توصیف (عربی-وصف کردن) ، صنعت بدیعی است، که مهمترین خصوصیت چیزی و یا حادثهای را افاده میکند. توصیف در عبارههای اضافی، که اسم کانکریت دارند، یک نوع صفت اشیایست، که با یاری عضوهای حس مشاهده شدهاند. مثلاً، ابر سیاه، روز روشن، آسمان نیلوفر برین صفتها را با چشم مبینیم. توصیفهای عقل توانا، صفت نیکو و غیره اساس عقلی دارند. توصیف مونیینکننیدة صفت، حالت چیزی یا مفهومیست. از این رو آن را مویینکنندة بدیعی هم گفتهاند. در ادبیاتشناسس گذشته توصیف را نه صنعت بلکه تکرار چند صفت صنعت بدیعی دانستهاند و تنسیقوسّیفات نامیدهاند.
مسلن:
کی دارد چون تو معشوقی نگار و چابک و دلبر،
بونفشموی و نرگسچشم و لالهرویو نسرینبر؟
(ابدولواسی جبلی).
توسیف بعضی چیزها به شکل عبارة ریخته میآید. چنانچه، گل خندان، ماه تابان، سرو روان، مادر مهربان و غیره، اگر به اشیا از اندازه زیاد صفت مثبت یا منفی داده شود، توصیف به مبالغه تبدل مییابد. سیفهها آبرز دیگر بدیعی را نیز از جهت خلق و اطوار، مدنیّت و فضیلت و غیره م نامیدهاند.
Инчунин кобед
سرخانه
سرخانه، قسم اوّل سرود، که به اندازة یک بیت متن سرود اجرا میشود. بعضاً سرخط …