قدریه (ز ار. -سرنوشت) ، دهریه، جریان دینی و فلسفییست، که در عهد خلافت امویان پدید آمده، انسان را در انتخاب رفتار و کردارش صاحباختیار میحسابید و آزادی اراده را ترغیب میکرد. معبد جوهانی و شاگردش گیلان دمیشقی اساسگذاران ق. به شمار میروند. جوهانی مسیحی عراقی بود و در بین اهالی نفوذ زیاد داشت. برای تعلیماتش به بدعت ایبدار گردیده، با امر خلیفه ابدولملیک چارمیخ کرده شد. دمیشق سردار مکتب بسرگی ق. بوده، عقیدههایش را نه تنها در دیار خودش-دمیشق، بلکه در مکّه و مدینه نیز ترغیب میکرد. عورا نیز به بدعت ایبدار و س. 742 با امر خلیفه هیشام اوّل دست و پایهش را بریده، بعد در دروازة شهر چارمیخ کردند.
در تعلیمات ق. راجع به آزادی اراده عنصرهای دینهای پیشزیسلامی، مخصوصاً زردشتیه مشاهده میشود. از این ر و، موافق حدیثی گویا محمّد ق.-را برای آهنگ دئالیستی تعلیماتش «زردشتیان جماعه مسلمانی» نامیده است.
ق. اوّلین جریان رتسیانلیستی به حساب میرود، که در داخل اسلام راشدی به وجود آمده، مسئلن تقدیر و سرنوشت ازلی را انکار کرده است و مردم را در کار و پیشة خود آزاد و صاحباختیار شماریده است. محض از همین سببق. به موقابلّت شدید اشعریه دچار گردیده بود.
بعزی محقّقان معتقدند، که ق. پیش از موعتزلیه پیدا شده به آن راه گشاده است، آنها موعتزیلیان را وارث ق. و پیروان غایوی آن میحسابند. myقدّسی ق.-را به موعتزیله نزدیک دانسته است. ابوالحسناشعری باشد، موعتزلیان و قدریان را در یک صف گذاشته است. از این سبب پیروان جوعتزیله را اهل ق. نیز مینامیدند.
د .: موخمّد ا 6 و ابدل کرمه ش-شخرستن. کنیگه آ ریلیگییخ ا سیکتخ، چ. 1، م. ، 1984. .
س. محمداللهاف.