اسلوبشناسی، یک شاخة فیلولوژی، که سیستم اسلوبهای (نگرید اسلوب) زبان و قانونیّت استفادة واسطههای بیان را میآموزد. اسلوبشناسی با گرمّتیکة نارمتیوی، لیکسیکالوژی، فرزیالوژی، آرفااِپیه (قواعد تلفظ) رابطة قوی دارد، ولی از جهت وظیفه و اصول تدقیق از آنها فرق میکند. اسلوبشناسی اهمیت عملی دارد: وهای مهارت سخنوری را آموزانده، به زبان عاقلانه مناسبت کردن اهل جمعیّت را تلقین مینمالد. موضوع بحث اسلوبشناسی زبان و نطق بوده، به مسئلة «زبان و جمعیت» و پروبلم ساسیالینگویستیکه بیشتر تمایل دارد.
تهقیق نارمهان اسلوبی زبان ادبی در دورههای گوناتون انکشاف تاریخی آن وظیفة اسلوبشناسی تاریخنست. در آن نه تنها تغییرات یگان اسلوب، تابشهای اسلوبی عنصرهای گوناگون زبان، بلکه تاریخ سیستم اسلوبها، تشکّل و انکشاف اسلوبهای گوناگون زبان و تاریخ تأثیر متقابل آنها مویّه میشود. از این رو، یکی از وظیفههای اسلوبشناسی تاریخی تحلیل مناسبت زبان ادبی کتابی (خطّی) به زبان ادبی عمومیخلقی و گفتوتویست. با این راه رابطة تاریخ زبان ادبی و تاریخ ادبیات، خصوصیتهای زبانی سبکهای ادبیات فارس-تاجیک (سبک خراسانی، سبک عراقی، سبک هندی) ، جریانهای ادبی-کلسّیسیزم، رمانتیزم، سینتیمینتلیزم، معارفپروری، رئالیزم و غیره را مقرّر کردن ممکن است. اسلوبشناسی زبان ادبی حاضره وضع امروزة سیستم اسلوبهای زبان ادبی، خصوصیتهای اسلوبی متریال زبان، نارمههای ساخته شدن متنها را مویین میکند.
وسلوبشناسی به سه شاخة به هم نزدیک-اسلوب زبای، اسلوب نطق و اسلوب ادبیات بدیعی تقسیم میشود. اسلوب زبان اسلوبهای فونکسیانل-اسلوب گفتگویی، علمی، رسمی کارگزاری، پوبلیسیستی و غیره را در بر میگیرد. اسلوب نطق از مویین کردن فرقهای معنایی، مؤثر و اسلوبی جنرهای گوناگون نطق خطّ و شفاهی در عملیه و فعالیّت جمعیّتی آدمان (در معروضه، لیکتسیه، صحبت و گزارشات و بحث و مناظرهها) عبارت است. اسلوب نطق به اسلوب زبان اساس مییابد. اسلوب ادبیات بدیعی مجموع اسلوبهای ادبیات بدیعی، اینچنین اسلوب فردی نویسنده و اسلوب خاص جریانهای ادبی را فرا میگیرد. آن در بین اسلوبهای دیگر نطق موقع و اعتبار مخصوص داشته، اهمیت بزرگ ادبیات بدیعی را در حیات مدنی و مقام اوّلیندرجة آن را در تعیین نمودن نارمة زبان ادبی مویین میکند.
در علم حالا دو اصول آموزش زبان و اسلوب ادبیات بدیعی جاریست: اوّلاً، محقّق سیستم واسطههای نطق را، که مؤلف از زبان عمومیخلقی انتخاب کرده است، مقرّر مینماید. در اینهال زبان اثر بدیعی با شاخههای گوناگون زبان ملّی (ادبی و گفتگویی) مقایسه میشود. ثانیاً، اسلوبشناس واسطههای بیان را به صفت یک واسطة آفریدن اثر بدیعی از نظر میگذراند. در این مورد زبان با کامپازیسیه و مندرجد اثر پیوسته آموخته شده، مطابقت وظیفة کامّونیکتیو و استتیکی آن مویین میگردد. اسلوبشناسی عملی نیز هست، که جهتهای نارمتیوی زبان ادبی و مهارت سخنوری را میآموزد. اسلوبشناسی عملی راههای بمورد استفاده بردن امکانیّتهای زبان را نشان میدهد و با مدنیّت سخن رابطه دارد.
ونسورهای اسلوبشناسی در زمان عتیقه به میان آمده، در عصرهای میانه انکپشاف یافتهاند.
در تاریخ زبان و ادبیات تاجیک اثرهای بیواسطه به اسلوبشناسی دخلدار به میان نیامد هاند، ولی در ترکیب اثرهای عاید به زبان (فرهنگها، صرف و نحو) ، ادبیاتشناسی (علم بدیع، شرح، تفسیر) و تألیفات عاید به انشا بعضی مسئلههای اسلوبشناسی به میان گذاشته شدهاند.
ز جمله اثرهای محمّد عمر رادویانی «ترجمان-ال-بلاغت» (عصر 11) ، شمس قیس راضی «ال-معجمفی مایر اشعار-ال-عجم» (عصر 13) و غیره بعضی مسئلههای اسلوبشناسی را در بر میگیرند.
در زبانشناسین امروزة تاجیک اسلوب ادبیات بدیعی کم و بیش تدقیق شده است. اوّلین محقّق این ساحه س. عینی بود. تحلیل زبان آثار نویسندگان تاجیک س. عینی، حکیم کریم، رحیم جلیل و دیگران در تألیفات ن. معصومی، م. شکوراف، ر. غفّاراف، x. هوسییناو، ب. کمالیدّنّاو و دیگران صورت گرفته است.
دبیات: معصومی ن. ، آچیرکها عاید به انکشاف زبان ادبی تاجیک، استالینآباد، 1959؛ غفّاراف ر. ، زبان و اسلوب رحیم جلیل، دوشنبه، 1966؛ همان مؤلف، نویسنده و زبان، دوشنبه، 1977؛ کمالیدّیناو ب. زبان و اسلوب حکیم کریم، دوشنبه، 1967؛ همان مؤلف، اسلوبشناسی، دوشنبه، 1973؛ هوسییناو x. ، زبان و اسلوب «آدینه» استاد س. عینی، دوشنبه، 1973؛ شکوراف م. ، هر سخن جای و هر نکته مقامی دارد، دوشنبه، 1985. ر. غفّاراف.