نامینلیزم (لات. nominalis-منسوب به نامها، نامدار، از nomen-نام) ، جریان فلسفة عصر میانگی، که مفهومهای عمومی را فقط محصول نام پریدمیتهای علیحده میدانست. نامینلیزم تاریخ قدیم
دارد. انتیسفین و دیاگین سیناپی همچون مخالفان افلاطون نمایندگان نامینلیزم بودند. در ابتدای عصرهای میانه نامینلیزم چون اعتراض بر ضد مینتیقة معنوی نوفلاتونیه پیدا شده است.
بر خلاف رئالیزم عصر میانگی نامینلیزم تنها موجودیّت اشیای علیحدة دارای خاصیت فردی را اعتراف نموده، مفهومهای عمومی را محصول اشیای علیحده میدانیست. این عقیده نامینلیزم را با تمایل متریالیستی یکمین بودن هستی و دوّمین بودن شعور علاقهمند کرده است. مرکس نامینلیزم را نخستین شکل ظهور متریالیزم نامیده است. و. ا. لنین مبارزة نامینلیزم عصر میانگی و رئالیزم را به مبارزة بین متریالیزم و ایدهآلیزم تشبیه داده است.
یفادة خاصیت ریلی اشیا بودن عمومی و بی جزء وجود داشته نتوانستن کلّ را نامینلستان فهمیده نمیتوانستند. نامینلیزم به تعکیب کلیسا نگاه نکرده، در فلسفة انتراپالاگی (گینریخ گینتسکیی) ، پسیخالاگ (ا. دی سیریشل) ، منتیک (و. آکّم، ج. بریدن) ، در دورة احیا باشد، در شکل سینسولی (متریالستان-ت. گابّس، ج. لاکّ و ایدهآلستان-ج. بیرکل و د. یوم) جریان یافته است. نامینلیزم در شرایط امروزه در فلسفة سیمنتیقی نّتیشار مییابد.