نیمتادة شالی، لوندکیرم پرزیت از آپلن tylenchidae، که کسلیهای شالی (مثلاً، عرف و) را به وجود می‌آرد. درازی‌اش 0، 7-1، 2 میلیمیتر (مادینه‌اش 0، 6-1، 1 میلیمیتر). در هندوستان (بنگاله و دیگر مضافاتها) ، مصر، مملکتهای نیم‌جزیرة ملک­که و غیره پهن شده است. در ا.ج.ش.س. (ضرررسان کرنتینی) نیست (1978). در …

نیمتادة گندم (anguina tritici) ، کرمچه‌ای است، که کسلی انگولّیولیناز گندم را به وجود می‌آرد. به جو، جودار، سولی و غیره نیز ضرر می‌رساند. نیمتادة گندم در داغستان، ارمنستان، آذربایجان، گرجستان شرقی، کشور کرسنادر، اینچنین در آسیای میانه، از جمله در تاجیکجستان وامیخورد. رستنی هنگام از نیمتادة گندم آسیب دیدن …

نیمنیها (نیمنّپ) ، سلاله‌ای است در سیربیة عصرهای میانه (نیمة دوّم عصر 12-1371). سراولاد آن جوپن کبیر (جوپن-سردار واحد مأموری و تیرّیتاریوی). رشک ستیفن نیمن (سالهای حکمرانی تقریباً 1170-96) به دولت یگانة فئودالی در سیربیه اساس گذاشته است (به نام دولت نیمنیها). نمایندگان دیگر آن؛ پسر نیمن جو­پن کبیر ستیفن …

نیکواحوال، درجة قانع نمودن طلبات مادّی، معنوی و اجتماعی آدمان، تأمین بودن اهالی از نعمتهای استعمالی. وضع نیکواحوالی را نشاندادهای مقداری و صفتی، که ساحه‌های مختلف آن را در بر می‌گیرند، مویین می‌کند. macلن، حجم عمومی نعمتهای مادّی استعمالشونده و خذمت به هر سر اخالی، حجم استعمالی محصولات خوراکواری و …

نیمن، لیت. ن یه م و ن ا س، بیلا­روسی-نیامن، نیمنیتس، دریایست در رسّب، رسّ لیتوه قسماً در قد-قد سرحد ولایت کلینینگرد رسفسر. طولش 973 کیلومتر، مساحت. حوزه‌اش 98200 کم2. سراب دریا در جنوب بلندی مینسک واقع گشته است. نیمن از پستی نیمن جاری شده، به خلیج کورشی بهر بلتیکه …

نیکی و بدی کتگوریهای توور اخلاکی، که شکلهای متقابلة (مثبت و منفی) رفتار و اعمال آدمان و حادثدهای اجتماعی را افاده می‌کنند. در تاریخ ایتیکه از قدیم تمایلات متریالیستی و ایده‌آلیستی در تعبیر ماهیّت نیکی و بدی به هم ضد بودند. متریالیزم این مفهومها را با طلبات و منفعتهای انسانی، …

نیکتان (از یون. nektos-شناور) ، مجموع هیوانهایی، که در آب زندگی کرده، خوب شنا می‌کنند. به نیکتان ماهی، کلمرها، بیل‌پایها، مارهای آبی؛ سنگ‌پشت، پنگوئن و غیره منسوبند. عضوهای حرکت آنها نغز انکشاف یافته است.

نیکتر (یون. nektar) ، 1) در اساطیر یونان قدیم شربتی بوده است به مثال نوشدارو، که فقط خدایان می‌نوشیده‌اند؛ 2) مایی شیرین شهدّان. نیگ. نیز گلشهد.

نیکراز (یون. nekrosis-کرختشوی، بی‌حسشوی از nekros-مُرده) ، کرختشوی (مُردن) هوجیره، بافته یا عضوهای علی‌حدة آرگ­نیزم زنده. وابسته به سببهای پیدایشش نیکراز جراحتی (سرما ز­دن، سوختن) ، نییراترافی (هنگام بیماریم عصب، سیرینگامنیلیه-بیماری مزمن اوج‌گیرندة سیستی­مة عصب) ، اشیمی (انفرکت، گنگری­نه) ، زهری (سیفیلیس و سل) و الّیرگی (هنگام بیماریهای الّیرگی) می‌شود. …

نیکرابیاز (از یون. nekros-مُرده و biosia-حیات، طرز حیات) ، تغییراتی، که در هوجیره پیش از نابودشوی آن رویی می‌دهد. نیکرابیاز به ویرانشوی مبادلة مادّه‌ها وا-بسته است. علامتهای خاص نیکرابیاز تغییریابی یدرای هوجیره (برمشوی، به قسمها جداشوی و هلشوی یدرای هوجیره) ، ویرانشوی غلیظی پراتاپلزمه و غیره می‌باشند.