فتلیزم (از لاتینی fatalis-سرنوشت، تقدیر) ، جهانبینییست، که پدیدههای طبیعت و حادثات جمعیّت را به تقدیر و سرنوشت وابسته نموده، همه گونه تصادف و آزادی را در جریان فعالیّت انسان رد میکند. اوّل فتلیزم در تصوّرات اساطیری پیدا شده، انسان را مطیع حادثات طبیعت و قوّههای فوقالبیطعی میدانست. بعد تشکّل …
مفصلفرهنگ
فرهنگ، لغت، کتابیست، که در آن واحدهای زبانی (کلمهها، عبارهها، مارفیمهها و غیره) با ترتیب موین آمده، اصل برآمد، معنا، مورد استفاده، ترجمة آنها به دیگر زبان داده میشود. فرهنگ در دورههای خیلی قدیم به وجود آمده (نگرید لیکسیکاگرفیه) ، برابر تشکّل زبان ادب ترقّی کرده است. دو گروهم اساسی …
مفصلفرغانیت
فرغانیت، مینیرلیست از گروه ابرقهای عورندار؛[uا2]3[vا4]26ن2ا. سختیاش 2-2، 5؛ زیچیاش 3310 کگ/م3. در شکل کریستلّهای سفید و زرد تُنُک یا تنگچمانند وامیخورد. بنا بر اوّلین بار در وادی فرغانه یافت شدنش آن را فرغانه نامیدهاند.
مفصلفرسنگ
فرسنگ فرسخ، پرسنگ، چِنک مسافه. معلومات اوّلین عاید به فرسنگ در اوستا، اینچنین در اثرهای ملّلیفان عصرهای 9-10 موجود است. در زمانهای قدیم به جای فرسنگ سنگ را کار میفرمودند. اکثر عالمان درازی 1 فرسنگ را 6-8 کم مویین کردهاند. امّا فرسنگ در موضعهای مختلف گوناگون بود: در عصر 19 …
مفصلفرسایش
فرسایش، جریان در روی زمین یا در قسمهای به سطح نزدیک آن پارشو و دچار تغییرات شیمیایی گردیدن جنسهای کوهی را گویند، که در نتیجة پست و بلندی حرارت، تأثیر شیمیایی هوا، آب و آرگنیمها به عمل میآید. فرسایش فیزیکی (مکانیکی) ، شیمیایی و آرگنیکی (در نتیجة تأثیر ارگانیزمهای زنده) …
مفصلفرد
فرد، واحد گنجایشن الکتریک در سیستم واحدهای بینلخلقی و سیستم واحدهای مکسه. به شرف م. فردیی گذاشته شده است. اشارتش فرد است. معمولاً یک حصّة مویین فرد (میکروفرد، پیکافرد) را در عملیه استفاده میبرند؛ 1ف=8، 99 · 1011 سم (واحد سگسه) =10-9 واحد سگسم.
مفصلفنتستیکة علمی
فنتستیکة علمی، یک نوع ادبیات بدیعی فنتستیکیست، که موضوع اساسی آن پیشبینی یا تجدید بدین آیندة انسان و جامعهن انسانی میباشد. هرچند برخلاف نظم و نثر ریلیستی در فنتستیکة علمی خیالیوت آدمی در چهارچوبة حیات واقعی، کارکترها و نزاعهای «مقرّری» و یا تصوّرات معلوم و معمول علمی و تکنیکی محدود …
مفصلفنتستیکه
فنتستیکه (از یونانی phantastice-هنر تسووّر) ، تخییولات، به معنی کلّی یک شکل خاص ایجادیات بدیعی ست، که توسط آن در زمینة ادراک و تصوّرات واقعی منظرة «غیریواقیی» آدم و آلة (رمزها یا آبرزهای مبالغهآمیز شاعرانه اp قبیل «گلیم کبود»، «اسپ چوبین» یا «صندلوار»، سیوجیتهای موعجیpاسا مثال قصّة گلیمگوشان و غیره) …
مفصلفلسفة حیات
فلسفة حیات، رویة سوبژکتیوی و ایدهآلیستی فلسفة برجوزی آخر عصر 19-اوّل عصر 20 در ژرمنیه و فرنسیه. به پندایش آن انکشاف بیولوگیه، پسیکولوژی و دیگر علمها مساعدت نمود. اوّل مقصد این جریان کوشش از موقع ایدهآلیستی از میان برداشتن متریالیزم مکانیکی بود. ولی ماهیتاً آن کریزیس فلسفة برجوزی را افاده …
مفصلفلسفة تحلیلی
فلسفة تحلیلی، یک رویة فلسفة معاصر برجوزی، مخصوصاً فلسفة انگلیسی و امیریکایست؛ تحلیل واسطههای زبانی و مفهومی معرفتی را وظیفة فلسفه میداند؛ یک نوع نیاپازیتیویزم. رویههای اساسنش: 1) فلسفة تحلیل منطقی، که اصطلاحهای منطق متیمتیکی معاصر را همچون واسطة تحلیل استفاده میبرد. به آن امپیریزم منطقی (ر. کرنپ، ک. گیمپیل، …
مفصل