رمزی خوقندی (سال تولد و وفاتش نامعلوم) ، شاعر تاجیک. در آخر عصر 18 و ابتدای عصر 19 عمر به cap برده است. تفصیلات جریان زندگیاش روشن نیست. فضلی نمنگانی و قاری رحمتاللهه واضح در شعر طبع روان و لیاقت بلند داشتنش را ذکر کردهاند. واضح مینویسد: «اشعارش دلپذیر و بینظیر، در صنعت قصیده و غزل و مثنوی اقتدار بلیغ داشته». آثار پُرّة رمزی xوقندی دسترس نیست. در «مجموعت-اش-شعرا» فضلی، تذکرة واضح، بیاضها و «نمونة ادبیات تاجیک» س. عینی نمونة غزلهایش آورده شدهاند. رمزی xوقندی شاعر لیریک است. در اشعارش تصویرهای رنگین و هیجانبخش بسیار دیده میشوند. زبان شعرهایش فصیح و ریان است. غزلیاتش مضمونن عاشقانه دارد.
ین غزل از اوست:
تا به گلگشت چمن آن گلعذار آمد برون،
نرگیس از شبنم به چشم اشکبار آمد برون.
چون شنیدم موجدة وصلش، به استقبال او،
جان غمگین من از جسم نزار آمد برون…
خاک حسرت ریخت بر cap، از ندامت داغ شد
همچ و شمع آن نس، که صاحباعتبار آمد برون.
میسزد ریهان فتد، رمزی، ز چشم اعتبار،
تا خط مشکین به دور لعل یار آمد برون.
ه. محمدامیناو.