پرتیویت 1) به پرتیة سیاسی منسوب بودن آدم؛ 12) رویة غایوی جهانبینی، فلسفه، علمهای جمعیّتی، ادبیات و صنعت، که منفعت صنف و گروههای مویین اجتماعی را افاده کرده، در تمایل اجتماعی ایجادیات علمی و بدیعی، موقع شخصی عالمان، فیلسوفان، نویسنده و صنعتکاران زهور مییابد. پرتیویت در معنای وسeی پرنسیب رفتار آدمان، فعالییت تشکیلات و مؤسسهها، یراق مبارزة سیاسی و ایدئولوژی میبازد. مفخوم «پرتیویت» با فعالیلت پرتیة سییسی زیچ علاقهمند است. زیرا آن منفعتهای صنف یا گوروخهای اجتماعی را روشن افاده کرده، وظیفة راهبری مبارزة سیاسی آنها را به عهده میگیرد.
ز این رو، از طرف آدمان عمیق درک شدن منفعتهای صنفی و راه سیاسی پرتیّه را طرفداری کردن آنها پرتیویّت را افاده میکند. «اهالی مویین یا که صنف مویین از جهت سیاسی هر قدر زیادتر موتّرقّی، معرفتناک، باشعور باشد، پرتییویّت وهای، از روی قاعدة عمومی، خمان قدر بلندتر است» (لنین ولاديمير الیچ، اثرهای، جلد 24، صحیفة 548). . افکار جمعیّتی در دوام تمام تاریخ جمعیّتی انتگانیستی خصوصیت پرتیوی داشت. در جمعیّت غلامداری و فئودالی گروههای سیاسی، جریانهای مختلف فلسفی و افکار جمعیّتی و سیاسی منفعتهای طبقههای گواگون صنفهای حکمران را افاده میکردند. در مبارزة ایدهوی منفعتهای صنفهای مظلوم نیز افاده میشوند.
پیدایش و انکشاف سوسیالیزم خیالی نمونة این است. وابسته به آن که گروههای مویین سیاسی منفعت کدام صنف را افاده میکنند، پرتیویت اهمیت پراگریسّیوی یا ارتجاعی داشته میتواند. با پیدایش برجوزیه و پرالیتریت پرتیویت در مبارزة صنفها، حیات غایوی و سیاسی جمعیت اهمیت خاص پیدا میکند. پرتیة کمونیستی پرنسیب پرتیویّت را ثابتقدمانه محافظت مینماید. پرنسیب پرتیویّت کمونیستی تجسم یگانگی تحلیل علمی واقعیت و حمایه ثابتقدمانة منفعتهای پرالیتریت میباشد، که این تنها به ساتسیلیزم و کمونیزم خاص است. برای پرولتاریت، که به دانستن راههای کانکریتی ساختمان جمعیّت نو منفعتدار است، شرح علمی و ابژکتیوی عالم، قانونها و راههای گذرش از کاپیتالیزم به ساتسیلیزم لازم است.
تنها مارکسیزم-لنینیزم این وظیفه را اجرا میکوند. از این رو، همة کوششهای دشمنان سوسیالیزم در بابت جهت علمی و پرتیوی نظریة مارکسیزم-لنینیزم را با هم مقابل گذاشتن اساسی ندارند. نظریة مارکسیستی و لنینی وظیفه و مقصدهای صنف کارگر، سیاست پرتیة کمونیستی را محافظت و اساسناک نموده، ساخت استثماری، سیاست و ادیالوژی آن را بیامان تنقید میکند. عقیدة کمونیستان از ابتدا چنین است: «با پرتیه انکشاف نمیشود، بی جداشوی-پراگریسّ» («مرکس کرل، نگرید مرکس کرل ا اینگیلس فریدریخ ساچینینی، 2 ازدنی. ، تام 1، صحیفة 113). بر خلاف این برجوزیه، که منفعتهایش به منفعت اکثریّت اهالی مخالف acت، نیتهای اصلی خود را پنهان نموده، برای مقصدهای اقتصادی و سیاسی خود را چون مقصد خمی اعضایان چمعیت نشان دادن میکوشد.
ین نیت ادیالاگها و سیاستچیان برجوزی را مجبور میکند، که به مقابل پرنسیب پرتیویت برآیند. بنا بر این پرتیویت رل پرولتاری، بیپرتیه-ویت باشد، غایه برجوزیست. در زمانّ حاضره کوشش ادیالاگهای برجوزی برای ترغیب ایده بیپرتییویت باز هم میافزاید، علیالخصوص در زمانی، که تناسب قوّهها در عرصة بینلخلقی برای فایدة سوسیالیزم تغییر یافته، اعتبار سیستم جهانی سوسیالیزم پیش نظر خلقهای دنیا میافزاید و افضلیّت ساخت سوسیالیستی انابت به کاپیتالیزم در عمل تصدیق گردیده است. در شرایط امروزه، وقتی که مبارزة بین کپیتلیزم و سوسیالیزم تیز و تند میگردد، مناسبت صنفی و پرتیوی به تحلیل و بهادهی حادثههای اجتماعی در عرصة جهانی اهمیت خاص پیدا میکند. بنّابر این پرتیة کمونیستی در مسئلههای تربیه از موقع صنفی برآمد کردن، منتظم بلند برداشتن هوشیاری روالوتسیانی عامّة خلق، مبارزة ثابتقدمانه به مقابل کنارهجویی از سیاست را وظیفخای مهم ایدئولوژی خود میداند.
پرینسیپ پرتیویت در ساحة علمهای جمعیّتی-فلسفه، ادبیات و صنعت ظهور خاص دارد. عمومیت پرتیویّت علمهای جمعیّتی از آن عبارت است، که موضوع تحقیق آنها حادثههای اجتماعیست و آنها را بیرون از منفعتهای صنف و گوروخهای اجتماعی شرخ دادن ممکن نیست.
پرتیویت در فلسفه و علمهای دیگر جمعیّتی با معرفت عالم، انکشاف ایدههای پراگریسّیسی وابسته است، که عادتاً تجسمکنندة آنها نمایندگان صنفهای پیشقدم بودند. پرتیویّت عقیدههای فلسفی از روی مناسبت مختلف به شرح عالم (تناسب متیریه و روح، هستی و شعور) ، موقع آدم در عالم، مناسبت او با ثروتهای معنوی، از قبیل ایتیکی و استتیکی و غیره مویین کرده میشوند.
فلسفة مارکسیزم-لنینیزم، که چون سیستم تام نظری به وجود آمده است، جهانبینی صنف کارگر را افاده میکند، اساسخای متدلوژی فعالیّت دگرگونسازی روالوتسیانی و تدقیقات علمی را فراهم میآرد. فلسفة مارکسیستی پرتییویست، یعنی موخافیزت منفعتهای پرولتاریت را عنصر ضروری مقصد خود میداند. «فلسفة نوترین هم، چنان که دو هزار سال پیش از این بود، پرتیوی است» (لنین ولاديمير الیچ، پالنایی coبرنی. ، ساچینینیی، 5 ازدنی، تام 18، سترنیتسه 380).
پرتییویت در ادبیات و صنعت در مضمون غایوی اثر نویسنده، صنعتکار و دیگر ضیائیان ایجادی، تمایل اجتماعی، تاریخی و صنفی اثر بدیعی، جریان ایدئولوژی در ایجاد بدیعی، موقع نویسنده در مبارزههای اجتماعی ظاهر میشود. یگان سنعتکار از تأثیر قووّخای اجتماعی زمان بیرون بوده نمیتواند. او با هزاران رشته با کوشش و ثروتهای معنوی صنفهای مویین سخت پیوند بوده، خاخ و ناخواه میل و خواهش و منفعت آنخا را افاده مینماید. هرچند در همه زمانها تمایل غایوی ادبیات و صنعت برقرار بود، امّا پرنسیب پرتیویّت ایجادیات بدیعی را اوّلین بار ولاديمير الیچ لنین عنیق مویین کرد. ولاديمير الیچ لنین در مقالة «تشکیلات پرتیوی و ادبیات پرتیوی» (1905) دروغ محض بودن آزادی مطلق ایجادیات را نشان داده، پرنسیب پرتیویّت ادبیات و صنعت را به میان آورد.
ولدیمیر الیچ لنین تأکید میکرد، که «… پرولتاریت سوسیالیستی باید پرنسیب ادبیات پرتییویر آ پیش گذارد، این پرنسیب را انکشاف دهد و آن را به شکل، تا مومکین است، پرّه و کاملتر در حیات تطبیق نماید» (لنین ولاديمير الیچ، اثرهای، جلد 10، صحیفة 32). ولاديمير الیچ لنین بر ضد ادبیات گویا «آزاد» برجوزی ادبیات حقیقتاً آزاد پرولتاری را به میان گذاشته بود. ادبیات خکیقتن آزاد ادبیات رئالیزم ساتسیلیستییست، که به پرنسیب پرتیویت اساس یافته، نه به «دخ هزار بالا-نشینان»، «بلکه به میلیونها و دهها میلیون محنتکشان، که گول مملکت، قوّة آن و آیندة آن میباشند، خذمت میکند».
پرتیویت در ادبیات و صنعت موقع اجتیمایی و استتیکی صنعتکار، اشتراک او در چنبیشهای اجتماعی و تاریخیست. معنای پرتیویت این است، که صنعتکار به رویدادهای عالم واقعی آشکارا و رویراست از موقع عقیدهها و منفعتهای گوروخ مویین جمعیت بخا میدهد. بنّابر آن پرتیویت از صنعتکار پیش از همه موقع استوار اجتماعی، جخانبینی سالیم و عنیق دانستن قانونهای انکشاف چمعیّت را طلب میکوند. پرتیویت پرنسیب ایجادی نویسنده، متد، روح، غایه و خصوصیتخای باطنی ایجادیات اوست. پرتیویت نه تنها در موقع غایوی نویسنده، بلکه در خصوصیتهای استتیکی اثر بدیعی و شکل و مضمون آن هم افاده مییابد.
پرتیویت انکشاف ادبیات و صنعت را در یک دایرة مویین مخدود نکرده، بلکه به آزادی ایجادیات، تشبث و جستجوها، اسلوب و رویههای گوناگون ایجادی امکانیّت کلان فراهم میآورد. پرتیویت صنعتکاران را وادار میسازد، که شکلخای تازة تدقیق بدیعی را جویا شوند، مهمترین مسئلههای حیات خلق را در ادبیات انعکاس کنند، برای ایدهآلهای عالی کامّونیستی مبارزه برند. تجربة این-کیشاف ادبیات سیرملت ساویتی دلیل این است. پرتیویت به نویسنده ام-کان میدهد، که به ماهیّت پراسیسّهای اجتماعی عمیق سرفهم رود، کارکترها و مناسبتهای نو شخص و جمعیت و مسئلههای ساختمان جمعیّت کمونیستی را حقاسنی تییار نماید. پرتیة کمونیستی همیشه از صنعتکاران طلب ‘میکند، که به پرنسیب پرتیویت صادق باشند، آن را هرچه فعالتر در ادبیات و صنعت تطبیق نمایند.
دبیات: لنین ولاديمير الیچ، تشکیلات پرتیوی و ادبیات پرتیوی، اثرهای، جلد 10، استالینآباد، 1950؛ ته براف س. . نزریة لنینی پرتیوییّت ادبیات و صنعت، دوشنبه، 1963؛ سیفاللهاف ا. ، عقیدههای ادبی لنین و ادبیات تاجیک، دوشنبه، 1973؛ لنین ا اسکوسّتوا، مسکو. 1969؛ دوبراوین ا. گ. ، آ پرتییناست خداجیستوینّاگا توارچیستوه، مسکو، 1977؛ شیربینه و. ر. ، لنین ا خداجیستوینّیه لیتیرتوره، مسکو، 1979.