پنجکینت قدیم دمنة شهر ابتدای عصرهای میانه؛ 1، 5 کم جنوب و شرقتر شهر حاضرة پنجکینت واقع است. پنجکینت قدیم یکی از روستاهای (ریانهای) سغد بود (عصرهای 7-8). هر یک روستا، از جمله پنجکینت مرکز (شهر اساسی) ، حاکم و آترید حربی داشت.
ز خصوص پنجکینت قدیم در عصرهای 7-8 تبری معلومات داده، دیوشتیچ نام یکی از حاکمان آن را، که به مبارزة ضد خلافت عرب (سالهای 720-722) راهبری کرده است، ذکر میکند. سغدیان سال 720 قشون عرب را در سمرقند تارمار و شهر را از استیلاگران آزاد کردند.
مّا خلافت برای ضبط کردن سغد متّصل لشکر میکشید. نهایت، آخر سال 721 سغدیان به تنگ آمده، یک گروهشان با سرداری حاکم پایی (ریان کتّقورغان حاضره) -کرزنج به خجند و گروه دیگرشان با سرداری دیوشتیچ به بالاآب زرافشان رفتند. گروه یکم در اطراف خجند و گروه دوّم در قلعة ابرگر، که حالا با نام قلعة موغ مشهور است، سال 722 از قشون عرب تارمار گردیدند. همان سالها استیلاگران پنجکینت قدیم را نیز به خاک یکسان کردند و شهر برهم خرد.
سال 1933 از خرابههای قلعة موغ قریب هشتاد خوجّت سغدی یافته شد، که متن آن در روی کاغذ، پوست و چوب ثبت شده است (نیگ. حجّتهای قلعة موغ). سال 1947 هیت ایکسپیدیتسیة آرشیالوگی تاجیکستان با راهبری ا. یو. یقوباوسکیی دمنة پنجکینت قریب کشف نمود و از همان وقت حفریات آن دوام دارد. راهبری عکسپیدیتسیه در دوام هفت سال اوّل خود ا. یو. یکوباوسکیی بود. سالهای 1953-1954 به آن م. م. دیکاناو راهبری کرد و بعد وفات او تا خال این وظیفه در عهدة ا. م. بیلینیتسکیی میباشد. در کار ایکسپیدیتسیه شعبة لنینگردی انستیتوت آرشیالوگی اف ا.ج.ش.س.، ایرمیتج دولتی، انستیتوت تاریخ اف رسّ تاجیکستان و موزی ریسپوبلیکوی تعریخ و کشورشناسی به نام رودکی (پنجکینت) اشتراک دارند.
هفریاتپ آرشیالوگ نشان داد، که پنجکینت قدیم از قسمهای زیرین عبارت بوده است: 1) شهرستان (با دیوار خاته شده است). 2) کهندز (در طرف غربی شهر واقع است). 3) دیهه نزد شهر (در طرف شرق واقع است). 4) قبرستان (در جنوبتر شهرستان جایی گرفته است).
ووسعت شهرستان قریب 14 گه، میدان آن تیپّزار است. بیشتر از قیسم محل تدقیق شده است. الحال گذرهای کلان، بناها و قسم زیاد چارسوی شهر گشاده شدهاند. هر یک بنا از 10 تا 100 و از این هم زیاد خانه دارد. بناهای دو و سیاشیاله دچار میشوند، که بلندی آنها تا 8-9 م میرسد. غفسی دیوار خانهها تا 1، 20 م بوده، از پاخسه یا خشت خام و بعضاً از لاخسه و خشت خام بنیاد گردیدهاند. در حولیهایی، که گشادهاند، دو خیل خانه مشاهده میشود: خانههای تنگ دالانمانند بامشان گنبذی و خانههای کلان مربّع ستون و بالارشان چوبین. بعضی خانهها زیب و زینت خوب دارند: بالار، باشه و ناسوتونها کندهکاری شدهاند، دیوارها نقش و نگار دارند. در خانهها تاک و رواق کم به نظر میرسد، در تگ دیوار سوفههای پست هست.
کوهندیز سر تپّه، در بلندی جایی گرفته، از چندین بنا، حولی و انشائات مدافعویی عبارت است.
دیهة نزد شهر. که در طرف شرقی و جنوب و شرقی شهرستان واقع است، تقریباً 20-25 گه وسعت دارد. از بس که زمین این محل تاکزار بود، آب آن زهیده، بسیار عمارت اطراف شهر را نابود کردست. تا آغاز حفریات در این جا قریب 25 تپّه بود. حفریات عیان کرد، که دیهه نزد شهر از حولیهای جداگانه عبارت بوده، هر حولی یک قطعه زمین کارم داشته است. حولیها اساساً از خانههای اقامتی و خواجگی عبارت بوده، در آنها عایلهای خرد کشاورزان و قسماً کاسبان زندگی میکردهاند. در دیهه نشانههای آغاز استحصالات کاسبی به نظر میرسد، که استیلای عرب به تشکّلش امکان نداده است.
در حدود قبرستان، که تقریباً 0، 5 کم دورتر از دیوار جنوبی شهرستان واقع است، قریب 70 تیپله باق مانده است. نه تپّهها ناووسهای پنجکینتیهای قدیم را محفوظ داشتهاند و باستانشناسان قریب سیتای آن را گشادهاند. میدان هر ناووس به حساب میانه 4-5 م مربّع بوده، بالایش گنبذ یکلخت دارد. درون خانه از سه طرف صفه دارد. سوفهها در طول 3 دیوار به شکل حرف «پنجکینت» جا گرفته، بنشان گذرگاهی هست. در میانههای دیوار 4-م سوراخی خردی هست. سوفهها برای گذاشتن استدانها خذمت میکردند. درازی استدانها 50-55 سم، برشان 25-27 سم و بلندیشان 18-23 سم است. آنها سرپوشهای یکلخت دستهدار و یا سرپوشهایی دارند، که از دو تختة سفالی عبارتود. این دو تختسفال را پهلویهم گذاشته، دهان استدال را میپوشاندند. در هر ناووس به حساب میانه استخوانهای 8-10 میّت را دفن میکردند.
هالا پنجکینت قدیم یگانه یادگاری آرشیالوگییست، که از روی آن ساخت، مخصوصاً تایاگرافیه، حیات اقتصادی، اجتیمایی و مدنی اهالی شهرهای ابتدای عصرهای میانه را آموختن ممکن است. لتّهپارهها، پنبهدانه، دانههای نیمسوختة گندم، نو، ارزن و لُبیای یافته شده معلومات مأخذهای خطّی را در خصوص خانگیداری سغد تصدیق میکنند. در نتیجة حفریات در پنجکینت قدیم دانکخهای گیلاس، آلوبال و، زردآلو، شفتالو، بادام، سنجید، پوچاق چارمغز یافت شدند، که این از رونق باغداری سغد شهادت میدهد و به معلومات گیاگرفهای عربیزبان ابن هوقل و مقدّسی موافق میآید.
انها نوشتهاند، که روستای پنجکینت در چیدن بادام و چارمرغز در بین دیگر روستاهای سغد جای اوّل را اشغال میکرد. در پنجکینت قدیم تاکداری و شرابکشی ترقّی کرده بود. از نزد آتشدانها و از بین تودههای پارو بسیار استخوان گاو، گوسفند، بز و خوک یابای و خانگی یافت شد و این شهادت میدیدد، که در پنجکینت قدیم، چارواداری هم رولق داشته است. موجودیّت چنین بزة اشیای خام باعث انکشاف استحصال مصنوعات چرمی میگردید. از روی نکشونگار دیوارها مقرّر کردن ممکن است، که هنرمندان پنجکینت قدیم از چرم هر خی پایفزال، جوشن، طاسکلاه، گلافهای شمشیر و کمال، افزال اسپ و دیگر اسباب روزگار تییار میکردهاند، باستانشناسها از شهرستان بسیار لنگرچههای چرخهای ریسمانریسی یافتند، که آنها از انکشاف ندّافی و بافندگی درک میدهند. از نگارش دیوارها، که در آنها نوعهای گوناگون مصنوعات، متاعهای پختگی، پشمی، ابریشمی، قالین و غیره خیلی خوب تصویر یافتهاند، سلیقة کاسبان و بافندگان پنجکینت قدیم عیان میگردد.
در استحصالات کاسبی پنجکینت قدیم مصنوعات کُلالی جای مخصوص را اشغال میکرد. در وقت حفریات از هر جا شدّه و بازوبندهای شیشهگی، شیشههای میده برای هر خیل مایع یافت شدند. موجودیّت کارخانههای شیشهسازی تصدیق میکنند، که پنجکینتیان به استحصال مصنوعات شیشه نیز مشغول بودهاند.
در پنجکینت قدیم آهنخری و زرگری نیز خیلی رونق داشته است. فقط در یک میدان خرد شهرستان زیاده از 40 اوستاخالة آهنگری بوده است، که هر خیل مصنوعات فلزی میبرآوردند. هنگام حفریات داس، تبر، بیل، درفش، کارد، کلید، قسمهای قفل، پیکال، نیزه، حلقه و بسیار دیگر اسباب و انجام آهنی، برینجی، مسی، طلایی و نقرگی به دست آمدند. چنین یادگاریهای مادّی و (معنوی نشان میدهند، که در پنجکینت قدیم و دیگر شهرهای سغد ساحههای گوناگون هنرمندی وجود داشته، هنرمندانش طبع و مهارت بلند داشتهاند. از روی نتیجة حفریات تخمین کردن ممکن است، که هنرمندی در پنجکینت قدیم ساحة مستقل خواجگی و اکثر هنرمندان آزاد بوده، برای فروش مال میبرآوردهاند.
پولهای زیادی، که یافت شد نیز به این دلالت میکنند. تا این دم چند هزار تنگه جمع آورده شده است، که این قدر پول از یگان جای دیگر آسیای میانه یافت نشده بود. به دست آمدن تنگههای زیاد سغدی به تشکیل ساحة نو نومیزمتیکة آسیای میانه-نومیزمتیکة سغد امکان داد. در کلکسیون پولهای مسی، برنجی نه نقرگی هستند، که از عصرهای اوّل میلاد تا نیمة دوّم عصر 8 سیمکه زده شدهاند. امّا قسم اساسی کلکسیونها از پولهای برنجی سغدی نیمة دوّم عصر 7-اوّل عصر 8 عبارت است. در بین آنها پولهایی هستند، که بعضیشان از نام حاکمان میدة آن، از جمله حاکمان خود پنجکینت قدیم برآورده شودهاند.
اموختن این پولها به آ. ا. سمیرناوه امکان داد، که کرنولوژیپ اخشیدهای سغد را مویین کند. پول بسیار و گوناگون یافته شده گواهی میدهد، که مناسبتهای مالی و پولی در سغد رواج داشته است. تا سالهای نزدیک چنین میشمارند، که شهرهای آسیای میانه فقط بعد عصرهای 8-10 مرکز هنر و تجارت گردید. امّا حفریات پنجکینت قدیم اثبات کرد، که هنوز در عصرهای 7-8 این شهرها مرکز هنرمندی و سودا بودهاند.
هفریات سالهای آخر پنجکینت قدیم نشان داد، که هیت اجتماعی اهالی شهرهای دورة ابتدای فئودالیزم خیلی گوناگون بوده است و در شهرهای آن زمان نه تنها حاکمانّ و طبقة دارای اهالی با غلام و کنیزانشان، بلکه هنرمندان آزاد، تاجران و دیگران طبقة اهالی نیز زندگی میکردهاند.
به توفیل این ، حفریات نه فقط نوعهای اساسی مصالح بناکاری و اصولهای بناکاری معماران سغدی، بلکه طرحریزی، ساخت داخلی و ظاهری عمارت و آرانش انشائات استقامتی و جمعینتی عیان گردید. معلوم است، که صنعت میعمری عاصیان میینه در اساس استفادة خشت خام و پاخسه ترقّی کرده است. خشتهای انشائات پنجکینت قدیم مربّع، تناسب قد و برشان 1×2 است. این شکل نظر به خشتهای مربّع دورة عتیقه بهتر بود، زیرا به غفس یا تُنُک برداشتن دیوارها امکانیت میداد و غیر از این قفلوکلید دیوار را آسان میکرد. خشت خام به غیر از دیوار، باز برای ساختن رواق، گنبذ، پغنه و بعضاً برای فرش بنا استفاده شده است.
پنجکینت قدیم دیوارهای پاخسگی نیز دارد. دیوارها با کاهگل انداوه و قسماً گجکاری شدهاند. خشت پخته را پنجکینتیان قدیم بعضاً برای فرش به کار بردهاند. تکنیکة رواقسازی و گنبذسازی و آشیانه و نغنهها صنعت بلند معماری پنجکینت قدیم را نشان میدهد. برای ستون، در، بالار و برای بعضی جزئیات آرایش چوب را استفاده بردهاند. در وقت حفریات بسیار بالار و ستونهای نیمسوخته یافت شدند، که باشههای کندهکاری دارند (نقشهای اسلیمی، هندسی، رسمی آدم و مخلوقهای افسانوی). از بازیافتهای سیرشمار پنجکینت قدیم مخصوصاً، دو هیکل چوبی زن، که ظاهراً رقّاصه میباشند، خیلی جالبند. مهارت کندهکار به درجهای است، که حتّی پیراهن خیلی نفیس رقّاصهها برعلا نمودار است. لباس به کاس آنها با تسمة درازی بسته شده است. هیکلها شدّههای مرجان و زنگولچهخا دارند، که سر سینه و تمام بدنرا آرا دادهاند.
تره عمومی هیکلها خیلی نظرربا، موزون و دلکش است. جزئیات طرح بدن، سرولیباس و جنهای آن، اسباب زیب و زینت به طور خیلی عنیق و دقیق تیسویر یافتهاند.
برای هیکلسازی در پنجکینت قدیم برابر چوب اینچنین گل، گچ نه فلزات را به کار میبردند. هنگام حفریات یکی از خانهها گوش برنجی نهایت کلان هیوانی یافت شد. از خود همان 40 کلّة گچی بیریشی نیز یافتند، که برابر سر آدم است. غیر از این پارهها در پایان دیوارهای یکی از عمارتها ازارة کلان مجسمدار گشاده شد، که درازیاش قریب 8 م است.
ین ازاره پُر از رسم آدمان گوناگون میباشد، که در زمینة بهر یا دریا حکاکی شدهاند. در یک گوشة ازاره دهان اجدهها و در گوشة دیگرش طرح غاری به نظر میرسد. از غار آب فراوانی میشارد، که برای منظرة تمام ازاره زمینه گردیده است. در همین زمینه با نقش بلند موقرنس هر گونه جانوران اساطیری، ماهیان، تنة آدم، مخلوقاتی، که تن آدم و دُم مار دارد، تجسم گردیدهاند.
بازیافتهای آرشیالوگی پنجکینت قدیم شهادت میدهند، که در صنعت تصویری سغدیان هیکلتراشی مقام مهمّی داشته است. در پنجکینت قدیم آثار فراوان و عجیب صنعت نقّاشی نیز یافت شد. تا امروز چندین خانهای گشاده شد، که دیوارهایش منقّشند. زمینة مصوّرهها را مخصوص تییار میکردند: خاکة رنگ را در یک نوع مادّة چسپک حل کرده، این محلول را هم به روی انداوه و هم به روی گچ میمالیدند و مصوّرهها را در روی این زمینه میآفریدند. مصوّران بیشتر رنگهای سرخ، زرد، کبود، سفید، نارگنجی، سیاه و نیلابی را استفاده برده، کامبینتسیههای گوناگون هیرتنگیز به روی کار آوردهاند.
چ لوحههای نقّاشی و چه مصوّرهها با مهارت بلند اجرا گردیدهاند. هر یک شخص تصویرشده (خواه در پیرسپیکتیوه، خواه در صف پیش) دارای قیافه و حالت مویینیست. در لحظههای تصویرشده تمام قانونیّتهای رسّامی رعایه گردیده، در حرکت بودن موجودات زنده به نظر میرسد. نگارشها سیوجیت و موضوع مویین دارند. در آنها منظرههای بزم، شکار و عید، ماتم، زورآزمایی جنگاوران و پهلوانان، رقصهای مراسمی، آببازی و دیگر لحظههای حیات سغدیان عکس یافتهاند، که چنین حالت در «شاهنامه» فردوسی نیز دچار میآیند. مثلاً، در بعضی دیوارها منظرهایی هستند، که در آنها کارنمایی رستم و اسفندیار تصویر شده است.
در اکثر منظرهها و حتّی در صحنههای رزم زنان هم هستند. آنها برابر مردان در بزم و ضیافتها اشتراک داشته، اسبابهای گوناگون موسیقت مینوازند، میرقسند، سرولیباس جنگی پوشیده در محاربهها اشتراک میکنند. این جهت موسوّرهها شهادت میدهد، که تا استیلای عرب زنها آزاد و فعال بودهاند. .
منزرههای تصویرشده راجع به حیات اعیان و اشراف، قشون، لباس حربی، ساز و یراق سغدیان (اکینک، شمشیر، تیر و کمان، نیزه و گرز، تبرزین و سپر، زره و طاسکلاه، جوشن و آستینچه و غیره) ، اینچنین عاید به استفادة آنها معلومات میدهند. در مصوّرهها رسمهای مطربان نیز هستند، که برای آموختن مدنیّت موسیقی سغدیان اهمیت کلای دارند. مثلاً، در دیوار یکی از بناها صورت زیبای زن عودنوازی را میبینیم، که در بر کورتة شاهی سفید، در سر تاج زرّین و در دستان بازوبند و انگشترینهای طلا دارد؛ با دستیچة اد را داشته، با دست راست به تارهای آن ناخن میزند. عود هلالشکل بوده، قسم بالایش سر اجدر را میماند.
در روی دیوار دیگری تصویر سه مطرب را میبینیم، که در بالای قالین نیشتهاند. یکی از آنها بربط، دیگری یک نوع اسباب ادمانند و سوّم پهای مینوازد. در دیوار یکی از خانههای دیگر صورت چهار مطربه نیز عکس یافته است. همة این گواهی میدهد، که سغدیان به موسیقی شوق و هوس کلان داشتهاند و بربط عود، نهای، دف، داعیره، قوشنهای برین اسبابهای موسیقی خیلی معلوم بودهاند.
پنجکینت قدیم امروزها به یکی از یادگاریهای مشهور آرشیالوگی تاجیکستان مبدّل گردیده است. راجع به پنجکینت قدیم و یادگاریهای صنعت آن در اتّفاق ساویتی و خارجه، از جمله در امریکا، اتلیه، فرنسیه، ژاپن و یک قطار مملکتهای دیگر جهان رساله و مقالهها نشر شدند. پنجکینت قدیم یک نوع معیاری گردیده است، که محقّقان همین کبیل یادگاریهای آرشیالوگی آسیای میانه بازیافتهای خود را با پدیدههای آن قیاس میکنند.
هفریات پنجکینت قدیم دوام دارد.
د .: ج ا ل ا ل آ و ا. ، ن ا ع م ا ت آ و ن. . کشفیست پنجکینت قدیم. د. ، 1969؛ یکوباوسکیی ا. یو. ، دریونیی پیندجیکینت، «پا سلیدم دریونیخ کولتور»، م.-ل. . 1951؛ جیواپیس دریونیگا پینپ-جیکینته. م. ، 1954؛ سکولپتوره ا جیواپیس دریونیگا پلندجیکینتو، م. . 1959؛ بیلینیتسکیی ا. م. ، رسلاپاوه و. ا. ، دریونیی پیندجیکینت، د. . 1971؛ بیلینیتسکیی ا. م. ، مانومینتلنایی اسکوسّتوا پیندجیکینته. جیواپیس. سکولپتوره، م. . 1973؛ اسکاو ا. ا. ، تسیتدیل دریونیگا پیندجیکینته، د. ، 1977.