تورسونزاده میرزا (2. 5. 1911، دیهه قراتاغ، حاضره ریان تورسونزاده-24. 9. 1977، دوشنبه) ، شاعر ساویتی تاجیک، خادم جمعیّتی، قهرمان محنت سوسیالیستی (1967) ، شاعر خلقی تاجیکستان (1961) ، آکادمیک آکادمی فنهای رسّ تاجیکستان (1951). از عایلة دریدگر. اعضای کپسّ از سال 1941. عضو کامیتیت مکزی پرتیة کامونیستی ریسّپوبلیکة ساویت سوسیالیستی تاجیکستان (از سال 1946). عضو اتّفاق نویسندگان ا.ج.ش.س. (1934). دارالمعلمین تاشکینت را ختم نمود (1930). به دوشنبه برگشته، اوّلاً مدیر شعبه، بعد کاتب مسئول گزیتة «جوانان تاجیکستان» (حاضره «کُمسومول تاجیکستان») تعیین شد. یک مدّت راهبر قسم بدیعی تئاتر موسیقی دولتی لنینآباد به نام ا. س. پوشکین بود. سال 1935 به اتّفاق نویسندگان تاجیکستان به کار آمد: مدیر شعبة تشکیلی و راهبر سکسیه دراماتورگیه. سال 1939 رئیس پرولینیة اتّفاق نویسندگان تاجیکستان، سال 1942 سردار گلولیت، سال 1944 سردار اپرولینیة صنعت ریسپوبلیکه. از سال 1946 تا آخر عمرش رئیس پرولینیة اتّفاق نویسندگان تاجیکستان. سال 1932 مجموعة یکم شعر، آچیرک و حکایههای او «بیرق ظفر» از چاپ برآمد. سال 1937 اوّلین داستان تورسونزاده «خزان و بهار» به طبع رسید. تورسونزاده با همراهی ا. دهاتی درمة «خسرو و شیرین» (1936) ، لیبریتّای اوّلین آپیرة ملّی تاجیک-«شورش واسع» را (1939، موسیقی بلسنین) ایجادکرد. «شورش واسع»، که داستان مبارزة قهرمانانة مردم کوهستان تاجیک برای عدالت و بر ضد ظلم و ستم است، برای انکشاف صنعت آپیرة تاجیک راه گشاد و در ترقّیات درمتورتیه نقش نمایان گذاشت. تورسونزاده در ایجاد اثرهای کالّیکتیوانة «خطّ زرّین» و «آب حیات» با س. عینی، ا. دهاتی و ه. یوسفی همکاری کرده است. در این سالها صمیمیت و حسیات بلند، زبان ساده و روان، آبرزهای عنیق و عیانی، نوآوری در شکل و مضمون و رکنهای مهمّ اسلوب ایجادی او قرار گرفتند. مثال روشن این شعرهای «خندیده میآید»، «در سر تصویر»، «بهار»، <«به استقبال بهار» میباشند. در شعر «به و. ا. لنین» (1940) تمام جزئیات و تصویر منظرهها به غایه اساسی-مبارزن داهی در راه آزادی محنتکشان، یگانگی لنین-خلق-پرتیه تابع بوده، ماهیّت روالیوتسیانی جهانبینی شاعر را روشن افاده کردهاند. در سالهای جنگ بزرگ وطنی (1941-45) موضوع وطندوستی در اشعار تورسونزاده باز هم وسعت یافته، اندیشههای وطندوستانة شاعر با غایههای انسانیّتپروری، دوستی خلقها و انتیرنسیاپلیزم پرولتاری بایی گردید، ایجادیات او با مبارزة دلاورانة مردم ساویتی بر ضد فاشیزم رابطة استوار پیدا کرد. در حفظ وطن به پا خیسون مردم ساویتی («خیر، مادر عزیز») ، مبارزة دلاورانه و کارنمایهای بینظیر جنگاوران در میدان کارزار («خاطرة کاپیتان» و «بهادر تاجیک») ، دوستی و رفاقت، هممسلکی آدمان ساویتی و غمخواری همشیرههای مشفق به جنگاوران («همشیرهها») ، دوستی ملّتهای ساتسیلیستی («راه آهن») ، یگانگی خلق و وطن و خلق و ارمیة ساویتی («هرگز»، «به جنگ») ، محنت وطندوستانه و بنیادکارانة مردم عقبگاه، («آفرین»)-چنینند دایرة موضوعهای اشعار تورسونزاده در آن دوره. کلانترین اثر تورسونزاده در آن سالها داستان «پسر وطن» (1942) میباشد. موضوع داستان اشتراک فرزندان تاجیک در جنگ بزرگ وطنی، مبارزة فعالانة آنها به مقابل فاشیستان استیلاگر و در جریان این مبارزه باز هم قوی و مستحکمتر گردیدن دوستی خلقهای ساویتیست. در آبرز قهرمانان داستان قادر، سعادت، میکاله و مرینه بهترین خصلتهای جوانان سا ویتی افاده گردیده است. آنها مبارز و فداکار و صادق و وفادار بوده، همه یکجایه آبرز خلق را به وجود آوردهاند. به این معنی در داستان هم محنت دلاورانة خلق تاجیک در عقبگاه و هم مبارزة قهرمانانة آن به مقابل فاشیستان استیلاگر خیلی روشن تصویر یافته است. آبرز پسر تاجیک قادر و میکالة اکراین، جرّاح روس، که چشمایی قادر را دوا کرده است، تمثال دوستی ویرانّشوندة ملّتهای ساتسیلیستیست. «پسر وطن» به اعتبار شکل و مضمون خود نیز یکی از بهترین اثرهای ادبیات تاجیک در دورة جنگ بزرگ وطنی به شمار میرود. در دیگر اثر کلان و «برای وطن» (1942) ، که با همراهی ا. دهاتی نوشته است، صداقت و وفاداری جنگاوران ساویتی به خلق و وطن به رشتة نظم کشیده شده است. لیبریتّای «طاهر و زُهرا» (1944) نیز آدمان ساویتی را بر ضد غارتگران اجنبی به مبارزة دلیرانه سفربر میکرد. ایجادیست تورسونزاده پس از جنگ بزرگ وطنی تمثال انکشاف ادبیات تاجیک، علیالخصوص، نظم آن میباشد. «عروس از مسکو» (1945) ، «وادی حصار» (1947) ، سلسلة شعرهای «قصّة هندوستان» (1947) ، «من از شرق آزاد» (1951) ، «در کشور تاجیک»، «صدای آسی» (1956) و غیره از جملة اثرهای پرمضمون و بلندغایه تورسونزاده حساب مییابند. این اثرها، که جهتهای مهمّ زندگی خلق تاجیک و حیات کشورهای خارجی را فرا گرفتهاند، اهمیت کلان ملّی و انتیرنسنانلی دارند. در این دوره محنت جاننثارانة خلق تاجیک («به دیپوتت»، «از بدخشان تا کرمل»، «به پاسبان گنجینهها») ، خذمت صادقانه به خلق و وطن و راهبری پرتیة کمونیستی به موفقیّتهای روزافزون آدمان ساویتی («شب کاتب ریکام») ، دوستی ویرانّشوندة ملّتهای سوسیالیستی، علیالخصوص، خلقهای روس و تاجیک («عروس از مسکو»، «عقاب» و غیره) در ایجادیات تورسونزاده موقع نمایان داشتند. در منظومة «وقت و کمونیست» (1951) تورسونزاده کمونیست-خادم پرتیوی را «نمک و شیرة زمین» و «ریشة متین عمر» انسان دانسته، مقام کمونیستان را در پیشروی حیات خلق نشان داده است. در ایجادیات تورسونزاده پس از اوّلین سفر او به خارجه-اشتراک شاعر در کنفرانس نویسندگان مملکتهای آسیا و افریکه (دهلی، مارت 1947) تغییرات نمایان به عمل آمد. اثرهای از حیات مردم خارجه نوشتة تورسونزاده هم به اعتبار مندرجه و هم به اعتبار شکل بدیعی خود کشفیات مهمّ ایجادی در نظم تاجیک دورة نو بودند. «قصّة هندوستان»، که اوّلین سلسلة شعرهای تورسونزاده در موضوع خارجی بوده، حیات خلق هند و را پیش از به دست آوردن استیکلالیّت ملّی هندوستان تصویر مینماید، از دو قسم عبارت است: به قسم یکم، که سال 1947 نوشته شده است، شعرهای «بازگشت»، «قصّة هندوستان»، «مهمان مغربی»، «رود گنگ»، «باغ معلق»، «تره چندر» و «در یاد کس» تعلق دارند به قسم دوّم سلسلة شعرهای «سییاه هند»، «تاجمهل»، «در آرزوی آشیان»، «قدح من»، «کلاه پروفسور اخولیدین» و «دو راه» میدرآیند، که در دوام سالهای 1948-49 نوشته شدهاند. این شعرها از جهت موضوع و پریدمیت تصویر گوناگون باشند هم، از جهت غایه بلند انسانیّتپروری و انتیرنتسیانلیزم پرولتاری، فاش و تنقید امپریالیستان خارجی، دعوت خلق رنجبر به مبارزة آزادیخواهانه و باوری کامل شاعر به استقلالیّت ملّی محنتکشان شرق همسایه و طرز تصویر ریلیستی حیات در بین آنها عمومیتی وجود دارد. در داستان برابر نشان دادن حیات مظلومانة مردم رنجبر هند و ظلم و اسارت مستملکداران انتلیس کوششهای آزادیخواهانة محنتکشان، منظرههای دلفریب هندوستان، آثار عالیجناب صنعت خلق هند و نیز وصف شده است. شاعر از صنعت تضاد ماهرانه استفاده برده، ماهیّت اصلی عملیات مستملکخواهان خارجی را فاش نموده است. یک خصوصیت «قصّة هندوستان» این است، که همه شعرهای سلسله با دعوت روحبلندکننده انجام یافتهاند. خصوصیت دیگر اشار او این است، که شاعر ضمن تصویر حیات دیگر خلقها در بارة اتّفاق ساویتی و مردم آزاد مملکت ساویتها سخن رانده، خوشبختی خلق تاجیک و آبادی و آزادی کشور خود را تأکید کرده، افضلیّت ساخت سوسیالیستی را نشان میدهد. این معنی، خصوصاً در منظومههای «تاجمهل» و «دو راه» روشن افاده یافوه است. سال 1950 تورسونزاده همراه ادیبان ساویتی ن. تیخاناو، ا. سفراناو و آیبیک به پاکستان سفر کرده، «من از شرق آزاد»، «چشمها»، «قصّة مشهور» و «چراغهای وطن» برین شعرها نوشت. این اثرها را از روی مندرجة غایویشان دوام منطقی «قصّة هندوستان» شماریدپ ممکن است. این جا دقّت شاعر را نیزا و نفاقی، که امپریالیستان خارجی و برجوزیة داخلی در بین خلقهای هندوستان و پاکستان برانگیخته، آنها را از مبارزة یکجایه بازمیداشتند و زیادتر استثمار مینمودند، به خود کشیده است. شاعر در شعر «من از شرق آزاد» بیواسطه به مردم رنجبر یک مملکت مراجعت کرده، سببهای اساسی مظلومی، آشفتگی و حقیری و مستمندی آنها را فهمانده است. یک خصوصیت «من از شرق آزاد» در همین است، که شاعر برابر مقایسة شرق خارجی با شرق ساویتی بیداری و مبارزة خلق مظلوم مملکتهای دیگر را نیز نشانداده است. منظومة «چشمها» از مهر و محبّت مردم آزادیخواه مملکتهای دیگر به اهل وطن ما و مبارزة خلق ساویتی برای صلح و امنیت حکایت میکند. سلسله با شعر «چراغهای وگن»، که در آن حسیات بزرگ وطندوستی شاعر افاده یافته است، به اتمام میرسد. در شعرهایی، که تورسونزاده دایر به موضوع بینلخلقی نوشته است، آبرز قهرمان لیریکی موقع کلان کامپازیسیانی دارد. به توفیل این آبرز آن شعرها با هم سخت پیوند یافته، منظرة عمومیت داده شدة ضدیت و زدوخورد قوّههای مترقّی و ارتجاعی را انعکاس کردهاند. شعرهای «نقش پایی»، «حلقة زرّین» و سلسلة «با چشمان تو»، که نمونة لیریکة تورسونزاده میباشند، از دایرة احساسات شخصی بیرون برآمده، حسیات وطندوستی قهرمان لیریکی را نیز افاده کردهاند. سال 1954 داستان مشهور تورسونزاده «حسن ارابهکش» به طبع رسید. در داستان بسیار خصوصیتهای ایجادیات شاعر-کوشش مهمترین رویدادهای حیات خلق را عکس دادن، به وجود آوردن آبرزهای برجستة تیپی، عامّهفهمی تصویر، ایجادکارانه انکشاف دادن عنعنههای داستانسرایی کلاسیکی و رابطه با ایجادیات خلق، استفادة تجربة ادبیات روس و غیره افاده یافتند. فعالیّت قهرمان اساسی داستان-حسن در دورة مستحکم کردن حاکمیت جوان ساویتی و جاری شدن غایههای سوسیالیزم در حیات و شعور خلق تاجیک میگذرد. حسن آبرز تیپی آن زحمتکشانیست، که طبیعت دوخِله-محنتکشی و میدمالیکی داشتند. آنها صافدلانه محنت میکردند، ولی همچون یکّدست مالکیّت خصوصی را میپروریدند. تورسونزاده فکر و اندیشه، شبهه، حس و خیجان و عموماً عالم باطنی حسن را همچون تیپ اجتماعی، که به محنت کالّیکتیوی با دشواریهای زیاد میگذشتند، ماهرانه تصویر کرده است. در داستان موباریزة نو و کهنه، ضدیت پسیکولوژی مالکیّت خصوصیپیروری و کالّیکتیوی با صنعت تضاد و مقابله، با راه به محنت یکّدستی مقابل گذاشتن ماشین و پایزد و بر خلاف خرابی و ناآبادیهایی، که از فئودالیزم باقی مانده بود، تارفت آباد شده، سیمای خود را تغییر دادن تاجیکیستای تصویر یافته است، آبرز حسن کارکتر مکمّل تیپیست. رئیس کالخوز، که مرد خردمند، تشکیلاتچی و تربیتگریست، محبوبة حسن-معلمه صدف، که تجسم آزادی و انکشاف معنوی زنان در شرایط سوسیالیام میباشد، دُختُر ایوان کوزمیچ، که دلیل مددگاری خلق روس به مردم تاجیک است، آبرز حسن را پرّهتر کردهاند. در داستان آبرز مؤلف-قصهپرداز موقع مهم دارد. در داستانهر تورسونزاده «صدای آسیا» (1956) ، «دختر مقدّس» (1957) ، «چراغ ابدی» (1958) ، «جان شیرین» (1960) مسئلههای گمنیزم و انتیرنسیانلیزم به میان گذاشته شدهاند. در این داستانها یگانگی تفکر و عمل چون شرط مهمّ انتیریتسیانلیزم ظهور کرده است. در «صدای آسیا» شاعر حقیقتنگار، انسانپرور و فرزند صادق شرق مبارزة رنجبران مملکتهای آسیا را به رشتة نظم کشیده است. شاعر مبارزة دو جهان-جهان استبداد فناشونده و جهان رنجبران مظفّر را تصویر نموده، غلبة محنتکشان را پدیدة ناگزیر میشمارد. «چراغ ابدی»، که داستان لیریکی و فلسفیست، به یاد عینی تألیف یافگه است. در آن همگی یک صبح ماه آوریل-تولد فرزند و ملاقات شاعر با عینی تصویر شده است. در داستان احترام بیاندازة شاعر نسبت به عینی خیلی صمیمانه افاده شده است. «دختر مقدّس» داستان لیریکی و ایپیکیست و این طرز تصویر برای آفریدن آبرز عنیق دختر عدالتخواه هند و شکل بسی موافق است. «دختر مقدّس» از جهت مضمون دوام منطقی «تره-چندر» است، که مسئلة اشتراک زنان هند و را در راه مبارزه 5رای صلح و دوستی خلقها و پیشگیر کردن جنگ مورد تدقیق ادبی قرار داده است. موضوع اساسی داستان «جان شیرین» هم مبارزة خلقهای شرق، آزادی، استقلالیّت ملّ و صلح و دوستیست. این جا شاعر در بارة صلح و صلاح، دوستی و وحدت و مقام بزرگ آدمان ساویتی در راه برقرار نمودیه صلح و همکاری محنتکشان با حسیات بلند سخن رانده است. تورسونزاده در داستان به انکشاف معنوی خلق و موقع آن در حلّ مهمتریپ مسئلههای زمان حاضره دقّت جدّی داده است و این بیسبب هم نیست، زیرا قهرمان لیریکی داستان خادم بزرگ جمعیّتی، مبارز متین راه صلح و دوستی خلقهاست. فکر و ذکر قهرمان لیریکی داستان را مسئلة زندگانی آسایشتة خلقهای عالم و امروز و فردای آنها فرا گرفته است، که این حسیات پرحرارت انتیرنسیانلی او را افاده مینماید. خصوصیت دیگر قهرمان داستان، که غایههای وطندوستاوة شاعر را افاده مینماید، از آن عبارت است، که او همیشه به یاد دیار خود زندگی میکند و در کدام قطعة عالم، که باشد، خود را از مملکت ساویتی، از تاجیکستان عزیز جدا تصوّر نمیکند. زبان داستان هم خیلی ساده و روان بوده، تفکر عمیق شاعر را افاده نموده است. بسیار سخنهای او در شکل حکمتهای خلقی تاجیکی بیان گردیدهاند. تورسونزاده عاید به مسئلههای مهمّ حیات امروزه سخن رانده، به مقام بلند زن تاجیک در جمعیت نیز دقّت داده است. شاعر زن را همچون عضو جدانشوندة جمعیت و سرچشمة حیات بیزوال تصویر نموده، اشتراک او را در ادارة دولت چون ظهورات آزادی و استقلالیّت خلقهای دنیا، به مقابل آتشدهندگان جنگ و امپریالیزم بینلخلقی گواهی میدهند. تورسونزاده ترغیبگر غایههای بزرگ پرتیه و سرایندة محنت و مبارزة خلق بود و تا آخر به ایدهآلهای عالی کامّولیستی صادق ماند. اعتقاد قوّی و مهر و محبّت شاعر به غایههای حیاتبخش پرتیه در شعر پراگرمّوی او «سوگند» (1961) خیلی برجسته ظهور کرده است. اثرهایش به بسیار زبانهای خارجی ترجمه شدهاند. شعرهای ن. ا. نیکرساو «راه آهن» (1938) ، ت. گ. شیوچینکا «وصیّت» (1939) ، ا. س. پوشکین «ابر» (1949) و دیگران ادیبان روس و شاعران ریسپوبلیکههای برادر را به زبان تاجیکی ترجمه کرده است. از روی سناریو تورسونزاده و ا. فیلیماناوه فیلم بدیعی «حسن ارابهکش» (1966) و «با امر دل» (1968) آفریده شدهاند. سال 1975 ها روی داستاو او «از گنگ تا کرمل» فیلم بدیعی «صبح گنگ» به میان آمد. لوریت مکافاتهای دولت (1948) و لنینی (1960) ، لوریت مکافات دولتی رسّ تاجیکستان به نام رودکی (1963) ، لوریت مکافات بینلخلقی جواهرلال نهر و (1968) ، لوریت مکافات کُمسومول لیوینی تاجیکستان (1971) ، دیپوتت ساویت عالی ا.ج.ش.س. (دعوتهای 2-9) ، کاتب اتّفاق نویسندگان ا.ج.ش.س. (از سال 1959) ، رئیس کامیتیت ساویتی یکدلی مملکتهای آسیا و افریکه، اعضای پریزیدیوم ساویت عمومیجهانی صلح. با 4 آردین لنین، آردین روالیوسیة اکتبر، 3 آردین بیرق سرخ محنت، 2 آردین «نشان فخری»، آردین ریسپوبلیکة خلقی بلغاریه «کریلّ و میفادیی»، مدال جمال ابدونّاسیر و غیره مکافاتانیده شده است. سال 1974 به «مدال طلای کامیتیت ساویتی مدافعه صلح» مشرّف گردید. مقبرهاش در لوچاب (شهر دوشنبه). برای ابدی گردانیدن خاطرن تورسونزاده خانة ادیبان اتّفاق نویسندگان تاجیکستان، انستیتوت صنعت، ریان ریگر و شهر ریگر نام تورسونزاده را گرفتند. به مناسبت 70-سالگی زادروز شاعر در شهر تورسونزاده هیکل او گذاشته شد. در لنینآباد (کوچة لنین، 12) دو خانه-موزیی و در دوشنبه (کوچة کرل مرکس، 79) موزی ادبی و یادگاری تورسونزاده به کار درآمدند. سال 1980 کهنوردان یکی از قلّههای بلند پامیر را کشف کرده قلّة تورسونزادر نام نهادند. اتّفاق نویسندگان ا.ج.ش.س.، کامیتیت ساویتی یکدلی مملکتهای آسیا و افریکه مکافات ادبی به نام میرزا تورسونزاده، انستیتوت صنعت تاجیکستان ستیپیندیة به نام تورسونزاده را تأسیس نمودند. اسار: کلیات، جلد 1-4، دوشنبه، 1971-1985؛ ویچنجی سویت. ستیخاتوارینیه ا پاام، مسکو، 1969؛ ازبرنی پرایزویدینیه، تام 1-2 مسکو، 1971؛ مایی ویک، مسکو، 1973؛ اثرهای منتخب، جلدهای 1-2، دوشنبه، 1980؛ پلنیته چیلاویچیستوه، دوشنبه، 1980. دبیات: بابایف یو. سپهسالار نظم، دوشنبه، 1971؛ سیفاللهاف ا. میرزا تورسونزاده، دوشنبه، 1984؛ میرزا-تورسونزدی. ببلیاگرفیچیسکیی اکوزتیل، دوشنبه 1981. ا. سیفاللهاف.
Инчунин кобед
سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی
سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی (سال تولد و وفات نامعلوم) ، لغتنویس فارس-تاجیک (عصر 15). در …