اصول هجایی یکی از راههای سوادآموزی قدیمیست. به شاگردان اوّل حرفها را با نامهایشان یاد داده، بعد به هجاخانی میگذشتند، مثلاً، به، ت، ب خه. بعد آموزگاران کلمهای را میاموزنیدند، که هجاهای داخل آن به شاگردان شناس بودند. بعضاً سواداموزی را از حرفهای صداناک سر کرده، بعد به حرفهای همصدا میگذشتند: مثلاً، به، تا، ب، ب و، و غیره. یک خصوصیت اصول هجایی این بود، که هنگام خواندن حرفها را نام نبرده بیواسطه هجاها را میگفتند.

وسول هجایی یا ترکیبی، یا تحلیلی میشد. اگر آموزگار با راه ترکیبی سواد یاد دادنی شود، به شاگردان یکچند هجاها را میآموزاند، بعد کلمهای را، که در ترکیبشان هجاهای ازخودشده باشند، مثال میآورد. در جریان سوادآموزی با راه تحلیلی کلمه انتخاب شده، آن را به هجاها تقسیم میکردند. بعد حرفهای هجاها را بدون نامبر کردن به شاگردان نشان میدادند. نهایت، هجاها را نامبر کرده، کلمهها را هجا به هجا میخواندند.