فقه عربی-دانستن، فهمیدن، درافتن) ، یک قسم الهیات اسلام و قسم ترکیبی شریعت است، که قاعده و قانونهای شرعی و حقوقی را تنظیم میکند. دانندة قاعده و قانونهای شرعی و حقوقی را فهیق میگویند. فقیهان هم الهیاتشناس و هم حقوقشناسان اسلامند. آنها در اساس قرآن، سنّت، اجماع، قیاس مسئلههای سیستم حقوق شرعی (علم عبادت) ، حقوق جنایی و گرجدنی و دولتی (علم فقه) را تنظیم نموده، عاید به مسئلههای علیحدة حقوق فتوا میدادند.
در اسلام اوّلین بار فقه سنّیها در شریعت در اساس 4 مذهب حقوقی-حنیفیه، مالکیه، شافعیه و حنبلیه به وجود آمده است. منبعد به آن مذهب جعفریه در اساس تعلیمات شیعه تغییرات درآورده، بعضی نکتههای آن، خصوصاً مسئلة امامت را به منفعت خود تکمیل داد.
هنیفیها هنوز در عصر 8 از روی منبعهای دینی و حقوق عنعنوی محلی (عادت) سیستم حقوقی اسلام را ترتیب دادند. در این دوره فقیهان مشهور حنیفی به نوشتن کتابهای حقوقی شروع نمودند. ابویوسوف یعقوب (وفات 795) «کتاب خراج»، محمّد شیبانی (وفات 804) «جمع صغیر» و برهانالدّین مرغیلانی (وفات 1197) «الهیدایه» و دیگران راجع به اصول فقه اثرهای زیادی نوشپته، زمینة فقه اسلام را گذاشتند. اساسگذار مذهب مالکیها مالک ابن انس (713-795) در «الموتّه» نام کتابش اساسهای حقوقی مذهب خود را بیان نمود. محمّد ابن ادریس شافعی (وفات 820) در اثرش «رساله» اساسهای متدلوژی فقه اسلام را تحقیق نمود، احمد ابن حنبل در «الموسند» نظریة حقوقی خود را پیشنهاد نمود و بعدتر پیروانش با نام حنبلیها مشهور شدند. دیگر مذهب و رویههای زیادی نیز وجود داشتند، ولی تدقیقاتچیان تاریخ فقه معتقداند، که همة آنها این یا آن مسئلة علیحدة فقه را در اساس همین 4 مذهب سنّ شرح و تفسیر کردهاند.
در عصرهای منبعده فقه به اصول فقه (تدقیق مسئلههای شرعی) و فرو فقه (تدقیق ساحههای علیحدة حقوقی) تقسیم شد و وابسته به این حقوقشناسان اسلامی را نیز به موجتهیدها و مقلّدان جدا نمودند. مجتهدان عاید به بسیار مسئلههای شرعزی و حقوقی فتوا میدادند، مقلّدان باشند، تنها به حلّ مسئلههای علیحدة شرعی و حقوقی مشغول بودند.
در عصرهای میانه سه درجة فقیهان (عالی، میانه، پایایی) وجود داشت. درجة عالی را مجتهدان مطلق مینامیدند، که در اصل مؤسسان مذهبهای دینی بودند. درجة میانه را مجتهد مناسب میگفتند، که اساساً در مسئلههای شرعی فکر بیان میکردند؛ درجة پایانی را باشد، مجتهد عملیات میخواندند، که ماهیتاً فقیهان موافق شریعت عملکننده بودند. در سنّیها دو زینة اوّل فقیهان حالا وجود ندارد، ولی شیهها دعوا دارند، که امام دور مجتهد مطلق یا خود حجّتولیسلام میباشد و امر او واجب است.
فرق اساسی احکام شیعه، مخصوصاً فقه آن از سنّی در آن است، که شیهها مسئلة امامت را پذیرفته، حدیث و اسنادهای را منبة شریعت و فقه میشمارند، که هم به محمّد و هم به علی نسبت داده شده بشند. از این رو، سیستم الهیات و فقه آنها به مذهب جعفریه (مؤسسش امام ششم شیهها جعفر صادق) تکیه میکند.
ز نظر فقه اسلام ایدهآل جمعیت خلافت (تیاکرتیه) میباشد. در همین زمینه محمّد ماشردی (974-1058) در «احکام سلطانی» نظریة خلافت را تحقیق کرده بود. در نظریة دولت بسیار مسئلههای حقوق، از جمله مسائل خراج، مالیات، جهاد، وقف، زمین، اقطاع، خمس و غیره بررسی شده است.
هوقوق اسلامی سه نمود جنایت را مویین کرده است: 1) جنایتی، که در آن قصاص یا خونبها روا باشد. به این قبیل جنایت کُشتن، زخمی نمودن، یگان عضو بدن را از کار برآوردن و غیره داخل میشوند. طرز مویین کردن خونبها در محلها و زمانهای مختلف گوناگون است؛ 2) جنایتی، که به حد روا باشد، به مثل تحقیر نام خدا، سرقت، خوردن مهای، زینا و گناههای دیگر. برای این جنایتها حتماً جزا داده میشد؛ 3) جنایتی، که به آن تعزیر روا باشد. به این نمود جنایت از میدان جنگ گریختن، معلومات نادرست به قاضی دادن، زمین دیگران را از خود نمودن و غیره منسوب است.
بینا به تعلیمات فقه مسئلة مهر، قلین، نکاح، طلاق، حلاله و غیره در عایله خیلی مهم است. شیهها به حقوق عایله و نکاح صغرا نیز داخل کردند.
سیستیمة حقوقی اسلام طی عصرهای میانه در مملکتهای شرق مسلمانی جاری بود. آن در دورة فئودالیزم منفعت صنف حکمران را حمایه نموده، عامل بااعتماد در اسارت آنها نگاه داشتن خلق زحمتکش بود. یکی از سببزای انتشار یافتن فقه در مملکتهای اسلام به عقیدة محقّقان عبارت از آن است، که فقیهان در حلّ بسیار مسئله، های علیحده به عادت محلی دقّت قیدّی میدادند و به مسئلههای حقوق شرعی مسئلههای خواجگی و مالیوی، اخلاقی و عایلوی و غیره را همراه کردهاند.
موهقّیقان معتقداند، که فقیهان اسلام سیستم حقوقی یونان و ریم قدیم را به اعتبار گرفته، بسیار مسئلههای حقوقی را در زمینة دین اسلام انکشاف دادهاند.
برابر ترقّیات فئودالیزم و راه یافتن عنصرهای کلیتلیستی به حیاتت مملکتهای شرق مسلمان به فقه بسیار قانون و نارمههای حقوقشناسی برجوزی داخل شدند و از عصر 19 سر کرده در آن اصلاحات جدّی مشاهده میشد. در مملکتهای اسلامی شریعت و فقه هنوز اهمیت خود را گم نکردهاند. در مملکتهای شرق ساویتی بعد روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر نارمههای حقوق سوسیالیستی جاری گردیدند، که آنها افادة جهانبینی سوسیالیستی میباشند. نگرید شریعت.
م. خزرتقولاو.