یوسوفی حبیب (یوسفاو حبیبالله؛ 4. 2. 1916، سمرقند-22. 2. 1945، دیهه ویشنوچ نزد ورشوه) ، شاعر ساویتی تاجیک. از عایلة مدرّس.
ون-ت سمرقند را ختم کرده است (1940). در ان-ت مذکور از ادبیات قدیم یونان و ادبیات ا. 19 روس درس گفته است (1939-40). س-های 1940-42 مدیر سیکتار ادبیات و خادم علمی این-ت تاریخ، زبان و ادبیات فیلیل تاجیکستانی اف ا.ج.ش.س. بود. اوّل س. 1942 اختیاری به صف ارمیة cypx رفته، آموزیشگاه حربی را ختم نموده است. مارت 1943 در رتبة لییتیننت به صفت کامندیر بتریّه ارتیلّیری به فرانت لنینگرادفرستاده شد. و در نبردهای آزاد کردن لنینگراد، ریسپوبلیکههای نزدیبلتیکه و پالشه اشتراک نموده، در محاربههای شدید نزد ورشوه سخت مجروه شده، پس از جرّاحت وزنین هلاک گردیده است، یو. در بارة ادبیات بدیعی و صنعت شعر اوّلین بار از پدرش معلومات گرفته است. شعرهای نومشقانة و در 17-سالگیاش به میدان آمدهاند، امّا نخستین نمونههای آنها در مطبوعات دوری س. 1936 به طبع رسیدهاند. سالهای تحصیل در ان-ت پرمحصولترین دورة ایجادیات یو. به شمار میرود. مجم. «ترانة وطن» (1939) ، که یگانه کتاب اشعار شاعر بوده در اییام زندگی و انتشار یافته است، محصول همین دوره میباشد. شعر و داستانهای و. در موضوعهای گوناگون تألیف یافتهاند. در اشعار و سعادت زنان ساویتی و بخت کارگران تاجیک، نشر سیمای تاجیکستان، جدرت تکنیکة نو، مبارزه برای صلح، دوستی خلقها، مقام پرتیة کمونیستی در پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی و مدنی تصویر شدهاند. aمّا موضوع اساسی ایجادیات یو. وطن است. شعرها و سلسلة مقالههایی، که یو. در تول 7-8 سال تألیف کرده است، از محبّت خلق و وطن سرشارند. در اشعار و حسیات وطندوستی ساویتی با راه افادة یگانگی تقدیر تمام مملکت ساویتی ظاهر گشته است. در هر شعر یو. یگان جهت آبرز وطن مورد تصویر قرار گرفته، با آهنگ و زده و روح جنگآور، با مضمون و غایه نو صدا داده است. شاعر در. زمینة متد رئالیزم ساتسیلیستی نه تنها امروز وطن ساویتی را به خوبی دیده است، بلکه آیندة درخشان آن را نیز پیش نظر آورده، جمعیّت را در انکشاف روالیوتسیانی درک کرده است (شعرهای «محبّت به وطن»، 1936؛ «به وطن»، 1937؛ «مکتوب از شرق دور»، 1938؛ «به هر کجات رویم، دل دیار من گوید»، 1938؛ «در شأن حیات»، 1939 و غ .). تصویر وطن ساتسیلیستی در شعر یو. با شکلهای گوناگون صورت گرفته است. شاعر گاها توسط پریدمیتهای کانکریت سخن رانده، در مورد دیگر مفهوم آبرزهای عمومی را استفاده برده است. مخصوصاً شعرهایی، که در ابتدای جنگ بزرگ وطنی (1941-45) نوشته شدهاند، حسیات وطندوستی و دشمنبدبینی عورا در شکلهای نو افاده کردهاند (شعرهای «محبّت و حقیقت»، 1940؛ «تاریخ دیده است»، 1941؛ «انتقام»، 1941»؛ «ما به دشمن ضربههای دشمنافکن میدهیم»، 1941؛ «از هوای و آب و زمین»، 1941؛ «به گیتلیرزادگان امان نیست»، 1942؛ «لحظة خرسندی من»، 1943 و غ .). شعر «محبّت و حقیقت»، که در وصف پرتیه و ساخت ساتسیلیستی سروده شده است، سخن تازهای در نظم تاجیک میباشد. در شعر «من وطن را بیش از هروقته دارم دوستّر» چج کلمات و تعبیرات و چج آهنگ پرهیجان تصویر، چه آبرزها و شکل برای پرقوّت برآمدن فکر و برّاتر افاده کردن مقصد یاری رسانیدهاند.
در لیریکة یو. دختر دوران ساویتی «لعل سخنگ و و قدّ دلج و» دارد، «نگار محنت» و «گل نوبهار محنت» میباشد. دختر تاجیک دیگر مطیع و ناتوان نیست، بلکه صاحب فضل و دانش است، در حلّ مهمترین کارهای خواجگی خلق و مسئلههای سیاسی و اچتیمایی دور اشتراک میکند (شعرهای «دختر هواپیما»، 1936؛ «به دختر محنت»، 1936؛ «تکیه بر کارت کنی»، 1936).
یو. در داستانسرایی نیز قوّهآزموده، به بعضی موفقیّتها نایل گردیده است. و یکی از مؤلفان داستان «آب حیات» (همراه س. عینی، م. تورسونزاده و ا. دهاتی) میباشد. از آرشیو شاعر «داستان ناتمام» پیدا شده است، که در آن از صلح و صلاح، ثمرة ساتسیلیزم، طنطنة عدل و خرد و قدرت هستی انسان سخن میرود. از مکتوبهایش برمیآید، که و به نوشتن یک «رمان منظوم» نیز شروع کرده بوده است، ولی به آخر رسیدن یا نرسیدن آن معلوم نیست. آخرین شعر یو. ، که حالا به دست آمده است، «لحظة خرسندی من» نام داشته، در آرشیو این-ت زبان و ادبیات به نام رودکی اف رسّ تاج. محفوظ است. این شعر در خندقهای فرانت لنینگرادتألیف شده است و حکایت پرهیجانی از نزدیک رسیدن روز غلبه میباشد. اشعار یو. شکل و وزن تازهای دارد. وهای در یک مقالة خود گفته است، که «در مسئلة وزن شعر یک ریفارمة جدّی به وجود آوردن و در این جا از تجربههای پیرو سولیمانی فایده برده، آن را باز هم وسیع ترقّی دادن لازم است». و خود در مصرعهای گوناگون یک شعر چند نوع وزن، زیاده از آن رکن محفوظ و رکن مقتوی بهر خفیف را برابر استفاده برده است.
یک ساحة نظررس فعالیّت ایجادی و. اشتراک و در نقد شعر و بعضی جهدتهای مهمّ نظریه و تاریخ علاقههای ادبیست. در مقالههای وهای مسئلههای نظم س-های 30-ا تاجیک و مناسبت آن با تجربة استتیکی خلقهای دیگر، خصوصیتهای ادبیات ریلیستی روس و رابطة آن با دستاوردهای شعر رمانتیکی غرب نهایت عنیق، تحلیل شدهاند. 10. از یک طرف، عنعنههای رمانتیکی بیران، شیلّیر، گیاتی و پوشکین، از طرف دیگر، به این سازگار آمدن پااتیکة نظم روس و آبرزناکی شعر تاجیک را به تدقیق گرفته، در این زمیله صفت آن نو ادبیات ساویتی تاجیک را توضیح داده است («پوشکین و بیران»، 1937؛ «باز یکچند کلمه در بارة پاازیة امروزة ما»، 1940؛ «برای پاازیة مناسب دور»، 1940؛ «بهر در پیاله»، 1940؛ «شعرهای ضدفشیستی لاهوتی»، 1941؛ «شاعر گینیلی روس»، 1941 و غ .). مؤلف مقالههای «بعضی فکرها در بارة زبان ادبی تاجیک» (1939) ، «صفتعای درخشانترینّ نظم رودکی» (1940)؛ «تدقیقات و کشفیات» (1941)؛ «لیرمانتاو و پاامة و «پلیس» (1941). تدقیقاتش عاید نظامی اروزی سمرقندی ناتمام مانده است.
یک حصّة کلان ایجادیات یو. از ترجمة بدیعی فراهم آمده است، شعر و داستانهای ا. س. پوشکین («بندی کوکز»، «برادران غارتّر» و غ .) ، م. لیرمانتاو («ابلیس»، «به وفات شاعر» و غ ،) ، مثلهای ا. ا. کرыلاو («خر و بلبل»، «برگها و ریشهها») ، شعرهای ت. گ. شیوچینکا («دنیپر») ، و. میکاوسکیی، اثرهای و. کتهیف و دیگ. از طرف و به تاجیکی ترجمه و نشر گردیدهاند. یو. در جریان ترجمه از ایجادیات ا. پوشکین، م. لیرمانتاو، و. میکاوسکیی و دیگ. تأثیر زیادی برداشته است. شعرها و بعضی مقالههای تنقیدی و به زبان روسی و دیگر زبان خلقهای اوراپه ترجمه شدهاند. با آردین «ستارة سرخ» (1944) و مدال «برای محافظ لنینگراد» (1943) سرفراز گردیده است. غالب اوّلین دورة کانکورس عمومیاتّفاقی به نام ن. آستراوسکیی (1967). از س. 1939 عضو این ا.ج.ش.س..
اس .: مجموعة شعرها، د. 1962؛ راه ناتمام، کیت. 1-2، د. ، 1987؛ سلاوا آ جیزن، م. ، 1077.
د. .-معصومی ن. ، شاعر جنگآور، در کیت .: ادبیات ساویتی تاجیک، استالینآباد، 1954؛ میرزازاده x. . حبیب یوسف استالینآباد. 1960؛ استاریه ساویتسکایی مناگانتسیانلنایی لیتیرتورы، ت. 2، کن. 2، م. . 1972.
خ. شادیقولاو.