نظم سربازی، یک نوع نظم فلکلوری و ادبیات خطّی خلق تاجیک است، که ضمن به وجود آمدن خذمت سربازی پیدا شده است. پیدایش اکثر نوعهای نظم سربازی (رباعیها، دوبیتیها، بیت-ها،
غزل و مخمّسها) به دورة سربازگیری حکومت بخارا منسوب است. گویندگان نظم سربازی مادر و خواهر، پدر و برادر، محبوبه و دیگر خویشاوندان سربازها بودند. در سرودهای سربازی ترتیب ناادلانة سربازگیری، قاعدههای غیریینسانی عسکرنیگهداری امیر و غیره مذمّت شدهاند. به خدمت سربازی اکثراً فرزندان مردم کمبغل را میگرفتند. در بعضی رباعی و دوبیتیهای سربازی ناراضیگی خلق از نابرابریهای اجتماعی افاده یافته است. مثلاً:
فقیربچه، که بودی، اسیرت کردند،
بیچیز، که بود عسکر میرت کردند.
در جای عسکری میر بخارا میروی،
بیچیز، که بودی سر تیرت کردند.
بعزن پارههای شعری به نظر میرسند، که خود سربازان گفتهاند. مثلاً:
سر کوه بلند دو-دوانم،
کمان در کتف و خنجر در میانم.
یلاها، بشکدد دست کمانساز،
ز این دست کمان بیخان و مانم.
نوع دیگر نظم سربازی نیز معلوم است، که آن را عسکران، هنگام مشق، تن-تنه یا نمایش میسراندند. چنین سرودها در بین خلق با نام پ آ م ا ش ق مشهورند.
پس از غلبة ریف. کب. سوسیالیستی اکتبر مضمون و مندرجة نظم سربازی به کلّی تغییر یافت. خلق در وصف فدائیان، عسکران سرخ، مردان دلیر انقلابی سرود و ترانههای زیادی آفرید. شاعران در وصف عسکران ساویتی شعر و داستانها انشا نمودند. در سالهای اوّل حاکمیت ساویتی فدائیان و عسکران انقلابی همچون پامشق شعرهای را میسراندند، که روح انقلابی داشته، نیت و آرزوهای دورپرواز خلق را افاده میکردند. نمونة این گونه سرودها «در کفکاز و در اکراین» ا. لاهوتی است. با مرور زمان سرود و ترانههای نو سربازی، سرودهای پامشق و غیره به میان آمدند، که از هر جهت به روح و مرام دوران ما مطابقاند. نمونة بهترین آنها سرود «عسکربچمی» (آهنگ x. عبداللهاف، متن خلقی تقمیل ا. قادری) میباشد.
د .: معصومی ن. ، فلکلور تاجیک، استالینآباد، 1952.