ریسپوبلیکی ساویتی فدراتیوی سوسیالیستیی روسیه، ر س ف س ر، 25 اکتبر (7 نوامبر). 1917 تشکیل شده است. در شمال غرب با نارویگیه و فنلیندیه، در غرب با پالشه، در جنوب شرق با ختایی، ریسپوبلیکة خلقی مغولیستان و ریسپوبلیکة خلقی دموکراتی کاریّه، اینچنین با ریسپوبلیکههای اتّفاقی، که به هیت سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. داخلند: در غرب با ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی ایستانیه، ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستیی لتویه، ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی لیتوه و ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی بیلاروسّیه، در جنوبی غرب با ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی اکریّه، در جنوب با ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستیی گرجستان، ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی آذربایجان و ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستیی قزاقستان همسرحد میباشد. سرحدهای بهری آن خیلی دراز بوده، به اقیانوسی یخبستة شمالی (بحرهای برینس، سفید، کره، لپتیوها، سیبری شرقی، چوکات) و اقیانوس آرام (بحرهای بارینگ، آخاته، ژاپن) راست میآید. به غیر از این ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر-را بحرهای اقیانوسی اتلنتیک: بلتیکه، سیاه و ازاو، اینچنین بهر کسپیی اها-ته کردهاند.
ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر از جهت مساحت یکی از کلانترین، از جهت اهالی سهرهالیترین و از جهت اقتدار اقتصادی پراقتدارترین ریسپوبلیکههای اتّفاقی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. میباشد. مساحتش 17075، 4 هزار کیلومتر2. اهالیاش 142، 1 میلیون نفر (1984). پایتختش شهر مسکو. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر 16 ریسپوبلیکة اوطانام (باشقردستان، بریتستان، داغستان. کبرده و بلقر، قلماقستان، کریلیه، کام، مر، ماردوه، آسیتیة شمالی، تاتارستان، توه، ادمورتستان، چیچین و انگوش، چوشستان، یاقوتستان) ، 5 ولایت اوطانامی، 6 کشور، 49 ولایت، 10 آکروگ اوطانامی را در بر میگیرد. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر از جهت اقتصادی به 10 ریان کلان اقتصادی جدا شده است: شمالو غربی، مرکزی، والگه و ویتکه، سیاهخاک مرکزی، پاوالجیه، کوکز شمالی، اورال، سیبری غربی، سیبری شرقی و شرق دور.
ساخت دولتی. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر-دولت ثاقبیستیقلال ساویتی سوسیالیستی عمومیخلقی، ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی، که به هیت اتّفاق ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی داخل میباشد. کانستیتوتسیة حاضرة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر از 12 آوریل 1978 در سیسّیة 7-ام غیرینوبتی ساویت عالی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر (دعوت 9-م) قبول شده است. آرگن عالی قاکیمیّت دودتی-ساویت عالی، در بین سیسّیهها پریزیدیوم ساویت عالی. آرگن عالی اجرائیه و امردهنده-ساویت وزیران، که آن را ساویت عالی تأسیس میکند. ریسپوبلیکههای اوطانامی، که به هیت ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر داخلند، آرگنهای عالی حاکمیت خود-ساویتهای وزیران ریسپوبلیکة اوطانامی ساویتی سوسیالیستیرسّ دارند.
ارگنهای محلی حاکمیت دولتی در کشورها، ولایتها، ولایتهای اوطانامی، آکروگهای اوطانامی، ریانها، شهرها، پاسیالکهها، قشلاقها-ساویتهای دیپوتتهای خلقی میباشند. سیستم سودی: سود عالی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر، سودهای عالی ریسپوبلیکههای اوطانامی، سودهای کشوری، ولایتی، سودهای ولایتهای اوطانامی و آکروگهای اوطانامی، سودهای خلقی. سود عالی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر-را ساویت عالی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر به مهلت 5 سال انتخاب مینماید. پراکورار ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر، پراکورارهای ریسپوبلیکههای اوطانامی و ولایتهای اوطانامی، پراکورارهای کشور و ولایتها را پراکورار ژنرالی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. به مهلت 5 سال تعیین میکند.
طبیعت. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر قسم کلان اوراپة شرقی و آسیای شمالی را اشغال مینماید. طول آن در سمت میریدییی 2، 5-4 هزار کیلومتر، در عرض 9 هزار کیلومتر. نقطة غربترین آن-در سرحد پالشه (19°38′ طول شرق) ، شرقترییاش-در جزیرة رتمناو گروه جزیرههای دیامیده در گل. بیرینگ (169°02′ طول غربی). نقطة جنوبترینش در سرحد ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی آذربایجان (41°10′ عرض شمالی) ، نقطة شمالترینش در جزیرههای زمین فرنس-ااسیف (81*51′ عرض شمالی، جزیرة رودالف) واقع است.
ریلیف. قریب 70% مساحت ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر از همواریهای فراخ عبارت است. در غرب همواری اوراپة شرقی واقعست، که آن تپّههای نه چندان بلند (تا 250-400 متر) ولدهای، میانة روس، پریوالجیه و پست-های آکه و دان، نهادیکسپیی و غیره را در بر میگیرد. قطارکوههای اورال (بلندیشان 800-1200 متر؛ نقطة بلندترین-کوه نرادنیه، 1895 متر) ’ سرحد شرقی همواری به شمار میروند. کمی شرقتر اورال همواری سیبری غربی، در بین دریاهای انیسیی و لینه پهنکوه سیبری میانه جایی گرفتهاند؛ پهنکوه را وادیهای چقور دریا بریده گذشتهاند. در سیبری غربی قطارکوه-های آلتای و سین، در سیبری شمال شرقی قطارکوه ویرخاینسک و در شرق دور باز چندین قطارکوهها موجودند. نقطههای بلندترین: در آلتایی کوه بیلوخه (4506 متر) ، در کمچتکه-کلیوچیوسکیه ساپکه (4750 متر). در کمچتکه و جزیرههای کوریل ولقانهای عملکننده هستند. در جنوب قسم اروپایی نیشی-ب شمالی قطارکوه کوکز کلان (نقطة از همه بلند ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر-کوه البروس (5642 م) طول کشیده است. تیرّیتاریة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر از جهت گیالاگی قسم زیاد پلتفارمة اوراپة شرقی، تمام پلتفارمة سیبری، اینچنین قسمهای چیندار اورال، همواری سیبری غربی، سیبری جنوبی، ولایتهای ویرخاینسک و چوکاتکه، صفهکوه کاریک، کمچتکه، جزیرههای کوریل، پریماریه و سخلین را در بر میگیرد. در کانهای زیرزمینی ریسپوبلیک ذخیرههای اساسی سوزشواری مینیرلی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. (زیاده از 70% ذخیرة کشفشدة ام و-مییتّیفاقی انگشت، زیاده از 80% ذخیرة کشفگردیدة گاز، 91% ذخیرة عمومی تارف) ، ذخیرههای کلان معدن آهن، 100% ذخیرة اپتیت، زیاده از 60% ذخیرههای عمومیاتّفاقی نمکهای کلیی و بسیار دیگر ثروتهای زیرزمینی هستند (1975).
یقلیم. قسم زیاد تیرّیتاریة ریسپوبلیکه در منطقة معتدل واقعست؛ جزیرههای اقیانوس یخبستة شمالی و ناحیههای دوردست شمالی متیریکی به منطقة ارکتیکی و سوبرکتیکی، ساحل بهر سیاه کوکز به منطقة سوبتراپیکی منسوبند. اقلیم قریب در همه جا کانتینینتی. اقلیم سیبری شرقی کانت-نینتی شدید: امپلیتودة حرارت میانة ماه ژوئیه و ژانویه 50-65°سیلسیه. حرارت میانة ژانویه از 0-5°سیلسیه در نزد کوکز تا – 40، در شرق ریسپوبلیکة اوطانامی ساویت سوسیالیستی یاقوتستان-50°سیلسیه. حرارت میانة ژوئیه از 1°سیلسیه (ساحل شمالی سیبری) تا 24-25°سیلسیه (پستخمی نزدیکسپیی). بارشات سالانه در کوههاپ کوکز و آلتایی 1500-2000 ملّیمیتر، در منطقة بیشهزار همواری اوراپة شرقی 600-700 ملّیمیتر و در جنوب شرق دور تا 1000 ملّیمیتر. در تندره و دشتها بارشات نسبتة کم است (200-300 ملّیمیتر)؛ در ناحیههای نیمبییابان پستخمی نزدیکسپیی از این کمتر (120-150 میلیمیتر). در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر قریا 120 هزار دریا هست. اکثر دریاها (دوینة شمال، پیچاره، آب با ارتیش، انیسیی، لینه، اودیگیرکه، کالыمه و غیره) به آنیگه، تیمیر. آبانبارهای کلان نیز ساخته شدهاند: ریبینسک، کویبیشیف، والگاگرد، برتسک و غیره. خاک و عالم نباتات ریسپوبلیکه از شمال به جنوب تدریجاً تغییر مییابد. در زانة بیابان ارکتیک نباتات خیلی کم بوده، اساساً اشنه، گلسنگ و غیره میروید. تقر. 65% تیرّیتاریة ریسپوبلیکه در منطقهای بیشه واقع گردیده است. در تیگههای قسم شپمالی ریسپوبلیکه درختان کاج، لدین، صنوبر و غیره، در بیشهزار درختان آمیخته توس، کاج، بُلوط، فرک، اینچنین درختان پهنبرگ میرویند. در تیرّیتاریة ریسپوبلیکه چند خیل خاک: سیاهخاک، خا- کیستری، دارچینی تیره، خاک بیشهدشت و غیره دیده میشود.
الم هیواناتش نهایت بایی است: روباه شمالی، گوزن شمالی، شاهگوزن، خرس ملّه، سیلاوسین، سمور، روباه، سنجاب، خرگوش و غیره پرّندههایش:-مرغ دشتی، تیتو، مرغ چپار جنگلی و غیره. در شرق دور پلنگ اسّوری، خرس سیاه، گراز، در منطقة بیشهدشت و دشت موش دشتی، یورمان، کورموش، از پرّندهها دوغداغ، شاهین، هر گونه مرغابی، قاز، لانخورک و غیره وامیخورند.
دریا، کول و بحرهای ریسپوبلیکه از ماهی (زغارهماهی، لوچماهی، منقارماهی، شورتن، تاسماهی، لقّهماهی، روغنماهی، آزادماهی و غیره) و هیوانات آبی (نهنگ، مارج، تیولین، شیر آبی) نهایت بایی میباشد.
هالی. در تیرّیتاریة رسفسر زیاده از 100 خلق زنّدگپ میکند. روسها، که زبانشان به گروه زبانهای سله-وینهای شرقی داخل میشود، در سراسر ریسپوبلیکه زندگی کرده، 82، 6% اهالی آن را تپّشل میکنند. دو خلق دیگر-اکراینها و بی-لاروسها، یوت به زبانهای اسلاوینهای جنوبی منسوبند، نیز در تمام تیرّ. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر مسکنند. نمایندگان گروه زبانهای فن و اگار (کریلها، کام، مریها، ادمورتها، ماردوهها، خنتی و منسیها و دیگر) و گروه زبانهای ترکی (چوشها، باشقردها، تاتارها، قزاقها، کراچایها، یاقوتها و دیگر) نیز اقامت دارند. زبان روسی برای همة خلقهای ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر زبان گفتگوی بینلمیللی میباشد. از نصف زیاد شهرهای کلانترین مملکت (مانند لنینگراد، گارکیی، ناواسیبیرسک، کویبыشیف، سویردلوفسک، چیلیبینسک، آمسک) در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر واقع گشتهاند. شمارة شهر و پاسیالکة تیپ شهرهای 1940-74 در ریسپوبلیکه تقریباً 2 مراتبه افزود. بعد جنگ بزرگ وطنی (1941-45) شهرهای انگرسک، نبیریجنی چیلن، برتسک، والجسک، سلوت، نخوادکه، ناواکویبыشیوسک بنیاد شدند.
اچیرک تاریخی. آدم در تیرّیتاریة حاضرة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر تخمیناً 700 هزار سال قبل از این مسکن کرده بود. از این خصوص اقامتگاه ساکنان کوکز شمالی و نزدیکوبن، که از زکوکزیه آمدهاند، شهادت میدهند. دورة قدیمترین عصر سنگ تخمیناً 100 هزار سال مقدّم به آخر رسیده است. در دورة پلیالیت میانه (مدنیّت مستی) 100-35 هزار سال قبل از این نیندیرتلیها اصول افروختن آتش را یاد گرفتند. محض در همین دوره در والگة پایان، اورال میانه باششگاهها به وجود آمدند. در دورة آخر پلیالیت (از 35 تا 10 هزار سال مقدّم) انسان نمود حاضرة آدمی را گرفت. آدمان از قوتا گذشتند، در یک قسم سیبری ساکن شدند.
در دورة میزالیت تیر و کمان پیدا شد. تخمیناً در هزارههای 6-5 تا متر دورة نیالیت فرا رسید. تشکّل قبیلههایی آغاز یافت، که آیهها به پراسیسّ بردوام و مرکّب ترقّیات گروههای ایتنیکی ابتدا گذاشته، در آینده اساس خلقهای قسمهای اروپایی و آسیاگیت تیرّیتاریة حاضرة ریسپوبلیکه را تشکیل نمودند.
در هزارة 3 تا میلاد در کوکز شمالی عصر برنجی سر شد. تا آخرهای هزارة 2 تا میلاد آلات برنجی قریب در تمام تیرّیتاریة حاضرة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر پهن شد. در اورال، سیبری غربی، پاوالجیة بالا مرکزهای آلاتسازی متالی به وجود آمدند. در منطقههای دشت و بیشهدشت چارواداری، در وادی دریاها زراعتچیگی ترقّی کرد. در هزارة 1 تا میلاد در جنوب عصر آهن سر شد، پراسیسّ ترقّیات اقتصادی و اجتماعی سرعت گرفت. قبیلههای کوکز شمالی، اسکیفها و سرمتها صاحب آلات آهنی شدند.
در عصر 3 میلاد به همواری اوراپة شرقی قبیلههای بادیهنشین-گاتها، در عصر 4 گونّها زده درآمدند. در کوکز شمالی عصرهای 4-8 النها متّقید شدند، در میانة عصر 6 در دشتهای اوراپة شرقی با سرداری اورها اتّفاق قبیلههای بادیهنشین تشکیل شد، که آنها در عصر 7 در مبارزه با ویزنتیه شکست خوردند. در شمال و شرقتر بهر ازاو در عصر 5 بلغارها بادیهنشینی میکردند. یک قسم آنها در آخر عصر 5 در دو ساحل دونهای مسکن کردند، قسم زیاد آنها به تصرّف دولت توانای خاقانی ترک درآمدند، که این دولت عصر 6 تشکیل شده، مرکزش در آسیای منیانه بود. در مبارزه با استیلای عربها آن به خاقان ترک شرقی و خاقان ترک غربی جدا شد. اسلاوینهای قدیم در تیرّیتاریة اوراپة شرقی تشکّل یافتند. در شرایط به نام مهاجرت عظیم خلقها در عصر 3 میلاد اسلاوینها به اسلاوینهای شرقی، غربی و جنوبی تقسیم شدند. از بین اسلاوینهای شرق در میانة هزارة 1 میلاد قبیلههای دنیپر میانه مقام کلان پیدا کردند. در تیرّیتاریة اوراپة شرقی، سیبری و شرق دور غلامداری از دورههای قدیم معلوم باشد هم، وهای اساس ساخت جمعیّت صنفی نو نشد. پیشرفت دهقانی، چارواداری و خواجگی شکار و هنرمندی در بین اسلاوینهای شرقی به پراگریسّ استحصالات در دایرة ساخت جماعهوی مساعدت کرد. پراسیسّ مرکّب و بردوام انکشاف مناسبتهای فئودالی به آن آورده رساند، که در آخر عصر 8-ابتدای عصر 9 در این جا دولت اوّلین روس قدیم (مرکزش در کییف) برپا گردید (نگرید نیز روس کییف). سالهای 988-989 دین نصرانی جاری گردید، که آن به مستحکم شدن حاکمیت دولتی، مناسبتهای فئودالی و مقام بینلخلقی روس کییف مساعدت نمود. روس کییف تاخت و تاز پچنک و قپچاقهای بادیهنشین را زده گردانده، در اوراپة شرقی یکی از دولتقای مقتدر شد. در پایدارشوی روس کییف رل کنیز ولاديمير سویتاسلویچ (تخمیناً سالهای 980-1015 حکمرانی کرده است) و یراسلو مودریی (1019-54) کلان است. وسعت مناسبتهای فئودالی، که آن با مبارزة تیز و تند صنفی علاقهمند بود، باعث پیدایش مرکزهای نو فئودالی و مستحکمشوی موقع فئودالهای محلی گردید. ولاديمير وسیوالاداویچ مانامخ (1113-25 حکمرانی کرده است) دولت روس کییف را به اطاعت خود درآورد، امّا بعد وفات کنیز بزرگ کییف میتیسلو ولاديميراویچ (1132) دولت روس قدیم پراکنده شد. کنیزی ولاديمير و سوزدل، کنیزیه گلیسیه و والین، ریسپوبلیکة فئودالی ناوگاراد و دیگر از روس کییف جدا و مستقل شدند. سال 1223 کنیزهای جنوب روس در محاربة نزد دریای کلکه از مغول و تاتارها شکست خوردند و سال 1236 یورش مغول و تاتارها به اوراپة شرقی سر شد. استیلاگران اوّل بول-غاریة والگه و کمه، سال 1237 ریزن و دیگر شهرها را غارت و نیست و نابود کردند. برابر همین به دولت روس از غرب نیز حمله آوردند. سال 1240 به تیرّیتاریة آن شویدها زده درآمدند، امّا در موواریبة نیوه (1240) دروجینههای روس با سرداری الکساندر نیوسکیی اوّل شویدها و سال 1242 در محاربة روی یخ (کول چود) استیلاگران نیمیس را تارمار کردند. در نتیجة اوجگیری پراکندگی فئودالی و تقدید مغولها زمینهای جنوب و غرب روس به اختیار کنیزی بزرگ لیتوه، ذَکرپتیه به اختیار وینگریه و گلیسیه به اختیار پالشه گذشت. در نیمة دوّم عصرهای 13-14 پراکندگی فئودالی دولت روس دوام داشت. در نیمة دوّم عصر 114 کنیزی مسکو به مبارزه برای زمینهای روس به مقابل ظلم مغولها راهبری نموده، با مرور زمان مرکز زمینهای متّحدة روس گردید. در مبارزة کولیکاوا (1380) قشونهای متّحدة روس تحت راهبری دمیتریی دانسکایی لشکر مغولها را شکست دادند، که پس از آن رل راهبریکنندة کنیزی مسکو در پراسیسّ موتّه-هیدشوی دولتهای روس باز هم افزود. کنیزی بزرگ مسکو از ضدیتهای داخلی زمینهای فئودالی روس استفاده برده، به قوو-وة طبقههای گوناگون اجتماعی جمعیت تکیه کرده، آخر عصر 15-اوّل عصر 16 زمینهای روس را اساساً متّحد کرد. سال 1478 ناوگاراد، 1485 تویر، 1510 پسکاو، 1514 سمالینسک و 1521 ریزن همراه کرده شدند. پراسیسّ متّحدشوی با مبارزه بر ضد خوف و خطر بیرونه زیچ علاقهمند بود. سال 1480 به ظلم و استبداد مغولها ضربة قطعی زده شد، امّا وظیفة مهم مدافعه از هجوم وارثان عوردة طلایی خانیهای قریم، قضاو، اشترخان، اینچنین کنیزی بزرگ لیتوه و آردینهای ریتسرهای نیمیس در نزدیبلتیکه به میان آمد.
در عهد شاه ایوان. 1 و وسیلیویچ گرازنыی (1533-84؛ از سال 1547 شاه) مبارزة داخلی سیاسی خیلی تیز و تند شد. ایوان گرازنیی در اوّل حکمرانی خود دایر به مستحکم کردن طبقة دوارینها، پرزور نمودن دولت متمرکز چندین اصلاحات گذراند. در این دوره یکی از وظیفهان مهمترین سیاست خارجی حل گردید: خانیهای قزان و اشترخان برهم داده شدند، برای اشغال نمودن زمینهای پسیورل و سیبری غربی شرایط فراهم آمد.
اخیر عصر 15-اوّل عصر 16 تشکّل خلق روس به آخر رسید و نام «روسیه» به عرفیت درآمد. جنگ در غرب برای برآمدن به بهر بلتیکه (جنگ لوان 1558-83) مبارزة بین آپّازیتسیة کنیزهای و بایرها و حاکمیت دولتی را از نو تیزانید. حاکمیت پادشاهی به واسطة سیستم تروریستی آپریچنینه موقع خود را مستحکم کردنی شد. امّا عامّة خلق به آن ضد برآمد، که این به جنگ دهقانان (ابتدای عصر 47) تبدل یافت. شو-ریش ا. ا. بالاتنیکاو واقعة اساسی آن بود. مبارزة بین بایر-ها و دوارینها نیز تیز و تند شد. فئودالهای پالشه و شویتسیه از وضعیت مرکّب داخلی استفاده برده سال 1604 به روسیه زده درآمدند. قشونهای پالشه مسکو را اشغال کردند. خلق تحت راهبری ک. 3. مینین و د. م. پاجرسکیی به مبارزه برخاسته، سال 1612 مسکو را از استیلاگران پالیک آزاد کرد. از سال 1613 در روسیه حکمرانی سلالة رماناوها سر شد.
ز عصر 17 دورة نو تاریخ روسیه سر شد. کاسبی به استحصالات خرد مالی تبدل مییافت، کارخانههای دوارینها میافزودند. منوفکتورههای دولتی به وجود آمدند، که آنها برای مملکت یراق و متال استحصال میکردند، تجارت در داخل مملکت رونق یافت. علاقة بازارهای خرد محلی مستحکمتر شده، بازار عمومیراسّییگی به وجود میآمد. پایی-تخت دولت-مسکو به کلانترین مرکز علاقههای تجارتی تبدل یافت. امّا پراسیسّ پیدایش عنصرهای برجوزی عصرهای 17-18 در شرایط مستحکم گردیدن ترتیبات کریپاستنایچیگی سرعت میگرفت. استحصالات منوفکتوری، که به محنت کریپاستنایی اساس مییافت، کمقودرت بود. پرقوّت شدن موقع اعیان و اشراف به مستحکم گردیدن مالکیّت خصوصی فئودالان و پامیشیکان به زمین و باز هم وسیع شدن مناسبتهای کریپاستنایی آورده رساند. سال 1649 سیستم حقوق کریپاستنایی به حکم قانون درآورده شد.
موستهکم شدن موقع اعیان و اشراف و سست گردیدن موقع بایرها، انکشاف یافتن مناسبتهای مالی و پولی و پرزور شدن اقتصادیات دولت فئودالی برای گذرش به مطلقیت شرایط فراهم آورد. آخر عصر 17 در روسیه برای گذرانیدن تغییراتها در اقتصادیات، ساخت دولت، مدنیت شرایط فراهم رسید. این تغییراتها را حکومت شاه (1682-1725) پیاتر 1 کبیر (از سال 1721 امپراتور) به عمل برآورد. در رفت جنگ شمالی 1700-21 ارمیة منتظم، فلات حربی-بحری تشکیل کرده شد، در نزد لیسنیه (1708) ، پالتوه (1709) ، گنگوت (1714) ، گرینگم (1720) ارمیة روس غلبههای کلان به دست آورد؛ به سوی بهر بلتیکه راه گشاده شد. . *سال 1721 مملکت امپراتوری روسیه اعلان کرده شد. صناعت به محنت کریپاستنایی اساسیافته خیلی ترقّی کرد. علیالخصوص صناعت کوهکاری در اورال باسرعت ترقّی میکرد. سودا انکشاف یافت، بالانس فعال سودای بیرونه به دست درآورده شد، تجارت موقیش را مستحکمتر کرد. در چاریک یکم عصر 13 اپّرت مرکزی و محلی دولت از نو تشکیل، دومة بایرها و پریکزها برهم داده شد. سینت و کالّی-گیهها تشکیل یافتند، مملکت به گوبیرنیهها جدا، ترتیب ادای خذمت حربی و گرجدنی مویین گردید. اصلاحات گذرانیدشده اساساً به منفعت دوارینها بود؛ آنها در تمام سیستم ادارهکنی دولت موقع مستحکم پیدا کردند. کلیسا به اطاعت دولت گذشت. در ساحة مدنیت تغییراتهای کلان به عمل آمدند: مکتبهای دنیوی تأسیس یافتند، رابطة مدنی با اوراپة غربی وسیعتر گردید، کتابچاپکنی انکشاف یافت. آکادمی فنها (1724، سال 1725 گشاده شد) تشکیل کرده شد. روسیه به تقویم نو (از سال 1700) گذشت؛ به رسم و رسوم دوارینها دگرگونیها داخل کرده شد.
ز نیمة دوّم عصر 18 در روسیه انکشاف مناسبتهای کاپیتالیستی سر شد. مناسبتهای مالی و پولی رونق یافتند. در عهد اکتیرینة 2 (1762-96) زمینداری دوارینها از نو اوج کرد. با مقصد زیاد نمودن فاند زمین دولت سال 1764 یک قسم زمینهای کلیسا از اختیار آن گرفته شد. ناراضیگی دهقانان باعث کلانترین شورش در روسیه گردید.
هوکومت پادشاهی در ساحة سیاست بیرونه سعی و کوشش دوارینها را، که به زمینهای حاصلخیز ج. طمع داشتند و تاجران را، که در جستجوی راههای قلة سودا به واسطة بهر سیاه بودند، به نظر گرفته، برای بیخطری سرحدهای جنوبی مبارزه را دوام میداد.
در نتیجة غلبهها بر ترکیه خانیگری قریم (1783) برهم داده شده، ساحلت شمالی بهر سیاه به امپراتوری روسیه گذشت، سرحد دولتی از دریای دنیستر مقرّر گردید. سالهای 70-90 اکراینة ساحل راست و تمام بیلاروسّیه به روسیه همراه کرده شدند.
در اوّل عصر 19 الکساندر i (سالهای 1801-25-امپراتور) یک قطار اصلاحاتها گذرانید؛ وزارتها، ساویت دولتی و غیره تأسیس نمود. در نتیجة جنگها و فعالیّت دیپلماتی سال 1801 به هیت امپراتوری روسیه گرجستان شرقی، 1809 فنلیندیه (با اندکی مختاریت) ، 1812 یک قسم گرجستان غربی و بیسّربیه همراه کرده شدند. روسیه سالهای 1805 و 1806-07 در جنگهای کالیتسیانی ضد فرنسیة نپالیانی اشتراک کرد. سال 1812 قشونهای نپالیان به روسیه زده درآمدند (نگرید مقالة جنگ وطنی 1812) ، 26 آگوست (7 سپتامبر) 1812 قشونهای نپالیان در محاربة بارادینا سخت شکست خورده، دیگر به خود آمده نتوانستند و نهایت مغلوب شدند. موافق قرار کانگریسّ وینه (1814-15) با سرداری روسیه پادشاهی اتّفاق مقدّس تشکیل یافت. شاهی پالشه به امپراتوری روسیه گذشت.
بعد به آخر رسیدن جنگ خروجهای عامّة خلق بر ضد ترتیبات کریپاستنایی قوّت گرفت، در ارمیه نیز بلواها رویی میدادند، امّا هر یک خروج را حکومت پادشاهی بیرحمانه پخش میکرد. ریکسیه به همه ساحههای مدنیت هجوم میآورد. استو سختگیر سینزوره جاری گردید، غایههای دینی و مانرخیستی پهن میشدند. در چنین شرایط در بین حربیان جوان اعیان و اشراف پیشقدم کروجاکها تشکیل میشدند، که مقصد آنها مملکت را از ظلم مطلقیّت کریپاستنایی نجات دادن بود. شورش دسامبرستان 14 دسامبر 1825 به دورة دوارینی حرکت روالوتسیانی آزادیخواهی در روسیه ابتدا گذاشت.
نیمة یکم عصر 19 دورة کریزیس ساخت فئودالی-کریپاستنایی در تاریخ روسیه بود. در چاریک دوّم عصر 19 در روسیه تبدّلات صناعتی سر شد. در تیرّیتاریه گوبیرنیههای سیاهخاک روسیه اروپایی ناحیة مرکزی صناعتی و اقتصادی به وجود میآمد. سال 1837 از پتربورگ تا سرسکایی سیلا اوّلین راه آهن، 1851 از پتربورگ تا مسکو درازترین راه آهن در دنیا ساخته شد. با وجود این روسیه کریپاستنایی نظر به دیگر مملکتهای اوراپه از بسیار بابت قفا میماند. در تییار نمودن زمینة غایوی و سیاسی بیکار کردن حقوق کریپاستنایی مدنیّت نیمة یکم عصر 19 روس رل کلان بازید. اینچنین نابراریهای کلان سریزم در سیاست بیرونه، که به آن کریزیس مناسبتهای کریپاست-نایی سبب شده بود، برای بیکار شدن حقوق کریپاستنایی زمینه تییار کرد. مخصوصاً مغلوبیّت ارمیة روس در جنگ قریم (1853-56) در نزد حکومت روسیه مسئلة بیکار کردن حقوق کریپاستنایی را به مدّ اوّل گذاشت.
در نیمة دوّم عصر 19 روسیه به فارمسیة کاپیتالیستی داخل شد. در نتیجة اصلاحات دهقانی (1861) ، که آن را حکومت الکساندر 2 (1855-81) گذرانید، در تمام امپراتوری روسیه 22، 5 میلیون دهقانان از ظلم پامیشیکان آزاد شدند. بیکار کرده شدن حقوق کریپاستنایی و پسلاهاتهای منبعدة برجوزی قدمی بود برای گذشتن از مطلقیّت فئودالی به مطلقیّت برجوزی. برای ترقّی کردن مناسبتهای کاپیتالیستی در صناعت و خواجگی قشلاق شرایطهای مساعد فراهم آمدند. در نیمة دوّم عصر 19 پراسیسّ به روسیه همراهشوی قزاقستان انجام یافت و قسم زیاد آسیای میانه به روسیه همراه شد. به “راسّیه همراه شدن خلقهای آسیای میانه، قزاقستان و کوکز اهمیت کلان پراگریسّیوی داشت.
ز سالهای 60 در حرکت آزادیخواهی روسیه دورة برجوزی-دموکراتی سر شد. به این حرکت ن. گ. چیرنыشیوسکیی و ن. ا. دابرالیوباو، که قوّههای روالوتسیانی را در اطراف جرنل «ساوریمینّیک» متّحد نموده بودند، راهبری میکردند. «زمین و آزادی» کلانترین تشکیلات روالوتسیانی سالهای 60 به حساب میرفت. از سالهای 70 سر کرده به این حرکت خلقچیان همراه ش و-دند. اوّلین تشکیلاتهای کارگری «اتّفاق جنوبی کارگران روسیه» (سال 1875 در آدیسّه) و «اتّفاق شمالی کارگران روس» (سال 1878 در پتربورگ) تشکیل شدند. آخر سالهای 80 و اوّل سالهای 90 در مبارزة آزادیخواهی صنف کارگر راهبریّت را به دست خود گرفت. پرولتاریت پتربورگ و مسکو آترید پیشقدم آن بود. در نتیجة اوج حرکت کارگری کر و-جاک و گروههای مارکسیستی تشکیل شدند. در کار پهن کردن غایههای مارکسیزم در روسیه گروه «آزادی محنت» (جینیوه، 1883) ، که گ. و. پلیخناو راهبرش بود، رل نمایان بازید.
اخیر عصر 19-اوّل عصر 20 روسیه در قطار دیگر دولتهای جهان به درجة عالی کاپیتالیزم-امپریالیزم داخل شد. از میانههای سالهای 90 عصر 19 در حرکت آزادیخواهی روس دوره: پرولتاری سر شد، که آن با غایههای سوسیالیزم علمی م و-سلّه بود. سال 1895 ولاديمير الیچ لنین با گروه مارکسیستان «اتّفاق مبارزه برای آزادی صنف کارگر» پتربورگ را تشکیل کرد. سعیزد 1-ام راسّییسکیه ساتسیل-دموکراتیچیسکیه رباچیه پرتیه رسدرپ سال 1898 تشکیل یافتن پرتیة سوسیال-دموکراتی کارگری روسیه را رسماً اعلان کرد. در مبارزه برای پرتیة پرولتاری تیپ نو گزیتة لنینی «اسکره» رل حلکننده بازید. سعیزد 2-یوم پرتیه سال 1903 پراگرمّة راسّییسکیه ساتسیل-دموکراتیچیسکیه رباچیه پرتیه رسدرپ-را قبول کرده، با همین به پرتیة بلشویکی، پرتیة تیپ نو ابتدا گذاشت. تشکیل شدن پرتیة بلشویکی در حرکت کارگری روسیه و بینلخلقی گردش کلّی بود. روسیه وطن لنینیزم، مرکز جهانی تفکر روالوتسیانی و عملیات روالوتسیانی شد. جنگ روس و ژاپن (1904-05) فرا رسیدن کریزیس روالوتسیانی را تیزانید. مغلوبیّت سریز در جنگ وضع-ایت را باز هم تیز و تند کرد. به روالوتسیة برجوزی-دموکراتی 1905-07 در روسیه صنف کارگر با سرداری پرتیة مارکسیستی داخل شد. روالوتسیة 1905-07 در روسیه شکست خورده باشد هم، آن تییاری ژنرالی روالوتسیة سوسیالیستی اکتبر (1917) بود. روسیه در عصر 19 تکیهگاه ریکسیة اوراپه بود، ولی در ابتدای عصر 20 اونگرد حرکت آزادیخواهی جهانی گردید. در رفت جنگ یکم جهانی (1914-18) روسیه برجوزی در اتّفاق با برجوزیة دیگر مملکتهای انتنته مقصد امپیرپلیستانة خود را حمایه میکرد، که آن پراسیسّ در مملکت فرا رسیدن روالوتسیّه را تیزانید. وضعیت روالیو-تسیانی سال 1916 به روالوتسیة برجوزی-دموکراتی فوریه 1917 آورده رساند، که در نتیجة آن مطلقیت سرنگون کرده شد. غلبة روالوتسیة فوریه دیگرتونی قطعی در تاریخ مملکت بود. روسیه به ریسپوبلیکة برجوزی-دموکراتی تبدل یافت.
در نتیجة غلبة روالوتسیة کبیری سوسیالیستی اکتبر در روسیه حاکمیت کاپیتالستان و پامیشیکان سرنگون شده، دیکتتورة پرولتاریت برقرار گردید، کاپیتالیزم برهم خرد، ظلم اجتماعی و ملّی خاتمه یافت. پرولتاریت روسیه از صنف مظلوم و استثمارشونده به صنف حکمران، پرتیة آن-پرتیة کمونیستان به پرتیة راهبریکننده تبدل یافت. سعیزد 2-یوم عمومیراسّییگی ساویتهای دیپوتتهای کارگران و سولداتها 25 اکتبر (7 نوامبر) در بارة به دست ساویتخا گذشتن تمام حاکمیت قرار قبول کرده، کامیتیت اجرائیة مرکزی عمومیراسّیه انتخاب نمود و بار اوّل در تاریخ دولت کارگر و دهقان ریسپوبلیکة ساویتی روسیه با سرداری ولاديمير الیچ لنین ساویت کمیسران خلق (سکخ) را تشکیل نمود. رئیس کامیتیت اجرائیة مرکز عمومیراسّیه از نوامبر 1917 تا مارت 1919 یه. م. سویردلاو، از مارت 1919 م. ا. کلینین بود. به جای اپّرت کهنه دولتی اپّرت نو دولت ساویتی تشکیل یافت.
سعیزد 3-یوم عمومیراسّییگی ساویتهای دیپوتتهای کارگران، سولداتها و دهقانان، که 10-18 (23-31) ژانویه 1918 شده گذشت، برای منبعد مستحکم گردیدن حاکمیت ساویت اهمیت بغایت کلان داشت. سعیزد روسیه را ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه (رسفسر) اعلان کرد. تمام حاکمیت در مرکز و در محلها به دست ساویتها گذشت.
ساویت کمیسران خلق سکخ-ا ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر 3 مارت 1918 با ژرمنیه صلح بریست (1918) را بسته از جنگ امپریالیستی برآمد. حاکمیتن ساویتی قوّة خود را به برقرار کردن خواجگی خلق روانه کرد. بعد از غلبة روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر ملّیکنانی کارخانههای ماناپالیستی، نقلیات، بنکهای خصوصی و غیره سر شد. مبارزه با کولکها، که از فروش غلّه به دولت سرکشی میکردند، نهایت تیز و تند شد. ساویت کمیسران خلق سکخ-ا ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر مجبور شد، که در مملکت دیک-تتورة آذوقه جاری نماید: به غلّهجلاّبان بیامان جزا داده میشد. ماه مة 1918 از کارگران پیتراگرد، مسکو، توله، ایوانفا-وازنیسینسک برای حساب و کتاب و از دست کولکها کشیده گرفتن غلّة زیادتی آتریدها تشکیل کرده شدند. از ماهی ژوئن سر کرده کامیتیتهای کمبغلان تأسیس یافتند، که آنها در کار رواج و انکشاف دادن و مستحکم نمودن روالوتسیة سوسیالیستی در دهات رل کلان بازیدند.
تابستان 1918 جنگ گرجدنی و انتیروینسیة حربی 1918-20 سر شد. پرتیة کمونیستی پرولتاریت و دهقانان را به مبارزة ضد استیلاگران اجنبی و سفیدگوردییچیان برخیزاند. ارمیة سرخ منتظم عملکننده تشکیل شد. 30 نوامبر 1918 با سرداری لنین ساویت مدافعه کارگران و دهقانان برپا گردید. کامیتیت مرکزی رکپ (ب) و ساویت کمیسران خلق سکخ-ا ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر با مقصد غلبه بر دشمن تدبیرهای فوقالعادة سیاسی و اقتصادی اندیشید، که آن «کمونیزم حربی» نام داشت. سال 1919 ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر به کارگران و دهقانان شورشکردة اکراینه، بیلاروسّیه و نزدیبلتیکه برای از سرزمینشان راندن استیلاگران ژرمنیه و سفیدگوردیه-چیان و در آن جا برقرار نمودن حاکمیت ساویتی یاری حربی، مادّی و سیاسی رساند. 1 ژانویه 1919 ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی بیلاروسّپیه اعلان کرده شد. در نزدیبلتیکه حاکمیت ساویتی برقرار گردید و ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی لیتوه، ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستیی لتویه و ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستیی ایستانیه تشکیل یافتند.
سالهای 1919-21 خلق روس به خلقهای قزاقستان، آسیای میانه و زکوکزیه در سرنگون کردن انتیروینتها و سفیدگوردییچیان، برقرار و مستحکم کردن حاکمیت ساویتی، تشکیل نمودن ریسپوبلیکههای نو ساویتی یاری کلان رساند. در آسیای میانه ریس-پوبلیکة خلقی ساویتی خوارزم و ریسپوبلیکة خلقی ساویتی بخارا، در زکوکزیه ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی آذربایجان، ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستیی ارمنستان، ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی گرجستان تشکیل یافتند. سالهای 1919-22 چند ریسپوبلیکة اوطانامی ساویتی سوسیالیستی رسّ و ولایتهای اوطانامی برپا شدند. پرتیة کمونیستی در این دوره سیاست ملّی لنینی را به عمل تدبیق نموده، بر ضد هر گونه میلان در مسئلة ملّی-شوینیزم بزرگدولتی و ملّتچیگی محلی آشتیناپذیرانه مبارزه برد. وضعیت داخلی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر بعد جنگ نهایت وزنین بود. اکثریت کارخانهها از نبودن اشیای خام و سوزشواری بیکار میایستادند (به استثنای صناعت شرق دور و قزاقستان) سال 1921 نسبت به سال 1913 4، 6 مراتبه کمتر محصولات برآورد.
در تییار نمودن و کار کرده برآمدن تدبیرهای گذشتن به ساختمان آسایشتة خواجگی رل سعیزد 8-ام عمومیراسّییگی ساویتها (22-29 دسامبر 1920) کلان است. سعیزد چارهبینیهای حکومتی ریسپوبلیکه را در بابت برقرار کردن خواجگی خلق معقول دانسته، پلن لنینی الکتریکانی روسیه را (گاسودرستوینّыی پلن الکتریفیکتسی راسّی گاال را) تصدیق نمود. سعیزد 10-ام رکپ (ب) (مارت 1921) در بارة به سیاست نو اقیسادی (ناپ) گذشتن قرار قبول کرد. در اساسیپلن لنینی الکتریکانی روسیه (گاسودرستوینّыی پلن الکتریفیکتسی راسّی گاال را) ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسربه ریانهای اقتصاد تقسیم شد. با مقصد خاتمه دادن به انف-لیتسیه و برداشتن قرب صوم اصلاحات پول گذرانیده شد. سالشای 1922-23 سیستم یگانة سود تشکیل شده، چندین کادکس قانونها مرتّب گردیدند. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر به دیگر ریسپوبلیکههای ساویتی در کار از نو برقرار نمودن اقتصادیات یاری کلان رساند.
ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر تا تشکیل شدن سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. در عمل وظیفة حکومت عمومیاتّفاقی را اجرا میکرد. 30 دسامبر 1922 در مسکو سعیزد 1-ام ساویتهای اتّفاق ریسپوبلیکهای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. دعوت شد و در آن تشکیل یافتن اتّفاق ریسپوبلیکهای ساویتی سوسیالیستی (سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.) اعلان گردید. سعیزد 12-ام عمومیراسّییگی ساویتها 11 میه 1925 متن نو کانستیتوتسیة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر-را، که آن در اساس کانستیتوتسیة اتّفاق ریسپوبلیکهای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. (1924) ترتیب داده شده بود، قبول کرد. مسئلههای کارهای خارجی، نقلیات راه آهن و الا-قه، کار حربی، سودای خارجی، سیستم پول و کریدیت از اختیار آر-گنهای عالی حکومت ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر گرفته، به ذمّة اتّفاق ریسپوبلیکهای ساویتی سوسیالیستی گذاشته شدند.
پرتیة کمونیستی پلن لنینی ساختمان سوسیالیزم را به حیات تدبیق کرده سال 1925 در سعیزد 14-ام وکپ (ب) راه اندوسترانی، 1927 در سعیزد 15-م راه کالّیکتیوانی خواجگی قشلاق را پیش گرفت، که در حلّ این مسعدهها ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر مقام کلان داشت. پلن پنجسالة 1-ام ترقّیات خواجگی خلق و ساختمان اجتماعی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر (1929-32) در سعیزد 14-ام عمومیراسّییگی ساویتها مة 1929 تصدیق گردید و آن قسم مهم و ترکیبی پلن پنجسالة عمومیاتّفاق شد. در پنجسالة 1-م در ریسپوبلیکه 1100 کارخانة کلان صناعتی ساخته شد، شمارة کارگران و خذمت-چیان به 16، 5 میلیون نفر رسید؛ سالهای 1929-30 دهقانان به طور عامّوی به کالخوز داخل شدند.
در دورة پنجسالة 2-یوم (1933-37) در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر 2900 کارخانة نو صناعتی به کار درآمد. ساخت کالخوزی مستحکم شد: تا 1 ژوئیة 1937 92، 6% خواجگیهای دهقانی در کالخوزها متّحد گشتند. ساختمان دولتی-ملّی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر دوام داشت. سالهای 1923-30 تقسیمات نو مأموری-تیرّیتاریوی جاری گشت: به جای گوبیرنیه، ایزد و والاستها ولایت، کشور و ریانها تشکیل کرده شدند. اوّل سال 1931 در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر 14 کشور و ولایت، 11 ریسپوبلیکة اوطانامی، 14 ولایتت اوطانامی، 2085 ریان بود. ولایت اوطانامی ماردوه (1930) ، ولایت اوطانامی خکس (1930) و در شمال 8 آکروگ ملّی برپا گردید. 20 مارت 1932 ولایت اوطانامی قراقلپاقستان، 20 دسامبر 1934 ولایت اوطانامی ماردوه و 28 دسامبر 1934 ولایت اوطانامی ادمورتستان به ریسپوبلیکههای اوطانامی تبدل داده شدند. 7 مة 1934 ولایت اوطانامی یهودیان، 5 دسامبر 1936 ریسپوبلیکة اوطانامی ساویتی سوسیالیستیی کام، ریسپوبلیکة اوطانامی ساویتی سوسیالیستیی مر، ریسپوبلیکة اوطانامی ساویتی سوسیالیستی آسیتیة شمالی، ریسپوبلیکة اوطانامی ساویتی سوسیالیستیی کبردین بلقر و ریسپوبلیکة اوطانامی ساویتی سوسیالیستی چیچین انگوش تشکیل شدند.
سعیزد 17-ام فوقالعادة عمومیراسّییگی ساویتها 21 ژانویه 1937 کانستیتوتسیة نو ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر-را، که آن غلبة سوسیالیزم را در مملکت انعکاس مینمود، تصدیق کرد. در نتیجة اجرای سپارشهای پنجسالههای 1، 2 و قسماً 3-یوم (از سال 1938) ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر سال 1940 در ترقّیات خواجگی خلق به کامیابیهای بزرگ نایل گشت. استحصال سالانة محصولات صناعتی به حساب میانه سالهای 1930-40 16، 5% افزود.
ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در دورة جنگ بزرگ وطنی (1941-45). 22 ژوئن 1941 جنگ بزرگ وطنی اتّفاق ساویتی (1941-45) با ژرمنیة فه-شستی سر شد. دشمن تا تیرهماه 1941 لنینگرادرا محاصره کرده، به مسکو و راستاو دان نزدیک شد. در سرزمین سمالین-شینه، پادماسکاویه، در نزدیکی لنینگراد، سیوستاپال، توله موها-ریبههای شدید به وقوع آمدند. در محاربة نزد مسکو (1941-42) دشمن بار اوّل در رفت جنگ دوّم جهانی (1939-45) سخت شکست خورد. در تیرّیتاریة از طرف دشمن ضبطشده حرکت عظیم پرتیزنی سر شد. تیرهماه 1942 دشمن پس از هجوم نو تا ساحل ولگا رسیده، یک قسم کوکز شمالی را ضبط کرد. در تیرّیتاریة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر کلانترین موقاریبهها به عمل آمدند. تارمار ارمیههای فاشیستیدر محاربة استالینگرد (1942-43) ، در کوکز شمالی، بعد در محاربة کورسک (4943) در رفت جنگ بزرگ وطنی و تمام جنگ دوّم جهانی دگرگونی حلکنندهای گردید. ارمیة ساویتی به هجوم گذشته، دشمن را از خاک اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. میراند. 8 مهای 1945 ژرمنیة فاشیست بیگفت و گو تسلیم شد.
سینف کارگر، دهقاناو و انتیلّیگینسیة روسیه تحت راهبری پرتیة کمونیستی اتّیافق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ در کار غلبه بر فاشیزم سهم بغایت کلان گذاشتند. سالهای 1941-42 کارخانههای صناعتی، میلیونها آدمان از ریانهان نزد فرانت سر وقت به شرق مملکت کوچانده شدند. اورال، سیبری غربی، پاوالجیه، شرق دور و دیگر ریانهای ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر به قورخانههای قشونهای ساویتی تبدل یافتند. تا 40% تمام محصولات صناعت حربی را اورال میداد. سالهای 1941-45 در ریسپوبلیکه 7800 کارخانة صناعتی بنیاد و برقرار کرده شد؛ 80% تمام محصولات صناعتی اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.-را ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر استحصال میکرد. در اورال، سیبری، پاوالجیه کانهای نو معدن آهن، متالهای رنگه، نیفت، باکسیت و غیره کشف کرده شدند. اصولهای گدازش باسرعت متال، علیالخصوص پولاد اعلیصفت اختراع کرده شد. عالمان، کانستروکتاران، اینجینیران سمالیاتهای جنگی، تنک، توپ، یراق اتوماتی، مینامیاتهای ریکتیوی اختراع کردند، که نسبت به یراق و اسلحة دشمن مکمّلتر بودند. 2373 هزار جنگآور از ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر برای قهرمانی در کارزار با آردین و مدالها مکافاتانیده شدند. کارنمایی قهرمانان ا. م. متراساو، 3. ا. کاس-مادیمینسکیه، ن. ا. کوزنیساو، ن. ف. گستیلّا، یو. ف. سمیرناو، ب. ا. چیکینه، د. م. کربیشیف و دیگر در صحیفههای تاریخ ابدی ثبت شدهاند.
سال 1944 موافق شرطنامة صلح با فنلیندیه ولایت پیچینگه، 1945 موافق قرار کنفرانس کریم سخلین جنوبی و جزیرههای کوریل و 1945 موافق کنفرانس پاتسدم قسم شمالی پروسّیة شرقی (حالا ولایت کلینینگرد) به اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. گذشتند و به هیت ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر داخل گردیدند.
فشستان در دورة استیلای یک قطار ولایتها 12150 کارخانة صناعت، 13 هزار کیلومتر راه آهن را قسماً و یا تماماً ویران و نیست و نابود، زیاده از 52800 کالخوز، 860 ساوخاز، 1330 متس-را غارت و ویران کرده، 46 هزار تراکتور، 18 هزار کامبین، زیاده از 16 میلیون سر چاروا را به ژرمنیه بردند؛ 2977 هزار بنا، 17300 مکتب، 6700 مؤسسة طبابتی، 208 تئاتر و موزیی را به خاک یکسان نمودند. جنگ به خواجگی خلق و گرجدنهای ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر به مبلغ 249 ملّیرد صوم (با نرخ همان دوره) ضرر رساند.
تا آخر سالهای 50 صناعت در جنگ خرابگشتة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر از نو برقرار کرده شد، حجم محصولات صناعت آن نسبت به دورة پیش از جنگ (سال 1940) 75% افزود. 29 مة 1954 به مناسبت 300-سالگی به روسیه همراهشوی اکراینه و برای موفقیّتهای بزرگ خلقهای ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در ساختمان دولتی، خواجگی و مدنی ریسپوبلیکه با آر-دین لنین مکافاتانیده شد. 5 نوامبر 1958 ریسپوبلیکه برای موفقیتهایی، که محنتکشان در کار برزیاد استحصال نمودن غلّه، لبلبوی قند و دیگر محصولات خواجگی قشلاق به دست آوردند، بار دوّم با آردین لنین مکافاتانیده شد. 19 دسامبر 1967 ریسپوبلیکه به مناسبت 50-سالگی حاکمیت سا-ویتی با آردین روالوتسیة اکتبر، 29 دسامبر 1972 به مناسبت 50-سالگی تشکیلیابی اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. با آردین دوستی خلقها مکافاتانیده شد.
در نیمة دوّم سالهای 60-نیمة یکم سالهای 70 خواجگی خلق ریسپوبلیکه باسرعت ترقّی کرد. کلانترین گید را الکتروستنتسیه گاس-های جهان نه تنها در ولگا، اینچنین در کمه، آب، انیسیی، انگره، ارتیش ساخته شدند. در ولایت تیومین استحصال صناعتی نیفت سر شد. در نزد ولگا زواد کلان اوتامابیلسازی (در شهر تالیتّ) به وجود آمد، در نزد کمه (شهر نبیریجنی چیلن) کامبینت کلان اتومبیلسازی، کلانترین راه آهن بیکل و امور و غیره ساخته شدند. بایگری طبیعی سیبری و شرق دور از خود کرده میشود.
xاجگی قشلاق ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر به استحصالات کلان سوسیالیستی با تکنیکة حاضرهزمان جهازانیدشده تبدل یافت.
در ترقّیات منبعدة خواجگی قشلاق قرارهای سعیزد 23-یوم پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ (1966) ، پلینومهای مرتی (1965) ، مهای (1966) ، اکتبری (1968) کامیتیت مرکزی پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ، سعیزد 24-ام پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ (1971) ، سعیزد 25-ام پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ (1976) رل مهم بازیدند. برای با سرعت بلند ترقّی کردن خواجگی قشلاق ریسپوبلیکه، حلّ مسئلههای سوسیالی دهات قرار کامیتیت مرکزی پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ و ساویت وزیران اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. «در بارة چارهبینیهای ترقّیات منبعدة خواجگی قشلاق منطقة غیریسیاهخاک» (1974) اهمیت کلان داشت. در دورة جمعیّت مترقّی سوسیالیستی محنتکشان ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر با محنت قهرمانانة خود در صناعت، خواجگی قشلاق، علم، مدنیت به کار عمومیاتّفاقی ساختمان کمونیستی سهم ارزنده میگذارند (نگرید نیز پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی، اتّفاقهای کسبة اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.).
خاجگی خلق. شرایط طبیعی منطقههای ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر گوناگون بوده، ذخیرههای نهایت کلان اشیای خام، سوزشواری و انرژی دارد. از 3/4 ذخیرة انرژیة آب و زیاده از 9/10 ذخیرة چوب اتّفاق ساویتی در حدود ریسپوبلیکه واقعاند. کانهای انگشتسنگ، انگشت بور، نیفت، گاز، نمکهای کلیی، نیکل، قلعگی، معدن الیومینیی، والفرم، طلا، پلتینه، اسبیست، گرفیت، ورقسنگ و دیگر ثروتهای زیرزمینی، اینچنین زمینهای کلان خواجگی قشلاق محض در این سرزمین واقع گردیدهاند. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در ترقّی دادن خواجگی خلق دیگر ریسپوبلیکهها چون بزة پراگریسّ علمی و-تکنیکی، تییارکنندة کدرهای بلنداختصاص، مصنوعات صناعتی، منبة اشیای خام و غیره رل کلان میبازد. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر با همة ریسپوبلیکههای اتّفاقی علاقة مستحکم اقتصادی داشته، به آنها در ترقّ دادن صناعت و خواجگی قشلاق مدد کلان رسانده، از آنها اشیای خام درکاری (پخته، ابریشم و غیره) میگیرد.
در دورة ساختمان سوسیالیستی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر از ریسپوبلیکة اگرری به ریسپوبلیکة توانای اندوستریلی خواجگی قشلاقش مترقّی تبدل یافت. تنها در سالهای 1941-74 درآمد ملّی زیاده از 10 مراتبه، حجم محصولات صناعتی 12، 2 مراتبه، محصولات خواجگی قشلاق 2، 4 مراتبه، آبارات بار نقلیات 7، 5 مراتبه افزود.
در ستروکتورة خواجگی خلق صناعت، علیالخصوص اندوستریة وزنین، برتری دارد.
سنات. سال 1974 در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر 28 هزار کارخانة گوناگون صناعتی کار میکرد. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در بین ریسپوبلیکههای اتّفاقی از جهت استحصال محصولات قریب همة ساحهها در جای 1-م میایستد. از جهت اس-تیهسال نمودهای گوناگون و مهم محصولات صناعتی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر از اکثریّت دولتهای کاپیتالیستی پیشتر است. وهای نسبت به دیگر دولتها (غیر از شتتهای متّحدة امریکا) بیشتر قوّة الکتر، انگشت، گاز، نوریهای مینیرلی، متاع استحصال میکند؛ صناعت الکتروانیرگیتیکه، شیمی و ماشینسازی، که آنها پراگریسّ علم-تکنیکی را تأمین میکنند، موقع کلان دارند. سالهای 1941-74 حجم محصولات صناعت ماشینسازی و کارکرد متال 40، 6 مرات-به، صناعت شیمی، شیمی نیفت 35، 5 مراتبه، الکتروانیرگیتیکه 23 مراتبه افزود. در ناحیههای شرقی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر صناعت سوزشواری، الکتروانیرگیتیکه، متالورگیة سیاه، شیمی و جنگل ترقّی کرده است. سال 1974 صناعت سوزشواری 717 کارخانه داشت، که در آنها 728 هزار کارگر صناعتی کار میکرد. در سالهای 1941-74 در ریسپوبلیکه استحصال نیفت 54 مراتبه، گاز 477 مراتبه، انگشت 5 مراتبه، ورقسنگ قریب 8 مراتبه افزود. نیفت اساساً در ولایت نیفت و گزدار والگه و اورال، سیبری غربی، کوکز شیما-لی، روسپوبلیکة اوطانامی ساویتی سوسیالیستی کام، جزیرة سخلین استخراج میشود. گاز طبیعی را اساساً در کوکز شمالی، پاوالجیه و در ناحیههای شمال غربی ریسپوبلیکه استحصال میکنند؛ این ناحیهها 59% گاز طبیعی در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر استحصالشونده را میدهند (1975). ذخیرة گاز همواری سیبری غربی به 14 تریلّیان متر3 میرسید. (به غیر از کانهای گاز عورینگایی، یمبورگ، زپالیریه، میدویجی، که در جهان کلانترین میباشند، از 1 تا 4 تریلّیان متر3 ذخیره دارند، 1975). کلانترین حوزة انگشت ریسپوبلیکه-حوزة کوزنیسک و پیچاره. از حجم عمومی انگشت استخراجشده (231، 6 میلیون تُن در سال 1974) 60% انگشتسنگ، یعنی از 1/3 آن انگشت کاکسشونده (74، 3 میلیون تُن در سال 1974) میباشد. تارف اساساً در ناحیههای مرکزی، والگه و ویتکه و در اورال، ورقسنگ در شمالو غرب و در پاوالجیه استخراج میشود. سال 1974 در ساحة صناعت الکتروانیرگیتیکه 915 کارخانه بود و در آنها 402 هزار کارگر صناعتی کار میکرد. اقتدار همة ستنسیههای الکتری ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر 125، 6 میلیون کیلووات (1974) بود. زیاده از 4/5 آن به تیپلا ایلیکت را ستنسیهها راست میآید. کلانترین گیدراالیکت را ستنسییگاس-های مملکت در تیرّیتاریة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر ساخته شدهاند: گیدراالیکت را ستنسیه گاس-ا به نام ولاديمير الیچ لنین (2، 3 میلیون کیلووات) ، به نام سعیزد 22-یوم پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ (2، 5 میلیان کیلووات، هر دو در دریای ولگا) ، گیدراالیکت را ستنسیه گاس-ا برتسک (4، 1 میلیون کیلووات) و گیدراالیکت را ستنسیه گاس-ا کرسنایرسک (6 میلیون قیلاوتّ). سالهای آخر گیدراالیکت را ستنسیه گاس-های پُر-اقتدار است-الیم (3، 6 میلیون کیلووات) ، سینا-ششینسک (5، 3 میلیون کیلووات) و دیگر ساخته شدند. همة گیدراالیکت را ستنسیه گاس و گراس-های کلانترین بعد از جنگ بنیاد شدهاند. ستنسیههای الکتری اتمی لنینگراد، کاله، بلیبین به کار درآمدند.
سنات خ ام ا یه و خ ا م ا یه ا نیفت سال 1974 602 کارخانه داشت و در آنها 1123 هزار کارگر صناعتی کار میکرد. قریب همة ساحههای این صناعت در دورة حاکمیت ساویتی به وجود آمدهاند. سالهای 1941-74 استحصال نخهای شیمیایی 77 مراتبه، نوریهای مینیرلی 17 مراتبه، سادة کلتسییدار زیاده از 57 مراتبه، کیسلاتة سولفات قریب 7 مراتبه افزود. در پاوالجیه، منطقة مرکزی، سیبری غربی، منطقة مرکزی سیاهزمین، در اورال، سیبری شرقی کارخانههای پراقتدار کوچوک سینتیتیکی و مس-سههای سینتیتیکی پلستیکی واقع گردیدهاند.
سنات متالورگیة س ا یا ه سال 1974 166 کارخانه داشت و در آنها 772 هزار کارگر صناعتی کار میکرد. در دورة حاکمیت ساویتی زوادها از نو ساخته شدند. سالهای 1941-74 استحصال معدن آهن زیاده از 8 مراتبه، کاکس قریب 9 مراتبه، چوین 9، 7 مراتبه، پولاد 8، 1 مراتبه، پراکت تییار 8، 9 مراتبه افزود. کارخانههای پراقتدارترین متالورگیة سیاه در اورال (مگنیتاگارسک، چیلیبینسک، نیجنیی تگیل) ، در منطقة مرکزی (لیسیسک، توله) و در سیبری غربی (ناواکوزنیسک) واقع گردیدهاند. کارخانههای اورال زیاده از نصف چوین (27، 1 میلیون تُن سالی 1974) ، پولاد (41، 9 میلیون تُن) و پراکت تییار (26، 4 میلیون تُن) ریسپوبلیکه را استحصال میکنند.
میتلّورگیة رنگة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. از جهت استحصال محصولات گوناگون (نیکل، قلعگی، مس و غیره) موقع بغایت کلان دارد. کارخانههای این ساحه در شمال و غرب، اورال، سیبری شرقی، کوکز شمالی و شرق دور جایی گرفتهاند. صناعت متالورگیة رنگة ریسپوبلیکه به مقدار زیاد مس، سرب، روح، الیومینیی، والفرم، مالیبدین استحصال میک و-ند.
سنات ماشینسازی و کارکرد متال سال 1974-م 4984 کارخانه داشت، که در آنها 9093 هزار کارگر صناعتی کار میکرد. سه-نات ماشینسازی وزنین در ناحیههای اندوستریة وزنین (منطقههای مرکزی، اورال و غیره) واقع گردیده است. مرکزهای مهم ماشینسازی انرژی (استحصال توربین، دستگاههای الکتری) در شمال و غرب ( لنینگراد) ، در ناحیة مرکزی (مسکو) ، اورال (سویردلوفسک) و در سیبری غربی (ناواسیبیرسک) جایی گرفتهاند. کارخانههای صناعت ماشینسازی نقلیاتی (استحصال الکتروواز، واگن، تیپلاواز، کشتیهای بحری و دریایی، اتومبیل، اتومبیل بارکش، اوتاپایزد، تراکتور، کامبینهای غلّهدرو و غیره) اساساً در منطقههای ناحیههای مرکزی، کوکز شمالی، شمال و غرب، سیبری غربی، پاوالجیه، اورال، سیبری شرقی ساخته شدهاند.
سنات مصالح بناکاری سال 1974 2095 کارخانه داشت و در آنها 1171 هزار کارگر صناعتی کار میکرد. سالهای 1941-74 اس-تیهسال سیمان زیاده از 19، خشت بناکاری و شیشه 5، 5-6 مراتبه افزود. مرکزهای کلان صناعت مصالح بناکاری در اورال (س و-خایی لاگ، گارنازوادسک) ، پاوالجیه (والسک، ستیرلیتمک) ، کوکز ش-مالی (ناواراسّییسک) و در ناحیة مرکزی (برینسک، واسکریسینسک، پادالسک و دیگر) جایی گرفتهاند. 3وادهای نو سیمان، اسبیست، شیشة تیریزه، خشت و غیره (بیشتر در ناحیههای شرقی ریسپوبلیکه) ساخته میشوند.
سنات جنگل، چوبگری و سیلّیولازه و کاغذ سال 1974 4375 کارخانه داشت و در آنها 2118 هزار کارگر صناعتی کار میکرد. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در این ساحه رل کلان میبازد، چون که زیاده از 90% ذخیرة چوب در تیرّیتاریة آن واقع است. مرکزهای کلان این صناعت در شمال و غرب، اورال، سیبری شرقی، شرق دور ساخته شدهاند.
سنات سبک سال 1974 4815 کارخانه داشت و در آنها 2874 هزار کارگر صناعتی کار میکرد. سالهای 1941-74 استحصال گزوارهای پختگی 1، 7، پشمین 3، 8، کتانی 2، 3، شاهی تخمیناً 46 مراتبه، استحصال پایفزال چرمین زیاده از 2 مراتبه افزود. در صناعت سبک ساحة بافندگی از جهت استحصال محصولات جای اوّل را اشغال میکند. در استحصال متاع ناحیة مرکزی، که در این جا از دورههای پیش یکی از کلانترین در دنیا مرکزهای صناعت بافندگی جایی گرفته بود، رل اساسی میبازد. زیاده از 84% همة نوعهای متان پختگی (ایوانفا، مسکو، یراسلول، آریخاوا-زویوا، کلینین و دیگر) زیاده از 4/5 متاع کتانی (کاسترامه، ویزنیک و دیگر) ، از 3/4 شاهیواری (مسکو، کلینین، نه را-فامینسک و دیگر) ، زیاده از 2/3 متاع پشمین (مسکو و دیگر) در این مرکز صناعت بافندگی استحصال میشود.
در ریانهای شرقی ریسپوبلیکه بسیار فابریکه و کامبینتهای صناعت سبک ساخته شدند و ساخته میشوند.
سنات خوراکواری سال 1974 6260 کارخانه داشت و در آنها 1635 هزار کارگر صناعتی کار میکرد. سالهای 1941-74 در ریسپوبلیکه استحصال قند 7، 5، گوشت 5، 6، سید ماهی 6، 3، روغن چاروا 4، 6 مرا-تیبه، محصولات شیری بیشتر از 12 مراتبه افزود. صناعت خوراکواری در همة ناحیههای اقتصادی ترقّی کرده است. ساحههای آن وابسته به احتیاجات اهالی مخصوص گردانیده شدهاند. قند، گوشت، روغن بیشتر در منطقههای مرکز سیاهخاک، کوکز شمالی و ناحیههای مرکزی استحصال میشوند.
خاجگی قشلاق. سال 1974 در اختیار کارخانه و خواجگیهای خواجگی قشلاقی ریسپوبلیکه 658، 7 میلیون هکتار زمین بود، که آن 40% تمام تیرّیتاریة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر میباشد. 70% تمام زمینها را ساوخازها و دیگر خواجگیهای دولتی، باقیماندهاش را کالخوزها استفاده میبرند. ریسپوبلیکه 222، 2 میلیون هکتار کشتزار، از آن جمله 113، 8 میلیون هکتار مرغزار، 26، 8 میلیون هکتار علفزار، 59، 6 میلیون هکتار چراگاه دارد. xاجگی قشلاق ریسپوبلیکه بزة پراقتدار مادّی-تکنیکی دارد: در اختییار 13 هزار کالخوز و 10، 5 هزار ساوخاز آن (1974) زیاده از 1 میلیون تراکتور، قریب 400 هزار کامبین و زیاده از 480 هزار اوترمابیل بارکش بود. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر زیاده از نصف حاصل زراعت غلّهدانة اتّفاق ساویتی را میدهد. ناحیههای اساسی استحصال غلّه-پاوالجیه، کوکز شمالی، اورال، سیبری غربی، مرکزی و منطقة مرکزی سیاهخاک میباشند، که آنها تقریباً 90% حاصل عمومی غلّهدانه را میدهند. در منطقة بیشه کشت جودار و زغیر، در کوکز شمالی و منطقة مرکزی سیاهخاک آفتابپرست، لبلبوی قند، در ناحیة مرکزی کرتاشکه، در کوکز شمالی و ناحیة مرکزی بیخمیوه، در شرق دور لوبیاگیها کشت میشوند، در ناحیة مرکزی و اورال سبزهواتکاری ترقّی کرده است. در ناحیههای گوناگون غلّهکار ریسپوبلیکه به مقدار زیاد جودار، ج و-واریمکّه، ارزن، مرجمک، شالی، لوبیای چینی، آفتابپرست، زغیر، کرتاشکه، زراعت پالیزی و غیره میکارند. تاکزار و میدانهای بتتمیوه سال از سال زیاد میشود.
جدول 3
فروش محصولات خواجگی قشلاق به دولت (از حساب میلیون تُن)
1975 1976 1977 1978
زیرات گلّدان 26. 2 52. 6 36، 4 56، 2
لبلبوی ق&ند 17، 8 24، 6 25، 8 23، 3
افتابپرست 1. 7 2، 1 2، 1 1. 9
کرتاشکه… 9، 1 6. 9 10، 6 8. 0
سازوات… . 5. 8 6، 0 6، 5 7، 3
چاروا و پرّنده (همهاش به قیساب 8. 5
وزن اینده) . . 7، 6 8، 1 8. 5
شیر و محصولاتی 30. 7
شیری 30. 2 32. 5 32، 4
توخم، ملرد دان 20، 4 20، 1 22، 4 24، 2
پشم، هها. ت •. . 251 234 260 267
چارواداری. چراگاه، مرغزار و علفزارهای دامنفراخ برای ترقّی کردن چارواداری امکانیّت کلان میدهند. زیاده از 1/2 گاو، 1/2 خوک، 45% گوسفند و بز، تمام سرشمار گوزن شمالی، 55% پرّندة مملکت در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر پر-وریش مییابد. در ریسپوبلیکه س. 1979 (به حسابیه ملن سر) 58، 5 گاو، ای جمله 22، 2 مادهگاو، ز و، 8 خوک، 64، 8 گوسفند و بوه بود. پاوالجیه، ناحیة مرکزی و سیبری غربی برای پر-وریش گاو، کوکز شمال، پا-والجیه، منطقة مرکزی سیاه-خاک برای خوکپرور. پاوالجیه، کوکز شمالی و سیبری شرق برای گوسفود و بزپروری، شه رق دور برای پرورش گوزن ش-مالی، ناحیة مرکزی، کوکز ش-مالی و پاوالجیه برای پرّنده-پروری مخصوص گردانیده شودهاند.
ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر س. 1982 7، 5 ملن ت گوشت (وهان کو-شته) ، 46، 9 ملن ت شیر، 28، 5 ملرد دانه تخم و 263 هز. ت پشم استحصال کرد.
ق.-ا ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در قطار خ. ق.-ن همة ریسپوبلیکههای اتّفاقی با راه انتینسیفیکتسیة استحصالات در اساس خیمیکانی، مکانیکانی کامپلیکسی زراعتکاری و چاروادا-ری، آبیاری زمی ترقّ میکند.
نقلیات. در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر همة نه-مودهای نقلیات هامانوی ترقّی کرده است، که آیه 69% آبارات بارکه-شایو مملکت را به اجرا میرسا-اد. نقلیات ر. آ.-ا ریسپوبلیکه تقر. از 2/3 بار و ای 3/5 قسم آسّجیرانرّ ماکشاند. س. 1974 طول ر. عام که با آن الکتروواه و تیپ-لاوااها بار میکشانند. 72، 7 هها. کم (92% تمام سیت ر. آ .) بود. راه-های اساسی بار و پ&سّجیرکشایی الکتروыیده شدهاند.
نقلپیاتن آبی. راههای ها همه که-لان و مهم آبی اتّفاق سا-ویتی در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر واقع گردیدهاند. آبارات بار نقلیات آبی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر 199 ملرد ت/کم (1974) بود، که اپ 94% آبارات بار اکلیات آبی ا.ج.ش.س.-را تشکیل ماکرد. درااترین راههای آبی ا.ج.ش.س. (ولگا-کمه، آب-ارتыش، انیسّی-لیپه، امور و غ .) نیه در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر واقع گرد-دهاید.
نقلیات بهری ریسپوبل-که اساسپ با بارکشانی سودای خا-رجی مشغول میباشد. بندرهان مهم بحری: ناواراسّییسک (از ج-هت آبارات بار کلانترین در مملکت) ، لیپینگرد، کلیپینگرد، مورمنسک، ارخنگیلسک، ولدیواستاک.
نقلیات اتومبیلی اساساً برای بارکشاپی ناحیههای داخل ریسپوبلیکه خیامت میکند؛ س. 1974 با نقلیات اتومبیلی 10، 8 ملرد ت بار کشانده شد. راههای اساسن اتومبیلگرد: مسکو-لی-پینگرد، مسکو-مینسک، مسکو-کییف، مسکو-سیمفیراپال، ماسک-و-گارکیی-قزان و غ؛ ساختما-ای دیگ. راههای کلان به آخر میره-صد.
نقلیات هوایی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر خیلی خوب ترقّی کرده، برای پهای-وستن شهر و دهات مملکت، به ریانهای دوردست کشانیدن بارو پسسجیر و تکنیکه خذمت میکند. راه هوایی مسکو-خه-بروفسک-ولدیواستاک ناحیههای اورال، سیبری غربی و شرقی، ش-مال اقصا، ریسپوبلیکة اوطانامی ساویتی سوسیالیستی یاقوت. ، شرق دُرّا (جزیرههای کوریل، جزیرههای سخلین و کمچتکه نیز به همین حساب میدرآیند) با هم میپیوندد. نقلیات هوایی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر سال 1974 زیاده از 58 میلیون پسسجیر کشاند.
ساختمان تروباپراواد سال از سال ترقّی میکند. سال 1975 درازی نیفتیپراواد و تروباپراواد محصولات نیفت 42 هزار کیلومتر بود. نیفتیپراواد «دوستی» (درازیاش 7 هزار کیلومتر) یکی از کلانترین نیفتیپراوادهای ریسپوبلیکه میباشد. گزاپراواد-های کلانترین: آسیای میانه-مرکز، «فجر شمالی».
نیکوهوالی مادّی. درجة زندگانی اهالی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر منتظم بلند میشود. درآمد ملّی در سالهای 1966-73 1، 8 مراتبه افزود. درآمد ریلی به هر سر اهالی سال 1973 نسبت به 1965 1، 5 برابر زیاد شد. ماهانة میانة کارگران و خذمتچیان سای 1974 نظر به سال 1940 4 مراتبه زیاد شد. سالهای 1966-74 تشکیلاتهای دولتی، کااپیرتیوی، کالخوزها به اهالی 11828 هزار کورتیره (میدان عمومیاش 526، 4 میلیون متر2) ساختند. سال 1975 در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر 274، 9 هزار مگزین و 140، 7 هزار مؤسسة خوراک عمومی بود.
نیگهداری تندرستی. در روسیه تاریوالیوتسیانی سیستم نگهداری تندرستی نسبت به دولتهای از جهت اقتصاد ترقّیکردة اوراپه خیلی سست به راه مانده شده بود. اوج کسلیهای سرایتی-وبا، ورجه، چیچک، عرق حسبه حادثة طبیعی به شمار رفته، کسلی سل، ترخامه، قطور و دیگر سراسر پهن شده بود. درجة فوت عمومی نهایت بلند بود؛ سال 1913 به 1 هزار اهالی 29، 1 فوت راست آمد. تخمینیه 27% کودکان در سال یکم حیاتشان نابود میشدند.
بعد غلبة روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر سیستم نگهداری تندرستی به کلّی تغییر یافت. درازی عمر به حساب میانه در سالهای 70 نظر به دورة پیشزریوالیوتسیانی 2، 5 برابر افزود.
بعد از روالوتسیة اکتبر حکومت ساویتی عاید به محافظت سلامتی خلق روز کار 8-ساعته، محافظت محنت، سغرتة سوسیالی، در بارة محافظت مادر و کودک، ملّیکنانی داروخانهها و دیگر واسطههای طبّی و غیره یک قطار قانونها برآورد. یاری طبّی بیپول و عمومیخلقی شد. سال 1975 در مؤسسههای طبابتی ریسپوبلیکه (به حساب هزار کت) در تیرپیه 341، 5، جرّاحی 226، 8، آنکالوژی 27، 8، آتارینالرینگالوژی 22، آفتَلمالاگیه (چشمپزشکی) 21، 3، نیورالوژی 48، 1، گینیکالوژی 102، 2، برای زنهای حامله و تولدکرده 106، 6، بیماریهای سرایتی کودکان 192، 7 موجود بود. اینچنین 1553 دیسپنسر به اهالی خذمت میرساند.
سال 1974 2، 7 هزار ستنسیه و شعبة سنیتری-ایپیدیمیالاگی، 65، 2 هزار داروخانه به اهالی خذمت رساند. 45 انستیتوت طبّی و 5 فکولتیت انیویرسیتیتهای طبّی (سال تحصیل 1974/75) فرمسیوتها تییار میکنند. در انستیتوتهای طبّی 175، 7 هزار استودینت و در 379 مکتب میانة مخصوص طبّی 240. 7 هزار طلبه تحصیل میکرد. سال 1975 186 مؤسسة علمی طبّی، از جمله 132 انستیتوت تدقیقات علمی دایر به تدقیق مسئلههای طبّ کار برد. سال 1973 در سنتاریههای ریسپوبلیکه 251، 1 هزار، در خانههای استراحتی و پنسیانتها 185، 5 هزار کت بود. 1978 شمارة دُختُران در یک سال به 13، 2 هزار زیاد شده، به 518. 7 هزار نفر رسید.
سال 1974 برای سیستم نگهداری تندرستی و فیزکولتوره و اسپورتی ریسپوبلیکه 5902 میلیون صوم جدا کرده شد. غیر ها این، برای این ساحهها دولت، تشکیلاتهای کااپیرتیوی، اتّفاقهای کسبه، کالخوزها نیز مبلغ جدا میکنند. یاری طبّی به اهالی سال به سال بهتر شده، صف دُختُران تارفت میافزاید. سال 1974 در ریسپوبلیکه زیاده از 109 هزار کالّیکتیو فیزکولتوری، قریب 2، 5 هزار مکتب اسپورتی بچگان و جوانان، 100 مکتب مهارت اسپورتی، 7 انستیتوت و 15 تکنیکوم تربیة جسمانی، مکتب مرکزی ترینیرها بود. ریسپوبلیکه قریب 1، 7 هزار ستدیان (کلانترینشان در مسکو، لنینگراد، والگاگرد و دیگر شهرهای کلان) ، 22 قصر اسپورت، زیاده از 500 حوض شناوری، زیاده از 30 هزار زل اسپورتی، قریب 57 هزار میدان فوتبال، زیاده از 3 هزار خانة شکارچیان و ماهیداران داشت (1975). منطقههای اساسی توریزم: ساحل بهر سیاه کوکز، کوکز شمالی، شمال غرب ریسپوبلیکه (ولایت لنینگراد، کریلیه، نیمجزیرة کاله) ، پاوالجیه، اورال، آلتای و سین، کول بیکل و غیره. مرکزهای کلان توریستی: مسکو، لنینگراد، ساچ، گارکیی، الینوفسک، کویبیشیف، والگاگرد، ولدیواستاک و غیره؛ شهرهای قدیم: ناوگاراد، پسکاو، والاگده، یراسلول، سوزدل، سمالینسک و غیره. سال 1974 در ریسپوبلیکه 73 ساویت کشوری و ولایتی توریزم و ایکسکور-سیانی، 200 بیورای سیاحت و ایکسکورسیه، قریب 400 بزة توریستی، میه-مانخانه و کیمپینگهای اتّفاقهای کسبه، 9 لگیر الپینیستی و غیره کار میکرد.
ماریف خلق و مؤسسههای مدنی-معرفتی. در آخر عصر 19 روسیه از روی سوادناکی اهالی از دولتهای پیشقدم اوراپه خیلی قفا مانده بود. بنا به معلومات برویختگیری سال 1897 در تیرّیتاریة حاضرة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر فایض میانة سوادناکی اهالی از سن 9 تا 49-ساله 29، 6%، در بین مردان 44، 4%، در بین زنان 15، 4% بود. در ناحیههای ملّی دوردست درجة سوادناکی از این هم پستتر بود. بسیار ملّتها الفبای خود را نداشتند. از علم و معرفت تنها اعیان و اشراف، عملداران کلان و روحانیان بهره برده میتوانستند. سیستم معارف خلق روسیه در عرفة روالوتسیة اکتبر چنین زینهها داشت. مکتب ابتدایی مکتبهای نوع گوناگون را در بر میگرفت: آموزشگاههای ابتدایی 1-صنفه _ (3-4-ساله) ، 2-صنفه (5-6-ساله) ، آموزشگاههای ابتدایی عالی 4-صنفه (4-ساله) و غیره. بعد ختم گیمنزیة مردانه (8-ساله) و زنانه (7-8-سا-له) خوانندگان در آموزشگاههای ریلی (6-7-ساله) و سودا (7-8-ساله) ، آموزشگاه دینی (4-ساله) و سمیناریه (6-ساله) ، کارپوسهای کدیتی (7-ساله) ، انستوتوت اشرافدوختران (8-ساله) ، آموزشگاه اپرخیلی (7-8-ساله) معلومات میانه میگرفتند. مکتبهای میانة مخصوص، آموزشگاههای هنرمندی، خواجگی قشلاق، سودا و غیره نیز وجود داشتند. سمیناریهها (4-ساله) و انستیتوتهای معلمتییارکنی (3-ساله) هم بودند. خوانندگان در انیویرسیتیتها (4-ساله) ، مکتبهای عالی تکنیکی، اقتصادی (4-5-ساله) ، کورسهای عالی زنانه، آکادمیهای دینی (4-ساله) معلومات عالی میگرفتند. از سبب از همدیگر فرق کلان داشتن پراگرمّههای تعلیمیل مکتبهای ابتدایی و میانه، در دایرة مملکت نابرابر جایگیر شدن مکتبها، پولکی بودن تحصیل در مکتب میانه و عالی فرزندان محنتکش از علم و معرفت دور میماندند. سال تحصیل 1914/15 در همة مکتبهای مع-لومات عمومی، که در تیرّیتاریة حاضرة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر وجود داشتند، 5684 هزار، در 297 مکتب میانة مخصوص 35، 4 هزار طلبه، در مکتبهای عالی 86، 5 هزار استودینت بود.
ریوالیوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر به محنتکشان همة ملّتها در علم و معرفت را باز نمود. سال 1917 کامیس-سریت معارف خلق ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر تأسیس یافت. در اساس چندین دیکریتهایی، که به آنها ولاديمير الیچ لنین امضا کرده است، سیستم نو معارف خلق تشکیل یافت. آخر 1917-اوّل 1918 در بارة از دولت جدا کردن دین و جدا کردن مکتب از کلیسا، ملّیکنانی همة مؤسسههای تعلیم و تربیوی و به اختیار کمیسریت معارف خلق دادن آنها قانون قبول شد. اکتبر 1918 کامیتیت اجرائیة مرکزی عمومیراسّیه «نظامنامة مکتب یگانة محنتی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر» را تصدیق کرد. در نظامنامه قید کرده میشد، که تعلیم بیپول همة بچگان از 8 تا 17-ساله حتمیست. پرتیة کمونیستی و دولت ساویتی در یک مدّت نسبتاً کوتاه برهم دادند بیسوادی اهالی را وظیفة اساسی خود قرار دادند. سال 1920 ساویت کمیسران خلق ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در نزد کمیسریت معارف خلق کمیسیون فوقالعادة عمومیراسّییگی عاید به محو بیسوادی را تأسیس نمود. تا آخرهای 1932 در یک قطار ریانهای ریسپوبلیکه بیسوادی اساساً محو گردید. اگر سال 1939 89، 7% اهالی ریسپوبلیکه سوادناک باشد، پس سال 1970 آن به 99، 7 % رسید. در سیستم معارف خلق تغییرات زیادی به عمل آمد. سیستم تربیة تامکتبی بعد روالوتسیة اکتبر تشکیل یافت. اوّل سال 1974 در ریسپوبلیکه 67 هزار باغچة بچگان و یسلیهای دائماملکننده موجود بود، که در آنها 6138 هزار کودک تربیه مییافت. در پنجسالة 9-م سیستم معارف ریسپوبلیکه پرّه به معلومات میانة عمومی گذشت. سال تحصیل 1974/75 در 91، 6 هزار مکتب معلومات عمومی 23 941 هزار، در 2477 مکتب میانة مخصوص 2673 هزار، در 3589 آموزشگاه کسبهای تکنیکی 1701 هزار طلبه، در 475 مکتب عالی، از جمله در 38 انیویرسیتیت (32-تای آن پس از روالوتسیة اکتبر گشاده شد) 2798 هزار استودینت تحصیل میکرد.
ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر ریسپوبلیکة سیرملت میباشد؛ تعلیم در سیستم معارف خلق آن به 47 زبان برده میشود. پلنهای تعلیمی مکتبهای ملّی آموزش زبان و ادبیات ملّی را از روی پراگرمّه و کتابهای درسی مخصوص پیشبینی میکنند.
در دورة حاکمیت ساویتی در ریسپوبلیکه شبکة وسیع مؤسسههای بیرونزمکتبی تشکیل یافت. اوّل سال 1974 در این جا 2350 قصر و خانة پیانیران، 414 ستنسیة تکنیکهای جوان، 228 ستنسیة طبیعتشناسان جوان، 90 ستنسیة ایکسکورسیانی-توریستی، 98 باغ بچهها و غیره کار میکرد.
در تربیة کمونیستی محنتکشان و تشکّل معارف خلق مؤسسههای مدنی و معرفتی-کتابخانه، خانههای مدنیت و غیره رل کلان میبازند. در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر سال 1974 زیاده از 62 هزار کتابخانة عامّوی بود. کلانترین آنها: کتابخانة دولتی اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. به نام ولاديمير الیچ لنین در مسکو، کتابخانة دولتی عاموی به نام م. ا. سلتیکاو-شیدرین در لنینگرادو غیره.
سال 1974 در ریسپوبلیکه 639 موزیی، از آن جمله 87 موزی تاریخی-روالوتسیانی و تاریخی، 304 موزی کشورشناسی، 109 موزی یادگاری، 87 موزی صنعت و غیره کار کرد. کلانترین موزیّها: موزی ولاديمير الیچ لنین، موزی مرکزی روالوتسیة اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.، نگارستان تریتیکاو و موزی صنعت نفیسة به نام الکساندر سیرگییویچ پوشکین در مسکو، موزی روس و ایرمیتج در لنینگرادو غیره (نگرید نیز مسکو، لنینگراد).
یلم و موسّنسههای علمی. علمهای طبیعتشناسی و تیخن ا ک ی. هنوز در زمان روس کییف تکنیکة بناکاری (قلعه، عبادتخانه، کوشک) و هنرمندی به درجة بلند رسیده بود. در روسیه عصر 17 دانش علمی-عملی ترقّی کرده باشد هم، علم طبیعتشناسی و تکنیکی قریب وجود نداشت. دگرگونسازیهای اقتصادی، حربی و سیاسی عصر 18 طلبات را به متخصصان، دانش علمی و تکنیکی خیلی زیاد کرد. با راهبری بیواسطة پیاتر i در روسیه برای ترقّی دادن علمهای طبیعتشناسی و تکنیکی یک قطار چارهها ان-دیشیده شدند. در مسکو، پتربورگ، اورال و دیگر جایها مکتبهای مخصوص گشاده شدند.
برای آموزش و تدقیق تیرّیتاریة مملکت چند ایکسپیدیتسیهها تشکیل شد. روسیه رو به ترقّی نهاده بود، از این رو به متخصصان بامهارت و به رونق علم زمانوی احتیاج کلان داشت. برای حلّ این مسئلهها سال 1724 آکادمی فنها تأسیس داده شد، که آن در پیشرفت علم وطنی، به حیات تطبیق نمودن کامیابیهای علم رل بزرگ بازید. دایر به تصوّرات اتمی در بارة مادّه و قانونهای بقای مادّه و حرکت تدقیقاتهای کلان علمی گذرانیده شدند. زمین، عالم ههای-وانات و نباتات آن منتظم آموخته میشد.
گر سال 1724 آکادمی فنها تأسیس یافته باشد، در نیمة دوّم عصر 18 انیویرسیتیت مسکو (1755) ، آموزشگاه کوهکاری پتربورگ (حالا انستیتوت کوهکاری لنینگراد(1773) ، آکادمی طبّی-جرّاحی پتربورگ (1798) و دیگر دانشکدهها گشاده شدند.
در تاریخ علم روس فعالیّت م. و. لاماناساو، که اثرهایش قریب همة ساحههای علم را در بر میگرفتند، یک دورة طامع بود، در نیمة یکم عصر 19 زلیکتراتیخنیکه (پ. ل. شلینگ) ، متالورگیه (پ. گ. سابالیوسکیی) ، موشکسازی (ا. د. زسیدکا) ، کوپروکساز (س. و. کیاربیدز) ، راهآهنسازی (ن. آ. کرفت) و غیره رو به ترقّ نهاد. در نیمة دوّم عصر 19 عالمان روس در حلّ مسئلههای اساسی طبیعتشناسی سهم کلان گذاشتند. سال 1861 a. م. بتلیراف نظریة ساخت شیمیایی را آفرید. عالم برجستة روس ا. م. سیچیناو سال 1869 اثر برجستة خود «رفلکسهای مغز سر» را نوشت، که آن در فیزیولوژیة مغز سر دورة نو-دورة درک متریالیستانة فعالیّت عالی عصب بود. سالهای 60 ا. آ. کاولیوسکیی نظریة ایمبریالوژی ایوالیوتسیانی، b. 0. کاولیوسکیی پلیانتالوژی ایوالیوتسیانی را کشف کردند. سال 1869 د. ا. مندلیف قانون دوری المنتهای شیمیایی را کشف نمود، که اساس فیزیکة اتمی و شیمی عصر 20 گردید. از سالهای 60 فعالیّت علمی ک. ا. تیمیریزیف آغاز یافت، وهای به تعلیمات در بارة فتوسنتز سهم ارزنده گذاشته، دروینیزم را همهطرفه طرفداری کرد. سال 1883 اثر مشهور و. و. داکوچهیف «سیاه-زمین روس» از چاپ برآمد.
در نیمة دوّم عصر 19 به آموختن تیرّیتاریة روسیه، خصوصاً محلهای دوردست آن اهمیت کلان داده شد. عالمان نمایان روسیه و. و. برتالد، ن. ن. ویسیلاوسکیی، ا. و. مشکیتاو، ن. ل. سیویرتساو، پ. پ. سیمیاناو-تین-شنسکیی و دیگر در آموختن کشور ترکستان و پیشرفت علم و فن در این سرزمین خذمت شایان کردند. در ساحة علمهای تکنیکی نیز کشفیاتهای مهم به عمل آمدند. یکی از کشفیاتها از طرف ا. س. پاپاو سال 1895 اختراع کرده شدن رادیو بود. عالمان روس در ساحة الکتروتیخنیکه به کامیابیهای کلان نایل گردیدند. ا. ن. لادыگین سال 1872 لامپة تفسانیش، پ. ن. یبلاچکاو سال 1876 لامپة کمانشکل را اختراع کردند.
ریوالیوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر در تاریخ علم روس دورة نو گشاد. در نتیجة روالوتسیة اکتبر علم روس نه تنها مقداراً، بلکه صفتاً نیز تغییر یافت. کامیابیهای علم روس از اوّلین روزهای موجودیّت ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر به خذمت ساختمان جمعیّت سا-تسیلیستی گذاشته شد. دایر به ترقّیات ساحههای علیحدة علم و تکنیکه نگرید به باب «علم» مقالة اتّیفاتس ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی.
یلمهای جمعیّتشناسی. ف ا ل س ا ف ا. در روس قدیم غایههای فلسفی در زیر تأثیر دین مانده بودند. حرکتهای اجتماعی-دینی عصرهای 11-16 به پیشرفت افکار فلسفی مساعدت نمودند.
سال 1687 در مسکو آکادمی اسلاوین-یونانی-لاتینی تأسیس یافت، که در آن فلسفه و منطق در روح اریستاتیلیزم آموخته میشد.
یسلاهاتهای پیتر i حیات معنوی جمعیّت روس را به کلّی تغییر داده، ترقّیبت علم، مدنیّت دنیوی و فلسفه را تیزانیدند. در میانة عصر 18 ف. پراکاپاویچ و همفکران او در کار در روسیه پهن نمودن غایههای فلسفی ب. سپینازه، ر. دیکرت، ف. باکان، ‘ گ. لییبنیس، x. والف خذمت کلان کردند.
ساسگذار طبیعتشناسی ایکسپیریمینتلی و عنعنههای متریالیستی در روسیه میخائیل وسیلیویچ لاماناساو بود. از سال 1755 انیویرسیتیت مسکو 1 مرکز افکار فلسفی گردید. غایههای فلسفة اومانیستی و معرفتپروری پیدا شده، پهن گردیدند (ن. ا. ناویکاو، یه. پ. کازیلسکیی و دیگر).
کامیابی کلان افکار فلسفی روس در نیمة دوّم عصر 18 فلسفة ا. ن. ردیشیف میباشد. او اساسگذار عنعنههای روالوتسیانی در روسیه بود. در چاریک یکم عصر 19 افکار پراگریسّیوی جمعیّت روس را دسامبریستها به زینة بلندتر برداشتند.
سالهای 40-60 عصر 19 دورة تشکّل و نشو و نمای افکار متریالیستی در روسیه پادشاهی بود. آن در کروجاکهای ن. و. ستنکیویچ-م. ا. بکنین-و. گ. بیلینسکیی، ا. ا. گیرسین-ن. پ. آگریاو شکل گرفته، در فعالیّت ن. گ. چیرنыشیوسکیی، ن. ا. دابرالیوباو، د. ا. پسریف و پیروان آنها مکمّل گردید. در این دوره عقیدههای متریالیستی و. گ. بیلینسکیی پرّه تشکّل یافتند.
در نیمة دوّم عصر 10 رویة تأثیربخش متریالیزم طبیعی-علمی (ا. م. سیچیناو، ک. ا. تیمیریزیف، ا. ا. میچنیکاو؛ د. ا. مندلیف، ا. گ. ستالیتاو، ن. ا. اماو، ا. پ. پاولاف و دیگر) تشکّل یافت. سالهای 90 عصر 19 در روسیه غایههای مارکسیزم وسیع پهن شدند. نشر «کاپیتال» کرل مرکس به زبان روسی، چاپ شدن مقالههای ن. ا. زیبیر در بارة «انت-دیورینگ» ا فریدریخ اینگیلس و غیره در کار به موقع مارکسیزم گذشتن خلقچیان و پیش از همه، گ. و. پلیخنا و همفکران او شرایط مساعد فراهم آوردند. سالهای 90 عصر 19 مارکسیزم در افکار جمعیّتی و فلسفی روس جریان مستقل شد.
در حرکت سوسیال-دموکرات روسیه فلسفة متریالیزم دیالکتیکی تأثیر کلان داشت. در کار پهن کر-دن و حمایه نظریة متریالیزم تاریخی اثرهای پلیخناو «دایر به مسئلة انکشیاف لزر مانستی به تاریخ»، «دایر به رل شخص در تاریخ»، «مسئلههای اساسی مارکسیزم» و غیره رل کلان بازیدند.
اجادیات ولاديمير الیچ لنین در فلسفة مارکسیستی دورة صفتاً نو گشاد. ولاديمير الیچ لنین غایههای اساسی نظریة کرل مرکس و فریدریخ اینگیلس را به انابت گرفته، آنها را وابسته به شرایط نو مویین کرد، متریالیزم دیالکتیکی و تاریخی را وابسته به شرایط نو انکشاف داد. لنین در اثرهای خود تعلیمات متریالیزم تاریخی را همچون قسمی ترکیبی فلسفة مارکسیستی تکمیل داد، مسئلههای هستی جمعیّتی و شعور جمعیّتی، فارمسیههای جمعیّتی و اقتصادی، صنفها، دولت، مناسبتهای ملّی، عامل سوبژکتیوی، رل نظریة روالوتسیانی را کار کرده برآمده، نظریة روالوتسیة سوسیالیستی را انکشاف داد. اثرهای صاف به مسع-الههای فلسفی بخشیده شدة ولاديمير الیچ لنین اینهایند: «متریالیزم و ایمپیریاکریتیسیزم»، «دفترهای فیلاسافی»، «دولت و روالوتسیه»، «امپریالیزم همچون درجة به-لندترین کاپیتالیزم». میراث فلسفی لنین بعد از روالوتسییی کبیر سوسیالیستیی اکتبر اساس انکشاف فل-سفة مارکسیستی گردید.
تعریخشناسی. در روس قدیم اثرهای تاریخی خطّی آخر عصر 10-اوّل عصر 11 به وجود آمدهاند.
در چاریک اوّل عصر 18 اثرهای تاریخی ایجاد شدند، که در آنها سیاست حاکمیت مطلقة دوارینها از نقطة نظر ادیالوژی اساسناک کرده میشدند. در نیمة یکم عصر 19 علم تاریخشناسی برجوزی شکل گرفت. انکشاف افکار تاریخی روالوتسیانی-دموکراتی در روسیه این دوره با نام روالوتسیانیران دموکرات و. گ. بیلینسکیی، ا. ا. گیرسین، ن. پ. آگریاو، ن. گ. چیرنیشیوسکیی، ن. ا. دابرالیوباو زیچ علاقهمند میباشد.
به امپراتوری روسیه همراه گردیدن خلقهای زکوکزیه و آسیای میانه، اینچنین از خود کرده شدن سیبری و الیسکه شوق و رغبت مورخان را به آموختن شرق افزود. در آموزش تاریخ و مدنیّت خلقهای آسیای میانه، از جمله تاجیکان، هنوز در ابتدای عصر 19 موفقیّتهای کلان به دست آمدند. سفارتهایی، که روسیه پادشاهی در امارت بخارا و خانیهای خیوه و خوقند گشاده بود، در آموزش همهطرفة این کشور و گرد آوردن دستخطهای شرقی حصّة کلان گذاشتند (سفارت نیگر در بخارا، 1820؛ سفارت اگنتیف در خیوه و بخارا، 1858 و غیره). در عرفة به روسیه همراه کرده شدن آسیای میانه و بعد از آن برای تدقیق همهطرفة این سرزمین شرایط مساعد فراهم آمد. سال 1855 در انیویرسیتیت پتربورگ فکولتیت شرقشناسی تأسیس گردیده، انیویرسیتیت قزان به یکی از مرکزهای شرقشناسی تبدل یافت. شرقشناسان روس ا. ن. بیریازین، ن. ن. پنتوساو، گ. س. سبلوکاو، و. و. گریگاریف، و. و. برتالد، ن. لیکاشیپ و دیگر اثرهای یک قطار مورخان آسیای میانه، از جمله رشیدّودین فضلالله («جامع ات-تواریخ») ، نرشخی («تاریخ بخارا») ، میرزاشمس بخارایی («بیان بعضی حوادثات بخارا، خوقند و کاشغر») ، نیازمحمّد خوقندی («تاریخ شاهرخی») و غیره را ترجمه و نشر کردند.
ز سالهای 60 عصر 19 دایرة موضوع تدقیقات تاریخ وسیع شد. پلیخناو تاریخ حرکت روالوتسیة پرولتاری را در روسیه کار کرده، به تاریخ افکار جمعیّتی روس از موقع مارکسیستی نزدیک شد.
ولدیمیر الیچ لنین کانسیپسیة مارکسیستی تاریخ روسیه را کار کرده برآمد. او در بسیار اثرهای تدقیقاتی و برآمدهای پوبلیسیستی خود مسئلههای اساسی تاریخ روسیه و جهان را شرح داد. لنین در تعلیمات خود عاید به مناسبتهای متقابلة قانونهای عمومی، مخصوص و جزئی ترقّیات جمعیت، ترقّیات قوّههای استحصالکننده و مناسبتهای استحصالی، صنفها و مبارزة صنفی، روالوتسیة اجتماعی، پرتیة مارکسیستی تیپ نو، ملّتها و حرکت ملّی آزادیخواهی و غیره سهم بزرگ گذاشت.
در کار از نقطة نظر مارکسیستی آموختن تاریخ روسیه و جهان مارکسیستان ا. گ. شلیختیر، م. پ. میلیوتین، ن. ن. بتورین، و. و. واراوسکیی، ا. ا. سکوارساو-ستیپناو، ا. و. لونچرسکیی و دیگر حصّه گذاشتند.
بعد غلبة روالوتسییی اکتبر برای گذرانیدن تدقیقاتهای تاریخی در اساس متدلوژیة مارکسیستی-لنینی امکانیت پیدا شد.
سالهای 20 در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر دایر به تاریخ روالوتسیّهای فوریه و اکتبر، جنگ گرجدنی اوّلین اثرهای علمی به وجود آمدند، آموزش تاریخ ساختمان سوسیالیستی سر شد، به تدقیق تاریخ پرتیة کمونیستی اهمیت کلان داده میشد. قرارهای کامیتیت مرکزی وکپ (ب) و ساویت کمیسران خلق اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. (1934-36) دایر به آموزش و در مکتب و دانشکدههای عالی تعلیم فنّ تاریخ به انکشاف علم تاریخ در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر مساعدت کرد.
در عرفه و دورة جنگ بزرگ وطنی (1941-45) به موضوع-های حربی-تاریخی، تاریخ خلقهای اسلاوین، به مبارزة ضد ادیالوژی فاشیزم، از جانب فاشیستان ساختهکارانه شرح دادن پراسیسّ تاریخ عمومیجهانی دقّت مخصوص داده شدند. در دورة بعد جنگ مورخان ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر به آموزشی مسئلههای مهم تاریخ وطن (تاریخ دهقانان، ترقّیات دولت فئودالی، تاریخ حرکت روالوتسیانی، تاریخ خواجگی خلق و غیره) مشغول شدند. به تدقیق تاریخ قدیمة شرق اهمیت کلان داده شد.
قرارهای سعیزد 20-ام پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ (1956) و قرار کامیتیت مرکزی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ از 30 ژوئن 1966 «در بارة برطرف نمودن شخصپرستی و عاقبتهای آن» به انکشاف علم تاریخ تأثیر کلان رساندند.
قرارهای کامیتیت مرکزی پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ دایر به مسئلههای ایدئولوژی، خصوصاً قرار 1967 «عاید به تدبیرهای منبعده انکشاف دادن علمهای جمعیّتشناسی و بلند برداشتن رل آنها در ساختمان کمونیستی»، قرارهای سعیزدها، پلینومهای کامیتیت مرکزی پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوز کپسّ در ترقّیات علم ساویتی تاریخ رل مهم بازیدند.
مورّیخان ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در پیشرفت علم ساویتی تاریخ سهم باسزایی گذاشته، «تاریخ مسکو» (جلد 1-6، «آچیرکهای تاریخ لنینگراد» جلد 1-6) ، «تاریخ آکادمی فنهای اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.» (جلد 1-2) ، «تاریخ سیبری از دورههای قدیم تا حاضر» (جلد 1-5) و دیگر اثرها آفریدند.
ینستیتوت مارکسیزم-لنینیزم نزد کامیتیت مرکزی پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوز کپسّ، فیلیلهای در مسکو و لنینگرادبودة آن، کفیدرههای تاریخ پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ-ا مکتبهای عالی، انستیتوت تاریخ اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.-ا آکادمی فنهای اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. و دیگر مؤسسههای علمی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر دایر به تاریخ اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. تدقیقات میبرند.
یلم اقتصادیات. در روس قدیم غایههای اقتصادی در رسالهام دینی و حجّتهای حقوقی دولتی افاده مییافتند. در اوّلین حجّتهای روس کییف ایدههای اقتصادی کارکتر صنفی داشتند. در عصر 18 م. و. لاماناساو با غایههای پراگریسّیوی اقتصادی برآمد کرد. لاماناساو در اثرهای خود راههای از خود کردن بایگری تمیم مملکت، ساختمان فابریکه و زوادها، رونق سودا و افزایش شمارة اهالی را نشان داد. در میانههای عصر 19 دموکراتهای روالوتسیانی روس (و. گ. بیلینسکیی، ا. ا. گیرسین، ن. پ. آگریف، ن. گ. چیرنыشیوسکیی، ن. ا. دابرالیوباو) بر ضد حقوق کریپاستنایی برآمده، به افکار اقتصادی روس تأثیر کلان رساندند.
وّلین ترغیباتچی افکار اقتصادی مارکسیستی در روسیه گ. و. پلیخناو میباشد.
در ترقّیات اقتصاد سیاسی مارکسیستی و افکار اقتصادی روس ولاديمير الیچ لنین سهم بزرگ گذاشت. او نظریة اقتصادی مرکس را وابسته به شرایطهای کانکریتی راس-سیه ماهرانه به کار برد. لنین در اثرهای خود تعلیمات مرکس را در بارة پریدمیت و متد اقتصاد سیاسی، پرتییویّت آن، در با-رة درجههای ترقّیات کاپیتالیزم در صناعت، در بارة تکرار-استحصالکنی و کریزیسها غنیتر گرداند. لنین قانون ترقّیات نابرابر اقتصادی و سیاسی مملکتهای کاپیتالیستی را در دورة امپریالیزم کشف کرده، اثبات نمود، که سوسیالیزم میتواند سراوّل در چند و حتّی در یک دولت علیحدة کاپیتالیستی غلبه کند. او بعد از روالوتسیه رل اقتصادی و وظیفههای دولت دیکتتورة پرولتاریت را علمن اساسناک نموده پرنسیب، متد و شکلهای خواجگیداری سوسیالیستی را کار کرده برآمد.
تعلیمات لنین در بارة امکانیت، راهها و متدهای ساختمان سوسیالیزم در اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.، مسئلههای اقتصادی دورة گذرش در حجّتهای پرتیة کمونیستی، اثرهای اقتصادچیان ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر انکشاف داده شدند.
در میانههای سالهای 30 در دورة به آخر رسیدن گذرش و اساساً بنیاد شدن جمعیّت سوسیالیستی آموزش همهطرفة مناسبتهای استحصالی دورة سوسیالیزم، قانونهای اقتصادی جمعیّت سوسیالیستی سر شد. در ساحة متدلوژیة اقتصادیات سیاسی کار تدقیقاتی اوج گرفت. به پراگرمّة مکتبهای عالی آموزش اقتصاد سیاسی سوسیالیزم داخل کرده شد.
سالهای 60-اوّل 70 در علم اقتصادیات و کار عملی راهبری به خواجگی خلق متدهای اقتصادی-متیمتیکی وسیع به کار برده شد. در قرار کامیتیت مرکزی پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوز کپسّ «دایر به کار تشکیلات پرتیوی انستیتوت اقتصادی آکادمی فنهای اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.» (1 دسامبر 1971) وظیفههای علم اقتصادیات ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر مویین کرده شدند.
بیسیار مرکزهای تدقیقاتهای اقتصادی ریسپوبلیکه اهمیت عمومیاتّفاقی دارند. مهمترین آنها: انستیتوت اقتصاد آکادمی فنهای اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. (تأسیسش 1936) ، انستیتوت اقتصاد جهان و مناسبتهای بینلخلقی آکادمی فنهای اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. (1956) ، انستیتوت تدقیقات علمی اقتصادی نزد گاسپلن اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. (1955).
یلم حقوقشناسی. علم حقوقشناسی در دورة پیاتر i انکشاف یافته، سالهای 60 عصر 19 بسا اوج گرفت. علم هوقوکشناسی روس در اوّلهای عصر 20 پرّه زیر تأثیر برجوزیة لیبرالی مانده بود. در عرفة روالوتسیة اکتبر نظریة مارکسیستی-لنینی مسئلههای اساسی دولت و حقوق را به طور پرنسیبیلی حل نشده، برای شکل گرفتن علم نو حقوقشناسی امکانیت داد. در اساس کانسیپسیههای مارکسیستی مسئلههای دولت و حقوق هنوز در سالهای اوّل بعد از غلبة روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر کانستیتوتسیة نو ساویت-کانستیتوتسیة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر (1918) تهیه کرده شد، که آن پرین-تسیپهای لیپینی یگانگی حاکمیت دولتی، خودمویینکنی میل-لتها، ساویتها را همچون شکل دولتی دیکتتورة پرولتاریت م و-ایین میکرد. نظریة ساویتی حقوق دولت در کانستیتوتسیههای منبعدة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر (1924 و 1937) باز هم بیشتر انکشاف یافت. سیستم سودی، آرگنهای پراکورتوره (نگرید پراکورتورة اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.) در اساس علمی تشکیل شدند. سالهای 20 دایر به همه ساحههای حقوق کادکسهای قانونها قبول کرده شد. در پیشرفت علمی حقوقشناسی قرارهای کامیتیت مرکزی پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوز کپسّ «عاید به تدبیرهای منبعده انکشاف دادن علم حقوقشناسی و بهتر نمودن تعلیم حقوقشناسی در مملکت» (1961) و «عاید به تدبیرهای منبعده انکشاف دادن علمهای جمعیّتشناسی و بلند برداشتن رل آنها در ساختمان کمونیستی (1967) رل بغایت کلان بازیدند.
الیمان حقوقشناس ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در تهیة اساسهای قانونگذاری اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. دایر به ساحههای گوناگون حقوق، کادکسهای ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر و دیگر حجّتهای مهم قانونگذاری فعالانه اشتراک نمودند. در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر دایر به مسئلههای گوناگون علم حقوقشناسی مؤسسههای تدقیقات علمی حقوق، کفیدرههای فکولتیتهای حقوقشناسی انیویرسیتیت مسکو، لنینگراد، قزان و دیگر انیویرسیتیتها، آکادمی وزارت کارهای داخلی و مکتبهای عالی حقوقشناسی تدقیقات میبرند. نگرید نیز مقالة اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی، باب علم.
یلم ادبیاتشناسی. در تاریخ علم ادبیاتشناسی روس و. گ. بیلینسکیی، ن. گ. چیرنیشیوسکیی، ن. ا. دابرالیوباو و دیگر رل کلان بازیدهاند. آنها در اثرهای خود پرنسیبهای تاریخیت، خلق-یت و رئالیزم را حمایه میکردند. بعد از روالوتسیة اکتبر ادبیاتشناسی به علم مستقل تبدل یافت.
با تشبث مکسیم گارکیی سال 1932 انستیتوت ادبیات جهانی آکادمی فنهای اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. تأسیس گردیده، به مرکز تدقیقات مسئلههای ادبیاتشناسی تبدل یافت. در پیشرفت علم ادبیاتشناسی ساویتی اثرهای عالمان نام ا. س. آرلاو، ن. ا. کانرد، و. ف. شیشمریاو، و. و. ویناگرداف، و. م. جرمونسکیی، م. پ. الکسیاف، د. س. لیخچیاو، م. ب. خرپچینکا اهمیت کلان داشتند. سالهای 60-ابتدای سالهای 70 دایر به رئالیزم، مسئلههای گمنیزم در ادبیات مباحثهها برپا شدند؛ عاید به مسئلههای اکتولی رئالیزم سوسیالیستی کنفرانسهای عمومیاتّفاق برگزار گردیدند. قرار کامیتیت مرکزی پرتیة کامّویستی اتّفاق ساویتی کپسّ «دایر به تنقید ادب-بدیعی» (1972) تنقید ادبی و اده-بیاتشناسی را در ابتدای سالهای 70 خیلی جانناک کرد.
یلم زبانشناسی. آخر عصر 16-ابتدای عصر 17 اوّلین گرمّتیکههای اسلاوینی ترتیب داده شدند. اساسگذار زبانشناسی علم روس م. و. لاماناساو میباشد؛ او اساس گرمّتیکة علمی و تیرمینالوژی روس را ترتیب داد، اوّلین شده فکر از نقطة نظر مقایسوی-تاریخی آموختن زبانهای روسیه را بیان کرد. تعلیمات او را ا. x. واستاکاو و دیگر انکشاف دادند.
در نیمة یکم عصر 18 تدقیق زبان خلقهای مسکن روسیه سر شد. از جمله یک گروه تدقیقاتچیان (0. ن. بیاتلینگک، و. و. ردلاو، ک. گ. زلیمیه و دیگر) ساخت فونتیکی و گرمّتیکی زبان ترکی، دیلیکتاگرفیه، دیلیکتالوژی آن را آموختند. در شکل گرفتن زبانشناسی نظریهوی در آخر عصر 19-ابتدای عصر 20 نمایندگان مکتب زبانشناسی مسکو (اساسگذارش ف. ف. فارتونتاو) و قزان (اساسگذارش ا. ا. بادواپ دا کورتینه) تأثیر کلان رساند.
در نیمة دوّم عصر 19 و ابتدای عصر 20 آموزش زبانهای اسلاوینی (آ. م. بادینسکیی، و. ا. گریگاراویچ، ر. ف. برندت، ا. ا. کاچوبینسکیی و دیگر) دوام کرد.
در عصرهای 19 و 20 به آموزش زبانهای رمانی و ژرمنی، زبانهای خلقهای کوکز، حوزة بهر بلتیکه، شرق ساویتی، اینچنین زبانهای خارجی-مغولی، ختایی، ژاپنی، کارییگی، ترکی، ایرانی، عربی، زبانهای خلقهای افریکه و غیره اهمیت کلان داده شد.
بعد روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر بزة نظریهوی تدقیقات قطعیاً تغییر یافته، دایرة آن وسیع گردید. در ساحة لیکسیکاگرفیه جداً کار برده میشود. «لغت تفسیری زبان روسی» زیر تحریر د. ن. اشکاو (1934-40) ، «لغه-ت زبان ادبی حاضرة روس» در 17 جلد (1948-05) و دیگر لغتها نشر شدند. لیکسیکاگرفیة دوزبانه (لغتهای روسی-ملّی و ملّی-روسی) انکشاف مییابد.
دایر به دیلیکتالوژی زبانهای خلقهای اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. اثرهای خلاصوی آفریده میشوند، اطلسهای شیوة زبان روسی ولایتهای مرکزی، زبان بیلاروسی، شیوة خلقی زبان اکراینی ولایت ذَکرپتیه از چاپ برآمدند. اطلس دیلیکتالاگی عمومیتورکی، لغتهای دیلاکتالاگی زبانهان باشقردی، ایگوری، قزاقی، ازبکی، آذربایجانی و دیگر به چاپ تییار میشود. مسئلههای قانونهای ترقّیات زبان روسی (لیکسیکالوژی، گرمّتیکه، ستیلیستیکه، فرزیالوژی و غیره) آموخته میشوند. سالهای 60، علیالخصوص سالهای 70 زبان از نقطة نظر منطقی-متیمتیکی، ستتیستیکی مورد تحقیق قرار گرفت.
موسّیسههای اساسی زبانشناسی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در سیستم آکادمی ف اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. میباشد. فکولتیتهای فیلالاگی انیویرسیتیتها و انستیتوتهای پیدگاگی در ساحة زبان روسی کار علمی میبرند.
سال 1974 در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر تقریباً 3 هزار مؤسسة علمی (مکتبهای عالی نیز به همین حساب میدرآیند) ، زیاده از 1670 انستیتوت تدقیقات علمی بود. در ساحههای گوناگون علم (1979) تقریباً 900 هزار خادم علمی کار کرد. در بین خادمان علمی ریسپوبلیکه قریب 22 هزار دکتر علم و زیاده از 201 هزار نامزد علم بود.
ینستیتوتهای تدقیقات علمی و مرکزهای علمی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر با عالمان دیگر ریسپوبلیکههای اتّفاقی در علاقهمندی زیچ همکاری میکنند. در دورة حاکمیت ساویتی در ریسپوبلیکههای اوطانامی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر کدرهای علمی ملّی به کمال رسیدند، بسیار مؤسسههای علمی تشکیل شدند. عالمان ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در کار تشکیلاتهای علمی بهای-نلخلقی، کانگریسّهای علمی، کنفرانسها و غیره، که در اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. و خارجه برپا میشوند، فعالانه اشتراک میکنند. مسکو، لنینگراد، ناواسیبیرسک و دیگر شهرهای ریسپوبلیکه به مرکزهای کلان علمی تبدل یافتهاند.
متبوات، رادیو، تلویزیون. سال 1913 در روسیه 856 گزیته، 1331 جرنل، زیاده از 30 هزار نامگویی کتاب نشر شد. در دورة حاکمیت ساویتی کار نشریات خیلی ترقّی کرد.
در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر چند نشریات ریسپوبلیکوی-«ساویتسکیه روسیه»، «سا-وریمینّیک»، «دیتسکیه لیتیرتوره»، «ملыش»، «پراسویشینی»، «خداجنیک ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر» و دیگر کار میکنند.
در ولایتهایه کلان، کشور و ریسپوبلیکههای اوطانامی نیز نشریاتها هستند. سال 1974 در ریسپوبلیکه 50، 7 هزار نامگویی کتاب و براشیوره به زبان روسی، 1، 3 هزار نامگویی به دیگر زبانهای خلقهای اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.، 3 هزار نامگویی به زبان خلقهای مملکتهای خارجی کتاب چاپ کرده شد.
سال 1974 در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر 29 گزیتة عمومیاتّفاقی، 1 گزیتة ریسپوبلیکوی، 153 گزیتة کشوری، ولایتی و آکروگی، 81 گزیتة ریسپوبلیکههای اوطانامی و ولایتی، 428 گزیتة شهری، 1585 گزیتة ریانی و دیگر (4106 گزیته به زبان روسی، 304 گزیته به دیگر زبانهای خلقهای اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.) نشر میشد؛ به غیر از این 4940 نامگویی جرنل، هر گونه بیولّیتینها به زبان روسی، 71 نامگویی نشریة گوناگون به دیگر زبانهای خلقهای اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. و 142 نامگویی نشریه به زبان خلقهای مملکتهای خارجی نشر میشد. جرنلهای ادبی-بدیعی و جمعیّتی-سیاسی «مسکو» (از سال 1957) ، «نیوه» ( لنینگراد، از سال 1955) ، «دلنیی واستاک» (خبروفسک، از سال 1946) ، «دان» (راستاو دان، از سال 1957) «پادعیام» (وارانیج، از سال 1957) ، «ولگا» (سرتاو، از سال 1966) و غیره نشر میشوند.
هجم رادیوشونوانی مرکزی و محلی در تیرّیتاریة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر در یک شباروز 558، 6 ساعت میباشد. مسکو 8 پراگرمّه دارد، 3 پراگرمّة آن برای ناحیههای دوردست اخبارات میدهد. رادیو محلی به 46 زبان برنامهها دارد. در تیرّیتاریة ریسپوبلیکه، به غیر از مرکز تلویزیون عمومیاتّفاق (مسکو) ، در ریسپوبلیکههای اوطانامی، کشور، ولایت و آکروگهای اوتاوامی 78 ستودیة تلویزیون، 135 ستنسیة پراقتدار ریترنسلیتسیانی کار میکنند. برای ناحیههای دوردست سیبری، شرق دور، شمال ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر سیستم «واستاک» و «آربیته» خذمت میرساپد. حجم میانة نه-مایشهای تلویزیون در اک شباروز در تیرّیتاریة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر 990 ساعت می-باشد.
دبیات. میراث بای فلکلور روس در اساس سرود و غزلهای خلقی به وجود آمده است، که آن در طول عصرهای 11-17 پرّه شکل گرفت. در فلکلور عصر 18 محنت دهقانان، احوال وزنین کارگران، خروجهای آنها به مقابل خوجینانشان عکس یافته بودند. آخرهای عصر 19 در فلکلور سرود روالوتسیانی موقع مستحکم پیدا کرد. در ایجادیات دهانکی خلق روس سرودهای مراسمی، ایپیکی و افسانهها مقام خاص دارند. در سرودهای ایپیکی نیزا و نفاق اجتماعی دورههای گوناگون، در داستانها با-شد، مبارزة خلق بر ضد دشمنان وطن، ایدهآلهای قهرمانی، حقیقت و عدالت، قوّة بیانتهای خلق و غیره ترنم میشوند. در داستانهای ایپیکی کارنمایهای بهادران الیه مورامیس، دابرینیه نیکیتیچ، وسیلیی بوسلهیف وصف شده است. در عصر 19 رمانس و رباعی بیشتر انکشاف یافتند و یک قطار اثرهای فلکلوری کتابت شدند. یادگاریهای برجستة ادبیات قدیمة خطّی روس به چاریک دوّم عصر 11 منسوبند.
دبیات عصر 14 سالهای 50 عصر 15 ادیالوژی دورة در اطراف مسکو متّحد شدن کنیزیهای روس شمال-شرق را افاده میکند. جنر داستان قهرمانی-تاریخی («داستان زد و خورد ناوگارادیها با سوزدلیها»، سیکل داستانها بر وصف اانّ ناوگارادسکیی، «قصّة میرکوریی سمالینسکیی»، «قصّة تیمور لنگ») انکشاف مییابد.
در نیمة دوّم عصر 15-اوّل عصر 16 در ادبیات اسلوب ایکسپریسّیوی-ایماسیانلی، جنر افسانة سیاسی و پوبلیسیستیکه رواج یافت. در ایجادیات فیادار کرپاو، ایوان پیریسویتاو، ارمالهای-ارزم بعضی غایههای دورة احیا انعکاس گردیدند.
در عصر 17 ادبیات نوع اسرهان میانه تدریجاً به ادبیات دورة نو تبدل مییابد، جنرهای نو ادبی پیدا شده، پراسیسّ دموکراتیکنانی ادبیات سرعت میگیرد. ادبیات عصر 17 به حیات نزدیک گردید، در نثر تحلیل پسیخالاگی مشاهده میشد، اثرهایی تألیف میشدند، که اساس آنها را ماجرای عشقی تشکیل میکرد، ترجمة ناویلّه و رمانهای ریسری اوج گرفت. کلسّیسیزم در ادبیات روس در مبارزه با براکّا و تمام میراث ادبیات عصرهای میانه تشکّل مییافت. در ایجادیات ا. د. کنتیمیر، در رسالة و. ک. تریدیکاوسکیی «اصول نو و مختصر ایجاد شعر روسی» (1735) ، «نامهها در باب شعرنویسی» (1747) ، ا. پ. سومراکاو (1717-77) و «ریتاریکه» (1746) لاماناساو همة جنرهای اساسی ادبیات مویین و تعسیف کرده شدهاند. اثرهای فاجعویی سومراکاو و قصیدههای روسی لاماناساو ابتدای حقیقی ادبیا-تی نو روس گردیدند. در ادبیات کلسّیسیزم جنرهای هجو این-کیشاف مییابد (ا. د. کنتیمیر، ا. پ. سومراکاو، م. و. لاماناساو). در چاریک آخر عصر 16، بعد از چاپ برآمدن اثر د. ا. فانویزین («نارسیده») جنر مضحکه مقام نو پیدا میکند، وسعت جنر فاجعه نیز به همین دوره راست میآید. اثر ا. ن. ردیشیف (1749-1802) «سیاحت از پتربورگ به مسکو» (1700) اوّلین کتاب آریگینلی بود، که به جنر سینتیمینتلیزم تعلق دارد. پاوستهای «مکتوبهای سییاه روس» ن. م. کرمزین (1766-1820) راههای پیشرفت نثر سینتیمینتلی را مویّه کردند.
دبیات نیمة یکم عصر 19 با تیز و تندشوی کریزیس سیستم کریپاستنایی، اوج حرکت ملّی، پخته رسیدن غایههای دوارینهای روحیة روالوتسیانی داشته، که از ابتدای دورة یکم حرکت آزادیخواهی در روسیه درک میدادند، کارکترناک میباشد. جهتهای کلسّیسیزم و سینتیمینتلیزم در فاجعههای منظوم و. ا. آزیراف (17160-1816) افاده شدهاند.
سرامدان نظم مغموم و. ا. جوکاوسکیی (1783-1852) و ک. ن. بتیوشکاو (1787-1855) بودند. سالهای 20 عنعنههای آن در ایجادیات ا. ا. دیلویگ (1798-1831) ، ن. م. یزیکاو (1803-46) ، ب. ا. برتینسکیی (1800-44) وسعت یافت. نظم گرجدنی جریان دیگری را به وجود آورد، که در فعالیّت شاعران-دسامبریستها: و. ف. ریوسکیی (1795-1872) ، ک. ف. ریلییف (1795-1826) ، و. ک. کیوخیلبیکیر (1797-1846) و ا. ا. بیستوجیف-مرلینسکیی (1797-/837) خیلی خوب افاده یافته است. ا. ا. کریلاو و ا. س. گریبایداف در جنرهای ایپیکی و درموی اساسهای استتیکی رئالیزم تنقیدی را کار کرده برآمدند.
در حرکت ادبی سالهای 30 عصر 19 فعالیّت الکساندر سیرگییویچ پوشکین (1799-1837) مقام خاصی دارد. با مرور زمان پوشکین قانونهای ابژکتیوانة تاریخ را درک کرده، دریافت زمینههای عدالت جمعیّتی را در رفت خود پراسیسّ تاریخی مشاهده نمود.
در چاریک دوّم عصر 19 ادبیات روس در شرایط بغایت وزنین پیش میرفت. حکومت پادشاهی سیاست برهم دادن مدنیّت پیشقدم را پیش گرفت. با وجود این، عنعنههای نظم ریلیستی را، که به آن پوشکین اساس گذاشته بود. میخائیل یوریویچ لیرمانتاو ادامه داد. رئالیزم روس در ایجادیات نیکالهای وصلیویچ گوگول، الکسی وویلیویچ کالتساو، در مقالههای تنقیدی-استتیکی الکساندر ایوانوویچ گیرسین و بیلینسکیی هرجانبه و خوب افاده یافتند.
سالهای 1839-46 «آتیچیستوینّыی زپیسک»، بعدتر جرنل «ساوریمینّیک» رل پراگریسّیوی بازید. در عصر 19 ادیبان روس در ترقّی افکار استتیکی رل کلان بازیدند. ویسّریان گریگاریویچ بیلینسکیی، الکساندر ایوانوویچ گیرسین، نیکالهای گوریلاویچ چیرنیشیوسکیی تاریخ ادبیات روس را همبسته با تاریخ مبارزة آزادیخواهی تحلیل میکردند. بیلینسکیی خصوصیتهای رئالیزم روس را در دورههای اوّل تشکّل آن مویین کرد. دموکراتهای روالوتسیانی نیکالی الکساندراویچ دابرالیوباو و نیکالهای گوریلاویچ چیرنیشیوسکیی کار او را دوام داده، خصوصیتهای اساسی ایجادیات نه-ویسندگان بزرگ روس را مویین نمودند.
استیتیکة ویسّریان گریگاریویچ بیلینسکیی به ایجادیات نویسندگان فیدار میخیلاویچ داستایوسکیی (رمان «آدمان بیچاره”، 1846) ، الکساندر ایوانوویچ گیرسین (رمان «که گنهکار»، 1846-47) ، ایوان الکساندراویچ گانچراف) رمان «تاریخ مقرّری»، 1847) ، ایوان سیرگییویچ تورگینیف («خاطرههای شکارچی»، 1847-52) و دیگر تأثیر کلان رساند.
نیمة دوّم عصر 19 دورة گلگلشوکوفی رئالیزم تنقیدی روس میباشد. فیدار میخیلاویچ داستایوسکیی در اثر خود «خاطرهها از خانة بیجان» (1861-62) ، الکسی فیافیلکتاویچ پیسیمسکیی در رمان «هزار جان» روسیه کریپاستپایی، قشّاقی، بیحقوقی و ظلم و استبداد آن را به قلم دادهاند. تورگینیف در رمانهای «رودین* (1856) و «آشیان دوارینها» (1859) به هم موافقت نکردن گفتار و رفتار اشرافان را، که به عاقبتهای فاجعویی آورده میرساندند، نشان میدهد. زمینههای اجتماعی و پسیخالاگی پیدا شدن «آدمان زیادتی را» ایوان الکساندراویچ گانچراف در رمان-«آبلاماو» (1859) خیلیخوب تدقیق کرده است.
در آخر سالهای 60 یکی از شاهاثرهای ادبیات روس و جهانی-رمان «جنگ و صلح» لیف نیکالیویچ تالستایی (1828-1910) تألیف شد. رمان «جنگ و صلح» جنگنامة ملّی خلقیست، که در آن قسمت خلقها، آدمان علیحده، واقعههای حقیقی تاریخی، اربابان تاریخی در پیدرهمی خرانالاگی و رابطة منطقی استاکارانه به قلم داده شدهاند. سالهای 70 داستان نیکالی الکسیافیچ نیکرساو «در روسیه آسوده کیست؟» (1866-76؛ ترجمة تاجیکی، 1980) نشر شد، که آن «قاموس حقیقی حیات خلق روس* بود. در آن هلاکت حاکمیت پامیشیکی، اصلاحات دهقانان و عاقبتهای آن، صبر و طاقت چندینعصره، اعتراض خلق باشوبامده افاده یافتهاند. وسیوالاد میخیلاویچ گرشین و و. گ. کارالینکا در ایجادیات خود تصویر ریلیستانه را با رمانتیکه علاقهمند نموده، به ادبیات با موضوع قهرمانی داخل شدند.
نتان پاولافیچ چخاو (1860-1904) در پاوست، حکایه، پیسه و حکایههای هجویی («آدم در غلاف»، «سه خواهران»، «عروس»، «ماهیخورک»، «ونیه-تغا*، «باغ آلوبال و» و غیره) خلق و اطوار میشنها، مردم بیکس و کویی و ناکامیهای آنها را ریلیستانه به قه-لم داد. شکلهای نو ادبی، که چخاو به وجود آورد، به پیشرفت ناویلّیستیکه و دراماتورگیة روس و جهان تأثیر کلان رساند.
به دورة سوّم-دورة پرولتاری حرکت آزادیخواهی داخل شدن روسیه در پوبلیسیستیکة سالهای 90، که در صحیفههای جرنلهای «ناوایی سلاوا»، «جیزن» و غیره چاپ میشد، انعکاس شده است. دگرگونیهای اجتماعی سالهای 90 در ایجادیات مکسیم گارکیی (1868-1936) عکس گردیده است. گارکیی همچون افادهکنندة روح روالوتسیانی صنف کارگر بهترین عنعنههان رئالیزم و رمانتیزم پراگریسّیوی عصرهای 19-20-را ادامه داد. قهرمانان افسانوی و رمانتیکی اثرهای او «کمپیر ازیرگیل» (1895) ، «ترانة لاچیو» (1899) ، «ترانة مرغ طوفان» (1901) عامّه را به مبارزة روالوتسیانی دعوت میکردند. در آخر سالهای 1890-اوّل سال 1900 در رمان و پیسههای مکسیم گارکیی پدیدههای رئالیزم سوسیالیستی مشاهده گردید. در رمان «فامه گاردییف» (1899) ، پاوست «سه نفر» (1900) تاریخ ایکیشاف کاپیتالیزم در روسیه، کارکتر برجوزیة روس و رل پرولتاریت در انکشاف حرکت آزادیخواهی نشان داده شده است. در پیسة «میشنها* (1901) کارگر روس اوّلین بار همچون قهرمان نو تاریخ عرض وجود کرد، در پیسة «در قعر» (1902) حیات آنهایی، که از جبر کاپیتالیزم به «قعر*-ا زندگی افتادهاند، انعکاس یافته است، در پیسة «دچن-نینها* (1904) استادان مدنیّت را دعوت کرده است، که برای خلق اجاد نمایند، در پیسة «وحشیها» (1905) وحشانیت برجوزیه فاش شده است. 27 نوامبر 1905 در پتربورگ اوّلین بار مکسیم گارکیی و ولاديمير الیچ لنین با هم واخوردهاند، که این به تمام فعالیّت منبعدة نویسنده تأثیر بزرگ گذاشت. گارکیی در آچیرک و پمفلیتهای خود «در امریکا» و «مصاحبههای من» (هر دو 1906) روالوتسیة روس را حمایه و بردروغی دموکراتیة برجوزیّه را فاش کرد. با راهبری پرتیة بلشویکی در راه سوسیالیزم مبارزه بردن و در جریان این مبارزه به وجود آمدن آدم نو بار نخست در ادبیات بدیعی در رمان گارکیی «مادر» (1906) انعکاس شده است. ولاديمير الیچ لنین دستنویس رمان «مادر» را خوانده، اهمیت زمانوی آن را تأکید نمود. پاوست «توبه» (1908) ، که روح ایدهآلیستی داشت، دو-چار تنقید سخت لنین گردید. در پیسههای «آخرینها» (1908) ، «حیات متویی کاجیمیکین* (1910-11) حیات میشنی و دشمنان ایقیلاب تنقید شده است. مکسیم گارکیی به قوّة تشکیلاتی پرتیه، پرولتارنت روالوتسیانی و اتّفاق آن با دهقانان در دورة تییاری و گذرانیدو روالوتسییی کبیری سوسیالیستی اکتبر بهای درست داده نتوانست. لنین او را برای این سخت محکوم نمود و کمبودیهای غایوی گارکیی را سر وقت نشان داده، او را چون ادیب پرولتاری، بنیادگذار مدنیّت سوسیالیستی و یاردمچی صادق پرتیه تربیت کرد.
هنوز در سالهای 90 با نشر مجموعههای شعرهای ک. د. بلمانت (1867-1942) «در بیکناری» و «خاموشی»، مجموعة بریوساو «سمبلستان روس»، اینچنین شعرهای و. سالّاگوب (1863-1927) ، د. س. میریجکاوسکیی (1866-1941) و دیگر در ادبیات جریان نو-سمبلیزم شکل گرفت. سمبلستان در اطراف نشریههای «سیویرنыی ویستنیک»، «میر اسکوسّتوه»، «ناوыی نوت» متّحد شدند. منقّدان بااستعداد– مارکسیستان گ. و. پلیخناو (1856– 1918) ، و. و. واراوسکیی (1871-1923). ا. و. لونچرسکیی (1875-1933) و دیگر با جهالتپرستی در ادبیات مبارزه میبردند. مقالههای لنین «تشکیلات پرتیوی و ادبیات پرتیوی»، «خاطرة گیرسین»، «عاید به افتخار ملّی ولیکاروسها» پراگرمّة جنگاورانة تنقید بلشویکی گردیدند.
در عرفة روالوتسیة اکتبر پرالیتکولت تشکیل شد، که آن در بین پرولتاریت کار مدنی-معرفتی میبرد. نظریهچیان پرالیتکولت به وجود آوردن مدنیّت مخصوص پرولتاری را ضرور شماریده، اهمیت میراث مدنی گذشته را انکار میکردند، نسبت به پرتیه و دولت غایههای سیپرتیستی میگذرانیدند. مکتوب کامیتیت مرکزی رکپ (ب) «عاید به پرالیتکولتها* (1920) ، که ختایهای این جریان را آشکار مینمود، در تاریخ حیات ایدئولوژی جمعیت رل کلان بازید.
دبیات دورة جنگ گرجدنی (1918-20) روحیة روالوتسیانی را افاده میکرد. نظم بعدیریوالیوتسیانی ولاديمير ولاديميراویچ میکاوسکیی-«قصیدة روالوتسیه»، «لیوыی مرش» (هر دو 1918) و غیره در تاریخ لیریکة جهانی ظهورات نوی بود.
یک زمره نویسندگان بااستعداد-د. ا. فورمناو (1891-1926) ، ب. ا. لورینیاو (1891-1959) ، ل. م. لیاناو (تولد 1899) ، ک. ا. فیدین (1892-1977) و دیگر در مطبوعات دوری فرانتی کار میکردند و برای اثرهای منبعدة خود متریال فراوان جمع میآوردند. از سال 1921 نشر جرنلهای ادبی-بدیعی «کرسنیه ناو»، «کنیگه ا روالیوتسیه»، «پیچت ا روالیوتسیه»، «سیبیرسکی آگن»، «مالادیه گوردیه»، «ناوыی میر»، «اکتبر» سر شد. رمان ا. س. سیارفیماویچ «سیل آهنین» (1924) در انکشاف ادبیات رئالیزم سوسیالیستی رل مهم بازید. د. ا. فورمناو در را-من «چپهیف» (1923) حقیقت تاریخی و پسیخالاگی را با بدیعیت بلند افاده کرد. ا. ا. فدییف در رمان «تارمار» (1927) اوّه-لین شده آبرز بلشویکان را آفرید. آفریده شدن آبرز و. ا. لیشگه (آچیگرک مکسیم گارکیی «ولاديمير الیچ لنین (1924-1931) ، داستان «ولاديمير الیچ لنین» (1924) و سلسلة شعرهای میکاوسکیی اهمیت بغایت کلان داشت.
در نیمة دوّم سالهای 20 در موضوع پیشرفت خواجگی خلق رمانهای «سیمان» ف. و. گلدکاو، «پیچ دامنگی» (1925) ن. ن. لیشکا، «زواد چوب» (1928) ا. ا. کروهیوه آفریده شدند. در این دوره جنر پاویلّیستیکة ادبیات ساویتی ترقّی میکند (ناویلّههای «راه قدیمه» (1927) ا. تالستایی، «ترنسوهال» (1926) ک. فیدین). در نظم نیمة دوّم سالهای 20 داستانهایی ایجاد شدند، که اهمیت اجتماعی-تاریخی روالوتسیّه را مورد تحلیل قرار دادهاند: داستان «خوب» (1927) ولاديمير ولاديميراویچ میکاوسکیی، داستان سیرگیی الکساندراویچ اسینین «قصّة بیست و شش نفر» (1924) ، داستان پستیرنک «سال نهصد و پنجم» (1925-26) و غیره.
در مرکز دقّت ادبیات ساویتی سالهای 30 آدم نو میایستاد، که او در دورة ساویتی به وایه رسیده، تربیه یافته است. نیکالی الکساندراویچ آستراوسکیی (1904-36) در رمان «آب و تاب یافتن پولاد» (قسم 1-2، 1932-34) آبرز کمونیست جوان را آفرید، که او بهر کار روالوتسیه قوّه و جان خود را دریغ نمیدارد. در ایپاپیّه م. شالاخاو «دان آرام» (1928-40) قسمت تاریخی کزکان دان در روالوتسیه نشان داده شده است.
در ادبیات سالهای 30 رل رمان تاریخی بلند شد. در این دوره «کیوخلیه» (1925) و «مرگ وزیر مختار» (1927-28) یو. ا. تыپیناو (1894-1943) ، «ردیشیف» (1932-39) آ. د. فارش (1873-1961) ، «ستیپن رزین» (1926-27) ا. پ. چپыگین (1870-1937) ، «امیلین پ و-گچیاو» (1938-45) شیشکاو، «چنگیزخان» (1939) و. گ. یان (1875-1950) و غیره آفریده شدند. رمان a. تالستایی «پیاتر 1» (1929-45) واقعة بزرگا در ادبیات گردید. مستحکم گردیدن رابطة ادبیاتهای ملّی اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. جهت ته-رقّیات ادبیات سالهای 30 میباشد. حیات خلقهای برادر موضوع اساسی ادبیات روس گردید: «شعرهای کخیتیه» (1935) نیکالهای تیخاناو (1896-1979) ، «قیدهای سفر» (1934) b. م. انبیر (1890-1972) ، «قرب و-غاز» (1932) ، «کالخیده» (1934) کانستنتین گیارگییویچ پوستاوسکیی (1892-1968) ، «آدم پوستش را عوض میکند» (قسم 1-2، 1932-33) ، ب. یسینسکیی (1901-41) به همین موضوع بخشیده شدهاند. سالهای 20-30 دورة گل-گلشوکوفی ادبیات ساویتی بچگانه بود. افسانه و شعرهای کارنیی چوکاوسکیی، سمویل مرشک، اثرهای ارکدیی گیدر، ولاديمير میکاوسکیی، اگنیه برتا، سیرگیی میخلکاو و دیگر در کار در روح غایههای ساتسیلیزم تربیه نمودن بچهها رل بغایت مهم بازیدند.
ز روزهای اوّل جنگ بزرگ بتن (1941-45) ادبیات ساویتی فعالیّت خود را پرّه به حفظ وطن سوسیالیستی روانه کرد. بسیار نویسندگان (ارکدیی گیدر، یو. کریماو، م. پیتراف، ا. اتکین و دیگر) در راه حمایه وطن جان نثار نمودند. سرود «جنگ مقدّس» (1941) لیبیدیف-کمچ به گیمن جنگ بزرگ وطنی تبدل یافت. در این دوره شعرهای بلندغایه کانستنتین سیماناو «انتظارم باش»، «کُش او را!*، ا. ا. سورکاو «سرود دلیران»، ا. اخمتاوه «مردانگی»، اثرهای پوبلیسیستی ا. ایرینبورگ «جنگ* (کتاب 1-3، 1942-44) ، ا. تالستایی «چه را ما حمایه میکنیم»، «جنگاوران روس»، م. ا. شالاخاو «مکتب عداوت»، ل. لیاناو «شرف روسیه»، «غضب» ایجاد گردیدند، که آنها ادبیات روس را از جهت موضوع خیلی گپی گرداندند. داستان ا. ت. تورداوسکیی «وسیلیی تیارکین» (1942-45) اثر برجستهترین ادبیات دورة جنگ به شمار میرود.
پس از جنگ رمان «گوردیة جوان» (1945، تحریر نو 1951) ا. فدییف و «داستان مرد حقیقی» (1946) ب. پالیوایی تألیف شد، که در این اثرها فضیلتهای آدم ساویتی-غالب فاشیزم انعکاس گردیده است.
در ترقّیات ادبیات بعدجنگی سالهای 1946-48 قرارهای کامیتیت مرکزی وکپ (ب) دایر به مسئلههای ایدئولوژی («در بارة جرنلهای «زویزده» و « لنینگراد» و غیره) اهمیت کلان داشتند. آخر سالهای 40-اوّل سالهای 50 محنت قهرمانانة خلق یکی از موضوعهای اساسی ادبیات روس گردید. بسیار نویسندگان کوشش مینمودند، که آبرزهای محنتکشان پیشقدم شهر و دهات، کمونیستان-تشکیلاتچیان عامّه، کامندیران استحصالات را آفرند. چنینند آبرزهای واراپهیف از رمان «بخت» پ. ا. پاولینکا (1899-1951) ، اینجینیرها بتمناو و بیریدزی از رمان «دور از مسکو» و. ن. اجهیف (1915-68) ، پیرسانجهای رمان «درو» گ. ا. نیکالهیوه (1911-63) ، «روزهای حیات ما» و. ک. کیتلینسکیه (تولد 1906) ، «بلندی» ا. 3. وا-رابیاوه (تولد 1910) ، آبرزهای سه نسل سلالة کارگران-کشتیسازان از رمان و. ا. کاچیتاو (1912-73) «جربینها» و دیگر.
نویسندگان ساویتی در مبارزه بهر صلح فعالانه اشتراک نموده، طرز زندگانی برجوزی و ادیالوژی برجوزی، امپریالیزم و مستملکداری را فاش، تضاد دو سیستم جمعیّت را نشان میدهند. به این کتاب شعرهای ک. سیماناو «دوستان و دشمنان» (1948) ، ا. سورکاو «صلح به جهان» (1950) ، ن. تیخاناو «دو جریان» (1951) ، پیسة کانستنتین سیماناو «مسئلة روس» (1946) ، لورینیاو «صدای امریکا» (1950) و غیره مثال روشن شده میتوانند.
در ادبیات بعدجنگی روس رمان و. پهنوه «کروجیلیخه» (1948) ، اثر سهگانة و. ا. کویرین «کتاب گشاده» (1949-56) ، حکایههای س. پ. انتاناو (تولد 1915) ، یو. م. نگیبین (تولد 1920) موقع خاص دارند. در رمان اجتماعی فلسفی ل. لیاناو «بیشة روس» (1953) ماهیّت اومانیستی کارنمایی خلق در جنگ ضد فاشیزم افاده گردیده، محنت همچون ایجادیات ترنم شده است. در اثرهای ک. ا. فیدین، گ. م. مرکاو، س. و. سرتکاو، و. ا‘. زکروتکین، ف. و. گلدکاو، و. ا. سمیرناو و دیگر واقعههای پیش-ازریوالیوتسیانی و دورة روالوتسیة اکتبر انعکاس گردیدهاند.
غلبة خلق ساویتی در جنگ بزرگ وطنی، برپا شدن سیستم جهانی سوسیالیزم، پراسیسّ باشدّت زوال سیستم مستملکداری سیمای سییاره را تغییر داده، در نزد خادمان ادبیات وظیفههای نو به نو گذاشتند.
سالهای 50 ادبیات با اثرهای نوا، که در آنها حقیقت حاضرة ساویتی همهطرفه تحلیل کرده میشدند، غنی گردید. در برابر مسکو و لنینگرد در والاگده، وارانیج، راستاو دان، سمالینسک، ارکوتسک، خبروفسک و دیگر شهرهای ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر نیز مرکزهای کلان ادبی به وجود آمدند. سال 1958 اتّفاق نویسندگان ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر تأسیس یافت. در اتّفاق ساویتی و بیرون از خاک آن اثرهای نویسندگان ملّتهای گوناگون ریسپوبلیکه-تاتار م. جلیل (1906-44) ، اور رسول غمزتاف (تولد 1923) ، باشقرد م. کریم (تولد 1919) ، بلقر ق. کولییف (تولد 1917) ، قلماق د. کوگولتیناو (تولد 1922) ، چوکچ یو. رыتهز و (تولد 1930) و بسیار دیگر نویسندگان شهرت پیدا کردهاند. ادبیات خلقهای برادر مملکت، از آن جمله خلقهای ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر، نه تنها تأثیر ادبیات ساویتی روس را حس میکنند، بلکه در این زمان خود نیز به آن تأثیر الهامبخش میرسانند.
سالهای 50-60 در برابر نثر نظم هم خیلی ترقّی کرد. در این دوره پ. انتاکالسکیی، ن. اسییف، س. مرشک، ل. مرتыناو، م. سویتلاو، ا. اخمتاوه، ب. سلوسکیی، د. سمایلاو، ا. یشین، و. شیفنیر، و. ساکالاو و دیگر با مجموعههای شعرهای بلندمضمون خود خز-نة نظم ریسپوبلیکه را غنیتر گردانیدند. آخر سالهای 50-اوّل سالهای 60 به ادبیات یک زمره نویسندگان صاحباستعداد-ا. اوتوشینکا، a. وازنیسینسکیی، ر. راجدیستوینسکیی، b. سیبین و دیگر داخل شدند.
در ادبیات سالهای 60 حکایه م. شالاخاو «قسمت آدم» (1957) به اوج نو به نام «نثر حربی» ابتدا گذاشت. اثرهای ا. کلینین، گ. بکلناو، یو. باندریف و ب. وسیلیف و دیگر نیز به موضوع جنگ بزرگ وطنی بخشیده شدهاند.
سالهای 50-60 قسم 2-یوم رمان م. شالاخاو «زمین کارمشده» (1955-60) و بابهای نو رمان او «آنها بهر وطن جنگیدند» (1943-69) از چاپ برآمد، که آن واقعة کلانی در ادبیات روس بود. در نثر سالهای 60-70 موضوع قشلاق موقع مخصوص پیدا کرد. و. کاچیتاو در رمان «برادران ارشاوها» (1958) آبرز صنف کارگر، و. کاجیونیکاو در پاوست «ش-ناس شوید، بلویف!» (1960) آبرز کارکن خواجگی، راهبر عهدهبرای کالّیکتیو کلان را آفریدند. در ساختمان کمونیستی بیش از پیش بلند شدن رل مدنیّت بدیعی در قرار کامیتیت مرکزی پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی کمونیستیچیسکیه پرتیه ساویتسکاگا سایوزه کپسّ «در بارة تنقید ادبی-بدیعی» (1972) قید شده است. این قرار در این زمان به بلند برداشتن سویه غایوی استتیکی صنعت ساویتی، م و-بارزة آشتیناپذیر بر ضد ادیالوژی برجوزی، تدقیق نمودنی پراسیسّهای در جمعیت به عملاینده، خصوصاً به مناسبت روالوتسیة علمی و تکنیکی، که به تشکّلل سیمای معنوی زمان و آدم دوران ما تأثیر میرساند، دعوت میکند.
به طور حقانی در مثالهای کانکریتی تاریخی ایعیکاس نمودن حیات در انکشاف روالوتسیانی آن، حمایه ایدهآلهای عالی انسانیت، گمنیزم واقعی این است خذمت شایان و اهمیت جهانی ادبیات ساویتی روس.
در ادبیات سالهای 60-نیمة اوّل 80 گردآوری ثروتهای نو غایوی و استتیکی، که برای انکشاف نو باسرعت و منتظم ایجادیات بدیعی زمینه فراهم میآرد، ادامه دارد.
در آفریدههای نو ادیبانی نامور یو. باندریف، ف، ابرماو، و. استفیف، س. زلیگین، شکشین، ر. همزکش و. رسپوتین، ا. س اوتوشینکا، م. کریم و دیگر عمدهترین مسئلههای واقعیت معاصر، دگرگونیهای کلّی اجتماعی و سیاسی و مدنی و معنوی، که در روزگار ساویتی به عمل میآیند. از این جهت سمت اساسی انکشاف ادبیات سیرملت ساویتی به ایجادیات این ادیبان وابسته است.
میعماری و صنعت تصویری. اوّلین نشانههای صنعت حدود ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر به دورههای پلیالیت منسوبند. در دورة نیالیت ساختمان باششگاههای رویزمینی و ساختن اشیای سفالی نقشین معمول گشت. در دورههای اینیالیت و برنجی ساختمان خانههای غولهچوبی و پشتهها، در پریکوبنی باشد، ساختن دالمینها به حکم عنعنه درآمد. نقّاشی روی سفال مرکّبتر شد، هیکلتراشیی مانومینتلی (از سنگ) ، هنر ریختهگری انکشاف یافت. نمونههای صنعت دورة گذرش از برنجی به عصر آهن از بازیافتهای مدنیّت کابنی (کوکز شمالی) پیداست. از عصرهای 8-7 تا میلاد تا عصرهای اوّل میلاد، که دورة انقراض جمعیّت ابتدایی و تشکّل ساخت اولادی بود، باششگاههای اطرافشان پشته و قطاردار رسم شد (حوزة دریاهای آکه، کمه، بیلیه و غیره). در دورة گذرش از مدنییتی قدیم به عصرهای میانه، که هزارن 1میلاد را در بر میگرفت، اتّحادهای نو قبیلوی و دولتهای نوبنیاد به وجود آمدند. در اسرهای 9-10 مدنیّت شهر روس قدیم تشکّل یافت.
سرهای 10-13 دورة گل-گلشوک و-فی صنعت روس قدیم بود. این صنعت در زمینة مدنیّت عصر میانگی اوراپة شرقی و جنوبی، که عنعنههای آن اساساً در ویزنتیه تشکّل یافته بود، بهره برداشته، با بناهای سنگی، معبدهای تیپ نصرانی، جنری عصر میانگی-فریسکهها، خاتمکاریها، اکانهها، مینیاتور کتابی و غیره پدید آمده است. صنعت روس قدیم در شهرهای سیرشمار، در تیرّیتاریة خیلی پهناور– از ناحیههای شمال غربی ناوگاراد تا نیمجازیرة تمن انکشاف یافت. در کییف، چیرنیگاو، ناوگاراد، پالاسک و دیگر شهرها کلیساهای جامی محتشم (کلیسای 1-3-گنبذة صافیه در کییف، کلیسای صافیه در ناوگاراد) ، استحکامهای سنگی، قصرها بنیاد گردیده، اثرهای گرانبهای صنعت تصویری و آرایشی و عملی (نگرید روس کییف) ایجاد شدند. در عصر 12، که دورة پراکندگی فئودالی بود، رل مکتبهای بدیعی محلی-مکتب ناوگاراد و مکتب ولاديمير و سوزدل افزود (معبدهای نیریدیسه، کلیساهای جامی اسپینسکیی و دمیترییوسکیی در ولاديمير). هنرهای زرگری، کندهکاری (در چوب) و مسگری نیز ترقّی کرد.
اخیر عصرهای 13-17 پیشروی صنعتی روس قدیم در نتیجة استیلای مغولها قطع گردیده، از آخر عصر 13 باز رو به ترقّی نهاد. ان صنعت صرف ملّی روس بود، که در تشکّل صنعت اکراین و بیلاروس نیز رل کلان بازید. عصرهای 13-16 مکتب ناوگاراد از نو نمو کرد (اثرهای فیافن گریک در کلیسای سپس الین، مینیاتور کتابی، هیکلتراشی). پدیدههای مکتب پسکاو نیز در این زمره جای نمایان را اشغال میکنند. ناوگاراد و پسکاو قلعبندی شده، در عصرهای 13-14 ساختن قلعههای علیحده معمول گشت (کاپاری، ازبارسک). مکتب صنعت تصویری راستاو، یراسلول، تویر، والاگده انکشاف یافت. از عصر 14 مکتب بدیعی مسکو رل اوّلیندرجه را صاحب گشت. دیوارهای کرمل مسکو از چوب بُلوط (1339) ، بعدتر از سنگ سفید (1367) برداشته شدند، برجها بنا یافتند. در نیمة دوّم عصر 15 دولت متمرکز روس تشکیل شد و به این مناسبت در مسکو بسیار هنرمندان، کاسبان و رسّامان جمع آمده بودند. صنعت روس دورة احیا را از سر نگذرانیده باشد هم، آن از عنعنههای استادان عصر میانگی خیلی بهره برده است. در آخر عصر 15-اوّل عصر 16 اطراف کرمل مسکو (در حدود حاضرهاش) قلعبندی شده، بین دیوارهای کنگرهکاریاش 18 برج جایی گرفت، انسمبل کلیساهای داخلش به وجود آمد. در عصر 16 در معماری مسکو ساختن معبدهای مخصوص-در شکل برجهای بالایشان خیمشکل (کلیسا در کالامینسکایی، معبد وسیلیی بلجینّیی) رسم شد. ساختمان بناهای سنگی قریب در همة مرکزهای دولت روس معمول گشت: در نیجنیی ناوگاراد، توله، کالامنه، زریسک، سمالینسک، سیرپوخاو کرملها ساخته شدند. در شمال بیشتر دیرها، کلیساها و خانههای استقامتی سنگین میساختند. عصرهای 14-15 دورة بالاروی صنعت رسّامی مسکو بود. در این جا در این دوره فیافن گریک، پراخار گارادس، دنییل چیارنیی، اندریی روبلیاو کار کردهاند. در ایجادیات آنها تصویر انسان مقام مخصوص داشته، آبرزها با صمیمیت و مهر بیاندازه آفریده میشدند (فریسکههای کلیسای جامع در ولاديمير، اکانة «ثلاثه» اندریی روبلیاو و غیره؛ فعالیّت دیانیسیی و مکته-ب او-اکانههای دیر فیرپانت). در مینیاتور کتابی سیوجیتهای دونیشی پیدا شدند. بعد به راه مانده شدن کتابچاپکنی صنعت گرویوره به وجود آمد. به قدر وسعت یافتن حدود دوله-ت روس و به وجود آمدن شهرهای نو ساختمان بناهای معم و-ری و خواجگی، کلیسای و معبدها اوج گرفت. معماری عصر 17 با نماهای رنگین و نظرربایش جالب است (مهمانسرایی در ارخنگیلسک، کلیسای اانّ پریدتیچه در محلة تالچکاوای یراسلول، خانة لپینها در پسکاو، خانة پرنقش و نگار کاراباوها در کلوگه و غیره). کلیساهای محلی مسکو و نا-هیههای آن هم با همین اصول آرایش یافتهاند. به صنعت تصویری مانومیلتلی عنصرهای تزیینی بیشتر داخل گردیده، آنها به قالینهان رنگارنگ مانندند. اکثر آنها پییزجهای ریلی و صحنههای منشی را انعکاس کردهاند (اثرهای ااسیف ولاديميراو، سیمان اشکاو). آروجیینیه پلته، که یکی از مرکزهان بدیعی میانهان عصر 17 بود، قوّههای ایجادی را متّحد نموده، جستجوهای نو صنعتکاران را دستگیری میکرد. صنعت آرایشی و عملی با سرعت بلند پیش میرود. مخصوصاً هنرهای قدیمة زرگری، کارکرد بدیعی فلزات، میناکاری، کندهکاری (در چوب و سنگ) ، گلدوزی، کُلالی و غیره رواج یافت. در طول عصرهای میانه مدنیّت خلقهای شمال و سیبری در شکل ابتدایی ادامه داشت. در بین خلقهای پاوالجیه، که در زینة نسبتاً بلند ترقّیات میایستادند، صنایع معماری (چوبی) ، گلدوزی، کندهکاری چوب، در تاتاریستان و باشقردستان معماری دینی و دنیوی (اساساً از سنگ) رو به ترقّی نهاد. در کوکز شمالی، که تا عصر 12 اساساً معبدهای سنگی نصرانی ساخته میشدند (وادی دریای زیلینچوک و غیره) ، منبعد ساختمان مسجد و مقبرهها (بناهای دینی مسلمانی) اوج گرفت. دیزسازی نیز معمول شد.
سر 18-نیمة اوّل عصر 19 صنعت روس، که در عصرهای 17-18 به کمال رسید، منبعد اقتدار دولت مطلق روس را انعکاس میکرد، روابط مدنی دولت روس با اوراپة غربی مستحکم شد؛ رسّامان اروپای غربی به روسیه آمده، صنعتکاران روس برای قمال کسب به آن جا میرفتند. سال 1757 در پیتوربورگ ار تأسیس یافت، صنعت عصر 18، که با غایههای معرفتپروری سرشار گردیده، در تاریخ مدنیّت روس یک نوع گردشی بود، در خود نشانههای رینیسّنس را داشت. از آخر عصر 17 شهرسازی ترقّی کرد: شهرهای نیوینسک، اکتیرینبورگ، تگنراگ، کرانشتدت به وجود آمدند. کلانترین آنها پتربورگ بود. در این جا ساختمان قصرها اوج گرفت (انسمبل پیترادواریس). از ابتدای عصر 18 اسلوب براکّا حکمران گشت، که آن خصوصیتهای معماری محلی را نیز نگاه داشته، بناها دارای بند و بست مکمّل و نقش و نگار دلپذیر بودند (قصر زمستانی و دیگر قصرهای پتربورگ، انسمبل سرسکایی سیلا-حالا شهر پوشکین؛ آفریدههای معمار و. و. رستریلّ). سالهای 1760-70 دورة گذرش به کلسّیسیزم بود. مخصوصاً ایجادیاتپ معمار و. بجیناو جالب است: لایحة ازنوسازی کرمل مسکو، خانة پشکاو، انسمبل سریسین در مسکو، که در آنها عنصرهای براکّا با پفاس گرجدنی خاص کلسّیسیزم درآمیخته است. در صنعت معماری اسلوب مخصوص بناسازی و شهرسازی به وجود آمد. موافق آن زیاده از 400 لایحة ازنوسازی شهرهای دولت روس ترتیب داده شد. تویر (حالا شهر کلینین) ، یراسلول، کاسترامه و غیره از جملة آنهایند. موافق پلن ژنرالی شهرهای پتربورگ (1763-69) و مسکو (1775-90) سیمای خود را تغییر دادند. بنای انستیتوت سمالنیی (معمار ج. کورینگ) ، قصر توریه (ا. ا. ستراف) ، بنای کتابخانة عامّوی (ا. ت. ساکالاو) دردانههای انسمبل معماری پتربورگ به حساب میروند. بناهای آفریدة م. ف. کزکاو در تاریخ شهرسازی مسکو صحیفة نو بود (بنای سینت در کرمل، انیویرسیتیت مسکو، خانههای استقامتی، کلیساها). قصرهای بیرون شهری، که موافق قاعده و قانونهای کلسّیسیزم در چارباغها بنا مییافتند، انسمبل صفتاً نو بوده، نمونههای شاعرانه و لیریکی معماری به شمار میرفتند (بناهان کورینگ، چ. کمیران، رینلد، و. ف. برینّه، ن. ا. لواو در سرسکایی سیلا، پاولافسک، گتچینه). در دهسالة اوّل عصر 19 معماری با اسلوب امپیر رواج یافت، که آن ترنم شکوه و جلال، وطندوستی، قدرت انسان را معیار انتخاب کرده بود. این جهت مخصوصاً پس از غلبه در جنگ وطنی سال 1812 قوّت گرفت. بنّاها با ستونهای محتشم، مجسمههای قونپیکر، ارابه و افزار جنگی، گلچنبر نصرت و غیر آرا داده میشدند. تما-یولهای اسلوب امپیر پیش از همه در ایجادیات ا. ن. وارانیخین (که-لیسای جامی قزان و انستیتوت کوهکاری) و ا. د. زخراف (مؤلف نوسازی-ادمیرلتییستوا) به نظر میرسد. آفریدههای ک. ا. راسّ، ا. ا. مانفیرّن و و. پ. ستساو (میدان قصر، میدان صنایع؛ انسمبلهای میدان سینت) نمونة عالی صنعت معماریند. در روسیه نیکالهای ساختمان کزرمه، انبار و گاسپیتلها اوج گرفت. این گونه انشائات، که از روی لایحة یگانه ساخته میشدند، به بعهای موضعهای شهرها نمود یکرنگ و دلگیرکننده بخشیدهاند. غیر از این، کریزیس جریان کلسّیسیزم هم به تنزّل صنعت معماری سبب شد. صنعت تصویری عصرهای 17-18 نیز تغییرات کلان را ها سر گذراند. جای اکانه و نقشهای روییدیواری کلیسایی را مصوّره، گرویورههای دنیوی (اکثر اثرهای منظروی و رزمی) و هیکلتراشی گرفت. در این صنعت س-فتن نو آبرز انسان به مدّ اوّل برآمد. کوششهای اوّل-ن پارتریتافری در ایجادیات بعضی رسّامان عصر 18، که با وجود سادهلوهی اسلوبشان آدمان دورة پیاتر را تصویر کرده توانستهاند، به نظر میرسد (ا. م. متوییف، ا. ن. نیکیتین، ل. کروک). در نیمة دوّم عصر 18 آفریدن پارتریتهایی، که جهان باطنی، کارکتر مدل را میکُشادند، اوج گرفت (پارتریتهای ف. س. راکاتاو، د. گ. لیویتسکیی، مجسمههای ف. ا. شوبین). در عصر 18 آفریدن مصوّرههای تاریخی (ا. پ. لاسینکا، ا. ا. اکیماو، گ. ا. اوگریوماو) ، میشی (ا. فیرساو، م. شیبناو) و پییزج (م. م. ایوانف، ف. یه. الکسیاف) رسم شد. اینچنین در این دوره هیکلتراشی به قلّة بلندش رسید (مجسمههای ا. پ. پراکافیف، م. ا. کازلاوسکیی؛ سغانههای مرمری و برنجی، که ف. گ. گاردییف و ا. پ. مرتاس آفریدهاند). هیکلهای مانومینتلی جزء مهم انسمبلهای باشکوه گردید (اثرهای ه. م. فلقانی، مرتاس در مسکو و پتربورگ).
جریان رمانتیزم پیش از همه در ایجادیات پارتریتنگاران ظاهر گشت (اثرهای 0: ا. کیپرینسکیی، و. ا. تراپینّن). اثرهای ک. پ. وریولّاو سرشار پسیخالاگیزم عمیقند. رغبت بعضی مصوّران به حیات هرروزه، آدمان عادّی و عموماً محیط اطراف انسان اف-زود. در این جاده ا. گ. وینیسیناو و پیروان او مقام مخصوص اش-غال کردهاند. رمانتیکهای این دور انسان را چون قهرمان درمة تاریخی میشناختند («روز آخرین پامپیی ک. بریولّاو، «ظهور عیسی به مردم» ا. ا. ایوانف). در میانة عصر 19 مصوّرههای جنری مقام خود را دریافتند (گرفیکة هجوی ا. اگین، ا. بیرندسکیی). صنعت استحصال چینیوار و شیشه، کندقاری در استخوان، کُلالی، توربافی، گلدوزی و دیگر هنرها نیز رونق داشتند.
در نیمة دوّم عصر 19-ابتدای عصر 20 روسیه با راه کاپیتالیستی انکشاف مییافت و این البتّه به حیات مدنی تأثیر نکرده نماند. انکشاف ستیخیوی کاپیتالیزم وادار میقرد، که شهرها با سرعت بلند وسعت یابند. در نتیجة بیسر و سامان و یکباره افزودن اهالی در گردو اطراف شهرها کزرمههای کارگری، محلههای کمبغلنشین به وجود آمدند. شهرسازی تنزّل کرد. در ابتدای عصر 20 غایههای نو شهرسازی به وجود آمدند، لیکن کوششهای معماران پیشقدم عملی نگرد-دند. منبعد شهرسازی از روی اصول «مدرن» ادامه یافت (اکثر خانههای شخصی). بعضی معماران به معماری گذشته (ا. و. شوسیف) ، کلسّیسییزم (فامین) ، رینیسّپس (ا. و. جالتاوسکیی) رو میآوردند. در این دوره کارکتر صنعت تصویری هم به کلّی تغییر یافت. اکثر مصوّران از جریان حکمران آکادمیزم دست کشیده، به گروه پیریدویجنیکها پیوستند. آنها از روی پرنسیبهای استتیک روالوتسیانی اثر میآفریدند، رئالیزم تنقیدی را پایدار میگرداندند (ن. و. نیوریف، و. و. پوکیریاو، ل. ا. سالامتکین، گ. پیراف، گ. میسایداف، ک. ا. سویسکیی، و. ستساو، ن. کرمسکایی). بسیار رسّامان به ایپاسهای قهرمانی مراجعت میکردند («بهادران» و. وسنیساو). در مصوّرههای مانومینتلیاش ا. ا. ریپین آبرز دهقانان روسیه را تجسم نموده است («برلکها در ولگا»). مصوّرة تاریخی در ایجادیات و. ا. سوریکاو به قلّة بلند رسید («بایرزن مارازاوه»). پییزجنگاری هم خیلی ترقّی کرد (اثرهای ا. ک. ثورساو، ا. ا. شیشکین، ا. کوینج، ا. ایوزاوسکیی، ا، لیویتن). منبعد به صنعت تصویری موضوعهای انقلابی راه یافته، آبرز کارگر عادّی آفریده میشد (اثرهای س. و. ایوانف، ن. ا. یراشینکا). رسّامان و. ا. سیراف، م. ا. وروبیل در اثرهایشان زیبایی ابدی انسان و طبیعت را وصف کردهاند. رسّامانی به میدان آمدند، که با مبارزة سیاسی همقدم گشتند. گرفیکه رواج یافت (و. سیراف، ب. کستادییف، م. دابوجینسکیی، ا لنسیری، ا. ریپین، و. مکاواکیی، ا. برادسکیی و دیگر). به ایجادیات بعضی رسّامان غایههای سوسیالیزم راه یافتند (پارتریت مجسموی کرل مرکس-اثر ا. س. گالوبکینه). عنعنههای رئالیزم در پییزجهای پ. ا. پیتراویچیف، ل. و. تورجنسکیی، ک. ف. یوان، کستادییف ادامه کرد. با وجود اندکی راهگم زدة از حقیقتنگاری (به تمایلهای فرمولیستی میل پیدا کردن) بعضی رسّامان کامپازیسیههای رمزی شاعرانه آفریدهاند (م. سرین، پ. کوزنیساو، پیتراف-وادکین، ا. و. کوپریپ، ر. فلک و دیگر). صنعت پراگریسّیوی روس به مدنیّت دیگر خلقهای روسیه تأثیر کلان رساند.
سنعت ساویتی. روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر صنعت صفتاً نو جمعیّت سوسیالیستی را به عرصة وجود آورد. پلن لنینی پراپگندة مانومینتلی به عمل برآورده می-شد، ساختمان اوّلین انشائات اینجینیری و اندوستریوی به راه مانده شد (گیدراالکتروستنسیهها، رادیوستنسیهها). کارهای شهرسازی با قوّة تازه پیش رفت. موزالی ولاديمير الیچ لنین (سالهای 20، معمار ا. و. شوسیف) بنیاد شده، انسمبل میدان سرخ را غنیتر گرداند. شهرهای کهنه ریکانستروکسیه شده، شهرهای نو بنیاد مییافتند (مگنیتاگارسک، ناواکوزنیسک). میانة سالهای 30 ساختمان کارخانههای صناعتی اوج گرفت، کانستروکسیههای متالی و آهنوبیتانی معمول گردید (متراپالیتین و کوپروکهای مسکو).
موافیق قرار کامیتیت مرکزی وکپ (ب) و ساویت کمیسران خلق اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. «در بارة پلن ژنرالی ریکانستروکسیة مسکو» (1935) پایتخت وطنمان سیمای خود را خیلی تغییر داد.
سالهای جنگ معماران اساساً با حلّ مسئلة کوچاندن کارخانههای صناعتی به شرق مملکت مشغول بودند. صدها شهرهای تاراجگشته از نو برقرار کرده شدند، زوادهای نو و انشائات بزرگ گیدراتیخنیکی به وجود آمدند (کانال والگه و دان). منبعد ساختمان میکروریانها اوج گرفت. میانة سالهای 50 ریانهای استقامتی کلان در مسکو، لنینگراد، یراسلول، سویردلوفسک، گارکیی، والگاگرد، کویبیشیف، ولدیواستاک، کرسنایرسک، آمسک، ناواسیبیرسک به وجود آمدند. سالهای 60 اکثر شهرهای ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر از روی لایحة ژنرالی ریکانستروکسیه میشدند. مثلاً، خیابان به نام کلینین مسکو نمونة عالی انسمبل معماریست. سالهای 60-70 شهرهای نو بنیاد یافتند (نبیریجنی چیلن) ، ساختمان خانههای پنیلی بسیارآشیانه رسم شد. بیشتر به ساختمان کامپلیکسهای اسپورتی، تماشاگاهها، بناهای مدنی و معرفتی دقّت میدهند.
سنعت تصویری ریسپوبلیکة جوان ساویتی به خذمت روالوتسیه سفربر شد. پیش از همه، جنر پلکت ترغیباتی و گرفیکة گزیتی و جرنلی رواج یافت (د. س. ماار، و. ن. دین؛ آیینههای راسته). در بابت به راه ماندن پراپگندة مانومینتلن اندرییف، کاوینکاو، منیزیر، موخینه، شیروود و دیگر خذمتهای کلان کردند. واقعههای روالوتسیه در اثرهای براد-سکیی، ا. ولاديميراو، ملیوین، کستادییف، پیتراف-وادکین، رыلاو، یوان، ن. کوپرییناو تجسم یافتند. سالهای 20-ابتدای سالهای 30 مصوّرههای تیمتیکی سیوجیتدار معمول میگردد (اثرهای ا. م. گیرسیماو، م. ب. گریکاو، ا. دیینیکه، ب. ااگنسان، ا. ا. کسمپ، یو. پیمیناو). آفریدن آبرز لنین یکی از جهتهای مهم جنر پارتریتنگارین این دور بود. ایجادیات این دورة هیکلتراشان ب. د. کارالیاو، متوییف، موخینه، ا. د. شدر جالب است.
جنر نتیورمارت مقام پیدا کرد (کانچلاوسکی، لینتولاو). در انکشاف نوعهای گوناگون گرفیکة کتابی: کسیلاگرفیه-رسّامان و. فوارسکیی، ا. کروچینکا، لیناگرویوره-ا. پاولاف، پ. ستراپاساو، آفارت-ا. نیوینسکیی و دیگر سهم گذاشتهاند. به صنعت آرایش صحنه میلهای کانستروکتیویستی راه یافتند (ا. ربیناویچ، ن. التمن).
پس از برآمدن قرار کامیتیت مرکزی وکپ (ب) «در بارة ازنوسازی تشکیلاتهای ادبی و بدیعی» اتّفاق یگانة رسّامان تأسیس یافت. اثرهایی به وجود آمدند، که در آنها توسط تصویر موسادمههای کارکترهای آدمان کانفلیکتهای تاریخی گشاده میشدند («استنطاق کمونیستان» ااگنسان)؛ اکثر آنها سرشار روحیة رمانتیکة روالوتسیانی بودند («قسمیادک و-نی پرتیزنهای سیبری» س. گیرسیماو).
زبسک ساختمان بناهای جمعیّتی اوج گرفت، صنعتهای آرایشی خاتمکاری و میناکاری، صورتکشی روی دیوار و غیره از نو انکشاف یافت (ل. ا. برون، دینّیکه، فوارسکیی، ن. افیماو و غیره). «کارگر و کالخوزچیزن» موخینه همچون رمز جمعیّت ساویتی شناخته شد. هیکلتراشی مانومینتلی اوج گرفته، بسیار شهرها با مجسمههای بزرگان آرا یافتند (اثرهای منیزیر، میرکوراف، تامسکیی).
جنر ستیرة سیاسی بالا رفت. استادان این نمود در اطراف «کراکادل» متّحد شدند (ل. برادتы، ب. افیماو، کوکرыنیکسها و غیره). سالهای جنگ جنر پلکت سیاسی ترقّی کرد (ایجادیات و. س. ایوانف، ف. کاریتسکیی، افیماو، کوکرыنیکسها). «آیینة تسّ» (درماسکوه) و «قلم مبارز» (در لنینگراد) فعالیّت خود را از نو به راه ماندند. قهرمانی و شجاعت خلک ساویتی در ایجادیات ن. جوکاو و دیگر استادان ستودیة رسّامان حربی به نام م. گریکاو، در ایجادیات س. گیرسیماو، دیینیکه، ا. پلستاو، م. اویلاو، ا. سیریبرینیی، و. یکاولیف، گ. ویرییسقیی و دیگر خوب تجسم یافته است.
به شرف غلبه بر فاشیزم در اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س. و مملکتهای آزادگشته عابدههای نصرت و موجسمّههای قهرمانان بنیاد یافتند. انساندوستی ارمیة ساویتی بخشایندة آزادی در انسمبل میماریلی ترینتاوپرک (برلین) تجسم یاف-ته است (ا. و. وچیتیچ با شریکمولّمفانش). موجسمّه و پارتریت-های قهرمانان جنگ را هیکلتراشان تامسکیی، ل. ا. کیربیل، ول. ا. سیگل و دیگر آفریدهاند. سالهای بعد جنگ مصوّرهها اساساً در موضوع محنت و حیات آسایشته آفریده میشدند. در این دوره بیشتر تصویر پییزجهای دلپذیر، ترنم زیبایی انسان و طبیعت به نظر میرسید. اتّفاق رسّامان ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر سال 1960 تأسیس یافت و ایجادکاران را در اطرافش بیشتر متّحد نمود.
سالهای 50-70 اساساً ساختمان کامپلیکسهای میماریلی اوج گرفت (انسمبل والگاگرد (هیکلتراش وچیتیچ و دیگر). هنرهای خلقی، مخصوصاً مینیاتورنگاری و میناکاری (مینیاتورهای پلیخ، مستیار، خالویی، گارادیس) ترقّی کردند. ساحة نو ایجادیات-دیزین تشکّل یافت.
موسیقی. سرچشمههای موسیقی روس از مدنیّت و معیشت قبیلههای اسلاوینهای شرقی برمیآید. نقش آن دورهها در بعضی سرودهای مراسمی، که تا روزهای نزدیک معمول بودند، نگاه داشته شدهاند. دیرتر سرودهای لیریکی خلقی به وجود آمدند، که آنها را هر سراینده با آب و رنگ خاصی اجرا میکرد.
در روس کییف ایپاس قهرمانی معمول گشت. از سرچشمههای خطّی و بازیافتهای آرشیالوگی برمیآید، که در این دوره موسیقی سازی انکشاف یافته بوده است (سازهای گوسل، گوداک، ساپیل، نهای، سیونیسه و غیره). سکاماراخها ناشران اساسی مدنیّت موسیقی روس بودند. آخر عصر 10، پس از پایدار گردیدن دین نصرانی سرودهای کلیسایی معمول گشتند (یگانه نمود موسیقی کسبی، که با علامتهای مخصوص ثبت میشد عصرهای 16-17 مکمّل شد). ن-مة دوّم عصر 17 سرودخوانی بسیاراوازه-کنت (هم سرودهای کلیسایی و هم دنیوی) به حکم عنعنه درآمد. در عهد پیاتر 1 خواندن کنتهای مطنطن رسم شد. عصر 18 موسیقی از کلیسا جدا شده، جزء مهم حیات میشی مردم گشت. تئاتر آپیره تأسیس یافته، کنسرتهای عامّوی برپا میگردید. آخر عصر-18 مکتب بستهکاری روس پرّه شکل گرفت (م. س. بیریزاوسکیی، د. س. بارتنینسکیی، و. ا. پشکیویچ و دیگر) ، که آن از غایههای معارف-پروری روس بهرهور گشته بود. بستهکاران عصر 18 اساساً به جنر آپیره توجّه داشتند. میلادرمهها (مثلاً، «آرفیی» فامین، 1792) و اثرهای سازی جالب آفریده میشدند. ابتدای عصر 19 آپیرنویسان بیشتر به موضوعهای افسانوی، خلقی-ایپیکی رو میآوردند («الیه بهادر»، 1806). نمایندة برجستة رمانتیزم اُپروی ا. ن. ویرستاوسکیی بود. سالهای 30-40 با ایجا-دیات م. ا. گلینکه دورة نو موسیقی روس آغاز یافت. به شرافت او مکتب موسیقی روس در اوراپه به یکی از اوّلین جایها برآمد. اثرهای او آپیرههای «ایوان سوسنین» (1836) و «روسلن و لیودمیله» (1842) ، اثرهای سمفونی «کمرینسکیه» (1848) ، «ویرتیورههای اسپنی» اساس سمفونیزم ملّی روس گشتند. مخصوصاً رمانهای دلانگیزی او شهرت یافتند. ا. س. درگامیجسکیی با اثرهایش خزینة موسیقی روس را غنیتر گرداند. ا. گ. روبینشتیین سال 1859 در پتربورگ جمعیّت موسیقی روس را تأسیس داد. این جمعیت در شهرهای مسکو و پتربورگ صنفهای موسیقی گشاد، که در زمینة آنها کانسیروتاریههای مسکو و پتربورگ تشکیل شدند. سالهای 60 گروه «تودة مقتدر» تشکیل یافت، که بستکا-ران جوان را متّحد کرده، غایههای روالوتسیانی و دموکراتی را ترغیب میکرد (م. ا. بلکیریف، ا. پ. بارادین، تس. ا. کیو، م. پ. موسارگسکیی، ن. ا. ریمسکیی-کارسکاو). منقّدان و. ف. آدایوسکیی و و. و. ستساو در انکشاف موسیقی روس خذمت باسزا کردهاند. موسیقی نیمة دوّم عصر 19 یکی از صحیفههای درخشان تاریخ موسیقی جهان است («کنیز اگار» بارادین، «باریس گادوناو» موسارگسکیی، «اوگینیی آنیگین» و «ماتکة قرامشّاق» چیکاوسکیی و غیره). م. ا. بلکیریف، ریمسکیی-کارسکاو نیز سمفونیزم روس را با اثرهای خود بایی گرداندند. بلیتهای چیکاو-سکیی «کول قووان» (1878) ، «نازنین خفته» (1889) ، «شیلکنچیک» (1892) دورة نو انکشاف صنعت موسیقی بود. بعدتر چنین بس-تکاران مشهور به مثل ا. ک. گلزوناو، س. ا. تنییف، ا. ک. لیداف و دیگر به میدان آمدند. در ایجادیات بستهکاران ابتدای عصر 20 ریمسکیی-کارسکاو، س. 6. رخمنیناو و ا. ن. سکریبین بعضی جهتهای حرکت روالوتسیانی انعکاس یافتهاند. دیرتر اثرهای ا. ف. ستروینسکیی و س. س. پراکافیف به وجود آمدند. ابتدای عصر 20 مدنیّت اجراکنندگی صنعتکاران بالا رفت. مکتب واکلی. روس با نمایندگان برجستهاش ف. ا. شلیپین، ا. و. نیجدهنوه، ل. و. سابیناو، ا. و. ارشاو شهرت جهانی یافت.
ریوالیوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر برای انکشاف منبعدة موسیقی روس دورة نوی گشاد. بسیار کدرهای بلنداختصاص به ریسپوبلیکههای دیگر ملّی فرستاده میشدند و آنها در سبزاندن صنعتکاران محلی کمک میکردند. مؤلف 27 سمفونیه ن. یه. میسکاوسکیی اساسگذار سمفونیزم ساویتی روس حساب مییابد. منبعد بستهکاران بزرگ ساویتی د. د. شاستکاویچ، و. و. شیربچیف، ل. ک. کنیپّیر، و. یه. شیبلین جنر سمفونیّه را باز هم رواج دادند. آپیرههای جالب نیز ایجاد میشدند: «دان آرام» ا. دزیرجینسکیی، «در بوران» ت. ن. خریپنیکاو (1939) ، «سیمیان کاتکا» س. پراکافیف (1939) و غیره. مو-زوی تاریخی و روالوتسیانی و زمانوی در ایجادیات یو. ا. شپا-رین، ر. ک. شیدرین، د. کبلیوسکیی، ر. گلیار، ب. اسفیف، ا. خچتورین موقع خاص پیدا کرد. سالهای جنگ (1941-45) سرود همچون جنر عامّوی معمول گشت. سرودهای ا. و. الکساندراو، م. ا. بلنتیر، ا. ا. دویدینکا، ا. آ. دونیوسکیی، ه. کالمناوسکین، ب. ا. ماکراوساو، و. ا. موردیل، ا. ا. پخموتاوه، و. پ. سالاویاو-سیدایی، م. گ. فردکین، یه. فرینکیل، ت. ن. خرینّیکاو، ا. ایشپهای خیلی مشهور گشتهاند. نمایندگان مشهور موسیقی ساویتی-دیریجیاران ا. س. گالاوناو، ا. م. پزاوسکیی، ا. میلیک-پشهیف، ا. مروینسکیی، ا. و. الکساندراو، پینینا-نوازان گ. گ. نییگوز، ه. گلیلس، س. ریختیر، اسکیپکنوازان د. آیسترخ، ل، کاگپ، سرایندگاپ و. برساوه، م. مکسکاوه، ا. ارخیپاوه، ا. کازلاوسکیی، س. لیمیشاو و دیگر میباشند. سالهای حاکمیت ساویتی در شهرها و ریسپوبلیکههای اوطانامی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر شمارة زیاد تئاترهای موسیقی، فیلرمانیه، مؤسسهای و دانشکدههای موسیقی به وجود آمدند. در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر (سال 1975) 42 تئاتر موسیقی، 1 تئاتر درمة موسیقی، 8 تئاتر موسیقی، 24 ارکستر سمفونی، 19 دستة سرایندگان خار، 13 کانسیروتاریه و دیگر مکتبهای عالی موسیقی، 114 آموزشگاه موسیقی، 10 آموزشگاه صنعت، 2 آموزشگاه خار، قریب 3000 مکتب موسیقی بچگانه عمل میکرد.
رقس. بلیت. تاریخ خاریاگرفیة روس از دورههای ساخت اولاد سر میشود. رقصها و خاراوادهای ملّی در بین طبقههای گوناگون جمعیت تا عصر 17 معلوم بود. دیرتر، وقتی که صنعت روس تحت تأثیر مدنیّت اوراپه ماند، اعیان و اشراف رقصهای خلقی را نمیپیسندیدند. آخر عصر 17-ابتدای عصر 18 رقصهای نو اروپایی: مینوات، کانتردنس، پالانیز معمول گشتند. رقص ملّی باشد، تنها در دهات انکشاف مییافت. نمودهای مشهور آن: برینیه، کزچاک، کدریل. در عصر 18 رقص روسی به تئاتر کسبی راه یافت.
بعد روالوتسیة اکتبر خاریاگرفیة ملّی روس رو به ترقّی نهاد. سال 1937 انسمبل رقص خلقی اتّفاق ریسپوبلیکههای ساویتی سوسیالیستی سایوز ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.، سال 1978 انسمبل «بیریزکه» و سال 1960 انسمبل رقص خلقهای سیبری تأسیس یافتند. در ریسپوبلیکههای اوطانامی هم کالّیکتیوهای رقصی تشکیل شدند.
بلیت. تئاتر بلیت روس در نیمة دوّم عصر 17 به وجود آمد. سال 1738 در پتربورگ مکتب بلیت (حالا آموزشگاه خاریاگرفی لنینگراد) و در مسکو آموزشگاه خاریاگرفیی آکادمی تأسیس یافت. عصرهای 18-19 بستهکارانی به میدان آمدند، که برای بلیت موسیقی میآفریدند (س. ن. تیتاو، س. ا. دویداف، ک. کواس و دیگر).
سال 1825 در مسکو تئاتر کلان گشاده شد. در نیمة دوّم عصر 19 تئاتر بلیت با راه نو انکشاف یافت. بلیتمییستیر م. پیتیپه در ساحة خاریاگرفیة روس خذمتهای شایان کرده است («بیدیرکه» مینکوس، «نازنین خفته» چیکاوسکیی، «ریمانده» گلزوناو). ابتدای عصر 20 بلیت روس در صنعت بلیت جهان جای نمایان را اشغال کرد. بعد غلبة روالوتسیة اکتبر بلیت روس با قوّة نوی انکشاف یافت، بلیتمییستیران ک. گالییزاوسکی و ف. لاپوخاو در انکشاف بلیت ساویتی خذمت ارزنده دارند. استادان مشهور بلیت ساویتی روس: ا. گیلسیر، ل. جوکاو، ا. گیردت، م. سیمیاناوه، گ. الهنوه، ن. دودینسکیه. آ. لیپیشینسکیه، ا. ارمالهیف، ا. میسّیرار، و. چبوکین.
سالهای 30-40 جنر درمة خاریاگرفی به مدّ اوّل برآمد («فانتن باگچسرایی» ب. اسفیف، «رامیا و جلیتّه» س. پراکافیف). سالهای 30 در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر 17 کالّیکتیو نو بلیت تأسیس یافت. سالهای جنگ دستههای بلیت مسکویو لنینگرادبه شهرهای دیگر کوچانده شدند و به این وسیله صنعت بلیت آن محلها هم پیش رفت. سالهای 40-50 از روی اثرهای ادبی بلیتها تهیه میشدند («مسینسوار» گلیار، «ترس بولبه» سالاویاو-سیدایی). سپیکتکلهای ملّی نیز گذاشته میشدند («گینه» ا. خچتورین، «شورلی» یرولّین و غیره). بلیتمییستیر مشهور ساویتی گر-گاراویچ «داستان محبّت» ا. میلیکاو (1901) ، «سپرتک» ا. خچتورین (1967) ، «کول قووان» (1970) و «نازنین خفته» (1973) چیکاوسکیی را به صحنه گذاشت. بلیتمییستیران ا. د. بیلسکیی، ل. یکابسان، ن. کستکینه، و. وسیلیف اثرهای بسیاری را به صحنه گذاشتند. رقّاصان نو به میدان آمدند: م. پلیسیسکیه، ر. ستروچکاوه، ا. آسینینکا، یو. جدناو، ا. مکراف، ا. مکسیماوه، ن. ساراکینه، و. وسیلیف، م. لییپه، ا. سیزاوه، یو. سالاویاو و غیره.
تیتر درم. اوّلین پهنکنندگان مدنیّت تئاتر روس سکاماراخها بودند (از عصر 11 تا عصرهای 16-17). تئاتر لوختک نیز معمول بود (قهرمان اساسیاش پیتروشکه). سال 1672 در دربار شاه الکسی میخیلاویچ تئاتر اوّلین تشکیل یافت. سال 1702 با فرمان پیتر i در مسکو تئاتر دولتی گشاده شد (در میدان سرخ). در سالهای 30-40 عصر 18 دستههای ملّی اکتوری نیز هنرنمایی میکردند (تحت راهبری والکاو، کنیپّیر). سال 1757 در نزد انیویرسیتیت مسکو تئاتر انیویرسیتیت (دیرتر تئاتر پیاتر) ، سال 1824 تئاتر خرد تأسیس یافت. آخر عصر 18-ابتدای عصر 19 تئاترهای کریپاستنایی خصوصی دوارینها خیلی معمول گشتند.
بعد جنگ وطنی سال 1812 بیشتر اثرهای فاجعویی (درمههای و. آزیراف، شکسپیر، شیلّیر) به صحنه گذاشته میشدند. آخر عصر 19، سالهای ریکسیه تئاترها بیشتر با وادیویل و میلادرمهها برآمد میکردند. این گونه ریپیرتور را و. گ. بیلین-سکیی و ن. و. گوگول سخت تنقید کرده بودند. به صحنه گذاشته ش و-دن «مفتّش» گوگول حادثة مهم حیات جمعیّتی گردید. در این دوره در تئاتر خرد اکتوران مشهور پ. ماچلاو و م. شیپکین هنرنمایی میکردند، که با ایجادیاتشان رویههای رمانتیزم و رئالیزم را در تئاتر روس پایدار گردانیدند. آخر سالهای 50 برآمدهای پوبلیسیستی ن. گ. چیرنیشیوسکیی و ن. ا. دابرالیوباو به پیشروی تئاتر کمک رساندند. اثرهای ا. ن. آستراوسکیی در تاریخ تئاتر دورة نوی را گشاد («کمبغلی ایب نیست»، «رعد و برق» و غیره). در این زمینه اکتوران بااستعداد پ. م. ، م. پ. و آ. آ. سداوسکیّها، ل. پ. کاسیسکیه، س. و. و پ. و. وسیلیوها به کمال رسیدند، مکتب نو اکتوری به وجود آمد. نمایندگان برجستة این مکتب م. ن. ارمالاوه ا. و. ثمرین، س. و. شومسکیی، یا. و. سمایلاو، م. گ. سوینه، پ. ا. ستریپیتاوه، م. ت. ایوانف-کازیلسکیی، و. ا، اندرییف-برلک، ن. x. ریبکاو، م. ا. پسریف و دیگر بودند.
کُشادشوی تئاتر بدیعی مسکو (مخت) ، که آن را ک. س. ستنیسلوسکیی و ول. ا. نیمیراویچ-دنچینکا تأسیس داده بودند (1898) و تئاتر درمة پتربورگ، که تشکیلکنندهاش و. ف. کمیسرجیوسکیه بود (1904) ، در تاریخ تئاتر حادثة بزرگی گردید. چند ستودیههای تئاتری گشاده شد (ستودیة ا. ب. وختنگاو در مسکو-1913، ستودیة میییرخالد در پیتراگرد-1914). بعد غلبة روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر ساویت کمیسران خلق عاید به تئاترها دیکریت مخصوص برآورد، که موافق آن باید تئاترها ملّی کنانده و کار آنها متّحد گردانده میشد. متد رئالیزم سوسیالیستی راه یگانه و اساسی انکشاف منبعدة تئاتر گشت. اثرهای سرشار رمانتیکة روالوتسیانی و از جهت سیاسی تیز و تند به صحنه گذاشته شدند («میستیریه-بوفّ» ا b. میکاوسکیی، ریجیسّیار میییرخالد).
cالهای 1918-20 اوّلین تئاترهای بچگانه به کار درآمدند. تئاترهای کارگرجوانان به وجود آمدند. سالهای 30 محنت بنیادکارانه موضوع اساسی ریپیرتور تئاترها گردید. پیسههای نو شوقآور به صحنه گذاشته شدند: «حمام» و. میکاوسکیی، «دوست من» ن. پاگادین، «فاجعه آپتیمیستی» و. ویشنیوسکیی، «جنگاوران» رامشاو. سپیکتکلهایی، که آبرز لنین را وصف میکردند تهیه گردیدند: «آدم ملتقدار» پاگادین (در رل لنین ب. شوکین) ، «حقیقت» کارنییچوک (در رل لنین م. شتروخ) و غیره. سالهای 30-40 تئاترها به دراماتورگیة م. گارکیی رو آوردند: «اگار بولیچاو و دیگران»، «میشنها»، «دشمنان»، «دچنشینان» و غیره. اثرهای کلاسیک موقع خاص پیدا کردند: «آتیلّا»، «رامیا و جلیتّه»، «سه خواهران». سیستم ستنیسلوسکیی در انکشاف تئاتر رل بغایت کلان بازید. اکتوران مشهور این دوره: ا. آستوجیف، و. پشینّیه، 0. کنیپّیر-چخاوه، و. کچلاو، ا. ماسکوین، م. ترخناو، م. شتروخ، د. آرلاو، یو. گلیزیر، ا. گوگولیوه، ن. انّینکاو، م. سریاو، ا. ترساوه، ب. لوناو، ا. گریباو، م. ینشین، و. مریسکیه، یو. یوریف، ن. چیرکساو، ب. بباچکین. سالهای بعد جنگ سپیکتکلهای به موضوع وطندوستی بخشیده شده را میگذاشتند: «گوردیة جوان» (از روی اثر فدییف) ، «وجدان» چه-پُرین و غیره. منبعد در صحنه آبرز همزمانان، سازندگان کمونیزم آفریده شد: «اقیانوس» شتیین، «خیابانن لنینگراد» شتاک، «آشپزّن» سافراناو. ریجیسّیاران و اکتوران نامور م و– آسیر: گ. تاوستاناگاو، ب. روینسکیخ، 0. افریماو، ا. سیماناو، یو. بار-ساوه، ک. لوراف، ا. سماکتوناوسکیی، م. الیناو، ت. و. دارانینه، یا. پ. لیاناو، ا. ا. اوستیگنییف، ا. د. پپپاو و دیگر. گارکیی، قزان، کویی-بشیف، ناواسیبیرسک، سرتاو، سویردلوفسک، یراسلول نیز مرکزهای اساسی حیات تئاتری میباشند. در ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر حالا 292 تئاتر درمة موسیقی، بچگانه و تماشابینان جوان، جمعیّت تئاتری عمومیراسّییگی کار میکنند.
سیرک. سیرک روس از صنعت سکاماراخها ابتدا گرفته است. سال 1648 شاه الکسی میخیلاویچ برآمد سکاماراخها را منع کرده بود. ولی عصر 18 این هنر از نو جان گرفت و اکنون یرمرکه و سیلهای خلقی بی اشتراک آن نمیگذشتند. سرکهای کسبی در روسیه عصر 18 پیدا گردیده، در آنها اساساً ارتستان خارجی برآمد میکردند. با تشبث برادران ا. ا. ، د. ا. ن-کیتینها در پینزه (1873) و دیگر شهرها، بعد در مسکو (1911) سیرک تهجایی گشاده شد (ا. ل. و و. ل. دوراوها، پهلوانان ا. پاد-دوبنیی، ا. زیکین، ا. شیمیکین برآمد میکردند). بعد غلبة روالوتسیة اکتبر سیرک نه تنها چون ابژکت دلخوشی، بلکه چون واسطة تربیه نیز رواج یافت. استادان سیرک ساویتی: و. ل. دوراف، و. ا. لزرینکا، م. ا. کلیدین، س. راتمیستراف، ن. لوراف، م. رومینسیف، ک. بیرمن، یو. نیکولین، م. شویدین، ا. نیکالهیف یو. پاپاو و دیگر
استرده. در کنسرتها اکتوران درمه م. شیپکین، پ. ماچلاو، پ. سداوسکیی، م. ارمالاوه و دیگر با شعرها، مانالاگها و حکایههای خرد برآمد میکردند. فعالیّت کنسرتی سرایندگان آپیره پ. باگتیریف، ف. شلیپین گوناگونرنگ بود. بعد روالوتسیة اکتبر جنر ایسترده با راه نو پیش رفت. سالهای 20-30 تئاترهای ایسترده در مسکو، لنینگراد، نیجنیی ناوگاراد، راستاو دان و دیگر شهرها به کار درآمدند. نمایندگان مشهور ایستردة ساویتی: ب. باریساو، ن. سمیرناو-ساکالسکیی، س. آبرزساو، ر. زیلیانیه، ا. شورس، س. کاچرین، ا. میندیلیویچ، ل. میراف، م. ناویسکیی، ل. اتیساو، م. بیرنیس، ک. شولجینکا، ل. زیکینه، ایدیته پیخه، م. کریستلینسکیه، ااسیف کابزان، ه. خیل، ارکدیی ریکین، الّه پوگچیاوه، و. لیانتیف، یوریی انتاناو.
کینا. اوّلین کیناسینسها در مسکو و پتربورگ سال 1896 برپا گردیدند. سال 1908 کینافیرمههای ل. 0. درنکاو، ا. خنجانکاو، ا. ارمالیف و غیره به وجود آمدند. سالهای 1911-13 ریجیسّیار و آپیرتار و. ستریویچ اوّلیپ فیلمهای مولت-پلیکتسیانی را به نوار گرفت. ریجیسّیاران و. گردین، یه. پراتزناو، ا. بوار، پ. چردыنین، اکتوران و. خالادنیه، ا. مازجوخین، و. مکسیماو، و. آرلاو، کینااپیرتاران ا. لیویسکیی، ن. کالاوسکیی و دیگر مدنیّت فیلمافری را بلند برداشتند.
بعد غلبة روالوتسیة اکتبر به صنعت کینا اهمیت مخصوص داده شد. در پیتراگرد و مسکو کامیتیتهای کینا تشکیل شده، استحصال و پراکت فیلمها وسعت یافت. سال 1920 «مادر» گارکیی (ریجیسّیار رزومنыی) اوّلین بار به نوار گرفته شد. کیناخرانیکه خیلی معمول گشت، فیلم حجّتی پُرّمیترج ریجیسّیار د. ویرتاو «تاریخ جنگ گرجدنی» (1922) ابتدای کیناپوبلیسیستیکة ساویتی بود. استادان وصل کهنسال کینیمتا-گرفستان س. اییزینشتیین، و. پوداوکین، ویرتاو، کولیشاو، ف. ایرملیر در موضوع روالوتسیانی فیلمهای بیزوال خود را آفریدهاند («کشتی زرهپوش «پاتیامکین» 1925، «اکتبر» 1927، «مادر» 1926، «زوال سنکت-پتربورگ*-1927 و غیره). دیرتر ریجیسّیاران گ. کازینسیف، ل. تروبیرگ، ب. بریّت، پراتزپاو، س. یوتکیویچ، ایرملیر با فعالیّت پرثمر خود خزینة کینیمتاگرفیة ساویتی را غنی گرداندند. در موضوع معاصر صنعتکاران نامی ا. چیرویکاو، ا. پыریف، م. دانسکایی، س. د. و گ. ن. وسیلیوها، ا. ایوانف، ن. زرخ، ا. خییفیس، ا. راام، یو. رنزمن فیلمهای جالب آفریدهاند. فیلمهای اوّلین آوازدار (اختراعکاران اپّرتورة نو پ. گ. تگیر و ا. ف. شارین) به نه-وار گرفته شد: «راهخط حیات* (1931، ن. ایکّ) ، «چپهیف» (1934، ری-جسسیار برادران وسیلیوها، در رل چپهیف ب. بباچکین) ، اثر سه-گانة «جوانی مکسیم» (1935) ، «بازگشت مکسیم» (1937) و «مه-هلّة ویبارگ» (1939، ریجیسّیاران کازینسیف و تروبیرگ، در رل مکسیم-ب. چرکاو) ، «ما از کرانشتدت» (1936، ریجیسّیار ا. ل. دز-گن) ، «دیپوتت بلتیکه* (1937، ریجیسّیار زرخ و خییفیس). فیلمها در بارة لنین موفقیّت بزرگ کینیمتاگرف ساویتی بود: «لنین در اکتبر» (1937) ، «لنین در سال 1918» (1939، ریجیسّیار م. رامّ) و «آدم ملتقدار» (1938، ریجیسّیار یوتکیویچ). فیلمهای به-لندغایه ریلیستی در بارة حیات معاصر: «بلیت پرتیوی» (1936، ریجیسّیار پыریف) ، «اعضای حکومت>> (1940، ریجیسّیار زرخ و خیی-فیس) و غیره. فیلمهای مضحکوی بلندغایه «بچگان خوشحال» 1934) ، «سیرک» (1936) ، «ولگا-ولگا» (1938، ریجیسّیار گ. الکساندراو و سرگذشتی: «خطای اینجینیر کاچیه» (1939) ، «مردانگی» (1939، ریجیسّیار کلتازاو و غیره) آفریده شدند. فیلمهای «پیتر i* (1937-39، ریجیسّیار و. پیتراف) ، «الکساندر نیوسکیی» (1938، ریجیسّیار اییزینشتیین) ، «سواراو (1941، ریجیسّیار پوداوکین) در تربیة وطندوستی رل مهم بازیدند. یک زمره فیلمها برای بچگان، فیلم-افسانهها و فیلمهای حجّتی جالب ایجاد شدند. استحصال متّصل کیناجورنل «علم و تکنیکه» به راه مانده شد. سالهای جنگ بزرگ وطنی فیلمهایی ایجاد شدند، که در تماشابینان روح وطندوستی و باوری را به غلبة خلق ساویتی میپروریدند: «کاتب ریکام» (1942، ریجیسّیار پیریف) ، «دو جنگآور* (1943، ریجیسّیار ل. لوکاو) ، «فرانت* (1943، ریجیسّیار وسیلیوها) و غیره. سالهای بعد جنگ فیلمهای نمایان ایجاد شدند: «گوردیة جوان» (1948، ریجیسّیار گیرسیماو) ، «داستان مرد حقیقی» (1948، ریجیسّیار ن. ستالپیر) ، «گلینکه» (1947، ریجیسّیار ارنشتم) و غیره.
سالهای 50 بزة کینااستودیوهای «ماسفیلم» و «لینفیلم» وسیع گردیده، صف صنعتکاران ساحة کینا با کدرهای نو پرّهتر شد. آن سالها و منبعد فیلمهایی آفریده شدند، که بیشتر جهان باطنی قهرمان را میکُشادند: «عایلة بزرگ» (1954، ریجیسّیار خییفیس) ، «کمونیست» (1959، ریجیسّیار ریزمن) ، «رامکنی آتش» (1972، ریجیسّیار د. خربراویسکیی). در بارة قهرمانی خلق ساویتی در جنگ بزرگ وطنی فیلمهای «پرواز تُرنهها» (1957، ریجیسّیار ک. کلتازاو) ، «قسمت آدم» (1959، ریجیسّیار باندرچوک) ، «زندهها و مُردهها» (1964، ریجیسّیار ستالپیر) ، «آزادشوی» (1970-71، ریجیسّیار یو. آزیراف) ، «صبح این جا ساکت…» (1972، ریجیسّیار راستاسکیی) ، «آنها برای وطن جنگیدهاند» (1975، ریجیسّیار باندرچوک) ایجاد شدند. آبرز لنین باز هم عمیقتر در فیلمهای «لنین در پالشه» (1966، ریجیسّیار یوتکیویچ) ، «دفتر کبود» (1963، ریجیسّیار کولیجاناو) ، «دل مادر» (1966) و «صداقت مادر» (1967، ریجیسّیار دانسکایی) گشاده شد. اثرهای کلاسیکان روس و خارجه به اکران برآمدند: «دان آرام» (1957-58، ریجیسّیار گیرسیماو) ، «جنگ و صلح» (1966-67، ریجیسّیار باندرچوک) ، «آتیلّا» (1956، ریجیسّیار یوتکیویچ) ، «شاه لیر» (1970، ریجیسّیار کازینسیف). استحصال فیلمهای مولتیپلیکتسیانی و حجّتی اوج گرفت. کیناجورنلهای دوری «پیانیریه» (از سال 1931) ، «نویگریهای روز» (از 1944) ، «اسپورت ساویتی» (از 1946) ، «کیناخرانیکة خارجی» (1955) و غیره استحصال شدند. پیشرفت روالوتسیة علمی و تکنیکی استحصال فیلمهای علمی و عامّوی و تعلیمی را (سالهای 60-70) اوج گران. هر سال زیاده از 500 کیناجورنل علمی و عامّوی استحصال میشود. ریجیسّیاران و اکتوران صاحبنام کینای معاصر ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر: س. ف. باندرچوک، س. ا. گیرسیماو، و. م. شکشین، م. ا. رامّ، ه. ا. ریزناو، و. و. تیخاناو، ا. س. متوییف، ل. م. گورچینکا، ک. یو. لوراف، ن. ا. کریوچکاو، ا. ا. میراناو و دیگر.
لاقههای اقتصادی تاجیکستان و ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر. خلق کبیر روس نه تنها در آزاد نمودن خلق تاجیک از ظلم و ستم حاکمیت پادشا-هی روسیه و امارت بخارا، بلکه در برپا نمودن دولت موس تقیل تاجیکان، ترقّیات همهطرفة ریسپوبلیکة ساویتی سا-تسیلیستی تاجیکستان، از جمله پیشرفت اقتصادیات آن خذمت بزرگ تاریخی کرد. تا روالوتسیة کبیر سوسیالیستیی اکتبر در تیرّیتاریة حاضرة تاجیکستان صناعت، به معنای تامش وجود نداشت. فقط در ریانهای شمال کارخانههای خرد-خرد کاسبی بودند. در ساختن اوّلی فابریک و زوادها، پیش از همه خلق فدراسیون روسیه دست مدد دراز کرد، ماشین و مکانیزمها، مه-صالح بناکاری، کارگران و متخصصان میفرستاد. در ریسپوبلیکه نه فقط فابریک و زوادها میساخت، بلکه برای این کارخانهها از اهالی محلی کدرها نیز تیار میکرد. به توفیل این یارمند صناعت ریسپوبلیکه صاحب بیشتر از صد ساحه گردیده، حجم استحصال محصولات آن در سالهای حاکمیت ساویتی زیاده از 500 برابر افزود. یاریی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر یکی از عاملهای اساسی ترقّیات اقتصادیات تاجیکستان میباشد. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر به تاجیکستان محصولات گوناگون صناعتی و تجهیزات مرکّب الکترونی میدهد.
در راههای ریسپوبلیکه ماشینهای بارکش «زیل»، «ماسکویچ»، ماشینهای عظیم بارکش کمز، ماشینهای سبکرو «ولگا» زواد گارکیی و «جگول» زواد تالیتّ و غیره در حرکتند. زوادهای «اورالمش» و «اورالالکتروتیجمش» ایکسکوتار، کامپریسار، تجهیزات گوناگون الکتری میدهند. دهها کارخانهها کرنهای گوناگون باربردار میفرستند. در کشتزارهای تاجیکیستاپ کامبینهای «نیوه» و «کالاس» استحصال زوادهای راس-تاو و تگنراگ، تراکتور پراقتدار ک-700-«کراویس»، تراکتورهای استحصال زوادهای والگاگرد و چیلیبینسک کار میکنید. قریب در همة ستنسیههای الکتری ریسپوبلیکه ژنراتورهایی هستند، که در زوادهای لنینگرادو اورال ساخته شدهاند. 3واد «الکتروسیله» لنینگرادبه ساختن اگریگتها برای گید را ایلیکت را ستنسیة عظیم راغون سپارش گرفته است. تلویزار و رادیوپریامنیک، ساعت، اسبابهای گوناگون الکتری، متاع، لباس، پایفزال، مبل، چینّیواری و صدها دیگر نامگوی محصولات کارخانههای ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر-را در هر یک خانة مردم تاجیک دیدن ممکن است.
یگان بنای حاضرهزمانی را، که در سرزمین ما قامت افراخته است، بی چوب و تختة بیشهزارهای روسیه تصوّر کردن محال است. ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر به ساختمانهای ریسپوبلیکه پراکت متال سیاه، قبورهای گوناگونحجم، ارمتوره، شیشه، تجهیزات فابریک و زوادها و انشائات گیدراتیخنیکی میدهد.
تاجیکستان، که صاحب صناعت پراقتدار و گوناگونساحه گردیده است، محصولات بسیار کارخانههای خود را به فدراسیون روسیه و دیگر ریسپوبلیکهها میفرستاند. پیش از همه به کارخانههای صناعت بافندگی به مقدار زیاد نخ پخته میدهد. شاهی تاجیک، قالین و پایانداز قالین، متاعهای پختگین، لباس تریکاتجی به شهر و ریانهای ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر فرستاده میشود. الیومینی خوشصفت شهر تورسونزاده، گیدراپّرتورة کامبینهای غلّهدرو «نیوه» و «کالاس» زواد «تاجیکگیدراگریگت»، دستگاههای تارپیچانی و بافندگی زواد «تاجیکتیکستیلمش»، به نام دزیرجینسکیی غلقههای چوینی زواد ارمتوری به نام آرجانیکیدزی، یخدانهای «پامیر»، دستگاههای متالبوری، قسمهای احتیاطی اتومبیلهای زواد «اوتازپچست» کانیبادام، محصولات زواد رنگهای مینیرلی اسفره، اسبابهای غیر-استانداردی زواد تجربوی تجهیزات تکنولوژی کولاب به بسیار کارخانه و مؤسسهها فدراسیون روسیه فرستاده میشوند. چراغ و کندلهای استحصال زواد تکنیکة روشناییدهندة اسفره چندین ستنسیههای مترای مسکویو لنینگرادرا فروزان کردهاند. قسم زیاد محصولات زواد کبیل دوشنبه، مصنوعات گیدرایزالیتسیانی حصار و ترنسفارمتار قُرغانتپّه نیز به ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر فرستاده میشود.
کالخاز و ساوخازهای تاجیکستان هر سال به مسکویو لنینگراد، اورال و سیبری، شرق دور و شمال دور دهها هزار تُن انگور، سیب و زردآلو، میوة ستروسی، خربزه و تربوز، سبزهوات، میوة خشک و هر گونه، شربت، کانسیروهای میوه و سبزهوات میفرستند.
رابیتة اقتصادی دو ریسپوبلیکة برادری-تاجیکستان و ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی سوسیالیستی روسیه رسفسر سال از سال انکشاف مییابد.
ه. ممدریزایف.