پااتیکه (یون. poietike-صنعت شاعری؛ در اثرهای ادبیاتشناسی عصرهای میانة فارس-تاجیک به شکل «بتیقا»، «فویتیقا» آمده است) ، اصطلاحیست، که دو معنی دارد:
1) مجموع صفتهای بدیعی، استتیکی و اسلوبی، که خصوصیتهای یگان پدیدة ادبی، ساخت داخلی، جزئیات و همبستگی آن را مویین میکند؛ 2) یکی از ساحههای ادبیاتشناسی، که مسئلههای زیرین را در بر میگیرد: آموزش جزئیات عمومی و استوار، که از همبستگی آنها ادبیات بدیعی، جنسها و جنرهای ادبی، اثرهای گوناگون صنعت ترکیب مییابند؛ مویین نمودن قانونهای همبستگی و تحوّل این جزئیات، قانونیّتهای عمومی انکشاف ادبیات، تشریح و تصنیف شکلهای تاریخاً استوار بدیعی (لیریکه، درمه، ایپاس) ، آشکار ساختن قانونیّتهای حرکت تاریخی و تحوّل آنها. پااتیکه، که از کلام بدیعی و اسلوب تا قانونهای ترکیب و تحوّل جنسها و جنرهای ادبی، همچنین سیستم یکلخت انکشاف ادبیات مسئلههای زیادی را در بر میگیرد، با اسلوب و شعرشناسی، با استتیک و نظریة ادبیات همبستگی دارد. رابطة پااتیکه با تاریخ دبیات و تنقید ادبی نیز ضرور است. پااتیکه به معلومات این علمها تکیه کرده، برای تصنیف و تحلیل متیریل، همچنین برای مویین نمودن پیوند آن با عنعنه، تازگی و ارزش بدیعی آن معیار نظریهوی به میان میگذارد. پااتیکه عمومی (تدقیق قانونیّتها و جزئیات عمومی ادبیات) و خصوصی (پااتیکة یگان شاعر، نویسنده، اثر علیحده) بوده میتواند. از تدقیقات عالمان اروپایی، که تا زمان ما رسیدهاند، رسالة“پااتیکه ”-ا اریست و تجربة اوّلین علم پااتیکه است. ارسطو نخستین بار سه جنس اساسی ادبیات (ایپاس، لیریکه، درمه) را از جهت نظری مویین کرد. در یونان قدیم پااتیکه عموماً تعلیمات در بارة صنعت شاعری بوده، عاید به مسائل اساسی ایجاد بدیعی بحث میکرد. بعدتر تعلیمات در بارة ماهیّت ادبیات بدیی، مناسبت آن به واقعیت و مقصد اساسی آن مورد بدیعی فیلسوفان قرار گرفت. تدقیق پااتیکه باشد با آموختن عنصرهای شکلی ادبیات محدود گردید. در اوراپه راه یکم تدقیق به پیدایش ساحة مخصوص دانش در بارة نظریة صنعت، یعنی ایستیتیکه سبب گردید. در روسیه م. و. لاماناساو، و. ک. تریدیکاوسکیی، ا. x. واستاکاو، ا. ن. ویسیلاوسکیی، ال. ا. پاتیبنیه در انکشاف پااتیکة علمی حصّة کلان گذاشتند. اینچنین در پیشرفت علم پااتیکة روس عقیدههای ادبی ا. س. پوشکین، ا. و. گوگول، ا. س. تورگینیف، ف. م. داستایوسکیی، ل. ن. تالستایی، ا. پ. چخاو و دیگران کلاسیکان، عقیدههای نظری و. گ. بیلینسکیی، ن. ا. دابرالیوباو و دیگران اهمیت خاص داشتند. در شرق با تأثیر «پااتیکة ارسطو (ترجمة عربی آن) نظری فلسفی و منطقی به شعر به وجود آمد، که ماهیّت آن به اساس راسیونالی فلسفه وابسته بود. اگر ارسطو اساس ذاتی ادبییات را به شکل موهاکی (حکایهوی) وابسته کرده باشد، به عقیدة ادیبان، فیلسوفان فارس-تاجیک، مثلاً، ابن سینا، شعر «کلام موخییل» است. پااتیکة فارس-تاجیک به غیر از تعسیر «پااتیکة ارسطو سرچشمههای دیگر (ادبی پیشزیسلامی ایرانی، ادبی عرب) و راه انکشاف و ترقّیات جداگانه را مالک بود. در آن به تدقیق و آموزش دو جهت شکلی ادبیات (اساساً شعر) اعتبار داده میشد: یکی وحدت شکل و آهنگ و قانونیّتهای عمومی آن (وزن و قافیه) ، دیگری زبان یا ترکیبات لفظی، که در آن موناسیبت شکلی و آهنگ گفتار ایعتیبار مخصوص داشت. همة این دانشها علم شعرشناسی را به وجود آورد، که در پراگرمّة تعلیمی دانشکدههای عالی، از جمله ادت، به صفت فنّ مستقل با عنوان نظمشناسی دا خیل گردیده است. شعرشناسی جزئی از علومی ادبی بوده، در تصنیف دانشمندان گذشتة ما از عروض، بدیع، قافیه و لغت عبارت بود. در علم شعرشناسی فارس-تاجیک جزئیترین مسعلههای اثر بدیعی-شکل و مضمون شعر، قافیه، صنعتهای شعری تدقیق شدهاند. بزرگترین عالیمان این ساده محمّد ابن عمر رادویانی (عصر 11) ، رشیدالدّین وطواط (عصر 12) ، شمس قیس راضی (عصر 13) ، شمس فخری اصفهانی (عصر 14) ، هوسین واعظ کاشفی (عصر 15) ، اتاالله محمود هوسینی (عصر 16) و دیگران میباشند. اینچنین ملاحظههای استتیکی سخنوران فارس-تاجیک در تشکّل پااتیکه مقام نمایان داشت. تدقیق میراث استتیکی ک. مرکس و و. ا. . لنین، پرنسیبهای فلسفی نظریة انعکاس، تعلیمات مارکسیستی عاید به مناسبت شکل و مضمون برای انکشاف پااتیکة امروزه زمینة ضروری به میان آورد. ایجادیات و اندیشههای استتیکی نویسندگان ساویتی (م. گارکیی، و. میکاوسکیی و دیگران) در انکشاف پااتیکة مردینة نوی را گشادند. حالا دو نوع فهمش پااتیکه به نظر میرسد. بعضیها (ر. یکابسان، یو. لاتمن) پااتیکة شکلی را پیش گذاشته، وظیفة اساسی آن را از تدقیق زبان اثر بدیعی عبارت میدانند. موافق عقیدة دیگران پااتیکه سیستم واسطههای بدیعی را وابسته به طرز تفکر و مقصدهای غایوی و اجتماعی نویسنده تدقیق ماکوند. در این پااتیکه پرنسیب بها به اثر بدیعی پرنسیب تاریخی مقایسوی بوده، خصوصیت ذاتی ادبییات بدیعی در رابطه با تاریخ انکشاف آن آموخته میشود. ادبیاتشناسی معاصر تاجیک به تدقیق پااتیکة آثار ادبی گذشته و امروزه کم مشغول شده است. در ادبیاتشناسی تاجیک بعضی جهتهای شکل اثر بدیعی اساساً از موقع شعرشناسی گذشته تدقیق میشود. در آموزش پااتیکة نثر ریلیستی حاضرة تاجیک کامیابی بیشتر به نظر میرسد. آموزش ماهیّت بدیعی شکل ادبی و مناسبت آن با مضمون و غایه اثر بدیعی اساس پیشرفت ادبیاتشناسی و پااتیکة آثار ادبیات خواهد بود.
د .: اتاالله هوسینی، بدایع-اس-صنایع، د. . 1. 974؛ ذهنی ت. ، صنعت سخن، د. ، 1979؛ اریستاتیل، آب اسکوسّتوی پاازی، م. . 1957؛ ب و ا ل آ ن. ، پااتیچیسکایی اسکوسّتوا، م. ، 1957؛ لاتمن یو. م. . لیکتسی پا ستروکتورنایی پااتیکی، ترت و، 1964؛ بختین م. م. ، پرابلیمы پااتیک داستایوسکاگا، م. ، 1972.
شریفاف.