پییزج (فرنسیه روsage، از رys-مملکت، محل) ، تصویر منظرة طبیعت در ادبیات بدیعی. پییزج در اثر بدیعی مقام بلند داشته، وابسته به نیت ایجادی نویسنده وظیفههای گوناگون اسلوبی، غایوی و استتیکی را به جا میآرد. پییزج برای روشنتر درک کردن ماهیّت بدیعی اثر فکر و اندیشه، حالت روحی و خصلتهای قخرمان یاری میرساند. نویسنده به واسطة پییازج منظرهها، واقعهها و رفتار و کردار آدمان را برجسته و پرتأثیر تصویر مینماید.
مسلن، جریان آب در پاوست «آدینه» عینی سست و بیحرکت، در رمان «داخونده» او تیز و شدّتدار تصویر شده است، که این به حالت قهرمانان موافق بوده، روحیة آنها را افاده میکند. منظرة زیبای بهار کوهستان («آدینه») به حالت روحی آدینه سازگار آمده، فراغت او را در آغوش طبیعت نشان میدهد. ولی تصویر هوای سرد و برفآمیز تیرهماه (در آخر پاوست) منظرة حزنانگیز وفات آدینه را باز هم حزنانگیزتر نمایان میکوند. گاها، برعکس، منظرة زیبای طبیعت در مقابل واقع مدهش یا فکر و حسیات غمانگیزی آمده، به دلها سبکی میآرد.
پییزج اهمیت استتیکی دارد. وهای به اثر بدیی، لطافت، صمیمیت، جاذبه و تأثیر خاص میبخشد. در اثرهای کلاسیکان ادبیات فارس-تاجیک (داستانها، تشبیب قصیدهها و غیره) طبیعت با رنگهای گوناگون تصویر شده است و خواننده از آن ذوق استتیکی و لذّت بدیعی میگرد.
د .: ه آ د ا ز آ د ا ر. ، ش و ک و ر آ و م. ،
ه ب د و ج ا ب ب آ ر آ و ت. ، فرهنگ اصطلاحات ادبیاتشناسی. د. ، 1968؛ ب آ ب آ ا و یو. ، مقدّمة ادبیاتشناسی، د ، 1974 ،