مواهیدههای بینلخلقی
مواهیدههای بینلخلقی بسیارترفه بیشتر اهمیت دارند، چون که آنها حجّتهای قانونگذاری بینلخلقی و حقوقی بوده، نارمههای کارکتر عمومیداشته را در بر میگیرند. این گونه معاهدههای بینلخلقی به چند گروه تقسیم میشوند: 1) معاهدههای بینلخلقی، که ترتیب حقوقی این یا آن تیرّیتاریه یا یگان عهدهداری سیاسی به آن علاقهمند را مقرّر میکنند. بار اوّل این گونه معاهدههای بینلخلقی به حجّت خاتموی کانگریسّ وینه (سالهای 1814-15) داخل کرده شد، که قرار عاید به ایعت-راف و کفالت بیطرفی دائمی شوییسریه» را در بر میگرفت. 2) معاهدههای بینلخلقی عاید به حقوق در بهر. سال 1958 در کنفرانس جینیوه عاید به این مسئله یک سلسله معاهدههای بینلخلقی امضا شدند: عاید به بهر گشاد؛ دایر به بهر تیرّیتاریوی و منطقة به آن پیوست؛ عاید به شیلف منطقوی؛ دایر به ماهیداری و حفظ ساحلهای بهر گشاد. به این گروه معاهدهایی نیز داخل میشوند، که ترتیب خوقوقی استفادة کانالهای بینلخلقی، دریاهای بینلخلقی، گلوتاههای بینلخلقی و مسئلههای کانکریتی کشتیگردی بقری را در بر میگیرند. معاهدهها عاید به حفظ کبیلهای تلگرافی زیرنابی (1884)؛ عاید به یاری و نجاتدهی در بهر 1910)؛ عاید به ترتیب بندرهای بحری (1923)؛ عاید به حفظ حیات انسان در بهر (1960) و غیره از همین قبیلند. 3) معاهدههای بینلخلقی، که ترتیبات حقوقی فضا و پرواز کشتیهای هوایی را مقرّر میکنند. چنانچی: عاید به اویتسیة بینلخلقی گرجدنی (1944)؛ عاید به یک خیل کردن بعضی قاعدهایی، که به بارکشان هوایی بینلخلقی تعلق دارند (1944)؛ عاید به اعتراف بینلخلقی حقوق به کشتیهای هوایی (1948) و غیره 4) سلسلة معاهدههای بینلخلقی، که مسئلههای تدقیق فضای کیهان را به ترتیب میآرند.
5) معاهدههای بینلخلقی، که به محافظت حقوق انسان، حقوقهای سیاسی، اقتصادی و گرجدنی اهالی روانه شدهاند: معاهدة بینلخلقی در بارة حقوقهای انسان؛ عاید به وضعیت حقوقی فراریان (1951)؛ عاید به حقوقهای سیاسی زنها (1952)؛ عاید به راه ندادن حقوقپایمالکنی در ساحة معارف (1960)؛ عاید به برهم زدن همة شکلهای خوقوقپایکالکنی نجادی (1965) و غیره.
6) معاهدههای بینلخلقی دایر به مسئلههای مبارزه بر ضد جنایتکاری: دایر به غلامداری (1926)؛ عاید به مبارزه بر ضد انتشار نشریههای پارناگرفی (1923)؛ عاید به مبارزه بر زیدّن ساختن پولهای قلبکی (1929)؛ معاهدههای بینلخلی یگانه عاید به مخدِّرات (1961) و غیره. 7) معاهدههای بینلخلقی دایر به مبارزة یکجایه دولتها به م و-قابل جنایتهای زیدّنینسانی: عاید به پیشگیری جنایت قتل عام و جزا دادن برای آن (1948)؛ به اعتبار نگرفتن گذشتن مهلت برای جنایتهای حربی و جنایتهای ضدینسانی (1968) و غیره. 8) معاهدههای بینلخلقی قانون و قاعدههای جنگ. 9) معاهدههای بینلخلقی عاید به مسعلههای حقوق دیپلامتی و کنسولی: کانوینسیة وینه عاید به مناسبتهای کنسول (1963)؛ کانوینسیه عاید به سپارشهای مخصوص (نگرید نیز حقوق کنسولی). 10) معاهدههای بینلخلقی بخشیده به وضعیت حقوقی تشکیلاتهای بینلخلقی، شخصان مسئول و کارمندان آنها. 11) معاهدههای بینلخلقی اید به خلّ آسایشتة مسئلههای بحثناک و مناقشههای بینلخلقی. معاهدههای بینلخلقی، که به شرایط میه-نت دخل دارند، آنها را تشکیلاگ بینلخلقی محنت (تبم) قبول میکند.
سیلسیلة مخصوص معاهدههای بینلخلقی موجودند، که قاعدههای عمومی بستن، تغییر دادن و قطع کردن عمل شرطنامه و سازشنامههای بینلخلقی را مویین میکنند.
در کنفرانس تدم دایر به حقوق بستن شرطنامههای بهای-نلخلقی (1968 و 1969) بار اوّل در بارة حقوق شرطنامههای بهای-نلخلقی معاهدههای بینلخلقی قبول شد. گوروخ علیحدة دولتها میتوانند معاهدههای بینلخلقی ریگیانلی قبول کنند.