سلوک (عربی جمع-راهرو، مرد راه، سفرکننده) ، در تصوّف، زینههای سیر روحی صوفیان را گویند، که برای با راه کشف و شهود به حقیقت و معرفت عرفانی رسیدن تهای میکنند. سیر و سلوک از جملة آداب و رسوم تصوّف بوده، در آن سالک پس از تیی رکن اوّل آن-شریعت، به زینة دوّم-طریقت راه مییابد. در این مرحله سالّیک برای تکمیل و تجدید خود با سعی و مجاهده سلسلة زینههة معراجی روانگرا، که عبارت از مقامات و حال (احوال) است، تهای میکند و به غایت کمالات خود-حقیقت میرسد. بعد او به معرفت عرفانی میپردازد و توسط مشاهده به درجة حلول میرسد، که آن آخرین زینة معرفت تصوّف-فنا و بقا به شمار میرود.
بینا به عقیدة محقّقان تصوّف سالک ضمن تی زینههای مختلف سیر و سلوک درجههای مختلف را نیز از سر میگذراند. درجة اوّل آن را مریدی نامیدهاند، که در آن صوفی روش و مرشد خود را انتخاب مینماید. بعد به درجة سالکی میرسد، که در آن صوفی به تصفیه قلبوه کمالات باطنی میپردازد. درجة سوّم را مجذوب مینامند، که در آن صوفی کمال رغبت خود را برای رسیدن به حقیقت میپیوندد و نهایت، به درجة چهارم-موتدرّیک میرسد، که نقطة انتیهایی سیر و سلوک به شمار میرود.
جریانهای گوناگون تصوّف زینههای سعیر و سلوک را به طور گوناگون تعبیر و تأویل نمودهاند. اکثر آنها راه تکامل صوفی را از شریعت، طریقت، حقیقت و معرفت عبارت میدانند. زینههای مذکور نهاد عرفانی داشته، ماهیّت علمی ندارند.
م. حضرتقولاو.