پریتسیسّیه (از لاتینی praccessio-پیشاپیش میروم) ، حرکت محور چرخزنی جسم سخت، از چومله گیراسکاپ را گویند، که هنگام آن سطح دایروی محدود کشیده میشود. در این زمان محور مذکور در لپّش نوتتسیانی (نیگ. نوتتسیه) بوده میتواند.
در استرانامیه پریتسیسّیه گفته، حرکت سست محور چرخزنی زمین را از روی کانوس دایروی مینامند. در نتیجة حرکت همواری ایکوتار نقطههای اعتدال قد-قد خط ایکلیپتیکه از طرف شرق به سوی غرب، یعنی به مقابل حرکت ظاهری سالانة آفتاب سالی به اندازة 50، 3″ میکوچد. از این سبب سال تراپیکی (فاصلهای، که آفتاب در مدّت آن از نقطة اعتدال بهاری دو مراتبه پهای در پهای میگذرد) ، که با تغییر یافتن فصلهای سال در زمین علاقهمند است، از سال ستاروی (فاصلهای، که در مدّت آن زمین اطراف آفتاب را پرّه دور میزند) 20 دقیقه 24 ثانیه کوتاه میباشد.
زیمین پریتسیسّیه کااردینتههای ایکلیپتیکی و ایکوتاری تغییر مییابد (نیگ. کااردینتههای آسمانی). طولهای ستارگان، که نسبت به نقطة اعتدال بهاری حساب کرده میشوند، سالی به اندازة 50، 3″ میافزایند، ولی ارزها در این مدّت چندان زیاد تغییر نمییابند. طلوع مستقیم و میل ستارگان از روی قانونیّتهای مرکّبتر تغییر مییابند. در نتیجة پریتسیسّیه منظرة دورزنی شباروزی آسان سست تغییر مییابد: 4600 سال قبل از این قطب دنیا در نزدیکی ستارة توبن (ا تینّین) واقع بود، حالا آن در نزدیکی سیتارة قطب (ا دبّ اکبر) جایگیر است. بعد از 12000 سال ستارة نثر واقع (ا سنج) «ستارة قطب» خواهد شد.
گر زمین خود کورة منتظم میبود و در همة موضعهایش زیچی یکخِله میداشت، قوّة کشش آفتاب و ماه در هر یک نقطة آن نیز یکخِله میبود و در نتیجه، چرخزنی زمین هیچ تغییر نمییافت. در اصل کورة زمین در قطبها نسبت به ایکوتار پچق است. از این سبب هم قوّة کشش آفتاب و ماه در ایکوتار نسبت به قطبها زیادتر میباشد. تأثیر قوّة کشش ماه با چرخزنی زمین یکجایه شده، حادثة پریتسیسّیّه را به عمل میآورد. پریتسیسّییی، که در نتیجة لغزش نقطههای اعتدال از تأثیر قوّههای کشش آفتاب و ماه به عمل میآیند، پریتسیسّیة شمسی و قمری نام دارد. قد-قد ایکوتار از غرب به شرق جایی عوض کردن نقطههای اعتدال بهاری، که در نتیجة پریتسیسّیه به عمل میآید، پریتسیسّیة سییارهها نامیده میشود. حرکت جمعالجمع نقطة تاب و ماه به عمل میآیند، پریتسیسّیة شمسی و قمری و پریتسیسّیة سییارهها تشکیل یافتهاند، پریتسیسّیة عمومی نام دارد.
هادیسة پریتسیسّیّه را در عصر 2 تا میلاد گیپپرخ کشف کرد. وهای زیج 1022 ستاره را با زیج تیخامریس، که 150 سال پیش از او ترتیب داده شده بود، مقایسه کرده، زیاد شدن طول همة ستارگان را آشکار کرد و این حادثه را پریتسیسّیه نامید. پریتسیسّیّه را بار اوّل ا. نیوتان از نقطة نظر علم مکانیکه شرح داد (1686). نظریة علمی پریتسیسّیّه را در عصر 18 ج. دلمبیر، پ. لپلس و ل. اییلیر به وجود آوردند. ن. ابدولّهیف.