مختلف

قیراتاو سعید (تو. 1904، ریگر، حاضره p-ن تورسون‌زاده) ، پخته‌کار، قهرمان محنت ساتسیلیستی (1948). اعضای کپسّ از س. 1930. س. 1930 رئیس کامیتیت کمبغلان شهرینو، 1933-37 جا‌نشین سردار اگراوچستکة ک-ز «دیوب»  p-ن ریگر، 1937 رئیس پرولینیة جمعیّت مطلوبات، 1938-44 در وظیفه‌های پرتیوی و ساویتی و رئیس کامل‌اجرایة ساویت دیپوتتهای محنتکشان …

قیرو، کریستلّهای یخ را گویند، که در سطح زمین و قسمهای سطح آن، در شبهای سرد، صاف و آرام به وجود می‌آیند. حسچهای  شکلاً به ذره‌های برف مانندند، ولی از آنها اندکی فرق می‌کنند. ق. در نتیجة از 0°س پست‌تر شدن حرارت سطح زمین به وجود می‌آید.

قیر، زیفت کوهی (به روسی-بتم) ، آمیختة کرباگیدریدهای سخت یا مایع در آب هلنشونده را گویند. اوّلها به      اساساً نیفت و حاصله‌های طبیعی آن (باشتر آسفالت) را نسبت می‌دادند. حالا مصالح آسفالتمانند صنعی بعد از تقطیر باقیماندة نیفت، زیفت انگشتسنگ و سلنج، همچنین ایکسترکتهای از تارف، انگشت بر و …

قیمیز، یک نوع نوشاکیی را گویند، که از شیر بیتل (بعضاً از شیر گاو شتر) تییار می‌کنند. ق. در بین خلقهای بادیه‌نشین از قدیمولییام معمول است. شیر خام بیتل (یا شیر پستیریزتسیه-کردن گاو و شتر) را در هرار. 26-28°س با باکتریه‌های ترشاننده و شیرمایه می‌تورشانند و شیر تا 60*س ترشانیده …

قیل، موی خیسته و درشت بعضی هیوانات (مس. ، خوک، قشقلداق، اسپ، خر و غ .) را گویند. ق. از ریشه و تنه عبارت است. وابسته به ساخت گیستالاگ ق. قَبَتهای پولکچگی، قشری و دلک دارد. ترکیب شیمیایی ق. به پشم مانند است. در صناعت بیشتر ق.-ا خوک را کار …

قیزیلربات، قبرستان منسوب به ا-های 10-8 تا م. ، که 400 م دورتر از د. آقس و، در ساحل راست آن واقع است. 13 پشته در مساح 35 x40 م خیلی زیچ جایی گرفته‌اند. پشته‌ها با سنگ برداشته شده‌اند و قبرها بیزشکلند. از قبر کوزه، استخوان گوسفن یافته‌اند. دیوارة بعضی …

قیاماو شمسی (تو. 1. 1. 1920، سمرقند) ، ریجیسّیار و دراماتورگ ساویتی تاجیک. ستودیة تاجیکی (1941) و فک-ت ریجیسّیاری این-ت دولتی صنعت تئاتری به نام ا. و. لونچرسکیی را (1952) ختم کرد. ارتیست خذمت‌نشان‌دادة رسّ تاج. (1945). س-های 1941-431 اکتور و ریجیسّیار، سرّیجیسّیار تئاتر دولتی آکادمی درمة به نام ا. …

قههاری عبدالجبار (تو. 7. 1. 1924، دیهه لنگریبابای p-ن کانی‌بادام) ، شاعر ساویتی تاجیک. از عایلة خذمتچی. عزای کپسّ از س. 1945. اشتراکچی جنگ بزرگ وطنی (1941-45). کارکن خذمت‌نشان‌دادة مدنییتی          رسّ تاج. (1974). فک-ت جرنلیستی مکتب عالی پرتیوی ش. مسکو را ختم کرده است (1958). س-های 1944-50 در گزیته و …

قههاراف بدوغفّار (1896، دیهه آقریق خجند-17. 9. 1972، همان جا) ، پخته‌کار، قهرمان محنت ساتسیلیستی (1951) ، استاد پختة رسّ تاج. (1956). تکنیکوم خانگین قشلاق لنیناباد را ختم کرده است (1937). س-های 1937-42 رئیس ک-ز مکسیم گارکیی p-ن خجند، 1942-68 مدیر اچستکة آقریق ک-ز به نام و. م. مالاتاو (حالا …

قتلی (س. تو. و وف. نامعلوم) ، شاعر تاجیک (ا. 17). در بخارا زندگی و ایجاد کرده است. موافق معلومات «مذاکر-ال-اصحاب» ق. در شعر خیلی ممتاز بوده، از جوانی در ردیف شاعران معروف قصیده‌سرا قرار گرفته بوده است. شعرهایش متانت و فتانتی خاسه‌ای را دارا بوده‌اند. نمونه‌های آثارش در تذکره‌ها …