بولعلای مهارّی احمد ابن عبدالله ابن سولیمان (973، مهارّه، سوریه-1057) ، شاعر و فیلسوف عرب. در 4-سالگی بر اثر بیماری آبله نابینا شد. از 11-سالگی به شعر گفتن آغاز کرد. در نزد پدرش و دانشمندان دیگر آن زمان علمهای نحو و لغت، فقه، تاریخ، فلسفه، کلام، ادیان جهان، حساب و نجوم و فرقههای اسلامی را آموخت. در 15-سالگی با مقصد آموزش علمها و اندوختن تجربه به شهرهای هلب، ترابلوس، لازقیه، سنعا و بغداد سفر کرد. در مدّت یک سال و نه ماه زندگیاش در بغداد، ابوالعلای مهارّی چون شاعر بااستعداد و توانا شهرت یافت. ولی وهای مجبور شد بغداد را ترک نموده به وطنش برگردد.
یکی از سببهای بغداد را ترک کردنش شعرهای او بودند، که تنقید فقیهان، روحانیان متعصّب، واعظان، حاکمان ظالم را در بر میگرفتند. در بعضی شعرهایش ابوالعلای مهارّی فتوای فقیهان را عاید به بریدن عضو بدن شخص گنهکار باطل دانسته است. به سبب ابراز داشتن عقاید و نظریات آزاداندیشانه ابوالعلای مهارّی به کفر و الحاد گنهکار کرده شد.
موهقّیقان حیات و ایجادیات ابوالعلای مهارّی آثار او را بیش از 70 نامگویی دانستهاند، ولی بر اثر هجوم رومیها به مهارّه کتابهای ابوالعلای مهارّی از 90 میان رفتند. تا زمان ما از آثار ابوالعلای مهارّی دیوانهای اشعار-«سیقت-ازّند» (3000 بیت، اشعار در جوانی سروده) ، «لزوم-ما-لا-الزم» (11000 بیت، شعرهای از 30-سالگی تا آخر عمر سروده شده) ، اثرهای دیگر با نامهای «رسالت-ال-غفران»، «ریسا-لت-ال-ملایکه»، «ال-فصول و-ل-غایات»، «رسایل» و غیره باقی ماندهاند.
موزوی اشعار و آثار ابوالعلای مهارّی ترغیب و تشویک اخلاق حمیده، مذمّت بخل و حسد، تنقید هاک-مان ظالم، روحانیان متعصّب، سوداگران فریبگر، مذمّت باده و بادهنوشی و غیره میباشد. در آثار ابوالعلای مهارّی جهانبینی و اندیشهرانی فلسفی و اجتماعیاش تشکّل یافتهاند. مخصوصاً، نظریات دینی ابوالعلای مهارّی جالب دقّتند. در اشعار سالهای جوانی ابوالعلای مهارّی اسلام را دین مبین دانسته است، ولی بعداً بعضی عرف و عادتهای دینی، خرافات را تنقید کرده است. کار تا به جایی رسیده است، بعضی نکات تعلیمات اسلام راشدی، مثلاً، تصوّرات را عاید به بهشت و دوزخ زیر شبهه گذاشته است. مسئلة از زوخد آغاز کرده با الحاد انجام یافتن اندیشههای ابوالعلای مهارّی را محقّقان، از جمله ا. یو. کرچکاوسکیی تأکید نمودهاند.
به قول این محقّق ابوالعلای مهارّی بنیادگذار افکار الحادآمیز در تاریخ مردم مسلمان میباشد. ابوالعلای مهارّی عاید به یگانگی روح و جسم تعلیمات خصوصیتهای متریالیستی داشته را پیش گرفته است. تناسخ را باطل دانسته است. به اندیشة او روح در زمینة مادّی پیدا شده، برابر رسیدن مرگ فنا میشود. خیر و شر موافق تعلیمات او، در طبیعت خود انسان جایی دارند و به آفریدگار وابسته نیستند. عموماً، ابوالعلای مهارّی مناسبت عاقلانه داشتن را به مسائل حیاتی افضلیّتناک شماریده است. یکی از قدیمترین مأخذی، که از حیات و آثار ابوالعلای مهارّی اطّلاع میدهد، «معجم-ال-بولدان» یاقوت هموی میباشد.
موافیق معلومات این اثر، به مرگ ابوالعلای مهارّی 84 شاعر مرثیه گفته، در سنگ مزار او زیاده از 200 شاگردش نامشان را ثبت کرده بودند. شخص دیگری، که در بارة ابوالعلای مهارّی معلومات جالب داده است، ناصر خسرو میباشد. او در «سفرنامه» اش مینگارد: «و این مرد در شعر و ادب به درجهای است، که افاضل شام و مغرب و عراق مقرراند، که در این عصر کسی به پایة او نبوده است و نیست».
دبیات: گریگارین س. ن. ، سریدنیویکاویه فیلاسافیه نراداف بلیجنیگا ا سریدنیگا واستاکه، مسکو، 1966؛ شیدفر ب. یه. ، اب و-ل-الیه-ال-مهارّ. مسکو، 1985. ا. ضیایف، م. دلاوراف.