آخونداف میرزا فتحعلی (12. 7. 1812، شیکی. حاضره نوها-10. 3. 1878، تفلیس) ، نویسندة معارفپرور آذر، فیلسوف متیریلیست. اساسگذار دراماتورگیه و نثر ریلیستی
ازربایجان. زبانهای روسی، عربی و ترکی را میدانست. در کوکز در ادارة گماشتة شاه (تفلیس، 1834-78) وظیفة ترجمانی را ادا مینمود. در آموزشگاق ایزدی تفلیس از زبانهای فارسی و ترکی درس گفته است. فعالیّت ایجادی آخونداف از آخر سالهای 20 عصر 19 شروع شده است. اثرهای اوّلین او قصیدة «شکایت از زمانه» و «پاامة شرق» (هر دو به زبان فارسی) نام دارد. «پاامة شرق» (ترجمة روسی 1837) در بارة بزرگی و مقام الکساندر سیرگییویچ پوشکین در تاریخ ادبیات روس و جهان و مرگ فاجعوی شاعر حکایت میکند.
تبع ایجادی آخونداف خصوصاً در درمتورگیه خلا برجسته ظاهر گشته است. از سال 1850 تا 1856 شش مضحکه آفرید، که در آنها حیات آذربایجان نیمة یکم عصر 19 به طور ریلیستی انعکاس یافته است. در مضحکههای «حکایت موسی جاردن، حکیم نباتات و درویش مستلیشاه، جادوگر مشهور» (1850) ، «حکایت ملّایبراهیم خلیل کیمیاگر» (1850) توسط آبرز مثبت خصلتهای فردی انسان، از قبیل محنتدوستی، ارادة قوی داشتن و غیره ترغیب شده است. در مضحکة «سرگذشت وزیر خان لینکارن» (1850) باشد، اخلاق ضمیمة وزیران، تیرگی عقاید خانها، مناسبت، رفتار مردم و تنقید زمانه نشان داده شده است. در «حکایت خرس، فاتح راهزن» (1851) زندگی مردم آذربایجان در میانة عصر 19 تحلیل شده، در مزخکة «سرگذشت مرد خسیس» (1852) و پاوست هجوی“کواکب فریفتشده” (1857) تنزّل مناسبتهای فئودالی-پتریرخلی را تصویر کرده است.
همراهشوی آذربایجان شمالی به روسیه واقعة مهمّ تاریخی در حیات جمعیّتی خلق آذر بوده، به حیات سیاسی، اقتصادی و مدنی این سرزمین تأثیر پراگریسّیوی رساند.
دیگرگونیهای اجتماعی و سیاسی و مدنی، که در آذربایجان به وجود آمدند، در افکار پیشقدم جمعیّتی و سیاسی و فلسفی مردم آن، از جمله آخونداف انعکاس یافتهاند. جهانبینی آخونداف زار تأثیر عقیدههای پیشقدم متفکّران روس، در نتیجة شناسایی او با ادبیات تامرکسیستی، مخصوصاً با اثرهای و. گ. بیلینسکیی، ن. گ. چیرنыشیوسکیی، ن. و. گوگول، ا. س. گریبایداف، سلتыکاو-شیدرین و دیگر، مناسبت بیواسطهاش با شخصان پیشقدم روسیه، که به کوکز بَدَرغه (تبعید) شده بودند، تشکّل یافته است. تعلیمات متریالستان عصر 18-ا فرنسیه نیز به تشکّل افکار اجتماعی-فلسفی او تأثیر مثبت رساند. آخونداف در رسالة فلسفی «سه مکتوب شاهزادة هند کمالودّوله به شاهزادة ایران جلالودّوله و جواب این به وهای» (به زبانخای ترکی، فارسی و روسی نوشته شده است) ، مقالة «جواب به حکیم انگلیس یوم» و غیره عقیدههای متریالیستی و اتییستی را انکشاف داده، جاودانی روح را انکار و علم و فلسفه را از دین چودا کرده، به آموزش طبیعت دعوت مینمود.
اخونداف متیریّه را جوهر یگانه، تفکر را محصول متیریه میداند. به طور ابژکتوی در وقت و فضا وجود داشتن متیریه و موافق قانونیّتهای داخلی حرکت نمودن آن را اعتراف نموده است. آخونداف با وجود در نظریة معرفت غایه سینسولیزم متریالیستی را پذیرفتن دیالکتیکة زینههای حسی و عقلی معرفت را آشکار کرده نتوانست. آخونداف بر ضد ظلم اجتماعی، به حمایه حقوق زنان شرق برآمده، در بارة با راه زوری سرنگون ساختن استثمارکنندگان اظهار عقیده نموده بود. آخونداف مقصد تربیّه را در تشکّل گرجدنهای وطندوست و باشعور از تعسیر اعتقادات دینی آزاد میدید. به تربیة استتیکی نسل نورس دقّتی مخصوص داده، متد ریلیستی را (که حقیقت را به طور ریلیستی تصویر میکند) ترغیب، اسلام و تعصّبات دینی را تنقید، آشتیناپذیری اعتقاد و دانش، رل ارتجاع دین را در جمعیت مخصوصاً قید کرده است. به مقصد موافق بودن عوض الفبای عربی را به لاتینی نیز ترغیب میکرد.
سرهای آخونداف به زبانهای روسی، نیمیسی، فرنسوی، انگلیسی و بسیار زبانهای خلقّای ا.ج.ش.س. ترجمه شده، به انکشاف مدنیت، ادبیات و افکار جمعیّتی خلقهای شرق تأثیر زیاد رساندند.
acاس: مکتوبها، استالینابال، 1950؛ ازبرنّایی، مسکو. 1956؛ ازبرنّыی فیلاسافسکی پرایزویدینیه. مسکو ، 1962. ادبیات: ر ا ف ا ل ا م. ، اخونداوه، مسکو. 1959؛ ممیداف ش. ف. ، میراوازّرینی|
م. ف. اخونداوه، مسکو، 1962؛ ر ا ه ا و ا. ک ،. پالیتیچیسکی وزگلیدы م. ف. اخونداوه، بک و، 1008؛ سمه دان و. . آسناونыی واپراسы تدجیکسکا-ازیربیدجنسکیخ لیتیرتورنыخ سویزیی و 19 و. ، دوشنبه، 1975.