معلومات آخرین
Home / جامعه / پسیخالوژی

پسیخالوژی

پسیخالوژی (از یونانی psyche-روح، ریان و logos-سخن، تعلیمات) روان‌شناسی، علمیست در بارة قانونهای ابژکتیوی فعالیی­ت روحی، از جمله احساس، ادراک، خاطر، تصوّر، خیال و غیره. پسیکولوژی اینچنین قانونهای تشکّل طلبات، شوقو هوس، ملکه، عادت، مزاج، کارکتر، قابلیت و غیرpo، که خصوصیتهای پسیخالاگی شخصیت حساب می‌یابد، می‌آموزد.

پسیخالوژی راه دور و درازی را ته‌ای کرده است و علمیست هم قدیم و هم نو. آدمان از زمانهای قدیم به حادثه‌های روحی و قانونیّت آنها توجّه ظاهر می‌کردند. امّا افکار پسیخالاگی قدیم پیوسته با فکرهای فلسفی پیشکش می‌شد. تاریخ پسیکولوژی  همچون تاریخ فلسفه از مبارزة آشتی‌ناپذیری، که در بین جریانهای متیری­لیستی و ایده‌آلیستی از قدیم دوام دارد، شهادت می‌دهد. مو­باریزة بین متریالیزم و ادی­لیزم راجع به حلّ مسئلة طبیعت و ماهیّت حادثه‌های روحی افادة یک شکل مبارزة قوّه‌های پیشقدم و مترقّی جمعیت به مقابل قوّه‌های ارتجاع می‌باشد. نمایندگان رویة م­تیریلیستی در شرح و ایضاح روحیات و چه بودن آن در موقع علمی و طبیعی می‌ایستادند. در عصرهای 6 و 5 تا میلاد طبیبان و فیلسوفان یونان قدیم به مینه علاقه‌مند بودن روحیات را تخمین کرده بودند. بوقرات (گیپّاکرت) وجود داشتن مزاجهای گوناگون را قید کرده بود. نمایندگان رویه‌های ایده‌آلیست حادثه‌های روحی را از طبیعت جدا کرده، آن را چون روح الهی به قلم می‌دادند. چنین نقطة نظر در ایده‌آلیزم افلاطون (پلتان) مخصوصاً روشن عکس یافته است. ارسطو در اثرهایش، از جمله «در باب روح» در بارة معرفت، حسیات و اراده و اینچنین اسّاتسیتسیه‌ها (علاقه‌ها) فکرهای شایسته پیشکش کرده بود.

گوزشتگان خلق تاجیک نیز در ترقّیات پسیکولوژی حصّة ‌مونین گذاشته‌اند. عنصرهای اوّلین فکرهای پسیخالاگی در ایجادیات دهنکی خلق در آبرزهای قهرمانان و پهلوانان، در مأخذهای خطّی، مثلاً، در «اوستا»  و دیگر سرچشمه‌های قدیم روشن عکس یافته‌اند. در اثرهای فیلسوفان، طبیبان و نمایندگان ادبیات کلاسیکی، مانند ابوعلیابن سینا، عمر خییام، ناصر خسرو، سعدی شیرازی، کمال خجندی، عبدالرحمان ‘جامی و دیگران بسیار جهتهای روحیات گاه بواسطه و گاه بی‌واسطه موضوع بحث و مناظره و شرح و ایضاح قرار یافته‌اند. از عصر 11 cap کرده اثرهای مخصوصی نوشته شده‌اند، که مسئله‌های جداگانة پیدگا­گی و پسیخالاگی را دربر گرفته‌اند: «رسالة عشق»، «روان‌شناسی» و «ال-قانون» ابوعلیابن سینا، «قابوسنامه» عنصرولمالی کیکاووس، «روشناینامه» و «سعادتنامه» ناصر خسرو، «پندنا­مه»ی فریدّودیپون عطّار و غیره. کیکاووس پراسیسّهای روحی را به دو گروه جدا کرده بود: ا) سامعه (شنوایی) ، باصره (بانایی) ، شامّه (بویای) ، ذائقه (چشیایی) ، لامسه (بساوی) -نپعیکاس متیریه؛ ب) خاطر، ملاحظه، خیال، نطق-انعکاس روح. در تاریخ ترقّیات پسیکولوژی و در معنیداد روحیات مخصوصاً ابوعلی‌سینا مقام بلند دارد. برای انکشاف افکار پسیخالاگی ابوعلی‌سینا تعلیمات ارسطو در باب روح و غایه، ابونسر فارابی راجع به همین مسئله تأثیر کلان رساندند، امّا او در شرح طبیعت روحیات از گذشتگان و هم‌عصران خود خیلی پیش گذشت. ابوعلیابن سینا در قسمت «روان‌شناسی» «کتاب-اش-شفا» دانشهای حسی، خصوصیتهای فرق‌کننده، اساسهای فیزیولوژی آنها و به تحلیل اندیشه‌های پیشینیان راجع به مسئله‌های مذکور پرداخته است. او قوّة محرکة انسان را به کووه‌های خارجی و باطنی، که اشیا و حادثه‌ها را معرفت می‌کنند، تقسیم کرده، این قوّه‌ها را در نوبت خود به نوعهای حس ظاهری (سامعه، باصره، شامّه، ذائقه، لامسه) همچون زینة نخست معرفت و عقل (وهمیات، مقبولات، مسلّمات، مو­خییلات و غیره) جدا می‌کند. ابوعلی‌سینا اینچنین مینه را مرکز روحیات حسابیده، به مسئله‌های پسیکولوژی عمومی و سنّ و سال دقّت کلان داده، حیات آدم را به دوره‌ها تقسیم کرده بود؛ ترقّیات روحیات کودک را به انکشاف عمومی فیزیولوژی و تشکّل طلبات علاقه‌مند می‌دانست.

سر 17 در ترقّیات دانشهای بیولوگی و پسیخالاگی دورة نو گشاد. در عقیده‌ها عاید به جسم و روح تغییرات کلّی به وجود آمد. نخستین بار عالم بزرگ فرنسیه ر. دیکرت در بارة ریف­لیکس فکر بیان نمود. متریالیس­ت انگلیه ت. گابّس از روح و جان قطع نظر کرد و نخستین بار در تاریخ پسیکولوژی تعلیمات در بارة روح به تعلیمات در بارة حادثه‌های روحی تبدل یافت.

در نیمة دوّم عصر 19 پسیکولوژی به علم مستقل تبدل یافت. اوّلها تجربة پسیخالاگی از طرف عالمان نیمیس ه. ویبیر، گ. فیخنیر، ا. میولّیر، گ. گیلمگالتس هنگام آموختن احساسات، بعدتر از ت­رف فیلسوف و پسیخالاگ نیمیس و. وندت، پسیخالاگ نیمیس گ. ایبّینگوز و دیگران هنگام تدقیقات ادراک، دقّت، خاطر، اسّاتسیتسیه و غیره تطبیق کرده شد. در آخار سالهای 80 عصر 19 لبارتاریه‌های پسی­خالاگی تأسیس یافتند. در عصر 20 در پسیکولوژی جریانهای بسیاری پیدا شده، آن به یکچند رویه‌های ایده‌آلیستیی و میخنیستی، چنانچه بخی­ویاریزم، گیشتلتپسیخالوژی، پیر­سانلیزم، فرییدیزم و غیره جدا گردید.

پسیخالوژی ساویتی در اساس تعلیمات متریالیستی و دیالکتیکی در با­رة محصول متیریه بودن روحیات و در این حال اعتراف نمودن تفاوت خاص آنها، در باب سبب مویین مادّی داشتن هرگونه حادثه‌های روحی، به قانونهای حیات تابع بودن روحیات ترقّی می‌کند. اساس متدلوژی پسیکولوژی ساویتی را نظریة مارکسیستی و لنینی انعکاس و بنیاد علمی آن را تعلیمات ا. م. سیچیناو و ا. پ. پاول‌اف در بارة فعالیّت عالی عصب تشکیل می‌دهند. ا. م. سیچیناو در اثر مشهور خود «رفلکسهای مینة سر» (1863) اساسهای فیزیولوژی پراسیسّهای روحی را مویین کرده، با این به نظریة ایده‌آلیستی، که روح را ابدی می‌شمارد، شکست داد. ا. پ. پو­لاو قانونیّت تشکّل رفلکسهای شرطی را کشف کرد. در کشف و تعیین پرنسیب و پروبلمهای اساسی پسیکولوژی ساویتی خذمت عالمای ب. گ. اننیف، پ. پ. بلان­سکیی، ل. س. ویگاتسکیی، ا. و. زپارا­جیتس، ک. ن. کارنیلاو، گ. س. کاستیوک، ا. ن. لیانتیف، ا. ر. لوریه، س. ل. روبینشتیین، ا. ا. سمیرناو، ب. م. تیپلاو، د. ن. اذندزی خیلی کلان است. در نیمة سالهای 30 پرنسیبهای اساسی پسیکولوژی ساویتی-دیتیرمی­نیزم، یگانگی شعور و فعالیت، انکشاف روحیات کار کرده شدند. غلبة روالوتسیة کبیر سوسیالیستی آک­تیبر برای ترقّیات پسیکولوژی علمی در تاجیکستان هم شرایط فراهم آورد.

ترقّیات منبعدة علم پسیکولوژی در تاجیکستان به گشاده شدن کفیدره‌های پسیکولوژی، شعبة انستیتوت تدقیقات علمی علمهای پیدگاگی و تییار نمودن متخصصان این ساحه علاقه‌مندی دارد. بعضی مسئله‌های پسیخالاگی را آلپمان ا. م. بهاودّنّاو، ن. ا. بکچین-ته‌ای، ل. ا. وینگیر، م. گ. یراشیویکیی و دیگران تدقیق کردند. تدقیقات پسیخالاگهای ریسپوبلیکه یکچند مسئله‌های پسیکولوژی عمومی، بچگانه، پیدگاگی، اجتماعی و اسپورت را در بر می‌گیرد. در ریسپوبلی­که شعبة تاجیکستانی جمعیّت پسیخالاگهای ا.ج.ش.س. عمل می‌کو­ند.

پسیخالوژی در رفت ترقّیات خود به یکچند ساحه‌های مخصوص چودا شده است. از جهت فعالیّت کانکریتی یکچند ساحه را قید می‌کنند: آنها مسئله‌های پسیکولوژی محنت، که به آن باز پسیکولوژی اینجینیری، اویتسیانی و کیهانی داخل می‌شوند؛ پسیکولوژی پیدگاگی، که در نوبت خود پسیکولوژی تعلیم، پسیکولوژی تربیه و پسیکولوژی معلم را در بر می‌گیرد؛ پسیکولوژی طبّی، که به نییراپسیخالوژی، پسیخافرماکالوژی، پسیخاتیرپیه، پسیخاپرافیلکتیکه و پسیخاگیگیی­نه چودا می‌شود؛ پسیکولوژی یوریدیکی، که از پسیکولوژی سودی، پسیکولوژی جنایتی و پسیکولوژی اصلاح محنتی عبارت است. پسیکولوژی اسپورت، سودا، پسیکولوژی ایجادیات علمی، پسیکولوژی قربی نیز به گروه یکم ساحه‌های پسیکولوژی داخلند. از جهت ت­رقّیات پسیکولوژی سنّ و سال، پسیکولوژی مخ­سوس و پسیکولوژی مقایسوی را باید در نظر داشت. پسیکولوژی سنّ و سال در نوبت خود به پسیکولوژی کودکان، پسیکولوژی نورسان، پسیکولوژی جوانان، پسیکولوژی کلانسالان و پسیکولوژی پیرانسالان جدا می‌شود. عالیگافریناپسیخالوژی، سورداپسیخالوژی و طفلاپسیخالوژی ساحة مخصوص را تشکیل می‌دهند. زااپسیخالوژی (پسیکولوژی هیوانات) ساحة مخصوص مقایسدی می‌باشد.

پسیخالوژی ابژکت خود را در علاقه‌مندی با علمهای دیگر میااموزد؛ در نوبت اوّل به متریالزم دی­لیکتیکی و تاریخی تکیه می‌کو­ند. غیر از این پسیکولوژی با فیزیولوژیه، از جمله با فیزیولوژیة عالی عصب، پیدگاگیکه، کیبیرنیتیکه، تاریخ، ادبیات، زبان‌شناسی عمومی و غیره علاقه‌مند است. پسیکولوژی مانند یلمهای دیگر هنگام تدقیقات از متدهای مویین تدقیقات ال­م استفاده می‌برد. متدهای اساسی پسیکولوژی را مشاهده و ایکسپیری­مینت تشکیل می‌دهند.

پسیخالوژی علمی در تربیة اعضایان جمعیت و تشکّل جهان‌بینی مارکسیستی-لنینی آنها اهمیت بزرگ دارد. دانشهای پسیخالاگی در مبارزه به مقابل ادی­لیزم و هورافات دینی چون یراقییدیوی خذمت می‌کنند.

د .: مرکس ک. ، ایکانامیکا-فیلا­سافسکی روکاپیس 1844 گاده. م. . 1956؛ اینگیلس ف. ، دیالکتیکه پریرادы، م. ، 1975؛ وыگادسکیی ل. س. . رزویتی وыسشیخ پسیخیچیسکیخ فونکتسیی، م. ، 1960؛ یراشیوسکیی م. گ. ، استاریه پسی­خالاگی، م. ، 1966؛ لیانتیف ا. ن. ، پرابلیمы رزویتیه پسیخیک، م. ، 1972؛ h. س. سفراو.

Инчунин кобед

سفارت

سفارت، نمایندگی، کار و عمل سفیر، که از طرف دولتی به پایتخت دولت دیگر می‌رود. …