نیستی، کتگوری سیستمههای ایدهآلیستیست، که وجود کانکریتی و عموماً هستی را رد میکنند. فلسفة متریالیستی نیستی را کتیگاریة فلسفی نمیداند. وهای عقیدهای را به نظر میگیرد، که عالم مادّی محوناپذیر و خلایی مطلق امکانناپذیر است. در تعpuxu فلسفة ایدهآلیستی از دورة عتیقه به نیستی دو طرز مناسبت اساسی وجود دارد. در سیستم یک گروه متفکّران و بعضی تعلیمات (افلاطون و نوفلاتونیه، عرفان پنتییستی مسیحیت، گ. گیگیل و غیره) نیستی در قطار کتیگار-یهای اساسی آنتالاگی (چون خدا، هستی، موگلقیات و غیره) اعتراف شده، پرنسیب «از نیست هیچ چیز به وجود نمیآید» انکار میگردد.
گوروه دیگر متفکّران نیستی را انکار ظاهری، یعنی فقط مف-هوم نامینلیستی شکلی و منطقی داونسته، موقع مسئلة نیستی را در آنتالوژی عصر میانگی پرّه ساقط مینمایند. در فلسفة دینی و ایدهآلیستی فیرس-تاجیک و عرب اصطلاح فنا استفاده شده است.
در عصر 20 اکثر جریانهای فلسفی از نو به مسئلة نیستی ر و آور-دند، که این پیش از همه در «آنتالوژی فوندمینتلی» م. خیدیگگیر و اگزیستانسیالیزم ج. پ. سرتر مشاهده میشود.