شوریش سپیتمن، خروج خلقی در سغد و باختر (س-های 329-327 تا م .) بر ضد اسکندر مقدونی. راهبر شوریش سپهسالار محلی سپیتمنه بود. وهای س. 329 تا م. شمارة زیاد جنگاوران و مردم آسایشته را متّحد نموده، مراقند (سمرقند) – را به دست درآورد. قسم زیاد عسکران دشمن کُشته شده، باقیماندة عسکران یونان در قلعه پنهان گشتند. اسکندر از ساحل د. سر به یاری محاصرشدگان 3 هز. عسکر پیاده و 800 سواره فرستاد. در این وقت شوریش سراسر سغد و باختر را فرا گرفت. وقتی که عسکرانّ یونانی به مراقند نزدیک آمدند، سپیتمنه جنگاوران خود را از محاصرة شهر گرفته، عقبگرد وانمود کرد. قشون یونانیها سغدها را تعقیب نمود. سپیتمنه وقت قلهای یافته، به یونانیها برگشته هجوم کرد. یونانیها گریخته به یکی از جزیرههای د. زرافشان برآمدند. جنگاوران سپیتمنه آنها را در آن جا محاصره کرده نابود ساختند. سپیتمنه بعد آن به دستگیری اهالی محل بار دوّم گرنیزان مقدونیها را در مراکند محاصره نمود. وقتی که اسکندر با قوّههای اساسیاش به مراقند آمد، سپیتمنه به جنگ ندرامده قشونهای خود را باز به دشت برد. اسکندر از واقعة پیشینه پند گرفته، سپیتمنه را تعقیب نکرد و اهالی آسایشتة وادی زرافشان را جزا داد: دیههها را آتش زد، کلانسالان را کُشت. در این حال قهرمانی 30 نف. مردان سغد، که به مرگ سرودخوانان میرفتند، مقدونیان را به هیرت انداخته بود. خلق قهرمان سغد، به تلفات نگاه نکرده، مطیع نمیشد. سپیتمنه دشمن را آرام نمیگذاشت، با سپاهیان سوارة تیزگردش از هر طرف هجوم آورده به استیلاگران ضربههای سخت میزد. سغدیان نمیخواستند به والیهایی، که اسکندیر تعیین میکرد، مطیع باشند، پهای در پهای شوریش میبرداشتند. اسکندر با مقصد پخش کردن شوریش لشکر 20 هزاره را به پنج گوروه تقسیم کرده، در سراسر سغد هر شخص دچارآمده را به قتل میرساند، در نتیجة این کُشتار زیاده از 120 هز. کس نابود گشت.
سوغد بغایت خراب شد. در این این خونریزیها سپیتمنه با 600 سواره به عقبگاه اسکندر-به باختر گذشت. تیرهماه س. 328 تا م. سپیتمنه با 3 هز. سواره به سوی پایتخت سغد روانه شد. بعد محاربة سخت، که در آن هر دو طرف تلفات کلان دیدند، وهای ناچار به دشت عقب نشست. در دشت پیشوایان خیانتکار قبیلههای کوچمنچی به سپیتمنه حمله آورده، سرش را از تن جدا کردند و به اسکندر فرستادند.
بعد هلاکت سپیتمنه هم شوریش سه سال دیگر دوام کرد و منبعد پخش کرده شد.
د .: گفوراف ب. گ. . تسیبوکندیس د. ا. ، الکساندر مکیدانسکیی ا واستاک، م. . 1980.
و. نظیراو.