معلومات آخرین
Home / جامعه / پراگریسّ

پراگریسّ

پراگریسّ (لاتینی progressus-حرکت به پیش، موفقیت) ، موقا­بیل ریگریسّ. تمایل انکشاف، که خاصیت از عادّی به مرکّب، از کامل به اکمل گذشتن را دارد. هنوز از دوره‌های قدیم در بارة تغییرات متّصل سمتناک تصوّرات پیدا شده بود. امّا چنین تصوّرات بیشتر خصوصیت بهادهی داشته نسبت به تاریخ جمعیت تطبیق می‌شد. قسم زیاد مؤلفان عتیقه تاریخ را وقوع حادثهایی می‌دانستند، که در نهاد آنها تغییری دیده نمی‌شود. از این رو، تاریخ گاها چون پراسیسّ ریگریسّیوی (گیسیاد، سینیکه) و گاها چون حادثه‌های تکرارشونده (افلاطون، ارسطو، پالیبیی) تصویر می‌گردد. غایه پراگریسّ تاریخی در اساس انکار ایسختالوژی مسیحی به وجود آمده است.

فلسفة اجتماعی برجوزی در زمینة روحیة آپتیمیستی «طنطنة خرد» را به آینده نسبت می‌داد. نظریة معارف‌پروری پراگریسّ به نیست نمودن مناسبتهای فئودالی اساس گذاشت و در همین زمینه سیستمه‌های مختلف سوسیالیزم خیالی به وجود آمدند. امّا نظریة رتسنانلیستی پراگریسّ به پرنسیب تاریخیت بیگانه بود. آن پیشروی انکشاف تاریخی را در بر گرفته، خصوصیت تضادی و گوناگون‌شکلی، ضرورت دوره‌های گذشته را انکار می‌کرد. راسیونالستان پراگریسّ جمعیّت را به پراگریسّ تفکر انسان وابسته می‌دانستند. اوّلین بار ج. ویکا و مخصوصاً ج. ج. روسّا خصوصیت تضادی انکشاف تاریخی را به میان گذاشته‌اند. گ. گیگیل مفهوم پراگریسّ را نسبت به پیش‌گذشتگانش درستتر معنیداد نمود. موافق عقیدة او تاریخ تغییرات عادّی نبوده، آن پراگریسّ درک آزادیست، در آن گذشته زمینة ناگزیر برای به وجود آمدن حاضره می‌باشد. ولی گ.

گاگال پراگریسّ تاریخی را انکشاف ایده‌ مطلق می‌دانست و از این سبب او قانونیّت از یک فارمتسیة جمعیّتی به دیگر فارمتمیه گذشتن را درست شرح داده نتوانست.

گاگال تأسیس مانرخیة پروسّی را نقطة آخریگ پراسیسّ جمعیت می‌داند.

مرکسیزم-لنینیزم در زمینة فهمش متریالیستی تاریخ به مسئلة پراگریسّ مناسبت متریالیستی و دیالکتیکی نموده، معیار ابژکتیوی آن را مویین نموده است. معیار ابژکتیوی پراگریسّ جمعیّت را اساس مادّی جمعیت تشکیل می‌دیهد. مناسبتهای استحصالی باشند، منفصلی پراسیسّی تاریخی و شکلهای علی‌حدة کانکریتی آن را افاده می‌کنند. انکشاف قوّه‌های استحصال‌کننده بر خلاف مناسبتهای استحصالی کم و بیش خصوصیت متّصلی دارند. بنا بر این و. ا. لنین منفعت انکشاف قوّه‌هات استحصال‌کننده را «… معیار عالی پراگریسّ جمعیّتی» می‌داند (اس. ج. 13، ص. 249). تکامل عاملها و تشکیل محنت حاصلناکی آن را ب­لند برداشته، باعث انکشاف قوّه‌های استحصال‌کننده، قوّة کاری، ملکه‌های نو استحصالی و علمی و دیگرشوی تقسیمات موجودة جمعیّتی محنت می‌گردد. برابر پراگریسّ تکنیکه علم هم انکشاف می‌یابد. نهایت، افزایش حاصلناکی محنت باعث زیادشوی مقدار محصولات اضافه می‌شود. در همین زمینه وسیله‌های ضروری استعمالی انسان، شرانت زندگانی و حیات میشی او تغییر می‌یابد. درجة بلند ترقّیات قوّه‌های استحصال‌کننده، شکل مرکّبتر مناسبتهای استحصالی و تشکیلاتهای جمعیّتی را به میان می‌آرد. درجة درک قوّه‌های ستیخیوی طبیعت، که آن در انکشاف حاصلناکی محنت و درجة آزادی جمعیت از زیر یوغ قوّه‌های ستیخیی­وی آن، نابرابری اجتماعی و سیاسی و قفامانت معنوی آدمای ظاهر می‌گردد، معیار عمومی پراگریسّ تاریخی به شمار می‌روند. به این معنی معیار فارمتسیه‌های جمعیّت ابتدایی، غلامداری، فئودالی، کاپیتالیستی و کمونیستی دوره‌های قانونی انکشاف په‌ای در پی انسانیت می‌باشد. امّا شکل و سرعت انکشاف آنها پراختلاف بوده، از یکدیگر فرق می‌کنند. برای جمعیّت جماعت ابتدایی و غلامداری سرعت سست انکشاف خاص است. در زمان کاپیتالیزم در برابر سرعت بلند انکشاف استحصالات، قوّه‌های استحصال‌کننده و مناسبتهای استحصالی انتگانیزم صنفی اوج می‌گیرد. مالکیّت خصوصی باعث نابراب­ری درجة انکشاف ثروتهای مادّی و معنوی جمعیت، از حساب استثمار بی‌رحمانة خلههای مستملکه بایی شدن مملکتهای کاپیتالیستی، پرزور شدن بیگانشوی محنت و غیره می‌گردد. حالا در مقیاس جهانی از کپی­تلیزم به سوسیالیزم گذشتن شاهراه پراگریسّ جمعیّتی می‌باشد. کمونیزم درجة بلند انکشاف جمعیت، (فراوانی نعمتهای مادّی و معنوی را تأمین نموده، در این اساس تفاوت بین شهر و دهات، محنت فکری و جسمانی و انتگا­نیزم صنفی را برهم می‌دهد. فقط کمونیزم پراگریسّ حقیقی تاریخی را تأمین کرده می‌تواند. مفهوم پراگریسّ به علمهای طبیعت‌شناسی هم خاص است. پراگریسّ در این جا هم مثل حیات جمعیّتی اهمیت نسبی دارد. مفهوم پراگریسّ به کاینات تام تطبیق نمی‌شود، زیرا در آن جریان مویین و یک‌جانبة انکشاف دیده نمی‌شود. بسیار پراسیسّهای عالم غیریارگنیکی نیز به این قا­نونیت تابع نیستند.

د .: دویتشویل ل. ش. ، آچیر­ک پا استاری اچینیه آب ایوالیوتسیانّام پراگریسّی. م. ، 1956؛ پرابلیمы رزویتیه و پریرادی ا آبشیستوی. آب. ست. . م.-ل. ، 1958؛ سیمیناو یو. ن. ، آبشیستوینّыی پراگریسّ ا ساتسیلنیه فیلاسافیه سا­وریمینّایی برجوزی، م. ، 1965؛ دجو­ن و س آ و م. ، آبشیستوینّыی پراگریسّ ا نتسیانلنыی آتناشینیه، المه-اته، 1976.

Инчунин кобед

سفارت

سفارت، نمایندگی، کار و عمل سفیر، که از طرف دولتی به پایتخت دولت دیگر می‌رود. …