اسیای میان 1) قسم آسیایی تیرّیتاریه، که از بهر کسپیی در fرب تا سرحد ختایی در شرق و از بخشتاه ارل و ارتیش در شمال تا سرحد ایران و افغانستان در جنوب طول کشیده است. تا تقسیمات ملّی و دولتی (1924-25) آسیای میانه را ماوراءالنهر مینامیدند، ثانی آسیای میانه مینامیدگی شدند (در مقابل آسیای مرکزی). در ادبیات گیاگرفی خارجی بعضاً مفهومهای «آسیای میانه» و «آسیای مرکزی» را از هم فرق نمیکنند.
طبیعت آسیای میان. قسم زیاد تیرّیتاریة آسیای میانه هموار بوده، آن را پستی توران اشغال کرده است (به آن از شمال شرق همواری و بیابانهای حوزة بلخش و الاکول، از شمال قسم جنوبی پشتهکوه تورغهای و کوههای پست قزاقستان با لندشفت نیمبیابانی و خشک دشتی پیوست شودهاند. بلندی در قسم همواری اسیای میانه جایی داشته از-28 متر (ساحل شرقی بهر کسپیی) تا 300 متر، امّا چقوری بعضی پستخمیها از سطح بهر تا 132 متر، در قسم قرگی جنوب منقیشلاق، 81 متر (آقچقویی؛ شمال غربی قراقم) پستند. بلندین کوههای بعضی جایهای بیابانهای قیزیلقم (قوه تامدیتاغ) تا 922 متر میرسد.
برای تیرّیتاریة هموار آسیای میانه پهای در هم عوضشوی پستی و همواریهای اکّومولیتیوی، از جمله با ریگزارهای الّیوویلیو قدیم (قسم زیادش را بیابانهای قراقم، مویونقم و غیره فرا گرفته است) ، با پهنکوههای پست و بلند (پشتهکوههای استیورت، پهنکوه کرسناوادسک و غیره) و همواریهای دینودسیانی (پستکوههای قضا-قسطان، قسم شرقی بیابان بیت-پکدله و غیره) خاص است. بیابانهای آسیای میانه از غرب به شرق (از بهر کسپیی تا کوههای تیانشان) به مسافة زیادی از 1000 کیلومتر طول کشیدهاود و قریب در همة آنها رستنیهای گرماپرور میرویند، که برای پرورش چاروا (بز و گوسفند) و شتر چراگاههای قلیند. در بیابانها شورزمینها و سنگلاخها نیز هستند. همواریهای آسیای میانه برای دیخقانی، اساساً برای کشت پخته نه غلّه، استفاده میشوند.
قیسم جنوب شرقی آسیای میانه را سیستیمم کوههای تیانشان (کوه «غلبه»، بلندینش 7439میتر) و پامیر و آلایی، که نقطة بلندترین ا.ج.ش.س. است (قوه «کمونیزم»، 7495 متر) ، اشغال کردهاند. در جنوب آسیای میانه قطارکوه کاپیتّاغ جایی گرفته است، که از سطح بهر تا 2942 متر بلند است. اقلیم قسم همواری آسیای میانه بیشتر اریدی (بیابانی و نیمبییابانی) است؛ در کوهها اقلیم کولهای کلان و خرد موجودند، که کلانترین آنها بهر ارل و کول بلخش میباشد. دریاهای کلانترین آسیای میانه ام و و سر، ال به بهر ارل و کول بلخش میریزند.
سروتهای زیرزمینی آسیای میانه خیلی زیاد و گوناگونند. در وادی فرغاة pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی وزبیکستان، بیابان قراقم، و دیگر جایها کانهای نیفت موجودند. از روی ذخیرههای گاز طبیعی آسیای میانه در ا.ج.ش.س. یکی از جایهای اوّلین را اشغال میکند. کانهای گاز در گزلی، شادلیک، طلا در بیابان قیزیلقم (مورینتاغ) موجودند.
اسیای میانه از انگشتسنگ بایی میباشد، که ذخیرة آن از روی حساب عالمان به 40، 8 ملّیرد تُن (موافق معلوماتهای سال 1955) میرسد. در حوزههای فان و یغناب (رباط، ذخیرهاش 846 میلیون تُن و شوراب (ذخیرهاش 3 ملّیرد تُن). آهنگران (ذخیرهاش 2، 8 ملّیرد تُن) انگشتسنگ اعلیصفت استحصال کرده میشود. در چنوب قزاقستان و تاجیکستان شمال کانهای آهن (ذخیرهاش 60 میلیون تُن) هستند. در آسیای میانه متالهای رنگه و دیگر متالهای کمیافت: مس، قورغاشیم، نقره، طلا، سیماب، ویسموت، قلعگی و غیره موجودند، که اهمیت کلان صناعتی دارند.
2) آسیای میانه تیرّیتاریییست، که آن pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی تاجیکستان، pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی ترکمنستان. ، pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی ازبکستان، pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی قرغیزیستان را در بر میگیرد. آن ریان اقتصادی آسیایمیانگی را تشکیل میدهد. .
هالی. مقدار عمومی اهالی آسیای میانه 25 480 هزار نفر (1979) ، زیچی اهالی در 1 کیلومتر2 تخمیناً از 1-4 (در بیابان و نیمبییابانها) تا 300 نفر (در ولایت اندیجان pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی ازبکستان). در شهرها 10 362 هزار نفر، یا خود قریب 41% اهالی آسیای میانه زندگی میکند. اهالی آسیای میانه از سال 1940 تا 1979 قریب 2، 5 برابر افزود. این نتیجة در ا.ج.ش.س. از همه زیاد بودن مقدار تولد (3-4%) و اینچنین میگرسیة اهالی (از سال 1953 تا 1974 به آسیای میانه و قزاقستان کریب 1. 2 ملن کس کوچگده آمده است) میباشد. اهالی محلی آسیای میانه تاجیکان، ازبکها، ترکمنها، قرغیزها، قرقلپاقها و غیره میباشند. از سبب آن که خلقهر آسیای میانه عصرها یکچایه زندگی و علاقه دارند، در ساحة مدنیّت مادّی و معنوی آنها بسیار جهتهای مشترک را دیدن ممکن.
ین جیختهای مشترک پیش از همه در نتیجة یگانگی تاریخی و نزدیکی عنصرهای ایتنیکی به وجود آمدهاند. در نتیجة ترقّیات دور و دراز ایتنیکی گروههای مردم کوچمنچی، که قسمشان از بیرون آمده، در زینههای گوناگون تاریخی در آسیای میانه جایگیر شدهاند، خلقیت کلانی را تشکیل دادهاند. در شرایط ساخت ساویتی تاجیکان، ازبکها، قرغیزها، ترکمنها، کراقلپاقها همچون ملّت سوسیالیستی تشکّل یافته، صاحب ریسپوبلیکة ملّی خود گردیدند. به غیر از خلقهای نامبرده در آسیای میانه دیگر خلقخای ا.ج.ش.س.-روسها، تاتار و باشقردها، قزاقخا، اکراینخا، بیلاروسها، ماردوهها، ارمنها. گورچیها، آذریها، آستینها و دیگر زندگی میکنند.
ینچونین خلقخایی نیز هستند (یهودیها، کارییگیها، ایغورها، دونگنها، عربها، کُردها، ایرالیها، بلوچها و دیگر) ، که قسم آنخا بیرون از خاک آ. سیای میانه زندگی میکنند. همة ریسپوبلیکههای آسیای میانه سیرملتند. اهالی با زبانهای مادری، اینچنین گروه زبانهای گوناگون گپ میزند. ترکزبانها، که از گوروخ ترکی عایلة آلتایی میباشند، 70%-ا اهالی آسیای میانه را تشکیل میدهند: ازبکها-12102 هزار، ترکمنها-4998 هزار ، قرغیزها-1877 خزار، قراقلپاقها-298 خزار، کزاقخا-727 هزار، تاتارها-841 خزار نفر و غیره. به زبانهان گروه ایرانی عایلة هندویوراپای تاجیکان 2855 هزار کس، از جمله یغنابیها و خلقهای پامیر، شغنانیها، روشانیها، وخانیها، اشکاشیمیخا، یزغولامیها و دیگر، که قریب تماماً با تاجیکان آمیخته شدند) ، اینچنین کُردها و بلوچها-خمگی قریب 11% (موافق معلومات سال 1970) اهالی آسیای میانه گپ میزنند. در ولایتهای همشفت (مخصوصاً در بخارا و سمرقند) تاجیکان و اوزبیسکها مسکن بوده، اکثریّت آنخا هر دو زبان را نغز میدانند. زبان یخودیان نیز تاجیکی بوده، مخصوصیّتهای لخجوی دارد، عربها به ازبکی یا تاجیکی (وابسته به آن که با کدام خلق یکچایه زندگی میکنند) گپ میزنند.
جوگیها-به تاجیکی. روسها (3322 هزار) و اکراینها (296 هزار نفر) ، که اساساً در شهرها (در pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی قیرغیزستان باشد، برعکس در قشلاقجایها) زندگی میکنند، که قریب 17%’ اهالی آسیای میانه را تشکیل میدیهند (رقمهای ذکرشده موافق رویختگیری سال 1979). قسمی از آنها (مخصوصاً آنهایی، که در آسیای میانه دیر باز زندگی میکنند) به غیر از زبان مادری خود زبان همان خلقهای محلیی را میدانند، که با آنها یکچایه زندگی میکنند. زبان روسی به زبانهای محلی تأثیر کلان میرساند. زبانهای خلقهای آسیای میانه ترکیب لغوی خود را از حساب زبان روسی بایی کرده، اکثریت اصطلاحات سیاسی و علمی و تکنیکی را از آن گرفتهاند. زبان روسی تدریجاً به زبان بینیمیلّی خلقهای آسیای میانه تبدل می-یابد. خلقهای محلی آسیای میانه به واسطة زبان روسی نه تنها با ادبیات و مدنیّت بای خلقهای سیرملت ساویتی، بلکه با آثار معنوی خلقهای تمام دنیا شناس میشوند.
تعریخ اموزیشی آسیای میانه با معلوماتهای اوّلین عاید به قبیله و خلقهای قدیمی آسیای میانه در اکثرییت آثار مورخان و گیاگرفهای یونانی و ریمی گیرادات، کسینافانت، پالیبیی، دیادار سیتسیلییگی، ستربان، پلوترخ، ارّین و دیگر در عصرهای اوّل میلاد باشد، در قیدهای سییاهان ختایی سیون سزن. چجن سیه، خایی چا (عاید به ثروتهای طبیعی آسیای میانه) ، در عصرهای 9-10 در آثار عالمان بلازوری، طبری، یسوبی، نرشخی، ابن خردادبیی، ابن فضلان، ابن خوسل، مقدّسی (عاید به تاریخ و مدنیت) ، در «حدود-ال-عالم» و غیره دچار میآییم.
الیمان عصرهای 11-12 بیرونی، بیهقی، گردیزی، مخمود قاشگری، یوسف بلسگونی و دیگر در آثار خود در بارة شکلهای زمینداری، کشت و کار، ایتناگینیز، معلم عصر 13 ابن اسیر، جوینی، ابن بتوتّه راجع به طرز زندگی تاجیکان و دیگر خلقهای مقیمی ماوراءالنهر معلومات دادهاند. در عصر 13 سیاهان اروپایی پلنا کرپین، بللیم رویوروک، مرکا پالا، کلویها بعد سفرهای خود به آسیای میانه، اروپایان را با طرز زیست خلقهای این بلاد، از جمله تاجیکان میشناسانند.
ولمای عصرهای 14-15 رشیدالدّین، حافظ ابرو، حمدالله قزوینی، ابدورّزّاس سمرقنده، نظامالدّین شامی، میرخاند، خواندمیر در آثار خود بیشتر به مسئلههای تاریخ، جغرافی و ایتنگرفیة خلقهای آسیای میانه دقّت دادهاند. میراث مؤلف عصر 16 واصفی، حافظ تنیش، افضلالدّین فضلالله، بابور، محمود غجدوانی، محمود نتنزی، محمود ابن ولی در آموزش آسیای مرکزی اهمیت کلان دارند. زمره مسع-الههای تاریخ آسیای میانه در آثار عالمان عصرهای 17-18 محمّدیوس و-فی منشی، میرمحمّد امین بخارایی، عبدالرحمان طالع و دیگر انعکاس گردیدهاند.
در عصر 16 بین آسیای میانه و دولت روس مناسبتهای تجارتی مقرّر گردیده، با مقصد شناسایی با این کشور از طرف شاهان روس یک قطار ایکسپیدیسیه و سفارتها (ف. بینیوینی، ا. جینکینسان) تشکیل کرده میشود. بررسی بسیار مسئلههای تاریخ اجتماعی و اقتصادی خلقهای آسیای mیانpo در آثار مورخان عصر 19 موخممد حکیمخان، ابوطاهرخواجه ، میرزاشمس بخارایی، عالم و متفکّر تاجیک احمد دانش میبینیم.
بعد به روسیه همراه شدن آسیای میانه جمعیّت گیاگرفی روس با سروری پ. پ. سیمیاناو-تینشنسکیی در آموزش و تدقیق تاریخ و گیاگرفیة این کشور رل کلان بازید. سالهای 70 عصر 19 در تاشکینت
کیتابخانة عاموی ترکستان تشکیل یافت. ببلیگرف روس ا. ا. میجاو (عبارت از 416 جلد «مجموعة ترکستان». مرتّب ساخت. در آخر عصر 19-ابتدای عصر 20 به ناحیههای گوناگون آسیای میانه، از جمله به پامیر (ا. پ. فیدچینکا، و. ف. آشنین) ، بخارایی شرقی (ن. ا. مهیف، ا. پ. کرپینسکیی) ، وادی زرافشان (ل. ل. کن، ک. گ. زلیمن) ، وادی فرغانه (ن. ا. سیویرساو، گ. ا. گرم-گرجیمیلا و دیگر ایکسپیدیسیههای سیرشمار علمی تشکیل کرده شدند.
برای تدقیق همهطرفة آسیای میانه جمعیههای مخصوص علمی تأسیس یافتند. در بین محقّقان تاریخ آسیای میانه ا ک ادیمیک و. و. برتالد، م. س. اندرییف و ا. ا. سیمیاناو جای نمایان را اشغال مینمایند. کیش-ورشناسان محلی آخر عصر 19-ابتدای عصر 20. اکرمپالوان عسکراو، ابوسعید مخدوم، میرزای بخارایی، خاجی عنتیقه، خاجی یوسف میرفیازاو در تدقیق تاریخ و مدنیّت کشور خود حصهگذاری کردهاند.
اموختن آسیای میانه پس از برپا شدن حاکمیت ساویتی اوج گرفت. در تدقیق کاملّیسکسی آسیای میانه عالمان مشهور ساویتی ا. ن. پاولافسکیی، ا. ا. فرییمن، س. ف. آلدینبورگ، م. م. دیکاناو، م. ا. مسّان، و. م. مسّان، ا. پ. آکلدنیکاو، پ. تالستاو، ا. یو. یکوباوسکیی، گ. ف. دیبیس، ا. م. بیلینیسکیی، و. ا. لوشیس، ب. ا. لیتوینسکیی و دیگر حصّة ارزنده گذاشتند. خصوصاً خذمت ب. غ. غفوراف در تدقیق تاریخ و تمدّن خلقهای آسیای میانه نهایت کلان است. برای تدقیق کامپلیکسی آسیای میانه بارها ایکسپیدیسیة آرشیالوگی و اتنوگرافی تشکیل کرده شدند.
در تاجیکستان بعد تأسیس (1951) انستیتوت تاریخ به نام احمد دانش تدقیق کامپلیکسی آسیای میانه وسعت یافت. عالمان 3. ش. رجباف، س. ا. رجباف، ب. ا. اسکندراف، ا. مختاراف، ن. نعمتاف، و. ا. رکاو، ا. جلیلاو، م. شکوراف و دیگر به تدقیق تاریخ و تمدّن خلقهای آسیای میانه، از جمله تاجیکان مشغولند.
اچیرک تاریخی. آسیای میانه از قدیمترین مرکزهای جمعیّت انسانی میباشد. یادگاریهای دورههای گوناگون جمعیّت ابتدایی، مانند قراکمر، آغزیکیچیک، شوغناو، آقتنگی pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی تاجیکستان) ، آب رحمت، امان قوتن، غار تیمور، کول کُمسومول، تیشیکتاش pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی ازبکستان). آلاتهای محنت، که از نزدیکی شهر کرسناوادسک pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی ترکستان) ، تیانشان مرکزی، قسم شرقی وادی فرغانه و غیره یافت شدهاند، دلیل آنند، که اهالی این موضعها 200-300 هزار سال تا میلاد گروه-گروه زندگی کرده، در تشکّل آدم نمود حاضره-homo sapiens اشتراک کردهاند.
سکیلیت پسربچة 12-ساله، که از غار تیشیکتاش یافت شده است، نشان میدهد، که مه-شغولیّت اساسی آنها شکار هیوانات وحشی بود. در هزارههای 30 تا ، میلاد در قسمهای ترقّیکردة آسیای میانه اهالی به ساخت اولادی میگذرد. در عصر نو سنگ-نیالیت و عصر سنگ و مس-اینیالیت (هزارههای 6-4 تا میلاد) اهالی دامنههای کوههای کاپیتداگ و ساحلهای دریای ام و به زراعتکاری و چارواداری میگذرند. یادگاریهای اوّلین اهالی زراعتکار این دوره با نام مدنیّت جیتون (هزارههای 6-5 تا میلاد) معلوم است. یادگاریهای این مدنیت در دامنههای کوههای کاپیتداگ (pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی تورکستان) کشف گردیدهاند.
هالی این جایها به هنرمندی (کُلالگری، بافندگی) نیز مشغول بودند. یادگاریهای در دامنههای کوههای حصار یافته شده نیز به دورههای نیالیت تعلق داشته، با نام مدنیّت حصار معلومند. به مدنیّتهای اینیالیت و عصر برنجی مدنیّتهای اناو (هزارههای 5-2 تا میلاد) سفالی تپّه، چست، دلورزین تپّه، زمانبابا، قیراقّم، وخت، بیشکینت، سرزم خاسند. اهالی دورة مدنیّتهای اناو (نمازگاه تپّه، قرا تپّه، آلتین تپّه، تاخیربای تپّه، گوکسور) ، سفالی تپّه، چویت، دلورزین تپّهو قسماً قیراقّم اساساً به زراعتکاری و چارواداری خواجگی مشغول بودند. مدنیّت بیشکینت و وخان تنها به تیرّیتاریة pیسپوبلیکة ساویتی cاتسیلیستی تاجیکستان خاص میباشد. به آثار این مدنیت یادگاریهای اریقتاو، طولخار، سای پلنگان، آیکول، جرکول، وخش، مکان مار، اهتم صحابه و دیگر مانندند. در عصر برنجی قبیلههای آسیای میانه به کامیابیهای کلان صاحب شدند. زراعت به وسیلة آبیاری سونی ترقّی میکند، از ساخت مادرشاهی به پدرشاهی گذشتن آغاز مییابد، شهرهای کلان (مساحتشان از 10 تا 70 هکتار) استحکامدار پیدا میشوند.
سر آهن. در چاریک اوّل هزارة 1 تا میلاد اهالی آسیای میانه کارکرد و استفادة آهن را آموخت، که وهای برای ترقّیات منبعدة جمعیت اخمیّت کلان داشت. در آسیای میینه یادگاریهای عصر آهن بسیارند. باستانشناسان در جنوب تاجیکستان (قلعة میر) ، در پامیر شرقی، تاجیکستان شمالی (قیراقّم) ، ازبکستان، ترکمنستان و دیگر جایها باششگاههای عصر آهن را یافتند. سنة تشکّل سغدیان، خوارزمیان، باختریها و دیگر قومهای باستانی آسیای مرکزی به هزارة 1 تا میلاد راست میآید.
در آخر هزارة 2 و اوّل هزارة 1 تا میلاد در آسیای میانه ساخت چماة ابتدایی رو به تنزّل نهاده، نخستین دولتهای غلامداری بoxتر، سغد و خوارزم پیدا شدند. در میانههای عصر 6 تا میلاد قسم زیاد آسیای میانه را شاه ایران کوروش 2 استیلا نموده، آن را به دولت ههها منشیان همراه کرد. موافق معلومات مورخ یونانی گیرادات (عصر 5 تا میلاد) کوروش 2 با مقصد استیلا کردن زمینهای قبیلههای بادیهنشین به ولایتهای شمال شرقی آسیای میانه لشکر کشید، امّا از مسّگیتها، که به آنها ملیکه تومیریسه سرداری میکرد، شیکست خورد.
سالهای 329-327 تا میلاد اسکندر مقدونی با دشواری آسیای میانرا را ضبط نمود. اهالی محلی به استیلاگران مقابلیّت سخت نشان داد. لشکر اسکندر از جمله در استروشن به مقابلیّت سخت دچار شد. پایتخت استروشن شهر کوروکده (اوراتپّة خازیره) بعد محاصرة دور و دراز به دست یونانیها گذشت. اسکندر تا نزدیکی خجند آمده، ساحل چپ دریای سیر را به استحکام تبدل داد و به آن اسکندریة اقصا نام گذاشت.
ین شهر-استحکام میبایست حدود شمال شرقی دولت اسکندر را از قبیلة بادیهنشین سکایها محافظت میکرد. در این وقت در سوود و باختر شورش cap زد، که به آن لشکرکش بااستعداد سپیتمین راهبری میکرد. فقط بعد زد و خوردهای زیادی اسکندر در سغد و باختر آرامی انسان را جاری کرده توانست و تابستان 327 تا میلاد از دریای ام و گ و-زشته، به طرف هندوستان رفت. بعد مرگ اسکندر مکدونی (سال 323 تا میلاد) آسیای میانه به هیت دولت سلالة سیلیوکیان داخل شد. در این دوره باختریها، سغدیها و دیگر خلقهای آسیای میانه به مقابل دولت سیلیوکیان متّحد شودند. در میانة عصر 3 تا میلاد در قسم جنوب غربی آسیای میانه دولت پارت و در تیرّیتاریة باختر و سغد دولت یونان و باختر تشکیل یافت.
در بین سالهای 140-130 تا میلاد دولت یونان و باختر در زیر فشار اتّحادیة قبیلههای بادیینشین یوجیها از بین رفت. در اساهای 2 تا میلاد؛ در آسیای میانه یک قطار دولتهای غلامداری (در شمال شرقی-کنگیوی، در وادل فرغانه-دوان پیدا شدند. دورة گل-گلشوکوفی مدنیّت غلامداری در آسیای میانه به عصرهای 1-4 میلاد-دورة حکمرانی دولت کُشانیان راست میاید. این دولت در ولایتهای جنوب آسیای میانه به وجود آمده بود. پایتخت دولت کُشانیان شهر بلخ (حاضره افغانستان شمالی) بود.
بعد تنزّل دولت پارت (در نیمة اوّل عصر 3 میلاد) ولایتهای غربی آسیای میانه به اختیار دولت ساسانیان میگذرند. در عصر 4 و 5 میلاد در تیرّیتاریة باختر و سغد دولت هیتالیان تشکیل مییابد، پایتختش شهر بادیان (افغانستان شمالی حاضره) بود. دولت هیتالیان پرقوّت شده، حتّی با دولت ساسانیان رقابت میکرد. در آخر عصر 5-اوّل عصر 6 به دولت هیتالیان قریب تمام ولایتهای آسیای میانه و حتّی قاشغر و خوتن داخل میشدند. دولت هیتالیان از ضربة قبیلههای کوچمنچی ترک، که از هفترود به آسیای میانه زده درآمده بودند، پراکنده شد و تیرّیتاریة وهای به خاقانی ترک تابع گردید.
در این وقت آسیای میانه به یک چند ملکهای کلان و خرد تقسیم میشد، که آنها را پادشاهان و حاکمان محلی اداpa میکردند. در عصرهای 7-8 در وادیهای زرافشان و قشقهدریا دولت سغد و در ولایتهای جنوب ازبکستان، تاجیکستان و افغانستان شمالی گروه دولتهای تخارستان موجود بودند. ولایتهای خوارزم، استروشن و فرغانه نیز ملکهای پراقتدار بودند.
در اوّل عصر 8 خلافت عرب به استیلای آسیای میانه شروع کرده، آن را با دشواری ضبط نمود. سالهای 720-722 در سغد شورش کلان ضد اس-طلاگران cap زد. سغدیان با یاری ترکان بادیهنشین لشکر خیلافت را شکست داده، سمرقند را موقتاً آزاد کردند. اوّلین هجوم لشکر عرب به ختلان (حاضره ولایت کولاب) با مغلوبیّت عربها انجام یافت. نهایت استیلاگران آسیای میانه را ضبط کرده، در این جا زوراً دین اسلام را جاری نمودند. به اهالی آسیای میانه اندازهای وزنین، از جمله انداز سریکسی و دیگر عهدهداریهای نتورلی بار کرده شد. حکمرانی و ظلم و استبداد خ-لافت به شورشهای سیرشوماری آورده رساند. کلانترین شورش ضد خلافت شورش «سفیدجامگان» بود، که به آن حکیم ابن خاشیم ملقّب به مقنّع راهبری میکرد.
در عصر 9 آسیای میانه از خلافت عرب جدا شد و در تیرّیتاریة آن نخستین دولت مستقل تاجیکان-اوّل دولت طاهریان و ثانی دولت سامانیان به وجود آمدند. در زمان حکمرانی سلالة سامانیان (عصر 9-10) تاجیکان یگانگی و مستقلی سیاسی کشور را تأمین نمودند، که این باعث ترقّی کردن قوّههای استحصالکنندة خاچگی قشلاق، هنرمندی، سودا و علم و مدنیت گشت. در آخر عصر 10 قسم شرقی آسیای میانه به دولت قراخانیان و cمت جنوب دریای ام و به دولت غزنویان داخل شد. در اوّل عصر 12 آسیای میانه را (قراکیدایان) ضبط کردند. از نیمة دوّم عصر 12 cap کرده اهمیت سیاسی خوارزم میافزاید. به خوارزمشاه الاالدّین محمّد 2 (1200-20) میسّر شد، که قراکیدایان را از ماوراونّخر و قزاقستان جنوبی تنگ کرده برارد.
در عصر 9-10 تشکّل خلقیت طاقیک به اتمام رسید. تشکّل خلقیتهای ازبک، ترکمن و دیگر خلقیتهای آسیای میانه در عصرهای من-بعده دوام داشت. عصرهای 9-12 در آسیای میانه مناسبتهای فئودالی پرّه برقرار شدند. شهرهای کلانترین-بخارا، سمرقند، خجند، مرو، بلخ، نیشاپور، اورگنج مرکزهای مهمّ اقتصادی، مدنی و دینی گردیدند. یک زمره سیماهای برجستة علم و فرهنگ فارابی، ابوعلی سینا. ابوریهان بیرونی، ابوعبدالله رودکی، نرشخی، ناصر خسرو و دیگر تا به عرصة مدنیّت جهانی برآمدند.
در عصر 13 وادیهای آباد آسیای mیانه به خرابهزار تبدل یافتند. سال 1219-20 قشونهای چنگیزخان آسیای میانه را ضبط نمود. در ابتدای هجوم چنگیزخان به آسیای میانه اهالی شهر خجند با سرداری تیمور ملک به لشکر مغول مقابلیّت سخت نشان داد. سال 1238 در بخارا بر ضد استیلاگران شورشی به عمل میآید، که به آن کاسب ایلکباف محمود تارابی سرداری میکرد. در عصر 14 باشد، در آسیای میانه شورشهای کلان ضد مغولبه عمل آمدهاند، که به آنها سربداران سروری کردهاند. در نیمة دوّم عصر 14 آسیای میانه را تیمور (1370-1405) به خود تابع نمود.
در دورة حکمرانی تیمور و وارثان او در آسیای میانه مناسبتهای فئودالی به اوج ترقّیات رسیدند. فئودالان حقوقهای وسیع سودی و مأموری و ان-دازگیری داشته، عملاً حاکمان مستقل بودند. به واسطة استثمار بیرحمانة اهالی محنتکش و غارت کردن مملکتهای همسایه مدرسهها، مقبرهها، مسجدها، کاروانسرایها، پولها ساخته میشدند. پایتخت دولت تیمور شهر سمرقند به مرکز کلان سودا و مدنیت تبدل یافت. در این دوره هنرمندی و سودا ترقّی میکند. شاعر مشهور تاجیک عبدالرحمان جامی، شاعر و متفکّر بزرگ ازبک علیشیر نوایی نمایندگان برجستة ادبیات این دوره بودند. حاکم سمرقند الغبیک مکتب معروف ستارهشناسان را تأسیس کرد.
در اوّل عصر 16 قبیلههای کوچمنچی ازبک ماوراءالنهر را ضبط کرده، دولت شیبانیان را تشکیل نمودند، که آن بعد از سمرقند به بخارا (سال 1557) گذرانیدند پایتخت (در زمان عبداللههخان 2) خانی بخارا نام گرفت. در زمینهای خوارزم باشد، خانی خیوه تشکیل یافت. در عصرهای 17-18 در آسیای میانه پراکندگی فئودالی اوج میگرفت. در بین خانیهای بخارا و خیوه دائم جنگ میرفت. این جنگها خانیهای بخارا و خیوه را سست کرده، باعث خرابی خواجگی قشلاق، هنرمندی، سودا، قشّاقشوی دهقانان و کاسبان گردیدند.
درجة انکشاف اجتماعی و اقتصادی خلقهای آسیای میانه گوناگون بود. در ولایتهای اهالیشان بادیهنشین خا-جگی نتورلی حکمران بود. اهالی مقیمی با دیخقانی مشغول بود. مناسبتهای اگرری در این دوره در آسیای میانه خیلی مرکّب بودند. در خانیهای آسیای میانه چنین شکلهای زمینداری موجود بودند: زمینهای دولت، خصوصی و زمینهای مؤسسههای دینی (وقف). اجارگیرندگان زمین تا 40-50% حاصل را به صاحبان زمین میدادند. بار انداز نهایت وزنین بود. دیخقانان غیر از ادای انداز دولتی به عملداران و حاکمان محلی نیز انداز و خراج میدادند، در ساختمان راهها، قلعهها، کندن جوییبارها و تعمیر آنها بیمزد اشتراک میکردند. غلامداری و خرید و فروش غلامان در آسیای میانه تا نیمههای عصر 19 وجود داشتند. ادبیات و صنعت سست ترقّی میکرد.
سالهای 40 عصر 18 به آسیای میانه شاه ایران نادرشاه لشکر کشید، امّا بعد مرگ وهای دولتش پراکنده شد و در بخارا سلالة منغیتیه تا سال 1920 حکمرانی کرد. به غیر از امارت بخارا در عصر 18 خانی خیوه و یکچند ملکهای مستقل فئودالی موجود بودند، که در بین آنها جنگهای دائمی میرفتند.
در عصر 16 در انکشاف مناسبتهای دیپلماتی و تجارتی خانیهای آسیای میانه و روسیه دورة نو آغاز یافت. عصرهای 16-17 خانیهای خیوه و بخارا به روسیه بیشتر از 60 هیت سفیران فرستاده، در نوبت خود 10 هیت سفیران را کبول کردند. عصر 18 و نیمة اوّل عصر 19 مناسبتهای تجارتی بین بخارای و خیوه و روسیه انکشاف یافت. قریب 25% اشیای خام از آسیای میانه میگرفتگی روسیه را پخته تشکیل میداد. در خود سال 1862 از آسیای میانه به روسیه 343 هزار پود پخته برآورده شد. در این دوره طلبات صناعت روسیه (مخصوصاً بعد بیکار کردن حقوق کریپاستنایی) به اشیای خام، مخصوصاً پخته میافزود و آن را میبایست از آسیای میانه میگرفت.
در آن سالها حکومتداران انگلیس هم مقصد به خود تابع کردن آسیای میانه را داشتند. در نتیجه مسئلة آسیای میانه باعث کشمکشی دیپلامتی روسیهیو انگلیه گردید. نهایت روسیه سالهای 60 عصر 19 به آسیای میانه لشکر کشید و از ضدیت بین خانی قوکند و امارت بوخا را استفاده برده، قسم زیاد خانی قوقند و یک قسم تیرّیتاریة بخارا را اشغال کرد و سال 1867 ژنرال-گوبرناتوری ترکستان را تشکیل داد. از روی شرطنامة سال 1838 امارت بخارا استقلالیّت خود را از دست داده، اختیاراً به راسسیه داخل شد. سال 1873 خانی خیوه هم به روسیه همراخ شدن خود را اعتراف کرد. روسیه از کشمکشهای داخلی خانی قوقند استفاده برده، سال 1876 آن را پرّه برهم داد. بعضی قسمت ترکمنستان در نتیجة ایکسپیدیسیة اخلتیکین (1880-81) به روسیه همراه شد.
سال 1884-85 عطریک، تجپ. مرو و ناحیة پند اختیاراً به هیت روسیه داخل شدند. 10 سپتامبر 1885 در لاندان نمایندگان حکومت روسیه و انگلیه پراتاکالی را امضا کردند، که موافق آن ناحیة پند تا دریای کُشکه به روسیه گذشت. 27 آگوست 1895 بین روسیهیو انگلیه شرطنامة دیگری به امضا رسید، ‘ک موافق آن سرخد بین روسیهیو افغانستان در پامیر مویین کرده شد: زمینهای طرف چپ دریای پند، که از بیکیهای روشان، شوگنان و درواز بودند به افغانستان و زمینهای طرف راست به امارت بوخا را گذشتند.
به روسیه همراد گردیدن آسیای میانه به ترقّیات اقتصادیات این کشور تکان داد. جنگهای پهای در همی، که بین دولتهای آسیای میان میشد و خواجگیها را خراب ماکرد، خاتمه یافتند. موافق شرطنامههای سال 1873، که روسیه با امیر بخارا و خان خیوه امضا کرد، در این سرزمین غلامخری و غلامفروشی منع کرده شد. xاجگی قیشلاک آسیای میانه بa منبة اشیای خام صناعت، اساساً پخته، تبدل داده شد. در برابر ته-رقّیات پختهکاری در آسیای میانه زوادهای پَختهتازهکنی، روغنکشی، خوراکواری و دیگر کارخانههای صناعتی به وجود (میآمدند، که این به تشکّ و-ل پرولتاریت محلی زمینه به وجود آورد. برای ترقّیات م و-ناسیبتهای مالی و پولی در آسیای میانه ساختمان راه آهن زکسپیی (1880-89) ، پیوستن راه آهن تاشکینت-آرینبورگ (1905) ، ساختن راه آهن در وادی فرغانه و امارت بخارا (1910-16) اهمیت کلان داشت.
برابر جهتهای مثبت آبعیکتیوی به روسیه همراه شدن آسیای میانه جهتهای منفی هم داشت. خوکومت پادشاهی در آسیای میانه ترتیبات مستملکوی را جاری نمود. در امارت بخارا و خانی خیوه ه و-کمت پادشاهی ترتیبات پیشترة ارتجاعی فئودالی را دستگیری میکرد. حکومت پادشاهی صنف دارای آسیای میانه را دستگیری نموده، اینچنین با مقصد به خود پیدا کردن تکیهگاه محلهای روسنشین را تشکیل میداد.
سالهای 90 عصر 19 در کشور ترکستان شمارة محلهای روسنشین به 44 رسید. منفعتهای ملّی و اقتصادی خلقهای محلی به انابت گرفته نه-میشد. ظلم و استبداد دوام میکرد. این حالت باعث شوریشهای کلان خلقی، به مانند شوریشهای خجند (سال 1872، 1880) ، اوراتپّه (1873، 1875، 1880) ، کلانترین شورش دهقانان در بخارای شرقی با سرداری واسع (1885-87) ، جنبش کلان در تشکینت (1892) ، کلانترین حرکت میلی آزادیخواهی خلقهای آسیای میانه و قزاقستان (شوریش 1916 و غیره) گردید.
برابر به دورة امپریالیزم داخل شدن روسیه دخالت کپیتل روس و خارجه به اقتصادیات آسیای میانه اوج گرفت. قریب در تمام شهرهای آسیای میانه، از جمله بخارای و خیوه شعبههای بنک دولتی و بنکهای شخصی گشاده شدند، کارکرد نیفت و انگشت آغاز یافت. ولی قطع نظر از همة دگرگونیهای اقتصادی آسیای میانه نسبت به مرکز روسیه چون مملکت اگرری-مستملکوی، منبة اشیای خام صناعت و بازار فروش محصولات صناعت ماندن گرفت.
غیر چشمداشت حکومت پادشاهی و حکومتداران بخارای و خیوه به هم نزدیکشوی سیاسی و مدنی خلقهای محلی و کارگران روس، ضیائیان دموکرات و دهقانان مهاجر به وجود آمد، که این اهمیت کلان داشت. معرفتپرور، متفکّر برجستة خلق تاجیک احمد دانش (1827-97) ، که سه مراتبه به روسیه سفر کرده است در اثر خود «نوادر-ال-وقایع» قفامانی اقتصادی و مدنی عمارتی بخارا را تنقید کرده، ضرورت نزدیکشهای و دوستی خلقهای بخارا و روسیه را تشویق مینمود. محنتکشان آسیای میانه از یک طرف از مدنیّت دیماکرتی خلق روس خبردار میشدند، از طرف دیگر به مبارزة روالوتسیانی پرولتاریت روس همرعیی میکردند.
میهنتکشان آسیای میانه و روس در سیمای حکومت پادشاهی دشمن یگانة خود را میدیدند. مخصوصاً کارگران محلی، که با کارگران روس کار میکردند در حرکت روالوتسیانی پرولتاریت روس فعالانه اشتراک داشتند. به این برآمدهای کارگران در راه آهن زکسپیی. قوقند و ثمرکند، که سالهای 90 به وجود آمده بود، مثال شده میتواند. در سالهای 1903-05 در یک قطار شهرهای آسیای میانه کروجاکهای سوسیال-دموکرات به وجود آمدند، که در آنها روالوتسیانیران محلی نیز فعالانه اشتراک میکردند. در سالهای 1905-07 آسیای میانه را هم حرکت روالوتسیانی فرا گرفت، که آن قسم ترکیبی روالتسیة 1905-07 روس بود.
ریوالیوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر در تاریخ خلقهای روسیه دورة نو گشاد. آنها محض به شرافت همین روالوتسیه از ظلم ملّی و مستملکوی آزاد شدند. محنتکشان آسیای میانه با کمک پرولتاریت روس از نوامبر 1917 تا مارت 1918 در کشور ترکستان و محلهای روسنشین بخارای و خیوه حاکمیت ساویتی را تشکیل نمودند. 30 آوریل 1918 ریسپوبلیکة اوطانامی ساویتی سوسیالیستی ترکستان تشکیل شد. 2 فوریه 1920 در خیوه، 2 سپتامبر 1920 در بخارا روالوتسیة خلقی غلبه کرد. در نتیقه ریسپوبلیکة خلقی ساویتی خوارزم (30 آوریل 1920) و ریسپوبلیکة خلقی ساویتی بخارا (8 اکتبر 1920) تشکیل شدند.
سالهای 1923 ریسپوبلیکة خلقی سوسیالیستی خیوه و 1924 ریسپوبلیکة خلقی سوسیالیستی بخارا به ریسپوبلیکههای سوسیالیستی تبدل یافتند. اکثر کلّ اهالی آسیای میانه را دهقانان کمزمین و بیزمین تشکیل میدادند. بنا بر این سالهای 20 در آسیای میانه اصلاحات زمین و آب گذرانیده شد.
سال 1924 تقسیمات ملّی و دولتی ریسپوبلیکههای آسیای میانه گذرانیده شد، که در نتیجة آن ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی ازبکستان (1924) ، ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی ترکمنستان (1924) ، ریسپوبلیکة ساویتی ساتسیلیستی تاجیکستان (1929؛ از سال 1924 ریسپوبلیکة اوطانامی) و ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی قرغیزستان (1936، از 1924 ولایت قراقیرغیز، از 1926 ریسپوبلیکة اوطانامی) تشکیل یافتند. خلقهاک آسیای میانه بعد اندوسترییکنانی، کالّیکتیوانیدن خواجگی قشلاق و روالوتسیة مدنی دورة کاپیتالیزم را از cap نگذرانیده، از فئودالیزم بیواسطه به سوسیالیزم گذشتند و حالا یکجایه با دیگر خلقهای وطنمان در عایلة یگانه بهر ساختمان جمعیّت کمونیستی محنت میکنند.
دبیات: ولاديمير الیچ لنین آ سریدنیی ازیه و کزخستنی، تشکینت، 1900؛ نرادы سریدنیی ازی ا کزخستنه، تام1-2، مسکو، 1902-03؛ مسّان و. م. . سریدنیّه ازین ا دریونیی واستاک، مسکو- لنینگراد، 1904؛ x ا ل ف ا ن ن. ا. ، پریسایدینینی سریدنیی ازی ک راسّی (00-90-ا گگ. 19 و .) ، مسکو، 1905؛ گفوراف ب. گ. ، تدجیک. دریونییشیه، دریونیّه ا سریدنیویکاویه استاریه، مسکو، 1972؛ ک ساتسیلیزم و، مینویه کاپیتالیزم. استاریچیسکیی آپыت کپسّ پا ساتسیلیستیچیسکام و سترایتیلست و ا سریدنیی ازی ا. کزخستنی و 1917-1937 گگ. ، مسکو، 1974؛ تارجیستوا لنینسکیخ ادیی پرولتارسکاگا انتیرنتسیانلیمه. نه متریالخ ریسپوبلیک سریدنیی ازی ا کزخستنه 1917-1972 گگ. . مسکو، 1974؛ نیگمتاو ن. . گاسودرستوا سمنیداف، دوشنبه، 1978.