نورالحق بهرین ابن ابدولههای ابن مولانا عبدالقهّار (تقریباً 1860، دیهه سنگیون قلعیخم-1915، همان جا) ، شاعر تاجیک. معلومات ابتدایی را در نزد پدر و مهدوم اعلم نام همدیههاش گرفت. در 21-سالگی به بخارا رفته 10 سال در مدرسة کوکلتاش تحصیل کرده است. پس از تحصیل به زادگاهش برگشته، مسجد کهنهی را آباد کرده، به مدرسه تبدل داد. نورالحق بهرین شاعر صاحبدیوان بوده است، ولی دیوانش تا حال دسترس نیست. در تذکره و بیاضها غزلهایش ثبت شدهاند. نورالحق بهرین در موضوعهای اجتماعی، حسبحالی، عشقی و غیره شعر سروده است. از اشعارش برمیآید، که نورالله بهرین قشّاقانه عمر به سر برده است:
زیفی آن قدر قوّت ربود از جسمو
جان من،
ن آب شبنمی در راه من جولانگه قیر است.
موهیت فضل را از مایة عشرت چه میپرسی؟
زبان خامه تا دم میزند بر زخم شمشیر است.
غزلهای نورالحق بهرین در بین خلق مشهورند. آنها به ریپیرتور فیزان محلی داخل شده، یک غزلش به یکی از آهنگهای «ششمقام» (شعبة «موهییر عراق» مقام «اراد») سروده میشود.