فرغانه، فراغانه، فرغانه، فییخن، باخن، پالانه، پخینه، ولایت تاریخی و گیاگرفییست در آسیای میانه. فرغانه در دورههای قدیم یک قسم حدود هازایرة ولایت لنینآباد (ریانهای کانیبادام، اسفره، اشت)-ا رسّ تاجیکستان، ولایتهای فرغانه، نمنگان، اندیجان رسّ ازبکستان و ولایت اش رسّ قرغیزیستان را در بر میگرفت.
در حدود فرغانه باششگاههای اوّلین در عصر سنگ به وجود آمدهاند. در محل حق (نمنگان) کوزة فلزی، پارههای کارد برنجی، در قبرستان دهنه (ریان اشت) اسبابهای برنجی، مجسمههای خرد-خرد هیوانات و غیره یافت شدند، که آنها در بارة در عصر برنج در فرغانه مسکن شدن آدمان گواهی میدهند. در فرغانه عصر 10-8 تا میلاد مدنیّت چست وجود داشت. مردم بیشتر به زراعت مشغول بودند. در عصرهای 7-4 تا میلاد ساکنان فرغانه مثل دیگر خلقیتهای آسیای میینه (سغدیان، خوارزمیان، باختریها) دورة بیتمامرسی گذرش از شکارچیگی به دهقانی و چارواداری، بوجودایی انشائات آبیاری و باششگاههای کلان مقیمی را از سر گذرانیدند. این دورة اییلتنّ فرغانه را بعدتر مدنیّت شوربشات و مرحمت (عصرهای 4 تا میلاد-4 میلاد) عوض کردند.
باشیشگاهها و قبرستانهای دارای آلات سفالی نوع اییلتن شهادت میدهند، که در عصرهای 6-4 تا میلاد در ناحیههای شرقی و مرکزی فرغانه اهالی مقیمی زراعتکار زندگی کرده، انعوههای مدنیّت خاص خود را داشته است، که آن ازه مدنیّت سغد، مرغیان، پارت و خوارزم کم و بیش فرق داشته است. در نتیجة تدقیق یادگاریهای عصرهای 6-4 تا م. معلوم گردید، که فرغانگیها در این عصرها به دورة نو انکشاف مدنیّت محلی داخل شده بودهاند. با تأسیس یافتن دولت دوان در دورة شوربشات و مرحمت شهرچهها و انشائات نو آبیاری به وجود آمدند. در فرغانه از عهد قدیم سر کرده قومهای ایرانینجاد میزیستند (اوّلها سغدیان و سکایان، سانیتر خلقیتی، که ایرانییسل بوده، در غمینة اهالی فرغانه پیدا شد و فرگانگیها نام گرفت). زبان آنها یکی از شیوههای زبانهای ایرانی شرقی بود.
در بارة دین و آیین فرغانگیهای قدیم معلومات خیلی کم است. در نتیجة حفریات آرشیالوگی در ساحل دریای خواجهباقیرغان (ریان لیلک رسّ قرغیزستان) خرابة حولی کلانی کشف شد، که خانههای استقامتی و عبادتخانة پرنقش و نگاری دارد. در یکی از سوفچههای عبادتخانه بتهای گچی آدمسیما ایستادهاند. در خود همین جا سه بخوردان یافت شد. در آخر عصر 4 تا میلاد اسکندر مقدونی آسیای میانه را استیلا کرد. یک قسم فرغانة غربی یکجایه با استروشن اوّل به هیت امپراتوری اسکندر مقدونی، سپس به دولت سیلیوکیان داخل شد. در نتیجه مدنیّت ایلّینیستی در مدنیّت مادّی و معنوی فرغانگیهای گر، بی نقش خاصی گذاشت. این پیش از همه در صنعت کُلال ظاهر گردید. باستانشناسان در نتیجة حفریات آرشیالوگی در فرغانة غربی (ریانهای حاضرة اشت و کانیبادام) بعضی نشانههای مدنیّت ایلّینیستی را یافتند. در این دوره فرغانه یکی از ولایتهای مهمّ زراعت آسیای میانه بود. بنا به منبعهای خطّی آخر عصر 2 تا میلاد اقتصادیات کشور خیلی ترقّ کرده بوده است. بعد پراکندهشوی دولت سیلیوکیان در آسیای میانه شاهی یونانی باختر به وجود آمد.
در بارة فرغانة عصرهای 2-1 تا میلاد از خاطرات و قیدهای سییاهان ختایی معلومات مهم پیدا کرده میتوانیم. بنا به اخبار سفیر ختایی چجن-سین، که سال 128 تا میلاد به آسیای میانه آمده بود، در عصر 2 تا میلاد این سرزمین دوایی نام داشت. دیرتر سالنامهنگار خیتای سیمه-سین معلومات چجن سین را عاید به دولت دوان نسبتاً مکمّل کرده است. موافق معلومات مأخذها در این دوره در دوان زیاده از 70 شهر و قصبه وجود داشت و بیشتر از 300 هزار اهال میزیست. دوان در شمال و و غرب با دولت کنگیوی، در جنوب با ملکهای یوجیها (کُشانیها) همجوار بود. خجند و استروشن هم چندمودّت در هیت دولت دوان بودند. اقتصادیات مملکت، از جمله خواجگی قشلاق، خیلی انکشاف یافته بود. دهقانان بیشتر گندم و شالی میکیشتند. تاکداری نیز رونق داشت. چارواداری، خصوصاً اسلپروری یکی از ساحههای اساسی اقتصادیات مملکت بود. در عصر 2 تا میلاد امپراتورایی ختایی به فرغانه مراق کلان ظاهر کردند. این دو سبب داشت. یکم، امپراتورهای ختایی، که با مملکتهای غرب رابطههای منتظم تجارتی برقرار کردیه میخواستند، برای خود در آسیای میانه تکیهگاه مستحکمی میجستند. فرغانه، که در سر راه بزرگ ابریشم جایگیر بود، به خیتایها همچون تکیهگاه خذمت کرده میتوانست. دوّم، اسپهای خوشذات فرغانگی دیر باز دقّت امپراتوران ختایی را به خود میکشید. سال 104 تا میلاد به مقابل فرغانه با سرداری لشکرکش ل گونل ارمیة 60-هزاره فرستاده شد. ساکنان فرغانه با سروری شاه خود موغوه به استیلاگران مقابلت سخت نشان دادند. خصوصاً محاصرة چلروزة پایتخت فرغانه خیلی وزنین بود. در نتیجة خیانت موغوه کُشته شد و با این همه خیتایها فرغانه را پرّه تابع خود گردانده نتوانستند. بعد مرگ موغوه خیتایها به تخت فرغانه نمایندة اشراف محلی ماتسی را شناندند. بعد از فرغانه رفتن لشکر ختایی فرغانگیها دستنشاندة خیتایها را به قتل رسانده، برادر خردی موغوه را (نامش معلوم نیست) شاه اعلان کردند.
بینا به ملبعهای خطّی، فرغانه چون باختر، سغد و پارت دولت کلانی به شمار رفته، دارای خواجگی قشلاق و هنرمندی مترقّی بوده است. در حیات جمعیّتی اهالی مملکت کهنسالان» (نمایندگان اعیایو و اشراف) موقع کلان داشتهاند. فرغانگیها به زنها احترام مخصوص داشتهاند. مردها سپارش زنخا را بیچون و چرا اجرا میکردهاند. این نکته از آن گواهی میدهد، که شاید در بین فرغانگیها عنصرهای ساخت مادرشاهی باقی مانده باشند.
اهتیمال فرغانه در ابتدای میلاد به هیت دولت کُشانیان داخل شده باشد. در عهد کُشاییبن در فرغانه پختهکاری و چارواداری کوچی رواج یافت. چارواهای خوشذات، خصوصاً اسپها، چون پیشتره شهرت کلان داشتند.
در فرغانه از عصر 4 سر کرده سلالة محلی حکم میراند، که در مدّت چندین عصر برقرار بوده است. فقط از سال 630 فرغانه تقریباً ده سال بی پادشاه یگانه بود. موافق معلومات مأخذها حاکمان محلهای علیحدة فرغانه مقتدر و مستقل بودهاند. قریبیهای سال 720 در فرغانه پادشاه مقتدری حکم میراند، که در مأخذهای عربی با نام الوتر (ات-تر) معلوم است.
هاکیمان فرغانه عنوان محلی «اخشید» یا «اخشد» داشتند. سال 726 در فرغانه دو اخشید بود؛ اخشید ملکهایش در جنوب دریای سر بوده به عربها و اخشید ملکهایش در شمال دریا بوده به ترکها اطاعت میکرد. سال 739 در فرغانه ارسلان ترخن نام ترک حکمرانی میکرد. در آن دورهها پایتخت فرغانه اوّل شهر کاسان، بعدتر اخسیکت بوده است.
دیمنة کاسان در کنار کاسانسایی واقع گشته، از دو قسم-شهر و کهندز عبارت است. طرح شهر زوزلقشکل (ترپیسیه مانند) بوده، اندازة طرفهای آن 160×180 میباشد. دیوار شهر برجهای مستحکم دارد. در قسم جنوب و غربی شهر کهندز جایی گرفته است. اقتدار مدافعوی شهر را دیوار علاوگی نیز میافزود، که 15 م درونتر از دیوار اساسی ساخته شده بود. کوشک اندکی دورتر از دمنه در بلندی میایستاد. کوشک دیوار غفس و مستحکمی داشته، میدانچهای را، که وسعتش 90×70 م است، گرداگرد پیچانیده گرفته است. دیوار مذکور را شش برج مستحکمتر کردهاند. از این میدانچه تا دروازة شهر دو قطار دیوار بود، که راه بین شهر و کوشک را محافظت کرده، هر دو را به هم میپیوست. تول عمومی اطراف همة این خرابهها به 2 کم میرسد. سال 1948 ا. ن. بیروشتم در این جا حفریات گذراند. معلوم شد، که باششگاه هنوز در دورة کُشانیان وجود داشته است. در بالای همین باششگاه در ابتدای عصرهای میانه شهر نو کاسان بنیاد گردیده است.
در این دوره اهالی اساسی فرغانه را خلقیت اروپاینجاد فرغانگیها تشکیل میدادند. در فرغانه شیوههای زبانهای سغدی و سکایی معمول بودند. در قسم غربی فرغانه و قووه کتیبههای سغدی یافت شدهاند. عالمان، از جمله و. ا. لوشیس، بر چنین عقیدهاند، که در فرغانه زبان مخصوص فرغانگن وجود داشت و آن به گوروه زبانهای شرقی ایران داخل میشد. و. ا. لوشیس در فاند موزی سمرقند تنگهای را یافت، که در روی آن کلمههای «شاه فرغانه» و نام شاه ثبت شده است. خط روی تنگه آرامیساس است، ولی از همة خطهای ایرانی میانه، از جمله سغدی، خوارزمی و پارتی، فرق دارد. تنگه به عصرهای 5-6 متعلّق بوده، حالا یگانه نمونة معلوم ختیقدیم فرغانگی میباشد.
فرغانه را ابتدای عصر 8 قوتیبه ابن مسلم ضبط کرد. سال 806 در سوتد شورش کلان سر زد، که به آن والی عرب رافع ابن لیس راهبری میکرد. فرغانگیها شورشگران را طرفداری کرده، به آنها همراه شدند. ولی شورش بیرحمانه پخش کرده شد. از سالهای 819-820 تا آخر عصر 10 فرغانه به اختیار خاندان سامانیان گذشت. نمایندگان این خاندان احمد ابن اسد، اسحاق ابن احمد، محمّد ابن اسحاق، ابن اسد و دیگران حاکمان فرغانه بودند.
در اخد سامانیان فرغانه یکی از ولایتهای از جهت اقتصادی مترقّی ماوراءالنهر به حساب رفته، مرکزش-شهر اخسیکت در ساحل راست دریای سر جایگیر بوده است. در جنوبتر دریای سر روستاهای نیسای بالا و نیسای پایان جایتیر بوده، نیسای بالا وادی دریاچة سرخ و محلهای اطراف آن را اشغال میکرده است و آن قریب 60 دیهه و یک قطار شهرها (سوخ، رشتان، ونکینت) را در بر میگرفته است. روستای نیسای پایان در شرقتر نیسای بالا واقع گشته، در آن شهرهای کلان زندرامش، مرغینان (حاضره مرغیلان) ، بیرینگ، اشتیکان، اندوکن (حاضره اندیجان) ، قووه، اش جایگیر بودهاند.
در وادن دریاچة اسفره روستای اسبره (اسفره، شهرچههای اساسیاش تمخوش و بمکخوش) واقع بود. در شمالتر دریای سر اینچنین شهرها و روستاهای باب (حاضره پاپ) ، باراب یا فاراب، ترموکن، کاسان و بوکند، چارک، اشت، ترکر، دیگرکرت، بگن، تیسکن و شودن واقع گردیده بودهاند.
در فرغانة شرقی شهر نثرآباد اساس یافته، منبعد به مرکز والیگی مبدّل شد. به فرغانه اینچنین روستاهای بسکند، صلوت و عورست داخل میشدند.
در عهد سامانیان در فرغانه خواجگی قشلاق و هنرمندی ترقّی کرد. در خواجگی قشلاق پختهکاری و باغدار مقام بلند داشت.
در کوههای فرغانه ثروتهای طبیعت بسیر بودند. در نزدیکی اخسیکت، در روستاهای نیکد و دیگر محلها طلا و نقره، در روستای نیسای بالا قطران (شلم) ، اسبیست، طلا، نقره، آهن، مس، سرب، در نزدیکی سوخ سیماب، در اوزگند نوشادر استخراج میکردند. در روستای اسبره (اافره) کان انگشت موجود بود. در فرغانه ظاهراً نیفت نیز استحصال مینمودند.
در شهرهای فرغانه هنرمندی انکشاف یافته بود. هنرمندان اسلحه، آلات خواجگی قشلاق و کاسبی، ظرفهای فلزی، متاع سفید (کرباس، سوف) استحصال میکردند. در کوشک قلعة بالا (نزدیکی اسفره) مصنوعات شیشهگی میبرآوردند. سودای داخلی و بیرونی اوج گرفته بود. از فرغانه به ختایی، هندوستان، مملکتهای جنوب و شرق اوراپه متاع، اسلحه، مس، آهن، نوشادر، میبرآوردند. فرغانه نه تنها با مملکتهای شرق مسلمانی، بلکه با دولتهای اوراپه نیز علاقة تجارتی داشت.
اید به مدنیّت فرغانه در عهد سامانیان بعضی معلوماتها موجودند. از بین فرغانگیها عالمان مشهور به کمال رسیدهاند. یکی از آنها منجّم و ریاضیدان ابولبّاس احمد ابن محمّد ابن کثیر فرغانی (عصر 9) ، که اثر مشهور «کتاب-ال-حرکت-اس-سماویه و جوامع علم ان-نجوم» را تألیف کرده است. این رساله در عصر 12 به لاتینی، عصر 13 به چندین زبانهای اوراپه ترجمه شده است. فرغانی را در اوراپه تا عصر 18 میشناختند. مورخ ابومحمّد عبدالله ابن احمد فرغانی (عصر 10) باشد، در مصر، سوریه زندگ و ایجاد کرده است. پسر او احمد فرغانی در مصر عمر به سرخ طبری» را با معلومات نو مکمّلتر گردانیدید. احمد فرغانی اینچنین عاید به تاریخ مصر دو رساله تألیف نموده است. عصر 11 فرغانه زیردست قرخانیان گردید. بعد محاربة بین قرخانیان و قرکیدانیان (1141) فرغانه تابع قرکیدانیان شد. در عصر 13 فرغانه را مغولها استیلا و خراب کردند. تنها از آخر عصر 13 سر کرده اقتصادیات و مدنیّت ای کشور از نو رو به ترقّی نهاد. یکی از حاکمان مغول-توه (حکمرانی 1282-1306) اندیجان را قرارگاه خود انتخاب کرد، که آن منبعد به یکی از مرکزهای مهمّ اقتصادی ولایت تبدل یافت.
بعد تأسیس یافتن دولت تیموریان فرغانه به هیت آن داخل شد. در عهد الغبیک حاکم فرغانه احمد، قطع نظر از آن که این کشور رسماً تابع حاکمیت مرکزی بود، سیاست مستقلانه پیش میبرد. تنها بعد به فرغانه لشکر کشیدن الغبیک آن پرّه به اختیار حاکمیت مرکزی گذشت. در آخر عصر 15 فرغانه را عمرشیخ (پدر ظهیرالدّین بابور) اداره میکرد. عمرشیخ حاکمیت فرغانه را از پدر خود ابوسعید (حکمرانی 1451-69) میراث گرفت. در عهد ابوسعید فرغانه یکی از کشورهای مترقّی دولت تیموریان به شمار میرفت. اهالی اساسی آن تاجیکان و ترکها بودند. در این دوره اقتصادیات و مدنیّت فرغانه به درجة بلند انکشاف رسید. موافق معلومات بابور در خواجگی قشلاق فرغانه غلّهکاری، باغداری، تاکداری جای نمایان را اشغال میکردند. خصوصاً بادام کندیبادام (حاضره کانیبادام) و اسفره، ناکهای اندیجان، انار و زردآلوهای مرغیلان شهرت کلان داشتند. در فرغانه اینچنین زراعت پالیزی (خربزه، تربوز) پرورش کرده میشدند. از زراعت تکنیکی باشد، چون پیشتره پخته موقع اساسی را اشغال میکرد.
بعد وفات عمرشیخ ظهیرالدّین بابور حاکم فرغانه شد. در عهد او شهرهای اخسی، کاسان، اندیجان، اش، مرغیلان، اسفره خیلی ترقّی کردند. در پایتخت فرغانه-شهر اندیجان زبان ترکی حکمران گردید. در بسیار شهر و دیههها باشد، زبان اساسی گوفتوگوی مردم چون پیشتره زبان تاجیکی بود.
در عصر 16 فرغانه به هیت دولت شیبانیان داخل شده، شهر اندیجان به قرارگاه حاکمان شیبانی تبدل یافت. آخر عصر 16 بعد پراکندهشوی دولت شیبانیان فرغانه را چند مدّت حاکمان محلی اداره کردند. در ابتدای عصر 18 یکی از امیران قبیلة منگ شاهرخبیی در تیرّیتاریة فرغانه به خانی خوقند اساس گذاشت.
دبیات: غفوراف ب. ر. ، تاجیکان. تاریخ قدیمترین، قدیم و عصر مییانه، کتاب یکم. دوشنبه، 1983؛ بیرنشترم ا. ن„ دریونیّه فیرگنه، تشکینت، 1951؛ زدنیپراوسکیی و. ا. ، دریونیّه زیملیدیلچیسکیه کولتوره فیرگن، میه ا.ج.ش.س.، ش 118، م.-ل. ، 1962؛ برتالد و. و. ، فیرگنه ساچینینی، تام 3، مسکو، 1965؛ لیتوینسکیی’ ب. ا.. کورگن ا کرومیگ زپدنایی فیرگنы، تام 1-2 ،. مسکو، 1972؛ نیگمتاو ن. ن. ، گاسودرستوا سمنیداف، دوشنبه، 1977.
ن. نعمتاف، ا. ولییف.