پارتریت (فرنس، portrait-صورت، تصویر) ، جنر صنعت رسّامی، که به آفریدن آبرز شخص مویین اساس یافته است. اثرهای خود این جنر را نیز پارتریت مینامند. توسط پارتریت رسّام آبرز انسان را آفریده، عالم معنوی، خصلت، روحیه و حالت او را نشان میدهد و به جمعبست اجتماعی و سیاسی، فلسفی و اخلاقی موفق میشود. به واسطة آبرزهای فردی همزمانان یا متفکّران گذشته پارتریت میتواند صفتهای تیپی آدمان دورة مویین تاریخی را تجسم نموده، روحیه وهاخاس طبقههای گوناگون جمعیّتی را نشان دیدد. وابسته به مقصد پارتریت یککسه، دوکسه (جفت) ، گروهی؛ وابسته به کارکتر تصویر مانومینتلی، موتنتم، محرمانه، هجویی (کریکتوره، شرج) میشود. پارتریت در رسّامی و گرفیکه کامپازیتسیة تا سینه، تا میان و همة پیکر؛ در هیکلتراشی بیوست، مجسمه، هیکل، ریلیف را در بر میگیرد. عصرهای میانة شرق با اصول خاص پارتریتنگاری-مینیاتور پارتریتی فرق میکند. یک نوع معمول پارتریت اوتاپارتریت است. رسّام یا هیکلتراش پارتریت را در اساس نتوره، خاطره و یادداشتها و متریالهای آرشیو آفریده میتواند. انتراپالاگ و هیکلتراش ساویتی م. م. گیرسیماو در اساس آموزش کاسهخانة cap آفریدن پارتریت را اساسناک نمود و پارتریتهای رودکی، الغبیک، امیر تیمور و دیگران را با این اصول آفرید. نمونههای قدیمترین پارتریت در مصر قدیم آفریده شده است، که تا زمان ما پارتریتهای نیفیرتیت و ایخنتان (عصرهای 15-14 تا میلاد) آمده رسیدهاند. در هیکلتراشی مصر قدیم جنر پارتریت به درجة بلند انکشاف رسید. در پارتریتهای آفریدة لیسیپّ (عصرهای 5-4 تا میلاد) قدرت و توانایی انسان ستایش یافته است. در هیکلتراشی یونان قدیم پارتریتافری کارکتر سخیمتیک داشت، در دورة کلاسیکه نمونههای از جهت ریلیستی عمومیکنانیدشدة پارتریت به نظر میرسد. در دورة ایلّینیزم به جهتهای فردی آدمان اهمیت کلام داده میشد. در ریم قدیم برابر هیکلتراشی در ساحة رسّامی نیز پارتریتافری رواج یافت. دین اسلام تصویر موجودات زنده را منع کرد، که باعث در کشورهای اسلام رواج نیافتن پارتریت در رسّامی و هیکلتراشی گردید. تنها در صنعت مینیاتور بهزاد، محمود موزههیب برای رسّامان بزرگ. پارتریت همزمانان خود را آفریدهاند. صنعت پارتریت در دورة احیا در ایجادیات جاتّا، س. باتّیچیلّ، پی را دیلّه فرنچیسکه، جاونّ بیللین، لیانردا ده وینچ، رفال ،. میکیلنجیلا، تیسین، جارجانی (اتلیه) ، ایل گریکا (اسپنیه) ، یه. ون اینک (ندیرلندیه) ، ا. دیوریر، x. خالبیین (ژرمنیه) به اوج اعلای انکشاف رسید. در نیمة یکم عصر 18 نمونههای پارتریتهای ریلیستی روس (در ایجاد ا. نیکیتین) به میدان آمد. در نیمة دوّم عصر 18 یک قطار رسّامان روس، از جمله د. گ. لیویتسکیی، ف. س. راکاتاو، و. ل. باراویکاوسکیی، ف. ا. شوبین صنعت پارتریت روس را به پایة بلند برداشتند. مخصوصاً رسّامان و. گ. پیراف، ن. ن. گی، ا. ن. کرمسکایی، و. ا. سیراف، ا. ا. ریپین در آفریدن سیمای ملّ و آبرز آدمان عادّی و محنتکش روس به بسیار بازیافتهای کلان ایجادی نایل شدهاند. در صنعت رسّامی ساویتی رواجیابی و انکشاف جنر پارتریت با نام رسّامان ا. ا. برادسکیی، ا. م. گیرسیماو، ا. ه. گربر، ل. د. کارین، م. و. نیستیراف، م. س. سرین، ت. ت. صلاحاو، هیکلتراشان ا. و. وچیتیچ، ت. زلکلن، س. ت. کانیانکاو، و. ا. موخینه، ن. و. تامسکیی و دیگران زیچ علاقهمند است.
جنر پارتریت در صنعت تصویری سالهای 30 تاجیک در ایجادیات ا. برتسیف، م. خوشمحمّداو، ا. اشوراف، پارتریت فلباو و دیگران پیدا شده، تدریجاً تشکّل یافت. «پارتریت معلم» و «اوتاپارتریت» ا. اشوراف یکی از بازیافتهای جنر پارتریت این سالها به شمار رفته، با سادگی تمثال، افادة روحیه و عالم باطنی قهرمانان فرق میکند. در سالهای جنگ بزرگ وطنی پارتریتهای جنگاوران دلیر تاجیک-قهرمانهای اتّفاق ساویتی س. توردییف، ن. قرابایف (رسّام پ. پیسنکا، هر دو 1944) ، پارتریت قهرمان اتّفاق ساویتی د. عزیزاو (رسّام ب. شاهنزراف) ، انچونی پارتریتهای خادمان نمایان دولتی و ادبیات و صنعت تاجیک س. عینی، ا. لاهوتی، م. شاگدایف (رسّامان پیسنکا و یو. کزمیچیف) ، غ. ولمتزاده، س. بندیشایوه، «پارتریت تاجنیدوختر» (رسّام ب. سگلینه) و دیگران آفریده شدند، که با فصاحت و تناسب رنگ و جاذبة ظاهر تماشابین را مفتون میسازند. در سالهای 50-60 برابر دیگر جنرهای صنعت تصویری پارتریتنگاری نیز انکیشاف یافت. در این جنر رسّامان بالیاقت تاجیک ا. رحیماف («پارتریت بافنده شرافت قرایوه»، 1059؛ «پارتریت میراب خواجهاف»، 1902؛ «پارتریت مقیم سلطاناو»، 1967؛ «پارتریت چوپان نامدار»، 1909) ، ا. ل. ل میلکاو («پارتریت ارت. خلقی ا.ج.ش.س. اصلی برهاناف»، 11954؛ «پارتریت هوانورد صابراو»، 1963؛ «پارتریت بلیرینة تاجیک ملکه صابراوه»، 1969) ، و. باباریکین («پارتریت ریه» 1957؛ «سرحدچی»، 1963؛ «دختر روشان»، 1963؛ «چوپانان صغیردشت»، 1967) ، 3. حبیباللهاف («پارتریت ارتیست هاشم گدایف»، 1963؛ «بهار»، 1967؛ «جارچی»، 1970) ، س. قرباناو («پارتریت ژنرال م. تاشمحمداو»، 1973) و دیگر صنعت پارتریتنگاری تاجیک را به پایههای باز هم بلند رسانیدهاند. پیکرتراشان ا. ا. تتریناوه، ا. غنییف، ک. جمعغازین، ت. گ. چیریدنیچینکا مؤلفان یک قطار مجسمههای پارتریتی با مهارت بلند ایجادشده میباشند. تصویرها در جلد 1، صحیفههای 80-81، 432-33، 496-97.