نثر (ار. -کلام غیریمنزم، سخن پاشیده) ، یکی از دو نوع اثر ادبیست، که بی وزن و قافیه نوشته میشود. در گذشته نثر بدیعی از نوعهای نثر علمی فرق کلّی نداشت. خصوصیت اساسی شکل ظاهری نثر مطابقت آن به قانون و قاعدههای زبان گفتگویست. نثر و نظم شکلاً از یکدیگر فرق میکنند، ولی با هم نزدیکی نیز دارند. به سخن منظوم نزدیک کردن نثر از تمایل اساسی نثر کلاسیکی فارس-تاجیک میباشد. نثر در ادبیات کلاسیکی فارس-تاجیک عنعنة قدیمه داشته باشد هم، ولی به معنای کامل اصطلاح ادبی تنها در سالهای 20 عصر حاضره انکشاف یافت.
وّلین نمونههای نثر بدیعی زبان فارسی دری اساساً سلسلة داستانهای قهرمانی «شادنامه» بودسد. سینس رمانهای قهرمانی خلقی به میان آمدند «ابوموسلیمنامه»، «اسکندرنامه»، «سمک اییار» و غیره. برابر این، اثرهای قهرمانی دینی نیز وجود داشتند: «قصص-ال-انبیا»، «جنگنامههای علی»، «هفده غزا» و غیره. در نثر گذشته یک رویة مخصوص قصّههای رمزی و تمثیلی انکشاف یافته است. «کلیله و دمنه»، «سینبادنامه»، «طوطینامه» و غیره به این رویه منسوبند.
در این کتابها اساساً رمز و تمثیل برتری داشته، حکایهها مسلسل و چون حکایه اندرون حکایه بیان میشوند. حکایت از شکلهای معمول نثر ادبیات کلاسیکی فارس-تاجیک است. یک سلسله اثرهای نثری ادبیات کلاسیکی فارس-تاجیک در شکل یادداشت و سفر-نامهها نوشته شدهاند. «سفرنامه» ناصر خسرو (عصر 11) ، «بدایع-ال-وقایع» واصفی (عصر 15) ، «نوادر-ال-وقایع» ادمد دانش (عصر 19) و غیره از همین قبیل اثرهاند. یک سلسله کتابهای نسری عاید به نظریة ادبیات تألیف شدهاند: «تردومان-ال-بلاغه» محمّد رادویانی (اسری11) ، «حدایق-اس-سحر فی دقایق-اش-شعر» رشیدالدّین وطواط (عصر 12) ، «ال-معجم فی مایر اشعار-ال-اوم» شمسالدّین ابن موهمّد قیس راضی (عصر 13) ، «معیار جمالیی-ا شمس فخری اصفهانی (عصر 14) ، «بدایع-ال-افکار فی صنایع-ال-اشعار» هوسین واعظ کاشفی (عصر 15) نمونههای این نوع نثر به شمار میروند، که ماهیّت علمی دارند. نثر کلاسیکی فارس-تاجیک سه نوع دارد: نثر مسجّع-سخنیست، که قافیه دارد و وزن نه. در آن هماهنگی آخر جملهها خصوصیت اساسی اسلوب و آهنگ سخن است. در سجع جملهها مسلسل بوده، آخر جملههای ساده به مثل انجام مصرعهای شعر هماهنگی به قافیه مانندی دارند.
2) نثر مورجّز-سخنیست، که وزن دارد و قافیه نه.
3) نثر عاری، ارسال یا رسالت-سخنیست نه قافیه دارد و نه وزن. چنین تصنیفات نثر به سه نوع صاف نظریهویست، زیرا اثری نیست، که سراسر مسجّع باشد یا مورجّز و یا عاری. این سه نوع سخن در یکجایگی به کار برده میشوند. در اده-بیات تاجیک، مخصوصاً نثر تاانقلابی آن، موقع سجع خیلی کلان است. در زمان ساویتی موقع نثر در ادبیات و حیات معنوی خلق خلا افزود. نوعهان اساسی نثر رامن، پاوست، حکایه و آچیرک در اساس عنعنههای نثر کلاسیکی میللی و ادبیات پیشقدم عالم، مخصوصاً نثر ریلیستی روس کمال یافتند. دایرة نثر از جهت موضوع و مضمون وسعت یافت. در نثر ساویتی تاجیک اثرهای تاریخی، اجتماعی به وجود آمدند. مضمون آنها دایرة وسیع حیات تاریخی خلق را از دورههای پیش از انقلاب، مبارزهها برای برقرار کردن حاکمیت ساویتی و ساختمان ساتسیلیستی را دربر گرفتند.
در نثر توجّود به تصویر روحیة قه-رمان (رمان و پاوستهای اکرامی «تار عنکبوت»، «من گنهگارم» و «دختر آتش») ، نمایش محسّن و لیریکی خصلتها (رمان «پلتة کنجکی» فضلالدّین محمّدیاف) ، انعکاس حادثههای بزرگ تاریخی و حقیقت واقعی (رمان ساتم الغزاده «واسع» و «شوراب» رحیم جلیل) خیلی وسعت یافت. نثر شکل اساسی آفریدن اثرهای ایپیکی و درمه بوده، اثرهای صرف لیریکی با این نوع ادبی، به استثنای بعضی حکایههای خرد، نوشته نشده است.
تغییرات مهمی، که در نثر معاصر تاجیک نسبت به نثر ادبی گذشته به وجود آمد، جاری شدن طرز نو معرفت بدیی، انعکاس ریلیستی حیات میبا-شد. اوّلین شده در این راه استاد عینی اقدام نهاد. اثرهای برجستة وهای «داخونده»، «غلامان»، «یادداشتدا» و غیره نمونههای برجستة نثر ریلیستی تاجیک میباشند.
دبیات: مسلمانقولاو ر. ، سجع نه سیر تاریخی آن در نثر تاجیک، دوشنبه 1970؛ سلیماو یو. ، نثر روایتی فارس و تاجیک، دوشنبه، 1971؛ سلآور لیتیرتوراویدچیسکیخ تیرمیناو. مسکو، 1974.