معلومات آخرین
Home / جامعه / شوور

شوور

شوور (ار.-دوش، آگاهی، فهم، فکر) ، شکل عالی انعکاس معنوی واقعیت را گویند، که تنها به انسان خاص است. آن با نطق علاقه‌مند بوده، شکلهای حسیاتش ادراک، خاطره، تصوّر، تخییول و دقّت می‌باشد و همچون تفکر ابسترکتی در مفهوم، حکم، خلاصه، فرضیه، حدس، غایه افاده می‌گردد. مفهوم ش. هم شعور فردی (شخصی) و هم جمعیّتی را دربر می‌گیرد، ش.-ا جمعیّتی (علم، فلسفه، صنعت، اخلاق، دین، سیاست و حقوق) انعنکاس هستی جمعیّتی بوده، ناوابسته به شعور آدمان جداگانه انکشاف می‌یابد و ضمن فعالیّت آدمان عملی می‌گردد.

یدیلیزم ش.-را همچون جوهر مستقل به متیریه مقابل می‌گذارد. بر خلاف آن متریالیزم دیالکتیکی پیدایش ش.-را وتیکن قانونی انکشاف تدریجی متیریه می‌شمارد. امکانیّت پیدایشن ش. ، چنان که ف. اینگیلس می‌گوید، «در خود متیریه نهفته است. متیریه با تقاضای طبیعت خود به درجة انکشاف موجودات فکرکننده می‌رسد و این در همه حالتهای موجود بودن شرایط موافق ناگزیر به عمل می‌آید» (مرکس ک. ، ا اینگیلس ف. ، ساچ. ، ت. 20، س. 524).

زمینه‌های بیولوگی پیدایش ش. در انتراپایدها موهییا شده باشد هم، وه‌ای برای پیدا شدن ش.-ا انسان بسنده نبود. آن از زمینه‌های بیولوگی در پراتسیسّ انتراپاگینیز به وجود آمد. از این ر و ف. اینگیلس تأکید نموده است، که «مهمترین و نزدیکترین اساس تفکر آدم نه خود طبیعت، بلکه… طبیعت را تغییر دادن آدم است. عقل آدم مطابقاً به آن که چه طور وه‌ای تغییر دادن طبیعت را آموخته است، انکشاف یافته است» (مرکس ک. ا اینگیلس ف. ، ساچ. ، ت. 20، س. 545). در جریان محنت فعالیّت پریدمیتی به فعالیّت فکری مبدّل می‌شود، که زبان همچون آلات آن از روی ضرورت مناسبت به دیگران به وجود می‌آید و همچون واسطة بیان فکر خذمت می‌کند.

در مرحله‌های اوّل انکشاف فلسفه فرق مادّیات و روحیات هنوز مویین نبود. در عصرهای میانه ش. همچون مبدأ فوق‌البیطعی و آفرندة طبیعت توصیف شده است. متفکّران عصرهای میانة شرق مسئلة نفس را به میان گذاشته، آن را مرادف ش. پنداشتند. در فلسفة عهد جدید دیکرت جهت خودشناسی را در جای اوّل گذاشته، ش.-را چون مشاهدة باطنی سوبژکت معاینه کرد. متریاللستان ا. 18-ا فرنسوی (مخصوصاً لمیتر و کبنیس) به موفقیّتهای فیزیولوژی و طبّی تکیه نموده، اثبات کردند، که ش. فونکتسیة مخصوص مینه بوده، به توفیل آن آدم در بارة طبیعت و خود دانش می‌گیرد. ایده‌آلیزم کلاسیکی نیمیس عاید به ش. و ترکیب آن فکر تازه بیان نموده، زینه‌های گوناگون آن را آشکار نموده است. گیگیل به فهمش ماهیّت اچتیمای و تاریخی ش. نزدیک آمده، در بارة به حیات جمعیّتی وابسته بودن ش.-ا فرد به خلاصة درست آمده است، لیکن او حیات جمعیّتی را ایده‌آلیستانه شرح داده، آن را تبسم روح ابژکتیوی دانسته است.

توفیل کامیابیهای نییرافیزیالوژی (سیچیناو، پاول‌اف) و پسیکولوژی ایکسپاریمینتلی (ویبیر، فیخنیر، وندت، جیمس) دانش در بارة ش. افزون و نهایت عمیق شد. امّا موجودیّت شرح انتراسپیکتیوی ش. باعث پیدایش جریانهایی گردید، که در فعالیّت آدم رل اساسی داشتن شعور را انکار می‌کنند (فرییدیزم، بخیویاریزم).

ز نقطة نظر فلسفة مارکسیستی ش. شکل عالی فقط به انسان خاص انعکاس واقعیت است، که در مینه حاصل می‌شود. مینه-آرگن مادّی ش. ، عضو آناتومی و فیزیولوژی تفکر-فعالیّت معنوی می‌باشد. ش. در نتیجة ازخود کردن تجربه و قابلیت و طرز عمل در اشیا تجسم-گردیده تشکّل می‌یابد. ش.-ا فردی همچون شکل مخصوص انعکاس سوبژکتیوی ریلیّت ابژکتیوی به صفت محصول مناسبت و رابطهایی فهمیده می‌شود، که در جریان تشکّل و انکشاف جمعیت به وجود آمده‌اند. بیرون از سیستم این مناسبتها، بیرون از ش.-ا جمعیّتی و زبان، که سوبسترت ریلی آن است، موجودیّت ش.-ا فردی غیرییمکان می‌باشد. آدمان مقصدهای ایجادی خود را عملی گردانده طبیعت، جمعیت، اینچنین خود را دگرگون می‌سازند، چون که «عالم انسان را قانع نمی‌گرداند و انسان قرار می‌دهد، که با عمل خود آن را تغییر دهد» (لنین و. ا. ، اس. ، چ-38، س. 215). از این لحاظ «شعور انسان عالم ابژکتیوی را نه تنها انعکاس می‌کند، بلکه آن را ایجاد هم می‌کند» (همان 40، س. 214).

. قلمتاو.

Инчунин кобед

سفارت

سفارت، نمایندگی، کار و عمل سفیر، که از طرف دولتی به پایتخت دولت دیگر می‌رود. …