پانترکیزم، ادیالوژی برجوزی ملّتچیگی و شوینیستییست، ک ا موافید آن خمة خلکخایه ترکزبان، پیش از همه، ترکان موسولمام، یک ملّتند و باید با سروری ترکیه در یک دولت متّحد شوند.
پنتورکیزم در آخر عصر 19 و اوّل عصر 20 به وجود آمده، چون ادامه ترکیزم (ادیالوژی پیشینة ملّتچیگی برجوزی ترک) انکشاف یافت. آن بعد روالیوستیة جوانتورکها (1908) و پرزور شدن ماهیّت ارتجاعن سیاست پرتیة «اتّحاد و ترقّی» نفوذ پیدا کرده، در عرفة جنگ یکم جهان جای ترکیزم را کاملاً میگیرد. نمایندة اوّلین و اساسگذار معنوی پ. یوسفبایی آقچور-اوغلی (یوسف اکچورین) بود. موافق تعلیمات پانترکیزم یک قسم ملّتها الّکهای خراب شدهاند (یونانیان، فارسها و عربها) ، قسم دیگر به انتیخا میرسند (خلقهای اوراپه) ، سوّمینشان (خود ترکها) انکشاف مییابند.
ترتیب «یگانگی ملّی» همة خلقهای ترکزبان، «افضلیّت نجادی» آنها نسبت به خلقهای دیگر نیز ادّعای پانترکیزم است. پانترکیزم استثمار خلقهای میده را معقول دانسته، نقشههای استیلاگرانة دایرههای ارتجاعة ترکیّه را حق میبرآورد. پانترکیزم روسیه را مانعه اساسی عملی شدن نقشههای خود میدانست و با بهانة «حمایه» منفعتهای ملّی خلقهای ترکزبان روسیه بر ضد راسسیه مبارزه میبرد. مسلن، مرکز متّحدة جمعنیت پانترکیستها «اتّحاد و ترقّی» (بعد شکستخوری ترکیه در جنگ یکم جهانی «ملّی اتّحاد» نام گرفته است) ، تشکیلات عکسالانقلابی ملّتچیگی «کامیتیت ملّی»، «ساویت کشوری مسلمانی» («شورای اسلامیه») به همین مقصد تأسیس شدند.
فعالیّت این تشکیلاتها باعث گردید، که یک قتر کارمندان پرتیوی و سیاسی در فعالیّت خود به ملّتچیگی راه دادند. سر زدن این خطاها بیسبب نبود. آن وقت مبارزة صنفی با اشتراک قووّه و جریانهای مختلف سیاسی شدّت میگرفت؛ وظیفههای ساختمان سوسیالیزم نو و مرکّب بودند؛ تعسیر ادیالوژی برجوزی ملّتچیگی و فئودالی و کلیریکلی کلان بود، بعضی کارکنان آرگنهای پرتیوی و ساویتی باشند، تجربة کافی راهبری نداشتند. چنین وضعیت مناسبت قوّههای روالوتسیانی و اجرائیه را پرشدت گردانده، به مبارزة ایدئولوژی جریانهای مختلف سیاس تأثیر کلان رساند.
للخوسوس در ساحة ادبیات مبارزة ادیالاگ تیز و تند شد. این مبارزه نه فقط به مقابل نادرستفهمین اهمیت و موقع ادبیات نو سوسیالیستی، بلکه بر ضد ملّتچیگی، مخصوصاً پانترکیستی نیز برده میشد. بعد غلبة روالوتسیة اکتبر در ازبکستان با نام «چغتایی گورونگ» («صحبت اهل چغتایی») جمعیّت ادبی تشکّل یافت. سرور آن پانترکستان ملّتچی برجوزی بودند. ا. فطرت الهام-بخش غایوی و تشکیلاتچی جمعیّت مذکور بود.
نزریاتچیان آن روالوتسیة آکتبر را «حادثة صاف روسی» دانسته، عقیدن به دورة چنگیز و تیمور برگشتن، قبول نمودن زبان پیشینة صنعی «چغتایی» را ترگیب مینمودند. اعضایان جمعییت «چغتایی گورونگ» و «قیزیل قلم» («قلم سرخ») از سهم خلق تاجیک در خزینة معنوی تمدّن جهانی، مبارزة او به مقابل اجنبیان صرف نظر کرده، حقوق آن را به دولتداری ملّی رد میکردند. از این رو، مبارزه به مقابل پانترکیزم و جریانهای دیگر ملّتچیگی برجوزی شرط ضروری انکشاف ریسپوبلیکة جوان ساویتی تاجیکستان و ادبیات آن بود.
س. عینی در این مبارزه فعالانه اشتراک کرده است. او در مق. «قابلیّت تشکیلاتی تاجیکان» (گزیتة «آواز تاجیک»، ش 7، 1924) ، و دیگر اثرهای خود ماهیّت خقیقی پانترکیزم را آشکار کرده است. اثرهای مذکور س. عینی در ترتیب سیاست ملّی پرتیه خذمت کلان کردند. چون که در آن وقتها پانترکستان به مقابل تقسیمات ملّی اغوا پهن میکردند و این سیاست ملّی پرتیّه را «پرجه-پرجه» کردن ترکها میشمردند و بر ضد برپا شدن ریسپوبلیکة ساویتی تاجیکستان باشد، باز هم سختر اغوا پهن میکردند. اثرهای عینی با فکتهای تاریخی پردة آن اغواگران را درّاند و به دهان آنها مُهر خاموشی زد.
سیاست پرتیه در این دوره پیش از همه، به آن نگرانیده شده بود، که تأثیر ترغیبات پانترکیزم برطرف کرده، دستورهای سیاسی و ایدئولوژی آنها فاش و برباد داده شوند. در حلّ این مسئله تدبیرهای پرتیة کمونیستی اهمیت کلان داشتند: محو نمودن نزاع بینلمیلّی که آن را قوّههای عکسالانقلابی داخل و بیرونی دستگیری میکردند مبارزة دائمی به موقابیل ملّتچیگی در داخل پرتیه، به مقابل نقشههای خودسرانة پیشوایانی، که تأسیس پرتیة کاممونیستی علیحدة «ترک» آسیای میانه را میهاستند؛ به دعواهای شوینیستپ پانترکستان مقابل گذاشتن پراگرمّة مویین ملّی، که تشکیل دولتداری ملّی مستقل و مختار مقصد عالی آن میباشد؛ از خرافاتهای شوینیستی و ملّتچیگی امین داشتن کارکنان پرتیوی و ساویتی. پرتیة کمونیستی به توفیل این تدبیرها عامّة محنتکشان را در اطراف خود متّحد نموده، کوششهای ارتجاعی پانترکیزم را برباد داد.
پنتورکیزم نفوذ خود را منبعد در دایرههای ارتجاعی ترکیه نگاه داشته است. نمایندگان پانترکیزم در سالهای جلگ دوّم جهان با ژرمنیة فاشیستی علاقه پیدا کرده، تشکیلات خود «لیگیان ترکستان» را تأسیس و معرکة ضدساویتی تشکیل کردند، که دعوت به ضبط نمودن سرزمین ساویتی مقصد اساسی آن بود. از این رو، پانترکیزس به صف ادیالوژی فاشیستی همراه شد. بعد جنگ دوّم جهان دایرههای ارتجاعی ترکیه پانترکیزم را چون یکی از واسطههای اساسی به عمل آوردن سیاست ضدکامّونیستی خود استفاده میبرند.
د .: «میر اسلمه»، ت. 2، وыپ. 9، سپب؛ 1913؛ استاریه تدجیکسکاگا نراده، ت. 3، کن. 1، م. ، 1964؛ شر ناو ا. . پریدپاسыلک پریابرزاونیه آبشیستویننыخ آتناشینیی و تدجیکیستنی نه پت نیکپیتلیستیچیسکاگا رزویتیه، چ. 1، د. ، 1973؛ خ ا م آ پ معلّ. . پریابرزاونی ساتسیلنا-پالیتیچیسکیخ آتناشینیی و تدجیکیستنی نه پت نیکپیتلیستیچیسکاگا رزویتیه، چ. 2، د. ، 1976.