رمز (عربی-سخن پوشیدمعنا، ایما، اشارت) ، در ادبیات تصویر بدیعی حادثه یا خصلتهای انسان به واسطة آبرز و چیزهای واقعی دیگر. مثلاً، شیر-رمز مردی و دلیری، روباد-مکّاری، گرگ-حریصی و گرسپچشمی و غیره. چنین رمزها در مثل، تمثیل و افسانههای خلقی بسیار دچار میآیند. در تاریخ ادبیات خلقهای گوناگون و ادبیات فارس-تاجیک سیستم آبرزهای رمزی شکل گرفته، از عصر به عصر گذشته است: گل-زیبایی، معشوقه؛ بلبل-آشتق وفادار؛ رنگ زرد-محزونی؛ حاتم-سخاوت و گیره. رمز در ادبیات دهانکی خلق نیز موقع نمایای داشته، مضمونهای گوناگون را افاده مینماید. رمز در ادبیات امروزه هم باموفقیت استفاده میشود. مثلاً، در «ترانة مرغ طوفان» م. گارکیی مرغ پرّندة پرزور و توانا pمز مردانگی، جسارت و آزادیدوستیست. داستان «پری بخت» لاهوتی نیز اساساً به طرز رمز نویشیه شده است. رمز در حیاته اجتماعی هم موقع دارد. مثلاً، داس و بالغه-pمز اتّفاق کارگر و دهقان، کبوتر-pمز صلح و آسودگی و غیره.
ش. رحماناف.