مکتب مینیاتور بوخا را، یکی از سبک و مکتبهای مینیاتورنگاری آسیای میانه، که در بخارا تشکّل یافته است (عصرهای 16-17). آثار نسبتاً قدیمتر مکتب مینیاتورة بخارا به سالهای 20-30 عصر 16 تعلق دارد، که در کتابخانة ابیدولّاهخان ایجاد شدهاند. اکثر نمایندگان مکتب مینیاتورة بخارا مینبتورنگارایی تهجایی، اینچنین مصوّران از هرات آمده بودند. اثرهای دورة اوّل مکتب مینیاتورة بخارا اساساً با اسلوب مکتب مینیاتور هرات ایجاد شدهاند. امّا مینیاتورهای سالهای 40 عصر 16 در دو رویه آفریده شدهاند. رویة اوّل با ایجادیات مصوّران هرات و پیروان آنها (مینیاتورهای محمود موزخخیب در «محضن-ال-اسرار» نظامی، 1545 و «بوستان» سعدی، 1542-49) علاقهمند است. در رویة دوّم اسلوب نو مینیاتورنگاری بخارا (مینیاتورهای «گلستان» سعدی، 1547، «تحفت-ال-احرار» جامی، 1548 و غ .) مشاهده میشود.
موافیق اسلوب نو بند و بست مینیاتورها تغییر یافته، کامپازیتسیه فراختر، جثّهها کلان و مقداراً کمتر، بناها و آرایشاتشان سادهتر تصویر گردیدهاند. همة این علامتهای خاص مکتب مینیاتورة بخارا بودند، که آن در پراتسیسّ آمیزش عنعنههای محلی و اسلوب مینیاتورنگاری هرات تشکّل یافت. سالهای 50-70 دورة بالارویی و گلگلشوکوفی اسلوب نو مکتب مینیاتورة بخارا به شمار میرود («گلستان» سعدی، 1566-67، «تحفت-ال-احرار» جامی). یکی از نمایندگان برجستة مکتب مینیاتورة بخارا عبدالله مصوّر خراسانی میباشد، که در ایجادیات خود خصوصیتهای مهمترین این مکتب را انعکاس نموده است.
پیرسانجهای مکتب مینیاتورة بخارا صفتهای تیپی به خود خاص داشته، میانقد تنومند، کولچهرو بادامچشم، غنچهدهان کمانابر و و وسیعمنه تصویر میشدند. تابش و تضاد رنگها، پیکرها خیلی روشن و عنیق افاده مییافتند. مخصوصاً، رنگ سیاه در بین آنها موقع مهم داشته، آب و رنگ و قسمتبندی عمومی مصوّره را تأمین میکرد. در اساس یک سیوجیت مویین به قالب درآوردشده آفریدن مینیاتورها (مس. ، لحظة واخوری دلدادهها، تصویر با کرّ و فر حاکمان در تخت و غ.-وابسته به ذوق سپارشدهندگان) ، به حکم عنعنه میدرآید.
با وجود یکرنگی و محدودیّت سیوجیت، مینیاتورنگاران مکتب مینیتورة بخارا اثرهایشان را به طرز نو حل میکردند. در صنعت مینیاتورنگاری سالهای 50-70 بخارا پارتریتافری (چهرکُشایی) نیز موقع پیدا کرده، اساساً با نمود آن: پارتریتهای یککسه، دوکسه و گوروهی انکشاف یافت. در مینیاتورهای سالهای 80-90 کامپازیتسیههای سطحی و تصویر رویکی و شرطی قوّت میگیرد. اکنون به جای باغات سیردالودرخت و مرغزار سبز و گلپوش درختان تاکها و سبزههای چاچ روییده تصویر میگردیدند. پیکرها را (بیشتر در طاقگی، بعضاً جفت) در زمینة آدّ تصویر کردن رسم گردید.
در صنعت تصویری آخر عصر 16 و ابتدای عصر 17 باز یک تمایل دیگر پیدا شد، که به انکشاف مناسبتهای دوستانة آسیای میانه و هندوستان علاقهمند است. در این دوره یک قطار مصوّران آسیای میانه به هندوستان رفته (مس. محمّدمراد و محمّدنادیر-رسّامان دربار اکبر) ، چندی از رسّامان هند به بخارا آمده بودند. تأثیر اسلوب مینیاتورنگاران هند در تصویر بعضی پیرسانجها ظاهر شده است. مینیاتورنگاری در سالهای 20 عصر 17 به زینة نو، که به آن روح آمنتیکی خاص بود، 1 قدم میماند. محدودیّت سخیمتیکی مینیاتور این دور تارفت جای خود را به افادة حرکت و عمل، لوحههای پرشکوه و تصویر جزئیات میدهد. در نیمة عصر 17 مکتب مینیتورة بخارا باز هم بیشتر انکشاف مییابد («خمسه» نظامی، 1648). با تمام جزئیاتش تصویر گردیدن عالم نباتات (جدا-جدا کشیدن برگ درخت، گل و سبزه) ، دربر گرفتن فزایی وسیع و دامنهدار (تصویر کوههای دورادور، عمارتهای در بین تل و تپّهها جایگرفته) محصول علاقة مکتب مینیاتورة بخارا با مینیاتورنگاران هند بود.
اسار مینیاتوری این دور بیننده را با سادگی، نفاست رنگخا، اینچنین با تصویر ماهرانة فضا و حالت طبیعی پیرسانج در وضعیتهای مرکّب به وجد میآرد. محمّدموقیم، اوزمحمّد، محمّدامین، محمّدسلیم، ملّا بهزاد، خواجه گدای نقّاش نمایندگان بهترین مکتب مینیاتورة بخارا میباشند. مکتب مینیاتورة بخارا قلّة عالی صنعت مینیاتورنگاری آسیای میانه است. مکتب مینیاتورة بخارا یکجایه با مکتب مینیاتور ثمرکند، مکتب مینیاتور ماوراءالنهر را تشکیل دادهاند.