مدنیّت استروشن- مدنیّت ولایت تاریخی و مدنی استرییشن، که در بین دریای سر و قطاروکوههای هیگار، شهرهای خجند و سمرقند واقع بود. حدود مذکور زمان قدیم قسم سغد بوده، در پیول عصرهای میانه به دولت خرد مستقل تبدل یافت، که در آن افشینها حکم میراندند (پایتختش ش. بنجیکت). اساس اقتصادی-اجتماعی جمعیّت استروشن را دهقانی، چارواداری، معدنحاصلکنی، هنرمندی مترقّی و ساخت مستقل دولتداری تشکیل میداد، که آن باعث انکشاف پراوج مدنیت گردید. در این باره تدقیقات آرشیالوگی ایکسپیدیتسیة کامپلیکسی شمال تاجیکستان انستیتوت تاریخ اف تاجیکستان در دهسالههای آخر شهادت میدهد.
مدنیّت استروشن
رسم کوه موغ در استروشن
برای جمعیّت استروشن ابتدای عصرهای میانه جهتهای زیرین خاسند: رونق شهرها در اساس ترقّیات ساحههای گوناگون هنرمندی، رواج یافتن سودای داخلی و بین ولایتها (خصوصاً با سغد، چاچ و فرغانه) ، مرکزانیدن حیات دهات در کسبهها و رباطهای علیحده در اساس انکشاف باسرعت خواجگی قشلاق (خصوصاً زراعت آبی و چارواداری ایلاقی)؛ قوّت گرفتن آمیزش مدنیّت محلی عنعنوی شهر و کسبههای اهالینشین استروشن دورة عتیقه با عنصرهای نو مدنیّت اسریمیایگی اشراف فئودالگشته، زراعتکاران و هنرمندان. مدنیّت استروشن با عنصرهای بهترین مدنیّت عمومیسوغدی، هندوارانی، شرقینزدیک و بهریمیانزمینی و اسیس مرکی بایی گردیده، در نوبت خود، به آنها تأثیر کلان رساند (مس. ، تأثیر صنعت موسیقی استروشن به صنعت موسیقی ختایی).
ز مدنیّت مادّی استروشن عصرهای 7-10 آثار بناها و انشائات حربی و مدافعویی-قصرهای حاکمان، کُشکهای اشراف شهر و دهات، بناهای استحصالی شهریان، بناهای اقامتی و خواجگی کسبهها، اقامتگاه حربیان، عبادتگاههای تا اسلامی شهر و قصر و کوشکها، مسجد و مقبرههای ابتدای دورة جاری شدن اسلام و غ. باقی ماندهاند، که هر کدام آن از جهت ساخت و نقشه خصوصیت خاصی داشت. صنعت معماری استروشن با گوناگونی شکل، نقشة بناها و عنصرهای علیحدة بناکاری جالب دقّت است. حفریات دو قصر در قلعة قهقهة 1 و 11 نشان داد، که هر یک عمارت عنیق به نقشه گرفته شده است، قسمهای علیحدة بناها از یکدیگر فرق دارند. از حفریات در حوزة شهرستانسایی دو خیل بناسازی دیهوی به نظر میرسد: 1) کوشک نقشهاش مرکّب به خود خاص-مهمانخانه، اتاق خلوت، عبادتگاه، بناخای خواجگی، دهلیزها دارد، شفت و ستونهای و درهایشای کندهکاری و دیوارهاشان منقّش (چلهوجره، عورتقورغان)؛ 2) کوشکهای عادّی دارای خانههای دالانمانند، که در تیغههای تپّه و کوه (ترمذک تپّه) ساخته شدهاند یا کوشکهای حولیدار با دروازخانهایی، که در موضعهای همواری (تاشتمیر تپّه) بنا یافتهاند و همچون استحکام خذمت میکردند.
هالا چار نمود بناهای اقامتی شهریان استروشن مویین گردیده است: 1) بنای وسیع دراز، که عادتاً با دیوارهای داخلی به سه قسم-اندرون، میانه و ایوان تقسیم میشد (ابژکتهای 2 و ش-ا قلعة قهقهه 1)؛ 2) محله از بناهای خرد همشفت، که دهلیز، دو-سه خانه و هر کدام از طرف کوچه دروازة علیحده داشت (ابژکت vi قلعة قهقهه i)؛ 3) محلة نزد میدان شهر عبارت از حولیهای علیحدة نقشهاش مخصوص دارای ایوان، دالان، مهمانخانة سوفدار، شفت و ستونهای کندهکاری، دیوارهای منقّش (قلعة قهقهه)؛ 4) بنای کلان مربّع، که در اطراف تالار مرکزی آن بسیار خانههای یکخِلة اقامتی ساخته میشدند، که یک دالان و در عمومی داشت (چلدختران).
در نتیجة حفریات قربولاق و خانییلاو آثار نقشة بناهای اقامتی و خواجگی کسبهها یافت شد. در خانییلاو دو خیل اقامتگاه گشاده شد: بناهای سیرخانة صحنهشان وسیع و خانههای علیحدة بیصحن. از کوشکهای عورتقورغان، چلهوجره و قصر قلعة قهقهه 1 عبادتگاههای تا اسلامی یافت شده است. عبادتگاه عورتقورغان از دو قسم-خانة مربّع بامش گمبزشکل و ایوان خردی عبارت است، که از آن به دالان مرکزی کوشک راه هست. عبادتگاه چلهوجره در آشیانة دوّم واقع گشته، از یک خانهچة بامش گمبزشکل درآمدگاهش تنگ عبارت است. معبد قلعة قهقهه نیز یک خانة درازی بوده، دو درآمدگاه و احتمال تاک هم داشت. آثار مسجد و مقبرههای ابتدای جاریشوی دین اسلام حالا در چلدختران آشکار کرده شده است. در این جا دو خیل مسجد و مقبرهها به نظر میرسند. صحن مسجد خرد چارکنجه، خود بنا دو ستون و در دیوار غربی مeهpoب با خشت پخته رویبست شده است. صحن مسجد جامی دوّم خیلی کلان بوده، به حرف «گ» مانند، ستونهایش بسیار و محرابش خرد باشد هم، با گج و نقشهها را یافته است. دو خیل مقبره به نظر میرسد: مقبرة بالاپوش گمبزشکل از سنگ و خشت پخته ساخته شده و مقبرة گشاد، که عبارت از میدانچة با دیوار پست احاطهشدة مربّع و راستکنجة سنگفرششده.
کسریّت انشائات و بناهای استروشن از پاخسه یا خشت خام بنیاد گردیدهاند. اصولهای گوناگون پاخسهزنی و خشتچینی استفاده برده شدهاند. خانههای کلان بامهای چوب و گلین، خانههای خردتر تاک و گمبزها داشتند. کامیابیهای مهم معماری-اختراع راهروهای بین قَبَتهای پایان و بالای بنا است (پغنa) ، که در استروشن دو خیل بود: 1) عادّی بیزینة زانوشکل تاکدار، 2) مرکّب راستکنجة دایرهشکل طاقدار، که در اطراف ستون مدوّر پاخسگین و خشتی پیچ در پیچ بالا میبرآید.
سنعت تصویری استروشن عصرهای 8-9 خیلی بایی و گوناگونساحه بود. در آرایش قصرها، کوشک و بناها نقشخه نباتی و هندسی و منظرهها از حکایت دوری، ایپیکی-قهرمانی، اساطیرها و غ. مقام کلان دارند. آثار معماران، کندهکاران (ستون، تالار، عرقه، در و دروازه و قسمهای علیحدة آنها، پنجرهها، مهسلوات سفالی، خشت پختة گوناگونشکل) خیلی بایی و پرمضمون است. پایتخت استروشن-بنجیکت مرکز بزرگ صنعت معماری و عملی بود. در استروشن ابتدای عصرهای میانه در استحصال مصنوعات سفالین و فولوزی و دیگر ساحههای هنرمندی کامیابیهای کلان به دست آورده شدهاند.
نعنة مدنیّت معنوی استروشن اوّل عصرهای میانه نیز بایی و گوناگون بود. به مدنیّت استروشن تأثیر بیرونه زیاد نبوده، آن مرکز رواج و رونق محض عنعنههای مدنی محلی بود. در این بابت منبعهای خطّی، یادگاریهای آرشیالوگی و صنعت تصویری استروشن شهادت میدهند.
معخزهای خطّی عصرهای میانه در بارة «دین سفید» با کتاب اساسی آن زروخ و بتسایی چوبین تایاسلامی معلومات میدهند. چنین بتها در قصر و کوشکهای استروشن و بتم، دربار افشین گیدر در ثمره موجودند.
در تاپانیمیکة استروشن بسیار نامهایی هستند، که در ترکیبشان کلمة «موغ» (آتشپرست) را دارند. حفریات آرشیالوگی در چلهوجره بتهای چوبین، در آکتیپّة ناحیة ناو «آتشکده»، در چارشاختیپّة نزد شهرستان دخمه، در نزدیکی کُرکت دخمههای قَبَت کوهی-شیرین و بسیار دفنهای خمی و استدانی را در ریانهای دیگر استروشن آشکار کرد. همة آنها در بارة عنصرهای محلی زردشتیه شهادت میدهند، که در آن المنتهای زردشتیه، بتپرستی و غ. به هم آمیخته شدهاند. موضوعهای دینی در صنعت نقّاشی نیز عکس یافتهاند.
در مدنیّت معنوی استروشن عنعنههای دنیوی ایپیکی-اساطیری در بارة نیکی و بدی، روشن و ظلمات، غلبة نیکی بر بدی، حکایت در خصوص کاوه، فریدون، سروش، ضحّاک، کودکان صغیرة هیوانات کلانکرده، سراولاد خاندان پادشاهان، آبرز «مطربة _ فلک» زهره چنگنواز، پری سیرین و غ. خیلی مشهور بودند، که در صنعت رسّامی، کندهکاری و غ. عکس یافتهاند.
مدنیّت اوّل عصرهای میانة استروشن، که یادگاریهای گوناگونش به دست آمده است، صاف محلی، انعووی، بایی و سیراشاخه بوده، در بین عنعنههای مدنی آسیای میانه و شرق جای نمایان را اشغال میکند. مدنیّت استروشن از روی شکل و مضمون به مدنیّت سغد خیلی نزدیک بوده، حتّی یک قطار عنصرهای یکخِله دارند، که در نتیجة حفریات پنجکینت و سمرقند معلوم گردیدند. در این باره از جهت تاریخی عمومیت داشتن انکشاف زتنیکی و لنگویستی سغد و استروشن نیز گواهی میدهد. taهقیق یادگاریها در قطار مدنیّت اشراف (قصر و کوشکهای پرشکوه) عنعنههای مدنیّت شهریان عادّی (از جمله هنرمندان) و ساکنان دهات را آشکار ساخت، که آنها راجع به مویین نمودن ماهیّت حقیکی کامیابیهای مدنیّت استروشن اهمیت کلان دارد. مدنیّت استروشن به مدنیّت تشکّلیابندة دورة عصرهای میانة خلق تاجیک همچون قسم ترکیبی داخل شد.
د .: نعمتاف ن. ن. ، اسرار استروشن، د. ، 1972؛ همان معلّ. ، اسروشنو دریوناست ا رنّیم سریدنیویکاوی، «تر. ان تدجیکسکایی سّر»، ت. 55، استالینبد، 1957؛ همان معلّ. ، رزنایی پنّا دوارتسه افشیناو استروشنы، در کیت .: «پمیتنیک کولتورы. ناوыی آتکرыتیه. اجیگادنیک 1976». م. ، 1977؛ نیگمتاو ن. ن. ا در. سریدنیویکاوыی شخریستن، د. ، 1966 نیگمتاو ن. ن. ، پولتاو و. پ. ا در. عورتکورگن ا ترمذکتیپه، د. ، 1973؛ نیگمتاو ن. ن. ، ساکالاوسکیی b. م. ، «کپیتالییسکیه والچیتسه» و تدجیکیستنی ا لیگیندы اورزی، «پمیتنیک کولتورы. ناوыی آتکرыتیه. اجیگادنیک 1974»، م. ، 1975؛ پولتاو و. پ. ، چلخودجره، د. ، 1975. ن. ن. نعمتاف.