معلومات آخرین
Home / مدنیت و صنعت / سنعت کینا

سنعت کینا

صنعت کینا، یک نوع صنعتیست، که اثرهایش با راه به فیلم برداشتن واقعه‌های ریلی حیات، انسینیراوکة آنها یا فایده بردن از واسطه‌های مولتیپلیکتسیه آفریده می‌شود. صنعت کینا در اساس اختراعات تکنیکی به وجود آمده، تجربة دیگر نوعهای صنعت (ادبیات، تئاتر، موسیقی، صنعت تصویری)- را استفاده می‌برد و از این رو، کینا را صنعت سینتیتیکی می‌گویند. صنعت کینا در این زمان واسطه‌های افادة خود را دارد، که آنها امکانیت می‌دهند، حیات با آبرزهای بدیعی، عیانی و زنده از نو انعکاس شود. اثر صنعت کینا-فیلم محصول ایجادی یکجایه صنعتکاران گوناگون (کینادرمتورگ، ریجیسّیار، اکتور، آپیرتار، رسّام، بسته‌کار و غیره) می‌باشد. هر یک فیلم در دو جریان-ایجادی و استحصالی آفریده می‌شود. جریان ایجادی حلّ مسئله‌های غایوی، حیاتی، بدیعی و آبرزناکی فیلم آینده را در بر می‌گیرد. کینادرمتورگ موضوع در حیات دیده و آموخته‌اش را به شکل سناریو انشا می‌کند؛ ریجیسّیار تهیه‌گر تناسب یگانة حقیقت‌نگاری و باوری‌بخش همة جزءهای بدیعی و تصویری فیلم را می‌جوید؛ آپیرتار فیلمبردار کامپازیتسیة تصویری کدر و صحنهها را مویین می‌نماید؛ رسّام طرح دیکارتسیه، سرولیباس، جای فیلمبرداری را به روی کاغذ می‌آرد؛ بسته‌کار موسیقی و سرودهای فیلم را تصنیف می‌کند؛ اکتور دنیای معنوی، احساسات و تفکر آن را می‌کُشاید. جریان استحصال فیلم باشد، تشکیل گروه به نوارگیری، تأمین تجهیزات تکنیکی، دورة به نوارگیری، کارکرد لبارتاری و به نمایش تییار کردن فیلم را در بر می‌گیرد.

کینا واسطة مهم ترغیب و تربیه، پهن نمودن دانش، فکر و غایه‌‌های پیشقدم جمعیّتی می‌باشد. هه-من جهت کینا را به نظر گرفته، ولاديمير الیچ لنین گفته است: «… از همة صنعتها برای ما مهمترینش کیناست». تاریخاً 4 نمود اساسی کینا شکل گرفته است: بدیعی، حجّتی، مولتیپلیکتسیانی و علمی-عامّوی. فیلم بدیعی با ادبیات و تئاتر قرابت داشته، از امکانیّتهای ایپاس، لیریکه و درمه بهره‌مند می‌شود. در کینای حجّت عنصرهای پوبلیسیستیکه موقع نمایان داشته، آبرز بی‌واسطه از متریال حیات به نوار گرفته می‌شود و توسط مانتج کدرها، تجسم تصویری و معنیدادکنین آنها در متن ربط و روش مویینی حاصل می‌کند. آبرزهای فیلم مولتیپلیکتسیانی به استفادة گرفیکه و لوختک اساس یافته، در نه-تیجة به نوار گرفتپ فزه‌های علی‌حدة بی‌حرکت و با سرعت مویین مانتج نموده، نمایش دادن آن فزه‌ها آفریده می‌شود. در فیلمهای علمی-عامّوی و تعلیم اصول و واسطه‌های تصویر و افادة هر سه نمود کینا وسیع استفاده می‌شوند. کینیمتاگره-فیه در سالهای 90 عصر 19 به وجود آمد. اساس آن را واسطه‌های تیخن-کی تشکیل دادند، که به توفیل بازیافتهای علمی در ساحة آپتیکه، شیمی و مکانیکه اختراع گردیده‌اند. تاریخ انکشاف صنعت کینا شرطاً به 4 دوره تقسیم می‌شود. دورة 1-م از وقت اختراع کینیمتاگرف (با سعی برادران ل. و آ. لیومیرها، 1895) تا آخر جنگ یکم جهانی (1914-18 .). اوّل کینا چون اَتّرکسیان بوده، سینسها 20-40 دقیقه دوام می‌کردند و در آنها مجموع فیلمهای خرد نمایش داده می‌شدند. کینا در دست سرمایه‌داران واسطة ثروت بود. پیشاهنگ کینای فرنسوی ج. می‌لیس در فیلمهایش («زالوشکه»، 1899، «سیاحت به ماه»، 1902، «حاکمیت فرشته‌ها»، 1903 و غیره) بار اوّل اصول تریوک را استفاده برد. سالهای 1908-10 نشانه‌های صنعت کینا-بدیعیت، آبرزناکی، هنر بازینگری، ریجیسّوره، معنیداد کدر و کامپازیتسیة فیلم و غیره پیدا شده، کینا به عالم ادبیات و تئاتر راه می‌یابد. در فیلمهای ستودیة فرنسوی «فیلم د’ر»[مثلاً، «کُشته شدن گیرساگ گیزه»، ریجیسّیار ا. کلمیتّ) همکاری نویسندگان، دراماتورگان و اکتوران بیشتر ظهور یافته بود. فعالیّت اکتور مضحکوی فرنسوی م. لیندیر (1883-1925) همان سالها جریان گرفته بود. در سالهان جنگ یکم جهانی در امریکا مرکز عظیم کینا-گالّیوود تأسیس یافته، م. سینّیتّ، ت. انس، د. گریفّیت برین کیناریجیسّیارها در تاریخ کینا مقام نمایان پیدا نم و-دند. اکتور و ریجیسّیار مشهور چرل چپلین در فیلمهایش «کوچک» (1921) ، «زیارتگر» (1922) ، «وسوسة طلا» (1925) ، «سیرک» (1928) و غیره توسط خنده جمعیّتیه برجوزی را هجو کرده، غایه‌‌های اومانیستی را ترغیب می‌نمود. کینیمتاگرفیه در روسیه نیز انتشار یافت. اوّلین فیلم بدیعی روس-«آزادی‌خواهی از پایان‌آب» (1908، ریجیسّیار ا. درنکاو) لحظه‌های حیات سرور عصیان خلقی ستیپن رزین را تصویر می‌کرد. در ترقّیات کینای روس خذمت کیناریجیسّیارها ب. بویر، یه. پراتزناو، اکتورها و. خالادنیه و ا. مازجوخین، پیشاهنگ مولتیپلیکتسیة روس. و. ستریویچ و دیگر کلان است. دورة 2-یوم انکشاف صنعت کینا سالهای 20-دورة به صنعتیه مستقل تبدل یافتن کینای بی‌آواز را در بر می‌گیرد. در تشکّل و انکشاف صنعت کینای این دوره حصّة ‌کینیمتاگرفیة ساویتی خیلی کلان است.
تعریخ کینای ساویتی با امضا گردیدن دیکریت مخصوص از طرف ولاديمير الیچ لنین (27 آگوست 1919) در بارة ملّی گرداندن کینیمتاگرفیه سر شده است. با فیلمهای خوجّتی آپیرتار و ریجیسّیار د. ویرتاو «قدم زن، ساویت» (1926) ، «در شش‌یک جهان» (1926) ، فیلمهای بدیعی کیناریجیسّیارها ل. کولیشاو-«سرگذشتهای عجایب‌‌ میستیر ویست در مملکت بلشویکها» (1924) ، س. اییزینشتیین-«کارپرتایی» 1925) ، «کشتی زرهپوش «پاتیامکین» (1925) ، «اکتبر» (1928)؛ و. پوداوکین-*مادر» (1926) ، «زوال سنکت-پتربورگ» (1927)؛ ل. داوجینکا-«ارسینل» ‘ (1929) ، «زمین» (1930) ، ن. م. شینگیلیه-«ایلیسا» (1928) و دیگرها اساس کینای روالوتسیانی ساویتی گذاشته شد. اثرهای این کلاسیکان صنعت کینا را نه تنها از جهت معنی و صفتش به پایة نو برداشتند، بلکه نظریة این صنعت را نیز پیش بردند. در سالهای 20 در کینای فرنسوی جریان «اونگرد» تأسیس یافت، این روحیة ضدبورجوزی داشته، به آن ل. دیلّیوک، ج. اینشتیین، ج. دیولک و دیگر داخل می‌شدند. ریجیسّیاران ریلیست فرنسوی ا. گنس. ج. رینور، ر. کلیر، ج. فییدیر فعالیّت ایجادیشان را از همین جریان آغاز کرده‌اند. در ژرمنیه فیلمهای ایکسپریسّیانیستی (ریجیسّیاران ر. وینی، پ. لین و دیگر) و ریلیستی روحیة دموکراتی داشته ریجیسّیاران ف. مورنه و، ک. گریونی، گ. پبست) به وجود آمدند. در شتتهای متّحدة امریکا گالّیوود به دست سرمایه‌داران گذشته، در آن اساساً استحصال فیلمهای ترغیبکنندة اخلاق برجوزی به راه مانده شد. اینچنین فیلم-های اجتماعی و تنقیدی ریجیسّیاران چرل چپلین، ه. شتراگییم و ک. ویدار شهرت یافتند. دورة 3-یوم سالهای 30-نیمة اوّل سالهای 40-را در بر می‌گیرد. در این دوره کینا واسطة توانای افادة فکر و حسیات-آواز را صاحب می‌شود. سالهای 30 کینای آوازدار ساویتی کامیابیهای نو ایجادی به دست آورد. فیلمهای تاریخی و روالوتسیانی («چپه‌یف»، 1934، ریجیسّیاران گ. و س. وسیلیف-ها؛ تریلوژی در بارة مکسیم، 1935-39، ریجیسّیاران گ. کازینتسیف و ل. تروبیرگ؛ «ما از کرانشتدت»، 1936، ریجیسّیار ا. دزیگن؛ «شارس»، 1939، ریجیسّیار ا. داوجینکا) ، فیلمها در بارة ولاديمير الیچ لنین («لنین در اکتبر»، «لنین در سال 1918»، 1937-1939، ریجیسّیار م. رامّ؛ «آدم ملتقدار»، 1938، ریجیسّیار س. یوتکیویچ) ، فیلمهای مضحکوی گ. الکساندراو و ا. پыریف و دیگر کینای ساویتی را به زینه‌های نو برداشتند. در همین دوره در فرنسیه صنعت کینا بیشتر صفتهای ریلیستی پیدا می‌کند («‌بازی کلان»، 1934، ریجیسّیار ج. فییدیر؛ «ساحل تومنها» 1938، ریجیسّیار م. کرنی؛ «خیال بزرگ»، 1937، ریجیسّیار ج. رینور)؛ در انگلیه کینای حجّتی ترقّی کرده (گروه ج. گریرسان) ، در ژرمنیه کینا به اسلحة پراپگندة فاشیستی مبدّل می‌گردد. در گالّیوود (شتتهای متّحدة امریکا) فیلمهای موسیقی و تاریخی، فیلمهای «دهشت» بیشتر استحصال می‌شوند. بعضی کیناراجیسّیارهای امیریکایی-چ. چپلین («زمانهای نو»، 1935؛ «دیکتاتور بزرگ»، 1941) ، v. ایلیر، ک. ویدار و دیگر فیلمهای به-لندغایه ریلیستی می‌آفرند. دورة 4-ام انکشاف صنعت کینا در مملکتهای گوناگون از نیمة دوّم سالهای 40-نیمة یکم سالهای 50 آغاز سفته است. این دوره با پیشروی و بازیافتهای صنعت کینای ملّی مملکتهای لگیر سوسیالیزم و بسیار مملکتهای صاحب‌اختیار افریکه، آسیا و امیریکة لاتینی کارکترناک است. پس از جنگ دوّم جهانی در صنعت کینا میل و رویه‌های نو ایجادی پدید آمدند. در اتلیه نیاریلیزم («ریم-شهر بی‌دروازه»، 1945، ریجیسّیار ر. راسّیلّین؛ «زمین می‌لرزد»، 1948، ریجیسّیار ل. ویسکانت) ، در فرنتسیه «موج نو» («خیراسیمه، محبّت من»، 1959 ریجیسّیار ا. رینی) ، در شمه و ژاپنپیه کینای «مستقنل» (فیلمهان س. کرمیر، س. کبریک، ر. پیرّ؛ ا. کوراسوه، س. یمماتا) نشو و نما یافتند. در هندوستان، ایران، ترکیه، مملکتهای عرب بازیافتهای کینای ملّی مشاهده می‌شدند. سالهای 50-60 دورة نو اکیشاف صنعت کینای ساویتی آغاز یافت. قوّه‌های نو ایجادی به میدان آمده، فیلمها شکلاً و مضموناً غنی‌تر گردیدند. کینیمتاگرفستان به مو-زوعهای روالوتسیه، جنگ و حیات معاصر رو آورده، توجّه خود را نه به تفصیل واقعه‌ها، بلکه بیشتر به تحقیق بدیعی و فلسفی حیات، عالم احساسات و اندیشه‌های قهرمان روانه ساختند. فیلمهای م. کلتازاو («پرواز تُرنه‌ها»، 1957) ، یو. ریزمن («کمونیست»، 1959؛ «همزمان تو»، 1967) ، م. رامّ («نه روز یک سال»، 1962) ، س. بان-درچوک («قسمت انسان»، 1959). گ. چوخره‌ای («قصّة عسکر»، 1959؛ «آس-مان صاف، 1962) و غیره از همین قبیلند. به اکران برآوردن اثرهای کلاسیکان قوّت گرفت («حملیت»، 1964، ریجیسّیار گ. کازینتسیف؛ «جنگ و صلح»، 1966-67، ریجیسّیار س. باندرچوک) ، کینای بچگانه و مولتیپلیکسیة ساویتی (فیلمهای ا. پتوشکا، ف. خیتروک و دیگر) ترقّی کرد. صنعت کینا در ریسپوبلیکه‌های ملّی نیز تشکّل یافت. فیلمهای ازبکی «علیشیر نوایی»، تریلوژی «طوفان در آسیا» (1948، 1967، ریجیسّیار ک. ارمتاو) ، «تو یتیم نیستی»، «تاشکینت-شهر نان» (1963، 1967، ریجیسّیار ش. عبّاساو) ، قرغیزی «سلطنت» (1955، ریجیسّیار و. پرانین) ، «معلم نخستین» (1965، ریجیسّیار ا. میخلکاو-کانچلاوسکیی) ، گرجی «پدر عسکر» (1965، ریجیسّیار ر. چخییدزی) ، لیتوانی «هیچ کس مُردن نمی‌خواست (1966، ریجیسّیار و. جلکیویچوس و غیره) به ترقّیات کینای سیرملت ساویتی سهم کلانی گذاشتند. کینای تاجیک قسم جدانشوندة صنعت کینای ساویتیست. اوّلین کیناجورنلهای «تاجیکستان ساویتی» را و، کونّ، ا. شاویچ و ا. گیزولّین به نوار گرفته‌اند. با قرار تسیک و ساونرکام ریسپوبلیکه از 30 آوریلپ 1930 تریست «تاجیکّینا» تأسیس یافت. رویة اساسی کیناپوبلیسیستیکة سالهای 30 «اگیتپراپفیلم» بود، که آن واقعیت نو سوسیالیستی را ترغیب می‌نمود («از پخته تا گزوار»، «از آماچ به پلوگ»، «کرم طلایی» و غیره). فیلم حجّتی-بدیعی نخستین کیناریجیسّیار ملّی تا-جیک ک. یارمتاو «حقوق فخری» (1932) به آفریدن فیلمهای بدیعی زمینه موهییا کرد. در فیلمهای «وقت هلاکت امیران» (1932، ری-جسسیار ل. پیچارینه) ، «مهاجر» (1934، ریجیسّیار ک. یارمتاو) موبا-ریزة صنفی و پسیکولوژی دهقان میانه‌حال انعکاس یافته‌اند. ساختمان حیات نو سوسیالیستی موضوع اوّلین فیلمهای آوازدار تاجیک-«باگ» (1938، ریجیسّیار ن. داستل) ، «دوستان از نو وامیخورند» (1939، ریجیسّیار ک. یارمتاو) گردید. فیلم «فرزند تاجیکستان» (1942، ، ریجیسّیار و. پرانین) دوستی در فرانت آب و تابیافتة خلق روس و تاجیک را تصویر می‌کند. سالهای بعد جنگ کینای حجّتی ترقّی کرد («تاجیکستان»، «تاجیکستان ساویتی»، 1946، 1951، ریجیسّیار ب. کیمیاگراف). فیلم «داخونده» (1956، ریجیسّیار ب. کیمیاگراف) مرحلة نوا در ترقّیات کینای بدیعی تاجیک گردید. منبعد در موضوعهای تاریخی و تاریخی-روالوتسیانی («قسمت شاعر»، 1959، ریجیسّیار ب. کیمیاگراف؛ «بچگان پامیر»، 1963، ریجیسّیار و. ماتыل؛ «مرگ سودخور»، 1966، ریجیسّیار ت. صابراو) ، تصویر حیات معاصر-آزادی معنوی زن تاجیک («زمرد»، 1962، ریجیسّیار ا. رحیم‌اف، ا. دویدسان) و آفریدن فیلمهای مضحکویی («من با دختری واخوردم»، 1957، ریجیسّیار ر. پیریلشتیین) کینیمتاگرفستان تاجیک کامیابیها به دست آوردند. سالهای 60-اوّل 70 در کینای تاجیک یک گروه تهیه‌گران جوان به کار ایجادی شروع نمودند، که به اثرهای آنها نوآوری در موضوعیو جنر، جستجوی واسطه‌های نو بدیعی خاص می‌باشند. در فیلمهای م. عارفاو («نسا»، 1966) ، س. حامداو («قصّة محبس پویک»، 1970) ، م. قاسم‌اوه («جورسرکار»، 1969) ، ا. توره‌یف («دختر سوّم»، 1970) کارکترهای جالب ملّی آفریده شده‌اند. همه‌طرفه آموختن تاریخ و ادبیات ملّی سبب پیدایش یک سلسله فیلمهای تاریخی گردید، که آنها اهمیت اکتولی پیدا نمودند («ستاره‌ای در ظلمات»، 1972، ریجیسّیار ا. رحیم‌اف و ا. اساو؛ اثر سه‌گانة ب. کیمیاگراف در اساس «شاهنامه» فردوسی-«داستان رستم»، «رستم و سهراب»، 1971، «داستان سیاوش»، 1976). در موضوعهای اینترناسیونالی نیز فیلمها آفریده شدند. («اسرار قبیله»، 1972، ریجیسّیار م. عارفاو در بارة مبارزة خلق یاقوت برای حیات نو؛ «صبح گنگ»، ریجیسّیار ل. فیزییف در بارة آزاد-فکران هند، که درس مکتب مبارزة انقلابی می‌آموزند). سال 1969 در «تاجیکفیلم» سیکتار فیلمهای تلویزیونی تأسیس یافت و آن مخصوص برای تلویزیون مرکزی دهها فیلم استحصال نمود. از آنها مخصوصاً کینارامن «چار نفر از چارسنگ» (1972، ریجیسّیار م. قاسم‌اوه) ، تیلیسیریلخای «هیجبودگان همه کس شوند» (1974-1975 ریجیسّیار ت. صابراو) ، «آدم ‘پوستش را عوض می‌کند» (1977-1979، ریجیسّیار ب. کیمیاگراف) جالب دقّتند. چندی از اثرهای کینای تاجیک-«به تروکاویس که می‌رود» (1977، ریجیسّیار و. احداو) ، «عشق اوّلین نصرالدین» (1977، ریجیسّیار ا. توره‌یف) ، «زنی از دیار دور»، «باز، یک شب شهرزاد» (1980، 1984، ریجیسّیار ت. صابراو) ، «اسرار عایله» (1983، ریجیسّیار و. احداو) مسئله‌های اجتماعی و باطن معنوی انسان را تجسم نموده‌اند. در سالهای 80-م نسل نو ریجیسّیاران کینای تاجیک-د. خدانزراف «صبحن نخست جوانی»، 1979، «مرد راه»، 1982) ، ب. صادقاو («اییام تومنهای زمستان»، 1982) ، یو. یوسفاو («جنایتکار و م و-حافظان»، 1981) ، آ. طوله‌یف («عشق من-انقلاب»، 1981) ، ا. کودوسّاو («اگر دوست داری…»، 1982) به بازیافتهای تازة ایجادی نایل شدند. در سالهای 60-70 آفرندگان کینای حجّتی تاجیک اثرهایی ایجاد نمودند، که به آنها سبک ملّی و شاعرانه، معنیدادهای فلسفی حیات، آفرینش کارکترهای ریلی انسانی خاص می‌باشند («: الّه»، 1966، ریجیسّیار د. خدانزراف، «سحرافرین»، 1970، ریجیسّیار ا. کوزین، «کینا»، 1971، ریجیسّیار و. ایرونس، «کوهتل»، 1971 و «مولوده»، 1979، ریجیسّیار ب. صادقاو و غیره). در فیلمهای حجّتی سالهای آخر قرض گرجدنی و اینترناسیونالی حلق ما، دگرگونیهای حیات و سیمای نجیب معاصران انعکاس خاصة خود را یافته‌اند ‘ («یک کف خاک وطن»، 1968، «ایوان-تاجیک»، 1973، «خقیقت انقلاب ثور»، 1980، «این بهار در کابل»، 1984، ریجیسّیار ا. کوزین؛ «تولید»، 1984، ریجیسّیار د. خدانزراف، «حشر»، 1972، «زمین بچگان». 1979، ریجیسّیار ا. کیمیاگراوه، «مویسفیدان»، 1979. «دانه‌های زندگی»، 1982 م. یوسفاوه و غیره).
دبیات: سمایی وجنایی ایز وسیخ اسکوسّتو. لنین آ کینا مسکو، 1973: میرزاشایف س. ، راه کینای تاجیک، دوشنبه، 1’973؛ ا ه ر آر آ و ا. ، تدجیکسکایی کینا، دوشنبه، 1971.
ه. احراراو.

Инчунин кобед

سرخانه

سرخانه، قسم اوّل سرود، که به اندازة یک بیت متن سرود اجرا می‌شود. بعضاً سرخط …