معلومات آخرین

باتین

باتین (عربی-درون، پنهان، راز) ، اصطلاحیست در فرهنگ اسلامی راجع به دارای معنای نهفته و اصلی بودن اشیا و موجودات. راجع به باطن در تصوّف نظری­یه مخصوص وجود دارد. عارفان باطن را خویشتن خویش آدمی و جهان و انسان و همه اشیا و پدیده‌ها را دارایی ظاهر و باطن دانسته، معتقد به عالم ظاهر و عالم باطن، علم ظاهر و علم باطن، علمای ظاهر و علمای باطن، اقامت ظاهری و باطنی، طهارت ظاهری و باطنی، نعمتهای ظاهری و باطنی و غیره می‌باشند. از نگاه آنها ظاهر شریعت است، باطن-حقیقت؛ اقامت ظاهری رعایة شریعت و اقامت باطنی نفی ماسیولّاه است. عالم ظاهر جهان هستی و عالم باطن معنویات انسان است. مثلاً، محمود شبستری شریعت را پوست (ظاهر) ، حقیقت را مغز (باطن) و طریقت را روش مخصوص سیر از ظاهر به باطن می‌شمارد:

شریت پوست و مغز آمد حقیقت،

میان این و آن باشد طریقت.

یلم باطن دانش به مکنونات (چیزهای پنهان و نوهوف­ته) ، ماورای محسوسات، بیرون از فهم اکثر مردم، واردات ذهنی و احوال قلب دانسته می‌شود، که هر کس به واسطة تربیة نفس و موجاهدة ذهنی می‌تواند آن را کسب نماید. علم بخوال را حارث محاسبی در تألیفات خود مفصل بیان کرده است. حکیم ترمذی مفهوم عرفانی علم بخوال را در تعلیمات حکمت الهی خود وارد کرد. در مأخذها صوفیان همچون اصحاب باطن یاد می‌شوند. در آثاری، که برای راهنمایی صوفیان تألیف شده‌اند، از جمله در تألیفات ابوبکر کلا‌بازی، ابونصر سرّاج، ابوطالب مکّی، علم باطن به حس سرچشمة اصلی تصوّف ارزیابی گشته است. امام محمّد غزّالی در «احیا و علوم-د-دین» علم باطن را به دو مقوله تقسیم می‌کند: علم تسقیل و-ل-قلب (دانش زنگارزودایی از دل) ، که مشق و ریاضت تربیوی بوده و علم موکاشفه، که اشراق خداداد قلب است. ابن عربی نیز بر همین نظر است. از نگاه جلال‌الدّین رومی انسان را ظاهری هست و باطنی؛ باطن انسان روح اوست، که آن را جان گویند و دیدن آن دستور نیست. شعار اساسی طریقت نقشبندیه «به ظاهر به خلق و به باطن به حق بودن» است. یعقوب چرخی در تفسیر لفظ قرآنی «اقامت» آن را دو نمود: ظاهری و باطنی ارزیابی کرده، اقامت ظاهری را رعایة احکام و مقرّرات شرعی و اقامت باطنی را نفی ماسیولّاه می‌داند. به اندیشة او عارف باید ظاهر و باطن خود­ را پاک دارد و از التفات به غیر حضرت الوهیت دور باشد، تا باطن او چون ظاهرش گردد.

ز نگاه معتقدان نظریة باطن سرچشمه‌های اس­لی اسلامی-قرآن و حدیث دارایی دو جنبه: ظاهر و باطن بوده، باید با تکیه به خرد و استفاده از شیوة مخ­سوس تعبیر و تفسیر در پس ظاهر معنای حقیقی آیات و احادیث چستوجو کرده شود. اندریافت معنای باطنی آنها به همه میسّر نگشته، بلکه این کار ویجة خواص مردم است و عوام‌النّاس از آن محروم می‌باشند. برای چنین عقیده به حدیثی استناد کرده می‌ش­ود، که طبق آن قرآن دارای «زهر» (معنای ظاهری) و «بطن» (معنای باطنی) بوده، بطن آن نیز بطنی دارد، تا هفت بطن و در روایتی تا هفتاد بطن. حدیث مذکور را جلال‌الدّین رومی در «مثنوی» (دفتر سوّم) چنین تضمین کرده است:

هرف قرآن را بدان، که ظاهریست،

زیر ظاهر باطنی بس قاهریست.

زیر آن باطن یکی بطن دیگر،

خیره گردد اندر او فکر و نظر.

زیر آن باطن یکی بطن سوم،

ک در او گردد خردها جمله گم،

بتن چارم از نوبا خود کس ندید،

جوز خدای بی‌نظیر و بی‌ندید.

منزور از ظاهر قرآن معنای اوّلی و مفهومیست، که در نخستین برخورد از واجه‌های آن در ذهن پیدا می‌گردد. آن مخصوص عوام دانسته می‌شود. مراد از بطن معنای اصطلاحی واجه‌ها بوده، مخصوص خواص به شمار می‌رود و به عوام دخل ندارد. مثلاً، وا­جة «استوا» (قرآن: 2: 29؛ 7: 54؛ 10: 3؛ 13: 3؛ 20: 5؛ 25: 59؛ 32: 4؛ 41: 11؛ 57: 4) از جانب علمای دین به شیوه‌های گونا­گون و در بعضی موردها مختلف تفسیر و تأویل شو­ده است. حدیثهای قدسی و گفته‌های پیغمبر (س) نیز به مثل قرآن از لحاظ معنا و مفهوم دارای مراتب دانسته می‌شوند. یکی از نامهای نکوی خداوند با­تین است.

در برابر این نظریة معتدل بعضی فرقه‌های تندرو دینی، از قبیل کیسانیه و حربیه، راجع به باطن افکار و عقیده‌های افراطی بیان داشته‌اند، که مورد انتقاد شدید قرار گرفته‌اند. اسماعیلیه، که به یک سلسله تعلیمات باطنی دارای جنبة آشکارا سیاسی-اعتقادی تأکید می‌ورزد، با نام باطنیه یا اسماعیلیه باطنیه نیز معروف است. ابن هلدون سبب چنین نام ده شدن اسماعیلیه را در اعتقاد آن به وجود امام باطن یا امام پنهان می‌داند.

دبیات: رومی جلال‌الدّین. مثنوی معنوی. دوشنبه، 2001؛ شبستری محمود. گلشن راز. دوشنبه، 2011؛ محمد‌الله‌اف س. مولانا یعکوب چرخی. زندگی، آثار و افکار. دوشنبه، 2013.

س. محمد‌الله.

Инчунин кобед

سرخانه

سرخانه، قسم اوّل سرود، که به اندازة یک بیت متن سرود اجرا می‌شود. بعضاً سرخط …