پیدا کند. سالک باید قدر و قیمت پیر خود را ارج گذارد. زیرا مرشد است، که روندة راه را برای رسیدن به قعبة مقصود هدایت میکند، پیش از همه باید کوشش کند، که نفس خویش را از مال و جاهطلبی آزاد نماید:
گر در طلب حکم و سیاست باشی،
کهای صاحب دانش و قیاست باشی.
هرگیز نتوان سالک راحت گفتن،
گر ز-آن، که طلبگار ریاست باشی.
بدولخالیق غجدوانی اگر از یک طرف به صوفیان میآموخت، که به سماع کمتر مشغول شوند، از طرف دیگر، وهای سماع را تماماً انکار نمیکرد:
ینکار مکن سما و مقبول مدار،
یلّا ز کسّ، که زندهدل باشد یار.
گر نفس تو مُرده نیست از شهرت و آز،
با صوت و صلوت باش و دیگر بگذار.
موافیک تعلیمات اخلاقی او شخص تنهاا در صورت دوری و اجتناب جستن از خصلت و رفتارهای بد محبوب و مقبول مردم شده میتواند. او پیروان خود را به سعادتمندی، نسبت به دیگران غمخوار و مهربان بودن دعوت کرده، انتقامجوی را نمیپذیروفت. این نقطة تعلیمات او را بعدتر پیروان طریقة نقشبندیه کسب کرده، شعار «مرنج و مرنجان» را به میان آوردند. در تعلیمات عبدالخالق عبدالخالق غجدوانی باوری به سرنوشت و قسمت جای خاص دارد و به تعلیمات اسلام زیچ علاقهمند است. تعلیمات عبدالخالق غجدوانی منبعد در تشکّل تعلیمات و تأسیس طریقة نقشبندیه تأثیر رساند و تا حال اهمیت خود را گم نکرده است.