معلومات آخرین
Home / مدنیت و صنعت / موخمّس

موخمّس

موخمّس (apبی-پنجگانه، پنجتایی) ، یک نوع مسمّط، که در بند آن از پنج مصرع عبارت است. مخمّس قافییبندی‌اش به شکل ه‌اه‌اه، بّبّه و غیره در ادبیات کلاسیکی فارس-تاجیک معمول بود. مخمّس اساساً دو نوع دارد: 1) شعر هر بندش پنج‌مصرعی، که از طرف یک شاعر گفته شده است؛ 2) شعری، که در هر بندش سه مصرع اوّل هموزن و قافیه از شاعر مخمّسگو و دو مصرع آخر بند از غزل شاعر دیگر می‌باشد، که این را مخمّسبندی یا مخمّس باتزمین می‌نامند. در این نوع مخمّس در بند خاتمه تخلّص در دو شاعر ذکر می‌یابد. مخمّس معمولاً در موضوع عشق و محبّت گفته می‌شود. ولی مخمّسهایی نیز هستند، که در موضوعهای اخلاق، شکایت از زمانه، اندوه دوستان و غیره ایجاد شده‌اند. مخمّس در ادبیات معاصر هم معمول است. سر‌الدّین عینی، آ. لطفی، ب. رخیمزاده، م. رحیمی و دیگر بر غزلهای کدسّیکان ادبیات فارس-تاجیک، اینچنین به غزلهای همزمانان خود مخمّس بسته‌اند. مثلاً، دو بند مخمّس صدرالدّین عینی بر غزل لاهوتی چنین است:

ز آن روزی، که بردستی ز ما دل،

ندید از التفاتت یک ادا دل.

به صد غم گرچه گردید آشنا دل،

 «نشد یک لحظه از یادت جدا دل.

 زیهی دل، آفرین دل، مرحبا دل»…

… نه یارایی، که فریادی برارد.

نه بخت آن، که خون از دیده بارد.

به خیجرانت کنون چون تاب آرد

 «درون سینه آهی هم ندارد.

سیتمکش دل، پریشان دل، گدا دل*.

3. احراری

Инчунин кобед

سرخانه

سرخانه، قسم اوّل سرود، که به اندازة یک بیت متن سرود اجرا می‌شود. بعضاً سرخط …