معلومات آخرین

سنعت

صنعت، یکی از شکلهان شعور جمعیّتی، قسم ترکیبی مدنیّت معنوی انسانیت، یک نوع درک عملی و معنوی عالم. صنعت ساحه‌های گوناگون فعالیّت انسانی-موسیی، رسّامی، تئاتر، ادبیات بدیعی و غیره را در بر می‌گیرد، که آنها شکلهای بدیعی و آبرزناک تصویر واقعیت می‌باشند. به معنای وسیش صنعت-همه گونه فعالیت و مقسول دست انسان، که با ذوق بلند، ماهرانه و ممتازانه اجرا شده باشد. در جریان انکشاف تاریخی تقسیمات جمعیّتی محنت فعالیّت مشترک آدمان به ساحه‌های گوناگون استحصالات مادّی و معنوی جدا شده، شکلهای مختلف مناسبت آدمان پدید آمدند. صنعت همچون واسطة مهم تربیة جمعیّتی این-ثانیهت برای انکشاف قابلیّت حسی و عقلی فرد، بهره‌ورشوی وه‌ای از ثروتهای معنوی، منفعت و ایده‌آلهای کانکریتی تاریخی و جمعیّتی خذمت می‌کند. برای اجرای این وظیفه صنعت باید با حیات واقعی هماهنگ باشد و حیات را با تمام مرکّبی‌اش انعکاس نماید.

به همین طریق، صنعت تجربة حیاتی شخصیت را غنی گردانده، امکان می‌دهد، که او در «عالمها» آفریدة نویسندگان و آهنگسازان و مصوّران بسیار «حیاتها» تخییولی را از سر گذراند. صنعت باید فعالیّت حیاتی آدم را عیناً نسخه نبرداشته، آن را در شکل خاص تصویر نماید. در این زمینه صنعت همچون شکل شعور جمعیّتی، وسیلة معرفت حقیقت عمل کرده، در این زمان واسطة مخ-سوس بهادهی به آن می‌باشد. اثرهای صنعت در اساس درک و انعکاس عالم آفریده می‌شوند، ولی شعور، به افادة ولاديمير الیچ لنین» «… نه فقط عالم ابژکتیوی را انعکاس می‌کند، بلکه آن را می‌آفرد». به توفیل همین، صنعت واسطة مناسبت آدمان و معرفت آنها، وسیلة غنی شدن دانش آنها در بارة عالم، واسطة تربیة آدمان و منبة ذوق بلند استتیکی می‌باشد. هرچند همة این خصوصیتهای صنعت در همبستگی ظاهر گشته، جهتهای گوناگون تأثیر بدیعی صنعت را به انسان افاده کنند هم، تناسب آنها گوناگون بوده، بعضاً یکی از این خصوصیتها در مدّ اوّل قرار می‌گیرد و اهمیت یکمدرجه پیدا می‌کند.
فعالیّت ادبی و ایجادی آدمان در شکلهای گوناگون ظاهر می‌گردند، که آنها نمود، شکل و جنرهای صنعت نامیده می‌شوند. سه گروه شکلهای صنعت به طور ابژکتیو _ووجود دارند: 1) فزایی یا پلستیکی-شکل صنعتی، که آبرزهایش در فضای مویین صورت می‌گیرد (نقّاشی، هیکلتراشی، گرفیکه، اکّا-سی بدیعی، معماری، آرایشی و عملی و دیزین)؛ 2) زمانی-شکل صنعتی، که آبرزهای آن نه در فضای ریلی، بلکه در زمان آفریده می‌شوند (شفاهی و موسیقی)؛ 3) فضای و زمانی-شکل صنعتی، که آبرزهای آن هم در فضا و هم در زمان آفریده می‌شوند (رقص؛ صنعتی اکتوری و همه نمود صنعت سنتزی، که به همین هنر اساس یافته‌اند-تئاتر، کینا، تلویزیون، ایسترده و سیرک و غیره). در این حال در هر یکی از این گروههای صنعت، در فع-عالیّت ایجادی و بدیعی از عاملهای مشترک استفاده می‌برند. مثلاً، سنتز صنعت معماری یا آرایشی و عملی با صنعت تصویری، صنعت اکتوری با رقص، پنتامیمه و غیره شکلهای علی‌حدة صنعت توسط آبرزهای اثر آفریدشده و مجموع نشانه‌های آن آبرزها مویین کرده می‌شوند. مثلاً، ایجادیات دهانکی و ادبیات خطّی نمودهای صنعت شفاهی؛ موسیقی واکلی (آوازی) و نوعهای گوناگون موسیقی انسترومینتلی (سازی) -سنعت موسیقی؛ تئاتر درمه، موسیقی، تئاتر لوختک، ایسترده و سیرک-صنعت صحنویی؛ رقص محلی، کلاسیکی، ورزشی، رقص در روی یخ و غیره نمودهای گوناگون صنعت رقص می‌باشند. نمودهای صنعت شکل و جنرهای گوناگون دارند. معیار این تقسیمات را علمهای مخصوص عاید به صنعت از روی شکل و جنرهای گوناگون آن مویین می‌کنند. به همین طریق، صنعت سیستم تام تاریخاً تشکیل‌یافتة واسطه‌های گوناگون کانکریتی درک بدیعی عالم می‌باشد، که هر یکی دارای هم خصوصیتهای عمومی و هم خاصیت فردیست. صنعت در عصر سنگ به وجود آمده است. آغاز فعالیّت بدیعی آدمان جمعیت ابتدایی، که از آفریدن اساتر، سرود، رقص، کشیدن نقش هیوانات وحشی در دیوارهای غار، آرایش آلات محنت، اسلحه، لباس، ‌اندام و غیره عبارت بود، اهمیت بزرگ داشت، زیرا آن به متّحدشوی در کالّیکتیو، انکشاف معنوی آنها، فهمش سرشت اجتماعیشان، از هیوان فرق داشتنشان و عمومة برای حقیقتاً آدم شدن آدم مساعدت نمود. در جمعیّت ابتدایی صنعت شکل علی‌حدة فعالیّت آدمان نبوده، چون همة استحصالات معنوی «با استحصالات مادّی آمیخته بود» (کرل مرکس و فریدریخ اینگیلس، ساچینینی، تام 3 سترنیتسه 24) ، چون که ساحه‌های گوناگون مدنیّت معنوی از هم جدا نشده بودند. هرچند صنعت در تأثیر دین بود، تدریجاً ساحة علی‌حدة فعالیّت انسان گردید و منبعد با وجود به سر خود مستقل بودن حادثة جمعیّتی به شمار می‌رفت (هم مضموناً و هم از روی قانونهای انکشاف خود).
سنعت همیشه در این یا آن سیستم مدنیّت بدیعی جریان می‌یابد. صنعت تأثیر مجموع حادثه‌های گوناگون عالم بیرونه را (از ایوالیوتسیة استحصالات مادّی و ساخت اقتصادی جمعیت تا ایوالیوتسیة شعور جمعیّتی) انعکاس می‌کند. در این زمان انکشاف بدیعی انسانیت فعالیّت نسبتاً مستقل بوده، به شرایط اجتماعی هر یک دوره مطابقاً پیش می‌رود. بین هم مبارزه بردن و جای یکدیگر را عوض کردن متدهای ایجادی، که هر یکی افادة جهتهای گوناگون صنعت است و جریان عمومی تاریخی و بدیعی را به خود تابع کردنی می‌شود، نتیجة چنین به هم تأثیررسانیست. همین طریق، نمایندگان متدهای ریلیستی برای تصویر ریلیت می‌کُشیدند و دیگر رویه‌ها، مثلاً کلسّیتسیزم، تصویر عالم ایده‌آلم را ترغیب می‌کردند. با وجود در متدهای گوناگون ایجادی افاده گردیدن جهتهای اساسی ترکیب بدیعی آن، پیش از همه، مندرجة ایجادیات را مویین می‌نه-ماید، ریلیّت حیات را از روی دید. صنعتکار تصویر می‌کند و راه-های جا دادن این مندرجه را به شکلهای مخصوص (خصوصیتهای اس-لُبی) تعیین می‌کند. صنعت با یاری واسطه‌های خود طلبات حیات جمعیت و انکشاف آن را افاده نموده، همیشه دقّت همه گونه قوّه‌های اجتماعی-دولت، صنف، پرتیه، مؤسسه‌های دینی و غیره را، که برای زیاد کردن تأثیر خود به عالمان منفعتدارند، جلب می‌کند. در نتیجه، صنعت به عرصة موبا-ریزة صنفی کشیده شده، افاده‌کنندة منفعتهای عامّة خلق یا صنف استثمارکننده، پراگریسّ اجتماعی یا ارتجاع می‌گردد؛ بعضاً اثرهای صنعت موسادمه و ضدیتهای عمیق انکشاف جمعیّت را هم در خود تجسم می‌نمایند (اینگیلس این مسئله را در مثال ایجادیات ا. و. گیاتی و 0. بالزاک، ولاديمير الیچ لنین در مثال ایجادیات لیف نیکالیویچ تالستایی نشان داده‌اند). صنعت پراسیسّ انکشاف تاریخی انسانیّت را انعکاس نموده، به جمع-ایت راه و پیرسپیکتیوه‌های به آزادی و به حیات اجتماعی مناسب ره-سیدن را نشان می‌دهد. هر فارمسیة جمعیّتی و اقتصادی به این-کیشاف صنعت هر خیل شرایط فراهم می‌آورد. مثلاً، موافق تفسیرم کرل مرکس، «… استحصالات کاپیتالیستی به ساحه‌های معمول استحصالات معنوی، به مثل صنعت و نظم مناسبت دشمنی دارد (همان جا، جلد 26، قسم 7، صحیفة 280). در شرایط جمعیّت برجوزی مترقّی صنعت به درجة مال رسانیده شده، حدّ ایجادیات به قانونهای مناسبتهای بازاری تابع کرده می‌شود؛ مدنیّت بدیع به صنعت خاصه (یعنی آن اثرهای صنعت، که برای گروه بالانشین جمعیت ایجاد می‌شوند) و عامّوی جدا می‌شود و این جمعیت به هر دوی آن تأثیر هلاکت‌آور می‌رساند. ادیالوژی امپریالیزم و پسیکولوژی اندیویدولیزم طبیعت سپنعت را هم مضموناً و هم شکلاً تحریف می‌کند. تنها مبارزه به مقابل مناسبتهای پوسیدة اجتماعی عالم برجوزی صنعت را از تأثیر منفی کاپیتالیزم ایمن داشته می‌تواند. بنا بر همین، رئالیزم تنقیدی شاهراه اساسی انکشاف صنعت در عصرهای 19 و 20 بود. ولاديمير الیچ لنین راههای انکشاف صنعت پ را-لیتری را در جمعیّت برجوزی تحقیق نموده، سال 1905 پرنسیب پرتییویّت کمونیستی را اساسناک نمود. این پرنسیب رابطة آزاد معنوی ایجادکار را با مبارزة روالوتسیانی صنف کارگر افاده می‌کرد و محض در همین اساس صنعتکار می‌توانست از فشار اقتصادی، ایدئولوژی و پسیخالاگی جمعیّت برجوزی آزاد باشد.
در جمعیّت سوسیالیستی مقام، خصوصیت و تقدیر صنعت را شرایطهای نو اجتماعی انکشاف بدیعی و طلبات معنوی خلقی، که با راه ساختمان کمونیستی روانه است، مویین می‌کند. روالوتسیة اکتبر صنعتکار را از استثمار مناسبتهای مالی و پولی آزاد کرد و به او امکانیّت حقیقی ایجادکاری آزادانه را فراهم آورد، که این به منفعت خلق بوده، مقصدش متّحد نمودن احساسات، افکار، ارادة عامّه و تربیة معنوی و ایس-تیتیکی آن می‌باشد. ولاديمير الیچ لنین پیش‌بینی کرده بود، که در این زمینه «صنعت بزرگ کمونیستی» به وجود می‌آید و آن برای خود شکل نو به مضمون نو مطابق را پیدا می‌کند (نگرید، لنین ولاديمير الیچ، 0 لنتیرتوری اسکوستوی، 1969، سترنیتسه 666). متد رئالیزم سوسیالیستی، که در طول انکشاف صنعت پرولتاری و بعد صنعت سوسیالیستی در اتّفاق ریسپوبلیکه‌های ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. و دیگر مملکتهای جهان به وجود آمده است، اساس تطبیق عملی پراگرمّة لنینی ساختمان مدنیّت جمعیّت کمونیستیست. نگرید، نیز ادبیات، موسیقی، تئاتر، معماری و غیره.
دبیات: مرکس کرل ا اینگیلس فریدریخ، 0ب اسکوسّتوی. سبارنیک تام 1-2. مسکو، 1967؛ لنین ولاديمير الیچ آ لیتیرتوری ا اسکوسّتوی، مسکو„ 1969.

Инчунин кобед

سرخانه

سرخانه، قسم اوّل سرود، که به اندازة یک بیت متن سرود اجرا می‌شود. بعضاً سرخط …