میکیلنجیلا
بوانرّات (micbelangelo buonarroti، یا خود میکیلنجیلا د لاداویکا د لیانردا د بوانرّاتا سیمان؛ 6. 3. 1475، کپریزی-18. 2. 1564، ریم) ، هیکلتراش، رسّام، معمار و شاعر اتلیوی. یکی از بزرگترین نمایندگان دورة احیا. فعالیّت پرثمر ایجادیاش در ریم و فلارینتسیه صورت گرفته است. هنوز از اثرهای اوّلنیاش (ریلعیفهای «آلهه در نزد زینهپایه»، «محاربة کینتورها»، تقریباً 1490-92، کسه بوانرّات، فلارینتسیه) جهتهای عمدة ایجادیات میکیلنجیلا-آبرزهای سرشار دراماتیزم و سیتایندة توانایی و زیبایی انسان ظاهر گشته است. در ریم میکیلنجیلا از یادگاریهای صنعت عتیقه الهام گرفته، هیکل «وکخ» (1496-97، موزی ملّی، فلارینتسیه) را میآفرد. اثر مشهورش «سوگواری بر مسیحا» (1498-1501، کلیسای حضرت پیاتر، ریم) ، که رم بیاندازة مادر جوان را از فوت فرزند عکس کردست، به همین دور تعلق دارد. میکیلنجیلا سال 1501 به فلارینتسیه برگشته، یکی از شاهاثرهای خود هیکل داوود (1501-04، نگارستان ار فلارینتسیه) و مصوّرة «عایلة مقدّس» (یا خود «آلهه دان»، 1503-05، افّیق، فلارینتسیه) را ایجاد میکوند. داوود تمثال شجاعت، قوّة بیاندازه و ارادة مغلوبناپذیر بوده، توانایی و اقتدار روح انسان را ستایش میکند. سال 1505 میکیلنجیلا را به ریم دعوت نموده، ساختن مرقد پپه را میفرمایند. میکیلنجیلا برای این مرقد سلسلة مجسمهها، از آن جمله، «موسی» تجسم اراده و متانت انسان (سالهای 1515-16، عبادتخانة سن-پیت را این وییکال، ریم)؛ «غلام عصیانکرده» و «غلام فوتیدیستاده» تضاد دو قوّه، دو روحیه-یکی جوان خوشاندام و قوی، که آمادة برکندن زولانه است، دیگری هم مردیست برنا، ولی حقیر و ناتوان، در بند اشکیل (هر دو-1513-16، لور، پریج) را آفریده است. ایجادیات منبعدة میکیلنجیلا، که به دورة اوج ریکتسیة فئودالی-کتالیکی، از بین رفته ایستادن دموکراتیه و استقلالیّت ملّی فلارینتسیه و انقراض ایدهآلهای دورة احیا راست میآید، روحیة فاجعویی و پیسّیمیستی میگیرد. عذاب و شکنجة روحی $ در هیکلهای مقبرة لارینتسا و جلینا میدیچ (1520-34، عبادتخانة سن-لoرینتسا، فلارینتسیه) و علیالخصوص در فریسکة عظیم «روز محشر» (1536-41، کپیلّن سیکست، ریم) ، «چارمیخ کردهای پیاتر» و «تعویض پویل» (1542-50، کپیلّة پالین، واتیکان) ، که به دورة آخر ایجادیاتش تعلق دارند، خیلی روشن انعکاس یافتهاند. اینچنین میکیلنجیلا در بالای هیکل «سوگواری بر مسیحا» (برای مرقد خود آفریده، دیرتر شکسته است و شاگردش ت. کلکن شکستهپارهها را جمع آورده، آن را از نو برقرار کردست؛ 1550-55 کلیسای سنته-مریه دیل فاری، فلارینتسیه) و هیکل ناتمام «پیته رایدنین» (1555-64، موزی صنعت قدیمه، میلن) زحمت کشیده است. در انتهای عمرش اساساً به معماری و شعرگویی مشغول بود. بیشترین اشعارش بر وزن مدریگل و سانیت ایجاد شدهاند. مجموعة شعرهای او بعد فوتش س. 1623 به طبع رسیده است. از سال 1646 در بنیاد کلیسای حضرت پیاتر و انسمبل معماری میدان کپیتالی ریم اشتراک کرده است. ایجادیات میکیلنجیلا سرشار غایههای دورة احیا بوده، زیبایی، توانایی و بزرگی انسان را ترنم نموده است و با روح اومانیستانهاش تمدّن عمومیشهری را زینهای بالا برداشته است.