مکتب بیدل، رویة ادبی در ادبیات عصرهای 18-19 و اوّل عصر 20 تاجیک، که در آسیای میانه به عمل آمده پراتسیسّ ادبی این دورهها را فرا گرفت. بیدل با استعداد فوقالعادة بزرگ خود عنعنههای ادبیات کلاسیکی فارس-تاجیک را آموخته، وابسته به تحقیق واقعیت هندوستان پهلوهای غایوی این ادبیات را به طرز خاص انکشاف داد. در ایجادیات بیدل جنبة اجتماعی و اخلاقی و فلسفی و معرفتی ادبیات به طرز تازه و با کمال اعجاز وسعت پیدا کرد. پرینتسیپ تحقیق بدیعی و سیستم خاص تصویر بدیعی واقعیت در صورت همبستگی شکل و مضمون عرض وجود کرده، ماهیّت فلسفی و استتیکی متد بدیعی بیدل را تشکیل داده است. اَنه همین حالت «طرز بیدل» را به «کیفیّت اعجاز» رسانیده است، که فهمیدن و شرح دادن اشعار وهای از خواننده فضل و هنر مخصوص را طلب میکرد و از این رو، در بین پیروان شاعر یک مکتب علیحده را به وجود آورد. دقّت شاعران و ادیبان بیشتر به خمان غزلهای بیدل روانه گردیده است، که در آنها معرفت صوفیانة واقعیت به طرز و اسلوب نو جلوهگر شده بود. از این رو، پیروان مکتب بیدل اخلاصمندی خود را نسبت به این شاعر بزرگ با راه مخمّس بستن به غزلهای تصوّفی وهای و یا در بابت نوشتن غزلخای مفهوم بیدلانه ظاهر نمودهاند. در عصر 16 شاخههای مکتب بیدل به طور روشن جدا نشده بودند.
در نیمة یکم عصر 19 به غزلهای صوفیانة بیدل و طرز بیدلانة تصویر بیشتر نمایندگان ادبیات دینی فئودالی توجّه داشتند. امّا در ادبیات پیشقدم این دور، که تصویر ریلیستی حیات و مداخلة شاعران به واقعیت زندگی وسعت پیدا کرده بود، بنا بر هنوز کشف نگردیدن ماخیّت پراگریسّیوی ایجادیات بیدل، رغبت به آثار و اسلوب دشوارپسندة او نسبتاً سست شد. به همین طریق، تا نیمة دوّم عصر 19، به تقاضای نزول حیات مدنی و پابند ادیالوژی دین اسلام گردیدن تفکر بدیعی، اینچنین به سبب خنوز نارسا و محدود بودن فهم بیدلشناسی، مکتب بیدل در انکشاف افکار اجتماعی و ادبی چندان رل پراگریسّیوی بازیده نتوانست. وقتی که در نیمة دوّم عصر 19 به مناسبت به روسیه همراه شدن آسیای میانه در حیات اقتصادی و معنوی خلقهای این سرزمین دگرگونی رویی داده، وابسته به انکشاف جریان نو در ادبیات مبارزههای مفکوروی تیز و تند گردید، مکتب بیدل به طرز نو وسعت یافت و شاخههای گوناگون نو به طور خاص جریان گرفت. منبعد آثار میرزا بیدل توجّه نمایندگان گروههای گوناگون اجتماعی را به طرف خود کشید، که آنها از ضدیتهای داخلی ایجادیات این متفکّر برای مستحکم کردن موقع ایدئولوژیشان استفاده نمودهاند.
به این معنی ادیالاگهای صنف حکمران در بین خلقهای آسیای میانه اعتبار زیاد پیدا کردن این شاعر دشوارپسند را به نظر گرفته، اشعار «منتخب» او را نه تنها در مدرسهها، بلکه در مکتبها، حتّی به طلبگان غیریتاجیک میخواناندند و در این مورد روحانیان اسلام بیدل را به صفت شاعر میستیک اسلامیه تبلیغ مینمودند. زیاده از این مرکّبی ترن بیان بیدل را بسیار مبالغه کرده، پش راه عامّوی گردیدن آثار شاعر بزرگ را گرفتنی میشدند. قطع نظر از این گونه محدود کردن ایجادیات شاعر متفکّر، مکتب بیدل و مطالعة آثار سیرساحة او در بین ضیائیان و روشنفکران کشورهای آسیای میانه بیش از پیش وسعت مییابد. احمد دانش در تاریخ افکار ادبی تاجیک اوّلین شده اسرار بزرگی بیدل را کشف نمود و در بیدلفهمی انقلاب فکری به عمل آورد. دانش به مطالعة غزلهای «منتخب» بیدلی کانیع نشده، با قدرت بلند تفکر خود همة آثار منظوم و منثور این ادیب را، از یک طرف، در ضمن کتابت مطالعه و ترغیب کرده باشد، از طرف دیگر، عاید به مهمترین قسمتهای آثار بیدل شرحها نوشته، برای درست فهمیدن معناهای دقیق و سودمند شاعر دستورها پیشنهاد کرد.
لیکین، چنان که استاد س. عینی قید کرده است، «… خود نه در نظم و نه در نثر اسلوب او را تحلیل نمیکرد و همصحبتان خود را از تقلید کردن او منع مینمود» (کلّ. ، جلد. 11، کتاب 2، ص. 116). از طرف احمد دانش با عنوان «ابولمنان» («پدر معنیها») به تازگی کشف شدن بیدل سبب زیادتر شدن بیدلخوانان گردیده، بحث و مناقشههای گروههای گوناگون اجتماعی را در اطراف ایجادیات بیدل باز هم تیز و تند کرد. در بین نمایندگان ادیالوژی حکمران و ادبیات دینی و فئودالی عاید به مضمون غایوی ایجادیات بیدل اختلاف عقیده و ناسازیهای فکری به عمل آمده، قسمی از آنها بیدل را به دهرنگی ایبدار میکردند، قسم دیگری کوشش میکردند، که او را همچون شخص دیندار متعصّب معرفی کنند. مناسبت نمایندگان ادیالوژی دینی فئودالی وسعت مکتب بیدل را در حیات اجتماعی و ادبی محدود نکرده، برعکس، توجّه ادیبان پیشقدم و ترقیخواه را نسبت به ایجادیات بیدل بیش از پیش زیادتر نمود و از این جاست، که مداخلة آنها به آثار ادیب بزرگ در شکل و نمودهای گوناگون ظاهر گردیده است.
یک قسم نمایندگان رویة پیشقدم مکتب بیدل بر خلاف مقلّدان ناعهدهبرای بیدل، در اشعار خود مضمونهای تصوّفی را صرف نظر کرده، در ضمن باموفقیت پیروی کردن اسلوب بیدلی، اعتراض و فکرهای تنقیدی خود را به مقابل ناسازیهای زمان و ترتیبات حیات فئودالی افاده میکردند (عیسی-مخدوم)؛ از مصرع و بیتهای بلندمعنی بیدل به وجد آمده، در ضمن آن طرفهای چقورتر و شورنگیزتر حسیات باطنی انسان را با جلوههای تازه ترنم کردهاند (طغرل). بعضی شاعران، مثل سودا، حالت ظاهری سیستم آبرزها و وزن و قافیة اشعار بیدل را به طور هجویی استفاده کرده، از یک طرف، به مقلّدان بیهنر او تمسخرکنی شهرت شعر بیدل را محافظت نموده باشند، از طرف دیگر، به اعتبار شهرتمندی شعر بادل نیروی ایماتسیانلی هجو و تنقیدهای اجتماعی اشعار خود را پرزور گردانیدهاند. قسم دیگری از ادیبان پیشقدم مکتب بیدل جهتهای شکلی اسلوب بیدلی را تدریجاً ترک کرده، از معنیهای بلند آن در افکار اجتماعی تنقیدی و اخلاقی و ایستستیکی خود استفاده کردهاند. در این بابت رل احمد دانش و پیروان او کلان است.
س. عینی، که در آموزش و تحقیق آثار بیدل خدمت شایستهای کرده است، راجع به تأثیر این شاعر متفکّر سخن رانده مینویسد: «از شاعران تاجیک آسیای میانه سریر، سیرت، عیسی (بخارایی) ، اسیری خجندی، جوهری اوراتپّگی بیدل را باموفقیت تقلید کردهاند… اسیری هم در نظم، هم در نثر و هم در مضمون باموفقیت تقلید کرد. نظم و نثر او از تنقید علمای رسمی و عرف و عادت فئودالیزم پُر بود… زوفرخان جوهری… به صفت یک شاعر ساویتی هم از جهت شکل و هم از جهت مضمون خیلی چیزهای عامّهفهم داده باشد هم، در لیریکه تا آخر عمرش در پیروی بیدل ثابت ماند» (کلیات، جلد 11 کتاب 2، ص-110-117). در آخر عصر 19 و ابتدای عصر 20 بیدلخوانی هرکتیر عامّوی گرفت. موافق اخبارات س. عینی در مدرسههای بخارا، سمرقند و خجند از هوسکاران بیدلدوست دورههای علیحده تشکیل کرده و به اطراف یگان بیدلشناس گون شده، بیدلخوانی میکردند.
در خجند و اوراتپّه حتّی در چایخانهها «کلیات» یا دیوان غزلیات بیدل یافت میشد، که باسوادایی بیدلدوست در دورة چاینوشی بیدلخوانی میکردند و باسوادان به آنها گوش داده به قدر فهمشان فایده میبردند. غaزلهای بیدل از طرف حافظان-حاجی عبدالعزیز و صادرخان با آهنگهای پُرجزبه سروده میشدند. از این جاست، که شعر و غزلهای بیدل از دایرة اهل ادب بیرون برآمده، در بین طبقههای محنتی-دهقانان کمبغل و هنرمندان پهن میشد و به احوال و اوضاع همانوقتة آنها جر میگردید. مکتب بیدل واقعاً بسا مرکّب ادبی و اجتماعی بوده، در پراتسیسّ موجودیّت خود شاخه و جریانهای گوناگون پیدا کرده است. در شاخه و جریانهای پیشقدم مکتب بیدل تدریجاً پهلوهای گوناگون غایوی و بدیعی ایجادیات بیدل آشکار گردیده است، که آنها در انکشاف افکار اجتماعی و اخلاقی و ادبی و ایستستیکی خلقهای آسیای میانه رل مهم بازیدهاند.
د .: ا اکی س. ، میرزا عبدالقادر بیدل، استالینآباد، 1054؛ همان معلّ. ، کلیات، ج-2، کتاب دوّم ،. د. ، 1964؛ مومیناو ا. م. . فیلاسافسکی وزگلیدы میرزه بیدل، تشکینت، 1957؛ امیرقولاو س. ، احمد دانش و میرزا بیدل، در مجم .: مسئلههای فیلولوژی تاجیک، د. ، 1974. س. امیرقولاو.