نفیسی سعید (18. 6. 1896، تهران – 14. 11. 1966، همان جا) ، عالم، نویسنده و هادیم جمعیّتی ایران، پسر علیاکبر نفیسی، نفیسی تحلیل ابتدایی را در مکتبهای“شرف”و“علمیه ”-ا تهران، میانه را در شوییسریه و عالی را در انیویرسیتیت ساربانّة فرنسیه به انجام رسانده است. سالهای 1918-34 در وزارتهای گوناگون ایران کار کرده، برابر این در آموزشگاههای حربی، دیپلماتی و مکتب عالی
نوع پالیتیخنیکی-“ دارالفنون”از زبان و ادبیات فارسی و تاریخ درس درس داد. از سال تأسیس دانشگاه تهران (1934) نفیسی پرافسایوز انتخاب شده، تا اوّل سالهای 50 این وظیفه را به جا آورد. اوّل سالهای 50 در نتیجة فشار سیاسی و ضدیت با راهبریّت دانشگاه نفیسی به نفقه برآمد.
سرهای نخستین علمی تدقیقاتی او اوّل سالهای 20 نوشته شده است. نفیسی عالم سیرمحصول است. دایر به تاریخ ادبیات کلاسیکی فارس-تاجیک، ادبیات معاصر ایران، تاریخ ایران و آسیای میانه، ادییات کلاسیکی و ساویتی روس، ادبیات و فرهنگ خلقهای ساویتی، زبان و ادبیات مملکتهای اوراپة غربی بیشتر از 800 مقاله، اثر علمی و ادبی، تألیف نوموده، یک سلسله اثرهای ادبی و تاریخی را به نشر انتقادی حاضر کرده است. اثرهای نفیسی، مانند «احوال و اشعار ابوعبدالله ابن جعفر محمّد رودکی سمرقندی» (جلد 1-3، 1930-40) ، «تاریخ تمدّن ایران ساسانی» (1952) ، «شاهکاریهای نثر فارسی معاصر» (جلد 1-2، 1950-53) ، «تاریخ اجت-مایی و سیاسی ایران در عصر حاضر» (1956) ، «زندگی و کار و خونر مکسیم گارکیی» (1956) ، «تعریخ ادبیات روسی» (جلد 1، 1965) ، «تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی» (جلد 1-2، 1965) تألیفات مهمّ علمیند.
نفیسی همچون نویسنده هم شهرت دارد. او مؤلف دو مجموعة حکایهها: «ستارگان سیاه» (1937) و «ماه نخشب» (1949) ، سه رمان: «فرنگیس» (1931) ، «نیمهراه بهشت» (1953) ، «آتشهای نهفته» («خیسابها درست درنیامد»، 1966) ، اینچنین «گلچینی از دیوان سعید نفیسی» (1954) و درمة «آخرین یادگار نادرشاه» (1926) است. در اثرهای بدیعی نویسنده مسئلههای مهمّ حیات سیاسی و اجتماعی ایران به میان گذاشته شدهاند.
نفیسی عضو فرهنگستان علوم ایران (از سال 1935) ، یکی از اساسگذاران و فعالان جمعیّت دوستی و روابط فرهنگی ایران با اتّفاق ساویتی، نایب-پرزیدنت جمعیّت «ایران-هندوستان»، اعضای فخری جمعیّت «ایران-فرنسیه»، اعضای ساویت عمومیجهانی صلح بود. او در دانشگاههای بمبهای، الیگره، قاهره، بییروت، بغداد، کابل، دهلی، هیدرآباد عاید به تاریخ ادبیات کلاسیکی فارس-تاجیک لیکتسیه و معروضهها خوانده است. نفیسی بارها به اتّفاق ساویتی آمده است. او در جشنهان 1000-سالیگی تولد فردوسی (1934) ، 20-سالگی تأسیس رسّ ازبیکستان (1944) ، 20-سالگی تشکیل رسّ آذربایجان (1945) ، 220-سالگی تأسیس اف ا.ج.ش.س. (1945) ، 500-سالگی تولد نوایی (1948) ، 150-سالگی م. ف. آخونداف (1962) ، 550-سالگی توللود عبدالرحمان جامی (1964) ، اینچنین در سعیزد 2-یوم نویسندگان ا.ج.ش.س. (1954) و کانگریسّی25-ام شرقشناسان دنیا (مسکو، 1960) اشتراک کرده است. نفیسی دو مراتبه (1960، 1964) به تاجیکستان آمه-ده، با حیات علمی و مدنی ریسپوبلیکه از نزدیک شناس گردیده است. نفیسی سال 1964 دکتر و پروفسور فخری انیویرسیتیت دولتی تاجیکستان انتخاب شده بود.
نفیسی نسبت به تاجیکستان و خلق تاجیک محبّت زیاد داشت. این محبّت خود را شاعر در شعر «به دوستان تاجیکم» (1960) صمیمانه افاده کرده است. نفیسی به شاعران، نویسندگان و عالمان مشهور تاجیک س. عینی، م. تورسونزاده، ب. غفوراف، م. عاصمی، ا. میرزایف رابطة دوستانه داشت. او با نمونههای ایجادیات شاعران و نویسندگان تاجیک شیناس بود و به ادبیات ساویتی تاجیک بهاک بلند میداد. نفیسی در نطق در سعیزد 2-یوم نویسندگان ا.ج.ش.س. ایجادکردهاش راجع به ادبیات ساویتی تاجیک و ادیبان برجستة آن چنین گفته است: «برای ما مخصوصاً راه ریسپوبلیکههای ساویتی آسیای میانه، که تاریخاً به ما نزدیکند و در یک مدّت کوتاه به گل-گل شکفتن مدنیّت خود نایل گردیدهاند، عبرتآموز است. اثرهای نویسندگان نمایاو تاجیک صدرالدّین عینی، میرزا تورسونزاده، میرشکر، الغزاده، اکرامی… برای جوانان ما در راه به وجود آوردن ادبیات ملّی و حقیقتاً خلقی خود نمونة سزاوار است».
نفیسی مخصوصاً به آثار علمی و ادبی س. عینی بهای بلند داده است. او نخستین عالم خارجی بود، که به کتاب س. عینی «نمونة ادبیات تاجیک» تقریض نوشته، اهمیت آن را تأکید نموده بود: «به هر ایرانی نیز فرض است، که لااقل یک بار این کتاب نفیس را، که عزیزترین رهاورد برادران ترکستانی ماست، بخواند». نفیسی سال 1944 ضمن شرکت در جوش 20-سالگی ریسپوبلیکة ازبکستان با استاد عینی شناس شد. تأثّرات عمیق از این واخوری گرفتهاش را نفیسی بعدتر در یادداشت خود چنین نقل کرده است: «در تاشکند با کسی، که سالها بود آرزوی دیدارش را داشتم، رو به رو شدم. اندام لاغر و قد متوسط و سیمای پُر از هوش و فراست و چشمان پُرفروغ صدرالدّین عینی مرا گرفت. دیدم صورت آن مرد بزرگ، که در برابر من است، با سیرتی، که از معلّفات وهای در ذهن من جایگیر شده بود، کاملاً یکسان است». از ایجادیات بدیعی نفیسی چند حکایه در تاجیکستان نشر شده است: «دم واپسین» (1973) ، «ستارة من» (1976) ، «راه آدم شدن» (1976) و غیره.
دبیات: نجماناو ف، سعید نفیسی-نویسندة بامهارت ایران، «مکتب ساویتی»، ش10، 1978؛ کمیسراود. س. ، س. نفیس-وыدیوشییسیه اچینыی ا پیستیل ساوریمینّاگا ارنه، «نرادы ازی ا افریک»، 1962، ش2؛ گیونشویل ل. س. ، توارچیسکیی پت سعیده نفیس، تبیلیس، 1976.