سلتیکاو میخائیل اوگرفاویچ، سلتیکاو-شیدرین (فمیلیش سلتیکاو؛ تخلّصش ا. ش ا د ر ا ن؛ 27. 1. 1826، دیهه سپس-اگال، حاضره ریان کلیزیی ویلایی کلینین-10. 5. 1889، پتربورگ) ، نویسندة روس. از عایلة دوارینین.
در انستیتوت دوارینی مسکو (1836-1838) و لیتسیی الکساندر (سرسکایی سیلایی پیشینه) تعلیم گرفته است (1844-1848). در دورة تحصیل یکچند شعر نوشته چاپ کنانید. سالهای 40 با جوانان پیشقدم پیتیبورگ-پیترشیوچیان نزدیک شد. در تشکّل جهانبینی سلتیکاو غایههای دموکراتهای روس و. گ. بیلینسکیی، ن. گ. چیرنیشیوسکیی و سوسیالیستان خیالی فرنسوی موقع کلان داشتند. در پاوستهای اوّلین سلتیکاو «ضدیتها» (1847) و «کار چگل» (1848) مسئلههای تیز و تند اجتماعی به میان گذاشته شده بودند، از این رو باعث ناراضیگی حکمرانان دور گردیدند. سال 1848 سلتیکاو را به حبس گرفته به ویتکه بَدَرغه (تبعید) کردند. سال 1855 از بَدَرغه (تبعید) برگشته، «آچیرکهای گوبیرنیه» را (1856-1857) نوشت، که به این اثر ن. ا. دابرالیوباو و ن. گ. چیرنیشیوسکیی بهای بلند داده بودند. سلتیکاو فعالیّت ایجادی خود را با کارهای دولتی برابر پیش میبرد: سالهای 1858-1862 نایب-گوبرناتور ریزن و تویر بود. سال 1867 به سبب «بیماری» از کار دولتی دست کشیده، در جرنل «ساوریمینّیک» کار کرد. سلتیکاو در پیسههایش عملداران پادشاهی را فاش و مسخره کرده بود («مرگ پزوخین»، «هجویههای منثور»، 1863). در «جنابان گالاولیاوها» (1875-1880؛ ترجمة تاجیکی 1859) ، «سرپناه مانریپا» (1878-1879) ، «حکایتها» (1882-1886) و دیگر اثرهایش پس از ریفارمة سوسیال-دموکراتی راسسیه به روی کار آمدن مناسبتهای نو برجوزی را عکس نموده است. سالهای 70-80 دورة اوج ایجادیات سلتیکاو میباشند. در اثرهای «تاریخ یک شهر» (1869-1870) ، «جنابان تاشکندی» (1869-1872) و غیره ساخت دولتداری روسیه را بیامان تنقید و مسخره کرده است. سلتیکاو یکچند بار به خارجه سفر کرده، رفتار و کردار برجوزیة ارتجاعی اوراپه را در کتاب «در خارجه» محکوم نموده است.
به بیماری وزنین نگاه نکرده، سالهای آخر عمرش اثرهای بیزوال «افسانهها» (1882-1886) ، «تشویش روزگار» (1886-1887) ، «قصّة نشیخان» (1887-1883) و غیره را آفرید. سلتیکاو عاید به نظریة ادبیات، تنقید ادبی یک سلسله تألیفات علمی دارد. و. ا. لنین در پوپولیستیک خود به آبرزهای آفریدة سلتیکاو مراجعت میکرد. چند اثر سلتیکاو برای صحنة تئاتر انستسینیراوکه شده، از روی چند اثرش فیلم برداشتهاند. در شهر کراو در خانهای، که ادیب در بَدَرغه (تبعید) زیسته بود، موزی1 یادگاری گشاده شده است.
اس .: سابرنی ساچینینی ا پیسیم، ت. 1-20، م. ، 1965-1980؛ جنابان گالاولیوچا، استالینآباد، 1959؛ افسانهها، د. ، 1964؛ تاریخ این شهر، د. ، 1974.
د .: بیبلوگرافیه لیتیرتورы م. ا. سلتыکاوی-شیدرینی. 1918-1965، م.-ل. 1966؛ شادیقولاو ه. ، استاد شهرتمند هجو، د. ، 1976.