مهمود شبوستری
ابن ابدوکریم (1252، شبوستر، نزدیکی تبریز-1320، همان جا) ، فیلسوف، شاعر، متفکّر عصرهای 13-14. اثرهای او داستان «گلشن راز»، رسالههای «کوه-ال-حقایق»، «شهیدنامه»، «میرعات-ال-محقّقین»، که به زبان فارسی-تاجیکی تألیف شدهاند، اساساً مسئلههای فلسفی، اخلاقی و عرفانی را در بر میگیرند. عقاید فلسفی محمود شبوستری به تعلیمات مشّایان قرابت داشته، نیز از عنصرهای پنتییستی و دییستی خالی نیست. از جمله، محمود شبوستری از موقع پنتییزم عرفانی (وحدت وجود) به حلّ مسئلههای مهم فلسفی، از قبیل تناسب کلّ و جزء، وحدت و کثرت، ذات و صفات، وجود و موجود، باطن و ظاهر (مناسبت بین خدا، عالم، آدم و درک ماهیّت آنها) پرداخته است. به عقیدة محمود شبوستری همه واقع در زمان و مکان بوده، با هم علاقهمند و از یک منبع میباشند. خدا، عالم و آدم از موم اصل و ماهیت از یکدیگر جدا نبوده، در همبستگی وجود دارند. امّا او یگانگی را در ماهیّت الهی میدید. به عقیدة محمود شبوستری وحدت جهت وجود باطنی و کثرت جهت موجود ظاهریست. پنتینم محمود شبوستری تابش نامینلیستی و متریالیستی دارد. مفهوم «کلّ» به خدا، «وجود» به جزء، «کثرت» به موجودات وابسته میشود. یعنی کلّ (خدا، ماهیّت الهی) به توفیل جزء (مادّیات) موجود و آشکار است. محمود شبوستری تصدیق میکرد، که طبیعت در تغییر و انکشاف دائمیست و اشیا توسط ضدیت به وجود میآید. به عقیدة او از آمیزش چار عنصر (آتش، هوا، آب، خاک) -معدن، از معدن-رستنیها، از رستنیها-هیوانات و از اوج کمالات عالم هیوانات آدم به وجود آمده است. محمود شبوستری آدم را تمثال زمین الهی و مرادف جهان شمرده، عضوهای آدم (عالم صغیر) را به اشیای عالم کبیر مانند میداند. محمود شبوستری عقیده داشت، که عارف در صورتی به وصل خدا میرسد، که خود را از همه مادّیات پاک گرداند. در نتیجه آدم مانند «خطّ استینا» راست، پاک شوده به درجة «انسان کامل» رسیده، عدل حقیقی جاری میگردد. محمود شبوستری عارف آزادفکر بوده، اسلام و شریعت را واسطة به حقیقت نایل شدن نه، بلکه زنجیر اسارت میشمارد. به افادة شریعت پوست، «بربستة جان و تن»، «خلل راه سالم» است. محمود شبوستری به مقابل تعصّب و عداوت دینی و مذهبی برآمده، در بین قعبه، کنشت و دیر فرق نمیگذاشت، روحانیان متعصّب را به جاهلی و گمراهی متّهم میکرد. تعلیمات محمود شبوستری، به انکشاف افکار اجتماعی مملکتهای شرق نزدیک و میانه تأثیر کلان رسانده است. «گلشن راز» به بسیار زبانها ترجمه شوده، در بسیار مملکتها انتشار یافته است (در اوستریه، ژرمنیه، انگلیه، اتلیه، هندوستان، ترکیه و غ .).
د .: گلشن ادب، چ 2 ،. د. ، 1074؛ کرыمسکیی ا. ، استاریه پیرسی، ایا لیتیرتورы ا دیرویشسکایی تیاسافی، ت. 3، م. ، 1914-15؛ استاریه پیرسیدسکایی ا تدجیکسکایی لیتیرتورы. پاد رید. ینه ریپک، م. ، 1970؛
و. عصمتاو.