معلومات آخرین
Home / جامعه / خارزم

خارزم

خارزم ولایت تاریخی  وه دولت قدیم آسیای میانه، که در پایان‌آب د. ام و واقع بود. در کتیبة بیستون و اوستا در قطار ولایتهای قدیمترین آسیای میانه و ایران xارزم نیز نام برده شده است. بنا به معلومات استخری  وه مقدّسی ، xارزم از یکچند شهرهای کلان، از قبیل درگان، کردنخش، کُردار، زمهشر، هزارسپ، خوشپیسن، اردخوشمیسن، سفردیز، روزوند، ذریعهند، مدمیسن، جگربند و غ. عبارت بود. ایکسپیدیتسیة آرشیالوگی و اتنوگرافی خوارزم با راهبری س. پ. تالستاو در تیرّیتاریة xارزم یادگاریهای متعلّق دورة نیالیت را در جانبازقلعه، قباتقلعه، چکلک، آقچدریا،   برلی و غ. کشف کردند، که آنها از مدنیّت کلتمنار و باششگاههای سییادان و ماهیگیران منسوب به هزاره‌های 4-3 تا م. درک می‌دهند. در هزارة 2 تا م. در دورة اینیالیت و عصر برنجی ، که با نام مدنیّت تازباغاب و مدنیّت سویرغان مشهور بود، کلتمناریها به زراعت و چارواداری  مشغول می‌شدند. در عصرهای منبعده در xارزم ساختن انشائاتهای آبی ، کانالهای ارّیگتسیانی  وه غ. به رواج یافتن اقتصادیات آن مساعدت کرد. در آخ. هزارة 2 تا م. مدنیّت محلی  تشکّول یافت و عصرهای 7-6 تا م. خوارزمیان، که آن را مورخ یونانی  سگربان به خلق سکای و مسّگیتها منسوب می‌دانست، سرداری قبیله‌های کلان آسیای میانه و ایران شرقی را به عهده داشتند. xارزم در میانة ا. 6 تا م. به هیت دولت هخامنشیان داخل شده بود. موافق معلومات گیرادات آن یکجایه با آریا، پارت و سغد سطرپی 16-ام دولت هخامنشینیان را تشکیل می‌کرد و به فارسها 300 تلنت (واحد وزن و پول) ‌انداز می‌داد. در عهد اردشیر 2 xارزم به سطرپی علی‌حده جدا شده، در دورة یورش اسکندر مقدونی به آسیای میانه الّکه‌ای دولت مستقل بود. مورخ یونانی ارین قید می‌کند، که بهار 328 تا م. شاه xارزم  فرسمن برای گفت و شنید با اسکندر            همراه 1500 سواره‌اش به قرارگاه او-باختر آمده است. در عصرهای 4-3 تا م. عقدتیسادیات و مدنیّت xارزم رو به ترقّی می‌نهد. در این دوره انشائاتهای آبیاری ساخته می‌شدند، هنرمندی رونق می‌یافت، شهرهای نو بنیاد می‌شد (بازارقلعه، جانبازقلعه) و صنعت ترقّی می‌کرد. در آخ. هزارة 1 تا م. به مدنیّت xارزم تأثیر قدبیله‌های بادیینیشن مشاهده می‌شد. در عصرهای  2-1 تا م. در xارزم دگرگونی سیاسی به عمل می‌آید، که باعث تنزّل اقتصادیات آن می‌شود. موافق معلومات بازیافتهای آرشیالوگی خوارزم را یوجیهایی، که از جنوب با کوشانیان آمده بودند، ضبط کرده، به سکّه زدن تنگه‌های شبیه اوکرتید شروع نمودند و مساحت خوارزم را به شمال تا بهر کسپیی و بهر سیاه رسانیدند و با سرمتها همراه شده، خویشی برقpop نمودند. یوجیها با زراعتکاران، هنرمندان مهم xارزم آمیخته شدند و برای رونق مملکت کوشش زیاد نمودند. وزمار-اوّلین شاه آنها با ختایی، خیندوستان، کوشانیان و پارتها و غ. علاقه‌های تجارتی و مدنی برقرار نمود. در عهد او معاملات پولی در شهر و روستاها رواج یافت، در بازارهای xارزم تنگه‌های کوشانی پیدا شدند. xارزم در ا. 1 م. به هیت دولت کوشانیان داخل گردید و یکچند وقت در زیر تأثیر شاهان ساسانی نیز مانده بود. در این دوره در xارزم بسیار شهرها قلعه‌ها ساخته شدند، که آنها دیوارهای غفس و بلند دوقبطه داشتند. در دیوارهای قلعه‌های دورة تا کوشانی مناره‌های چارکنجه و بعد از کوشانی مناره‌های داعیرشکل ساخته می‌شدند. شهرهای خوارزم دورة عتیقه برجهای راست داشتند، دیوارهایشان بلند و دوقبطه بودند. در داخل شهر قصر حاکمان وجود داشت، که وه‌ای با مجسمه و مصوّره‌های برجسته و رنگارنگ‌ آرا داده می‌شد (توپراقّلعه، قلعة قیر). بازیافتهای آرشیالوگی قویقیریلغنقلعه، توپراقّلعه، از جمله کتیبه‌های روی چوب، پوست، مهر و سکّة تنگه‌ها به آن شهادت می‌دهند، که در ا. 3 م. در xارزم مناسبتهای غلامداری وجود داشت. بازیافتهای مذکور همچنین ثابت نمودند، که خط خوارزمیان قدیم آرامیساس، خود آنها ایرانینجادند. در بعضی یادگاریهای آرشیالوگی آتشکده، معبد و غ. کشف شدند، که آنها یادگاریهای زردشتیه بوده‌اند. در توپراقّلعه و بعضی دیگ. باششگاههای قدیمة xارزم پارچه‌های مجسمه‌های گلین و گجین، نقش و نگارهای روی دیوار نیز یافت شدند. هیکلهای با صنعت بلند ایجادشدة توپراقّلعه اساساً در سه خانة قصر خوارزمشاهیان یافت شده‌اند، که س. پ. تالستاو آنها را شرطاً «تالار شاهان»، «تالار ظفر»، «تالار عسکران» نامیده بود. «تالار شاهان» از مجموع هیکلها عبارتند. در «تالار ظفر» تقر. همان مجسمه‌ها تکرار می‌شوند. «تالار عسکران» مجسمه‌های عسکران و نقش و نگار زیبا دارد. مصوّره‌ها و مجسمه‌های توپراقّلعه به ا. 3 تعلق داشته، در بعضی خانه‌های استقامتی و مأموری قصر خوارزمشاهیان باقی مانده‌اند. در صورتها نقش و نگار مقرّری و منظره‌های حیاتی به هم زیچ و پیچانده عکس یافته‌اند. در دیوارهای خانه‌ها پارچه‌های گوناگون صورت ببر، اسپ، پرّنده‌ها، ماهی و آدمان یافت شده‌اند. نقشهای آرنمینتلی (نباتاتی و گیامیتری) باشد، از گل و برگ، چنبره‌ها، پنجره‌گلها، خوشگولها، خوشه‌های انگور، دایره‌ها، پیچه‌ها، خطهای رنگارنگ راست و موجناک ترکیب یافته‌اند. با وجود آن که این نقش و نگارها فقط به شکل پارچه‌های علی‌حدة تگ خرابه‌ها، یا خود به شکل داغهای ناروشن دسترس شده‌اند، در آنها آثار. کامپازیتسیه‌های کلان و عجایب‌‌ را نیز مشاهده کردن ممکن است. مس. ، در یکی از خانه‌های آشیانة 2-یوم پارچه‌های رنگة صورت نوازندگان یافت شد. در بین این صورتها یک رسم خیلی نفیس و موضوعن زن عود‌نوازی هست، که در دست عود کالان سه‌کنجه دارد. در خانة دیگر رسم زن دیگری پیدا شد، که به پیشدامنش انگور و شفتالو میغوندارد و در بالای سرش خوشه‌های انگور آویزانند.

پارچه‌های مجسمه و مصوّره‌های توپراقّلعه از انکشاف صنعت بلند تصویری xارزم شهادت می‌دهند. بنا به معلومات ابوریهان بیرونی س. 305 م. شاه افریغ (اساس‌گذار سلالة افریغیها) صاحب تخت شاهی xارزم شده، قیات را به پایتخت خود تبدل داده است. بیرونی ضمن نقل آن 21 شاه این خاندان را نامبر کرده است. از اسرهایای 2-6 cap کرده در xارزم مناسبتهای فئودالی رواج یافته، مدنیّت نو افریته به وجود آمد. قصر و قلعه‌های بسیار ساخته شده‌اند، که آنها با دیوارهای غفس و بلند پیچانیده شده بودند. قلعه‌ها راست‌کنجه و چارکنجه و در برجهایشان مناره‌های زوغوتشکل داشتند. در میانهای قلعه عادتاً کوشکهای دوآشیانه و تالار کلان (مهمانخانه) داشتند، که آنها را خانه‌های میده احاطه می‌نمودند. دیوارها اساساً از پاخسه و قسماً سینجدار ساخته می‌شدند. بامهای خانه‌ها تخت، گنبذی و طاق‌دار بودند. در خانه‌های خواجگی و استقامتی تیشیقّلعه، که به عصرهای 6-8 تعلق دارند، پارچه‌های متاعهای پختگی، پشمی، چگت یافت شد، که آنها در بارة وجود داشتن پخته‌کاری و بافندگی گواهی می‌دهند. موافق انگونه بازیافتهای آرشیالوگی، خوارزمیان در این دور گندم، جو، شالی، نخود، جواری، ماش نیز کشت می‌کرده‌اند، زردآلو، شفتالو، آل و می‌پروریده‌اند. تاکپروری رواج داشته است. کشت و کاری خیلهای گوناگون خربزه و کد و وجود داشته است. در خواجگی خوارزمیان چارواداری نیز موقع مهم اشغال می‌کرد. آنها گوسفند، بز، اسپ، اشتر، خوک، مرغ می‌پروریدند. به غیر از بافندگی کُلالی، آهنگری، زرگری و دیگر نمودهای هنرمندی نیز رواج یافته بودند. زرگران xارزم از طلا، نقره و سنگهای قیمت‌بها زیورات (دستپانه، انگشترین، گوشواره و غ .) تییار می‌کردند. در بسیار یادگاریهای آرشیالوگی (خصوصاً در قویقیریلگنقلعه) ناووس و استدانهای زیادی یافت شدند. خوارزم را س. 711 عربها ضبط نموده باشند هم، تا ا. 10 در قیات نمایندگان خاندان افریغیها حکمرانی می‌کردند. حتّی در هیت دولت سامانیان xارزم تا یک درجه مستقلیت خود را غیورانه نگاه می‌داشت. س. 996 حاکم خوارزم شمالی مأمون ابن محمّد جن. خارمز را (مرکزش ش. قیات) به ملکل خود همراه نموده، عنوان خوارزمشاه را از افریغیها گرفت و ش. اورگنج را پایتخت دولت خود اعلان کرد. در عهد او اورگنج به یکی از مرکزهای بزرگ علم و معرفت و مدنیت مبدّل شد. در این دور، خصوصاً در سالهای حکمرانی او در اورگنج عالمان مشهور ابوعلیابن سینا، ابوریهان بیرونی، عبوسهل مسیحی (شاعر و فیلسوف) ، ابوالخیر خمّار،   (طبیب) ابونسر ابن عراق (متیمتیک) ، ابوبکر محمّدی خوارزمی، ابوسعید شبیبی و دیگ. زندگی و ایجاد کرده‌اند.

س. 1017 خوارزم را محمود غزنوی، عصر 2-نیمة یکم ا. 12 سلجقیان ضبط نمودند. در دورة ملکشاه سلجوقی یکی از عملداران او انوشتیگین س. 1077 حاکم xارزم شده، به سلالة نو خوارزمشاهیان بزرگ اساس گذاشت. پسر او قطب‌الدّین محمّد (حکمر. 1007-1127) هرچند صاحب عنوان خوارزمشاه شده باشد هم، در اصل والی سلجوقیان حساب می‌شد. پسر قطب‌الدّین آتسیز (حکمر. 1127-56) و وارثان او ایلرسلان (حکمر. 1156-72) و الا‌الدّین تکش (حکمر. 1172-1200) با سلجوقیان مبارزة دور و دراز برده، خوارزم را در آخر به دولت مستقل تبدل دادند. در عهد پسر تکش الا‌الدّین محمّد خوارزمشاه (1200-20) xارزم به یکی از دولتهای مقتدر مبدّل گردید. او با قرکیدانیان جنگهای بسیار کرده، ماوراءالنهر و افغانستان را ضبط نمود. سرحد دلوت خوارزمشاهیان از ساحلهای شمال بهر کسپیی تا خلیج فارس و از کوههای کوکز تا به کوههای هندوکُش رسید. تاجران خوارزم در مغولیستان و ختایی، تیبیت و هندوستان، مملکتهای شقر نزدیک و شهرهای روس و پاوارجیه سودا می‌کردگی شدند. در این دوره در اورگنج یکقتار بناههای باشکوه ساخته شدند. بعد فاجعه اترار قشونهای چنگیزخان به خوارزم زده درآمدند. محمّد خوارزمشاه بی مقابلیت به یک جزیرة بهر کسپیی گریخت. حاکم خوجند تیمورملک، پسر خوارزمشاه جلال‌الدّین منگوبیردی بر ضد مغولان سخت مقابلیت نشان دادند. سال 1921 مغولان اورگنج را ضبط و ویران نمودند، دهقانان و هنرمندان را قیر نمودند یا به کام خاک خود بردند. سوداگران و روحانیان به دولتهای مسلمانی فرار نمودند. در عهد الا‌الدّین محمّد قبیله‌های ترکزبان در مضافاتهای خوارزم زیاد شدند. با همة آن بزرگی دولت خوارزمشاهیان از داخل سست بود. اوج‌گیری استثمار فئودالی، ارتجاعپرستی فئودالها، فتنه‌های درباریان و شورشهای خلقی اقتدار دولت را سست کرد. به همین سبب سالهای 1219-21 در مبارزه بر ضد استیلاگران مغول (نیگ. استیلای مغول) ، ایستاده‌گری کرده نتوانسته، دولت خوارزمشاهیان بزرگ سرنگون شد. و خوارزم به دو قسم جدا گردید. قسم جنوبیش با شهر قیات به آلوس چغتایی و قسم شمالیش یکجایه با ش. اورگنج به هیت آلتینورده همراه کرده شد. در اوّلهای  سالهای 60 ا. 14 از نزاعهای داخلی آلتینورده استفاده برده، خوارزم شمالی مستقل گردید و سلالة صوفی را (از قبیلة قنغرات) روی کار برآورد. هوسین صوفی برای خوارزم شمالی و جنوبی را متّحد کردن شهرهای قیات و خیوه را ضبط نمود. لیکن س. 1388 امیر تیمور خوارزم را به دولت خود همراه نموده، مرکز آن ش. اورگنج را به زمین یکسان کرد و به آل صوفی خاتمه داد. س. 1505 خوارزم را شیبانیخان ضبط کرد. س. 1512 حاکمیت در xارزم به دست سلالة ازبیکی اولاد جوجی گذشت. حکمرانی نمایندگان این خاندان تا س-های 1694-95 دوام کرد. در نیمة دوّم ا. 16 دریای ام و در نزد اورگنج جریان خود را دیگر کرده، نهر آن را بی‌آب ماند و ساکنان شهر مجبور شدند، که در جای دیگر (در نزد ش. خیوه) نهر نوی کافته، شهر نو-اورگنج نو را بنا کنند. اورگنج قدیمه باشد، در میانة ا. 17 الّکه‌ای به خرابه‌زار تبدل یافته بود، که آن را خوارزمیان کهنه اورگنج نام می‌بردند. در عهد ابولغازی (1645-63) مرکز xارزم شهر خیوه شد و بنا بر این در ادبیاتهای روسی و اروپایی دولت xارزم خانی خیوه نام گرفت. لیکن در اصطلاح محلی این خوانی مانند پیشتره «دولت خوارزم» نام برده می‌شد.

د .: ترودы خاریزمسکایی آرشیالوگا-اتنوگرافیچیسکایی ایکسپیدیتسی، تّ. i-ا. م. ، 1952-1979؛ متریالы خاریزمسکایی آرشیالوگا-اتنوگرافیچیسکای         ایکسپیدیتسی، و. 1-10، م. ، 1959-75؛ استاریه تدجیکسکاگا نراده، تّ. 1-2 (که. 1) ، م. . 1963-64-استاریه ازبیکسکایی سّر، ت. 1. تشکینت، 1967؛ گفوراف ب. گ. ، تدجیک. دریونییشیه، دریونیّه ا سریدنیویکاویه استاریه. م. ،             1972؛ استاریه خاریزمه س دریونییشیخ وریمین دا نشیخ دنیی، تشکینت، 1976. ا. چلیلایی.

Инчунин кобед

سفارت

سفارت، نمایندگی، کار و عمل سفیر، که از طرف دولتی به پایتخت دولت دیگر می‌رود. …